۷ آبان روز کوروش بزرگ
هفتم آبان، سالروز ورود کوروش بزرگ بهبابل است. بر اساس رویدادنامه نبونید، در ۲۹ اکتبر
(۷ آبان) سال ۵۳۹ پیش از میلاد کوروش وارد بابل شد. در رویدادنامه نبونید اینچنین آمده است:
در ماه اَرَخسمنو (Arahsamnu = ماه هشتم) روز سوم (= هفتم آبان ماه) کوروش بهبابل اندر آمد. شاخههای سبز در برابر (=زیر پای او) گسترده شد.
در این روز علاقهمندان به کوروش و تاریخ و تمدن ایرانزمین برای پاسداشت فرهنگ و تمدن ایرانی به پاسارگاد، مقبره کوروش میروند و گردهم جمع میشوند تا یاد و نام او را گرامی بدارند.
هافینگتن پست، یکی از سایتهای خبری آمریکا، در مقالهای با اشاره بهروز ۲۹ اکتبر، روز کوروش، با توجه به اینکه منشور استوانهای گلی منسوب به کوروش نخستین اعلامیهای است که در آن از حقوق انسان بهدفاع برخاسته است؛ بر این عقیده است که بخشی از احترام ایرانیان به این شخصیت تاریخی بهخاطر سیاستهای او در برخورد با ادیان و حقوق مردم است.
در ایران مسئولان دولتی در بازدید و یا برگزاری مراسم توسط علاقهمندان در روز کوروش در محل پاسارگاد مانعتراشی کردند.
همچنین رسانهها گزارش کردند در روز ۷ آبان ۱۳۸۹ همزمان با روز کوروش، بازدید از منشور کوروش که از موزه بریتانیا در لندن بهموزه ملی ایران منتقل شده بود، طبق گفته مسئولان موزه بهدلیل مشکلات فنی ممنوع است. حتی یکی از روزنامهها گزارش کرده که باوجود اعلام تعطیلی موزه و عدم امکان بازدید از منشور در روز کوروش، باز هم بازدیدکنندگان از شهرهای مختلف بهموزه مراجعه کرده و با درهای بسته مواجه شده بودند. خبرگزاریهای ایران هم در گزارشهایی به مناسبت روز کوروش، درباره وضعیت پاسارگاد و آرامگاه کوروش، از بیتوجهی به این میراث تاریخی انتقاد کردند.
درخواست دانشجویان تاریخ و باستانشناسی برای ثبت روز کوروش در تقویم:
در آبان ماه ١۳۹۰ در پی همایشی باعنوان «روز جهانی» که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و به مناسبت روز کوروش برگزار شد، در شروع آن یکی از برگزارکنندگان این همایش به نمایندگی از دانشجویان گفت: «برگزاری این همایش با چنین تأخیری بهدلیل وجود پروسهای طولانی برای گرفتن مجوز بود؛ ولی با این حال، جای این روز جهانی فقط در سالنامه کشور ایران بهعنوان کشوری که زادگاه کوروش است، خالی است. به همین دلیل، خواهان ثبت این روز بهعنوان یک روز ملی در سالنامه ملی ایران هستیم.» سپس سخنرانان همایش، حکمتاله ملاصالحی، ژاله آموزگار، عبدالمجید ارفعی، جلالالدین کزازی و کامیار عبدی هر یک سخنانی درباره اهمیت دوران هخامنشی، نقش کوروش و منشور کوروش برای حاضرین در همایش ارائه کردند.
همچنین در ۷ آبان سال ١۳۹۲ همایش دیگری باعنوان «یادبود استوانه کوروش» توسط انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد که بار دیگر درخواست ثبت روز کوروش در تقویم ملی ایران مطرح شد. دبیر این همایش به نمایندگی از دانشجویان گفت: «هدف انجمن علمی دانشجویان گروه تاریخ از برگزاری گرامیداشت برای منشور کوروش، تعیین روزی در تقویم ملی برای پاسداشت نخستین منشور حقوق بشر بوده است». در این همایش محمدرضا کارگر، دکتر محمدتقی ایمانپور، دکتر روزبه زرینکوب و دکتر شاهرخ رزمجو سخنرانی کردند.
"ممانعت از برگزاری ۷ آبان ۱۳۹۶
بهمنظور جلوگیری از برگزاری هفتم آبان ۱۳۹۶ تدابیر امنیتی در ایران به اجرا گذاشتهشد. در روزهای منتهی به ۷ آبان ۱۳۹۶ در اطراف مقبره کوروش حصارهایی نصب شد. همچنین برخی از شهروندان پیامکهای بینام و نشانی را دریافت کردهاند که در آنها اعلام شده بود که تجمع در پاسارگاد غیرقانونی است و متخلفان تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت. همزمان عکسهایی در شبکههای مجازی منتشر شد که از اردوی رزمی بسیجیان در پاسارگاد خبر دادند. برای ایجاد محدودیتها مواردی مانند «نصب میلههای راهبند در جاده پاسارگاد» و «حضور نیروهای امنیتی در سراسر مسیر شیراز»، «تفتیش خودروها» و «دادن اطلاعیه به مسافران» برقرار شد. همچنین جادههایی را که به پاسارگاد منتهی میشوند بسته بودند و تعداد زیادی نیروهای انتظامی و کامیونهای نظامی در اطراف پاسارگاد در حال آماده باش بودند." روزنامه قانون شماره ۶۰۴، ۷ آبان ۱۳۹۶
هفتم آبان ۱۳۹۷ بهعلت محدودکردن تردد در این محدوده آرامگاه کوروش بنیانگذار حکومت هخامنشیان خلوت ترین روز خود را سپری کرد.
هفتم آبان ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ همچون سالهای گذشته نیروی انتظامی جادههای منتهی به آرامگاه کوروش را مسدود کردند.
#روز_کورش
هفتم آبان، سالروز ورود کوروش بزرگ بهبابل است. بر اساس رویدادنامه نبونید، در ۲۹ اکتبر
(۷ آبان) سال ۵۳۹ پیش از میلاد کوروش وارد بابل شد. در رویدادنامه نبونید اینچنین آمده است:
در ماه اَرَخسمنو (Arahsamnu = ماه هشتم) روز سوم (= هفتم آبان ماه) کوروش بهبابل اندر آمد. شاخههای سبز در برابر (=زیر پای او) گسترده شد.
در این روز علاقهمندان به کوروش و تاریخ و تمدن ایرانزمین برای پاسداشت فرهنگ و تمدن ایرانی به پاسارگاد، مقبره کوروش میروند و گردهم جمع میشوند تا یاد و نام او را گرامی بدارند.
هافینگتن پست، یکی از سایتهای خبری آمریکا، در مقالهای با اشاره بهروز ۲۹ اکتبر، روز کوروش، با توجه به اینکه منشور استوانهای گلی منسوب به کوروش نخستین اعلامیهای است که در آن از حقوق انسان بهدفاع برخاسته است؛ بر این عقیده است که بخشی از احترام ایرانیان به این شخصیت تاریخی بهخاطر سیاستهای او در برخورد با ادیان و حقوق مردم است.
در ایران مسئولان دولتی در بازدید و یا برگزاری مراسم توسط علاقهمندان در روز کوروش در محل پاسارگاد مانعتراشی کردند.
همچنین رسانهها گزارش کردند در روز ۷ آبان ۱۳۸۹ همزمان با روز کوروش، بازدید از منشور کوروش که از موزه بریتانیا در لندن بهموزه ملی ایران منتقل شده بود، طبق گفته مسئولان موزه بهدلیل مشکلات فنی ممنوع است. حتی یکی از روزنامهها گزارش کرده که باوجود اعلام تعطیلی موزه و عدم امکان بازدید از منشور در روز کوروش، باز هم بازدیدکنندگان از شهرهای مختلف بهموزه مراجعه کرده و با درهای بسته مواجه شده بودند. خبرگزاریهای ایران هم در گزارشهایی به مناسبت روز کوروش، درباره وضعیت پاسارگاد و آرامگاه کوروش، از بیتوجهی به این میراث تاریخی انتقاد کردند.
درخواست دانشجویان تاریخ و باستانشناسی برای ثبت روز کوروش در تقویم:
در آبان ماه ١۳۹۰ در پی همایشی باعنوان «روز جهانی» که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و به مناسبت روز کوروش برگزار شد، در شروع آن یکی از برگزارکنندگان این همایش به نمایندگی از دانشجویان گفت: «برگزاری این همایش با چنین تأخیری بهدلیل وجود پروسهای طولانی برای گرفتن مجوز بود؛ ولی با این حال، جای این روز جهانی فقط در سالنامه کشور ایران بهعنوان کشوری که زادگاه کوروش است، خالی است. به همین دلیل، خواهان ثبت این روز بهعنوان یک روز ملی در سالنامه ملی ایران هستیم.» سپس سخنرانان همایش، حکمتاله ملاصالحی، ژاله آموزگار، عبدالمجید ارفعی، جلالالدین کزازی و کامیار عبدی هر یک سخنانی درباره اهمیت دوران هخامنشی، نقش کوروش و منشور کوروش برای حاضرین در همایش ارائه کردند.
همچنین در ۷ آبان سال ١۳۹۲ همایش دیگری باعنوان «یادبود استوانه کوروش» توسط انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد که بار دیگر درخواست ثبت روز کوروش در تقویم ملی ایران مطرح شد. دبیر این همایش به نمایندگی از دانشجویان گفت: «هدف انجمن علمی دانشجویان گروه تاریخ از برگزاری گرامیداشت برای منشور کوروش، تعیین روزی در تقویم ملی برای پاسداشت نخستین منشور حقوق بشر بوده است». در این همایش محمدرضا کارگر، دکتر محمدتقی ایمانپور، دکتر روزبه زرینکوب و دکتر شاهرخ رزمجو سخنرانی کردند.
"ممانعت از برگزاری ۷ آبان ۱۳۹۶
بهمنظور جلوگیری از برگزاری هفتم آبان ۱۳۹۶ تدابیر امنیتی در ایران به اجرا گذاشتهشد. در روزهای منتهی به ۷ آبان ۱۳۹۶ در اطراف مقبره کوروش حصارهایی نصب شد. همچنین برخی از شهروندان پیامکهای بینام و نشانی را دریافت کردهاند که در آنها اعلام شده بود که تجمع در پاسارگاد غیرقانونی است و متخلفان تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت. همزمان عکسهایی در شبکههای مجازی منتشر شد که از اردوی رزمی بسیجیان در پاسارگاد خبر دادند. برای ایجاد محدودیتها مواردی مانند «نصب میلههای راهبند در جاده پاسارگاد» و «حضور نیروهای امنیتی در سراسر مسیر شیراز»، «تفتیش خودروها» و «دادن اطلاعیه به مسافران» برقرار شد. همچنین جادههایی را که به پاسارگاد منتهی میشوند بسته بودند و تعداد زیادی نیروهای انتظامی و کامیونهای نظامی در اطراف پاسارگاد در حال آماده باش بودند." روزنامه قانون شماره ۶۰۴، ۷ آبان ۱۳۹۶
هفتم آبان ۱۳۹۷ بهعلت محدودکردن تردد در این محدوده آرامگاه کوروش بنیانگذار حکومت هخامنشیان خلوت ترین روز خود را سپری کرد.
هفتم آبان ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ همچون سالهای گذشته نیروی انتظامی جادههای منتهی به آرامگاه کوروش را مسدود کردند.
#روز_کورش
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من
#جناب_عطار
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من
#جناب_عطار
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
#حضرت_سعدی
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
#حضرت_سعدی
ماهی دریای توام
ور صحرائی آهوی صحرای توام
در من میدم بندهٔ دمهای توام
سرنای تو سرنای تو سرنای توام
#مولانای_جان
ور صحرائی آهوی صحرای توام
در من میدم بندهٔ دمهای توام
سرنای تو سرنای تو سرنای توام
#مولانای_جان
گر دل دهم و از سر جان برخیزم
جان بازم و از هر دو جهان برخیزم
من بنده به خوی تو نمیدانم زیست
مقصود تو چیست تا از آن برخیزم
#مولانای_جان
جان بازم و از هر دو جهان برخیزم
من بنده به خوی تو نمیدانم زیست
مقصود تو چیست تا از آن برخیزم
#مولانای_جان
گر کبر بخوردهام که سرمست توام
مشتاب بکشتنم که در دست توام
گفتی که زمین حق فراخست فراخ
ای جان به کجا روم که در دست توام
#مولانای_جان
مشتاب بکشتنم که در دست توام
گفتی که زمین حق فراخست فراخ
ای جان به کجا روم که در دست توام
#مولانای_جان
ایامِ شباب خواه و ناخواه گذشت
چون چشم به هم زدیم ، پنجاه گذشت
ای رهسپرِ راهِ جوانی ، دریاب
پیش از تو دمی فرخ از این راه گذشت
#فرخ_خراسانی
چون چشم به هم زدیم ، پنجاه گذشت
ای رهسپرِ راهِ جوانی ، دریاب
پیش از تو دمی فرخ از این راه گذشت
#فرخ_خراسانی
سید محمود فرخ خراسانی (۱۲۷۴ مشهد - ۳ فروردین ۱۳۶۰ مشهد) ادیب و شاعر خراسانی و نماینده مجلس شورای ملی بود. کتابخانه و انجمن ادبی فرخ در مشهد، بیش از نیم قرن میزبان علاقهمندان و وعدهگاه ادیبان و شاعران و محققان به شمار میرفتپدرش سید احمد جواهری از ادیبان و شاعران مشهد بود که در خوشنویسی نیز دستی داشت. دوران کودکی فرخ در مکتبخانهها و محافل و مجالس ادبی سپری شد که همراه با پدرش در آنها حضور مییافت. [۱] او در مدارس قدیمه تحصیل کرد و نزد ادیبان مشهوری همچون ادیب نیشابوری و شیخ محمدحسین سبزواری درس خواند و به استخدام آستان قدس رضوی درآمد.
فرخ به عنوان شاعر شهرتی به هم زد و از پیشگامان به راهاندازی محافل و انجمنهای ادبی و مطبوعات در مشهد شد. [۲] او همراه با منیر مازندرانی، محمد ملکزاده (برادر ملکالشعرای بهار)، شاهزاده محمدهاشم میرزا افسر و ایرج میرزا در انتشار مجله دانش به مدیریت سید محمد دانش بزرگنیا شرکت جست و در آن قلم زد که نخستین مجله در خراسان بود. [۳]
فرخ در سال ۱۳۰۶ رئیس کارکنان آستان قدس رضوی شد.[۱] در سایه شهرتی که از فعالیت ادبی به دست آورده بود، در سال ۱۳۱۸ به نمایندگی قوچان در مجلس شورای ملیبرگزیده شد (دوره دوازدهم) و در دوره بعد نیز کرسی خود را حفظ کرد. پس از پایان دوره نمایندگیاش از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶ معاون نایبالتولیه آستان قدس رضوی بود و مدتی هم کفیل (سرپرست) استانداری خراسان شد. پس از آن نیز مشاغلی همچون ریاست هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت نخریسی و نساجی و برق خسروی خراسان را به عهده داشت. سالهای پایانی عمر را به کارهای ادبی و مطالعه و نگارش گذراند.
در سال ۱۳۴۴ جمعی از بزرگان و محققان در صدد تجلیل از فرخ برآمدند و به پایمردی مجتبی مینوی مجموعهای با عنوان هفتادسالگی فرخ منتشر شد که بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، غلامحسین یوسفی، مهدی اخوان ثالث، عبدالحسین زرینکوب، جلالالدین همایی، محمدرضا شفیعی کدکنی و ایرج افشار در آن به تجلیل از شخصیت ادبی و فرهنگی فرخ پرداختند. دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد نیز در سال ۱۳۵۳ با اعطای مدرک دکتری افتخاری به فرخ برای او مجلس بزرگداشتی برپا کرد. [۲]
فرخ چهارده نسخه کتاب خطی و ۸۸ جلد کتاب چاپی را وقف کتابخانه آستان قدس رضوی کرد و در سال ۱۳۴۹ برای تأمین هزینه درمان پسرش در آمریکا [۱]، بخش عمدهای از کتابهایش را به دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فروخت. پس از درگذشت او نیز بخش دیگری از کتابخانهاش در سال ۱۳۸۱ به این دانشکده اهدا شد.
سید محمود فرخ خراسانی در دارالذکر حرم رضوی در مشهد به خاک سپرده شد. یادداشتهای او را فرهنگستان زبان و ادب فارسی به کوشش دکتر مجتبی مجرد گردآوری و منتشر کرده است
فرخ به عنوان شاعر شهرتی به هم زد و از پیشگامان به راهاندازی محافل و انجمنهای ادبی و مطبوعات در مشهد شد. [۲] او همراه با منیر مازندرانی، محمد ملکزاده (برادر ملکالشعرای بهار)، شاهزاده محمدهاشم میرزا افسر و ایرج میرزا در انتشار مجله دانش به مدیریت سید محمد دانش بزرگنیا شرکت جست و در آن قلم زد که نخستین مجله در خراسان بود. [۳]
فرخ در سال ۱۳۰۶ رئیس کارکنان آستان قدس رضوی شد.[۱] در سایه شهرتی که از فعالیت ادبی به دست آورده بود، در سال ۱۳۱۸ به نمایندگی قوچان در مجلس شورای ملیبرگزیده شد (دوره دوازدهم) و در دوره بعد نیز کرسی خود را حفظ کرد. پس از پایان دوره نمایندگیاش از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶ معاون نایبالتولیه آستان قدس رضوی بود و مدتی هم کفیل (سرپرست) استانداری خراسان شد. پس از آن نیز مشاغلی همچون ریاست هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت نخریسی و نساجی و برق خسروی خراسان را به عهده داشت. سالهای پایانی عمر را به کارهای ادبی و مطالعه و نگارش گذراند.
در سال ۱۳۴۴ جمعی از بزرگان و محققان در صدد تجلیل از فرخ برآمدند و به پایمردی مجتبی مینوی مجموعهای با عنوان هفتادسالگی فرخ منتشر شد که بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، غلامحسین یوسفی، مهدی اخوان ثالث، عبدالحسین زرینکوب، جلالالدین همایی، محمدرضا شفیعی کدکنی و ایرج افشار در آن به تجلیل از شخصیت ادبی و فرهنگی فرخ پرداختند. دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد نیز در سال ۱۳۵۳ با اعطای مدرک دکتری افتخاری به فرخ برای او مجلس بزرگداشتی برپا کرد. [۲]
فرخ چهارده نسخه کتاب خطی و ۸۸ جلد کتاب چاپی را وقف کتابخانه آستان قدس رضوی کرد و در سال ۱۳۴۹ برای تأمین هزینه درمان پسرش در آمریکا [۱]، بخش عمدهای از کتابهایش را به دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فروخت. پس از درگذشت او نیز بخش دیگری از کتابخانهاش در سال ۱۳۸۱ به این دانشکده اهدا شد.
سید محمود فرخ خراسانی در دارالذکر حرم رضوی در مشهد به خاک سپرده شد. یادداشتهای او را فرهنگستان زبان و ادب فارسی به کوشش دکتر مجتبی مجرد گردآوری و منتشر کرده است
نازل نمود آیه ی رحمت ، خدای من
بر سر فكند سایۀ رأفت ، همای من
او خواستارِ من شد و من خواستارِ او
من از برای اویم و او ، از برای من
#فرخ_خراسانی
بر سر فكند سایۀ رأفت ، همای من
او خواستارِ من شد و من خواستارِ او
من از برای اویم و او ، از برای من
#فرخ_خراسانی
جام دريا
از شراب بوسه خورشيد لبريز است
جنگل شب تا سحر
تن شسته در باران خيال انگيز !
ما، به قدر جام چشمان خود
از افسون اين خمخانه سر مستيم
در من اين احساس
مهر می ورزيم، پس هستيم !
#فریدون_مشیری
از شراب بوسه خورشيد لبريز است
جنگل شب تا سحر
تن شسته در باران خيال انگيز !
ما، به قدر جام چشمان خود
از افسون اين خمخانه سر مستيم
در من اين احساس
مهر می ورزيم، پس هستيم !
#فریدون_مشیری
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار
طالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام میام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
#حضرت_حافظ
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار
طالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام میام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
#حضرت_حافظ
چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عَماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماه پیکر بر بلندی
بدان ماند که ماهِ آسمان است
بهشتی صورتی در جُوفِ محمِل
چو بُرجی کآفتابش در میان است
خداوندان عقل این طُرفه بینند
که خورشیدی به زیر سایبان است
چو نیلوفر در آب و مِهر در میغ
پری رخ در نقاب پرنیان است
ز روی کار من بُرقَع برانداخت
به یک بار آن که در برقع نهان است
شتر پیشی گرفت از من به رفتار
که بر من بیش از او بار گران است
زِهی اندک وفای سست پیمان
که آن سنگین دل نامهربان است
تو را گر دوستی با ما همین بود
وفای ما و عهد ما همان است
بدار ای ساربان آخر زمانی
که عهد وصل را آخرزمان است
وفا کردیم و با ما غَدر کردند
برو سعدی که این پاداش آن است
ندانستی که در پایان پیری
نه وقت پنجه کردن با جوان است
#حضرت_سعدی
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عَماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماه پیکر بر بلندی
بدان ماند که ماهِ آسمان است
بهشتی صورتی در جُوفِ محمِل
چو بُرجی کآفتابش در میان است
خداوندان عقل این طُرفه بینند
که خورشیدی به زیر سایبان است
چو نیلوفر در آب و مِهر در میغ
پری رخ در نقاب پرنیان است
ز روی کار من بُرقَع برانداخت
به یک بار آن که در برقع نهان است
شتر پیشی گرفت از من به رفتار
که بر من بیش از او بار گران است
زِهی اندک وفای سست پیمان
که آن سنگین دل نامهربان است
تو را گر دوستی با ما همین بود
وفای ما و عهد ما همان است
بدار ای ساربان آخر زمانی
که عهد وصل را آخرزمان است
وفا کردیم و با ما غَدر کردند
برو سعدی که این پاداش آن است
ندانستی که در پایان پیری
نه وقت پنجه کردن با جوان است
#حضرت_سعدی
از بهر چه در مجلس جانانه نباشم؟
گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم؟
بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح
اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم !؟
سد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
بیگانه شوم از تو که بیگانه پرستی
آزار کشم گر ز تو بیگانه نباشم
وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم
زانست که بی نعرهی مستانه نباشم
#وحشی_بافقی
گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم؟
بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح
اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم !؟
سد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
بیگانه شوم از تو که بیگانه پرستی
آزار کشم گر ز تو بیگانه نباشم
وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم
زانست که بی نعرهی مستانه نباشم
#وحشی_بافقی
آتش عشق تو در جان خوشتر است
جان ز عشقت آتشافشان خوشتر است
هر که خورد از جام عشقت قطرهای
تا قیامت مست و حیران خوشتر است
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
مینسازی تا نمیسوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشتر است
چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشتر است
خشک سال وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوشتر است
همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوشتر است
#جناب_عطار
جان ز عشقت آتشافشان خوشتر است
هر که خورد از جام عشقت قطرهای
تا قیامت مست و حیران خوشتر است
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
مینسازی تا نمیسوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشتر است
چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشتر است
خشک سال وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوشتر است
همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوشتر است
#جناب_عطار