گر تو ای دل طالبی در راه رو
مینگر از پیش و پس آگاه رو
سالکان را بین به درگاه آمده
جمله پشتاپشت همراه آمده
#شیخ_عطار_نیشابوری
مینگر از پیش و پس آگاه رو
سالکان را بین به درگاه آمده
جمله پشتاپشت همراه آمده
#شیخ_عطار_نیشابوری
هر که غافل را نصیحت می کند دیوانه است
خواب غفلت برده را طبل رحیل افسانه است
نفس خائن زندگی را تلخ بر من کرده است
وای بر آن کس که دزدش در درون خانه است
#صائب_تبریزی
خواب غفلت برده را طبل رحیل افسانه است
نفس خائن زندگی را تلخ بر من کرده است
وای بر آن کس که دزدش در درون خانه است
#صائب_تبریزی
ماتم و سور جهان با یکدگر آمیخته است
صاف و درد این چمن چون لاله یک پیمانه است
نیست در فکر گلستان بلبل بی درد ما
بس که در کنج قفس مشغول آب و دانه است
#صائب_تبریزی
صاف و درد این چمن چون لاله یک پیمانه است
نیست در فکر گلستان بلبل بی درد ما
بس که در کنج قفس مشغول آب و دانه است
#صائب_تبریزی
كُلُّ مُعاجَلٍ يَسألُ الإنظارَ ، و كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسوِيفِ .
هر كس كه مهلتش به سر آيد،مهلتى مى طلبد، و به هر كس كه مهلتى داده شود در انجام كار، امروز و فردا مى كند .
امام علی (علیه السلام)
بی تأمل می کنی در کار باطل عمر صرف
چون به کار حق رسی امروز را فردا کنی
#صائب
هر كس كه مهلتش به سر آيد،مهلتى مى طلبد، و به هر كس كه مهلتى داده شود در انجام كار، امروز و فردا مى كند .
امام علی (علیه السلام)
بی تأمل می کنی در کار باطل عمر صرف
چون به کار حق رسی امروز را فردا کنی
#صائب
#حدیث_درمانی
غیبت نڪن کہ مورد غیبت واقع مےشوے
و براےِ برادرت گودالے نڪَن کہ خود در آن
خواهے افتاد.
امام صادق علیه السلام
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را
ای که از مسواک هر دم می کنی دندان سپید
#صائب
غیبت نڪن کہ مورد غیبت واقع مےشوے
و براےِ برادرت گودالے نڪَن کہ خود در آن
خواهے افتاد.
امام صادق علیه السلام
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را
ای که از مسواک هر دم می کنی دندان سپید
#صائب
تو هر غروب،نظر میکنی به خانهی من
دريغ!پنجره خاموش و خانه تاريک است
هنوز ياد مرا پشت شيشه میبينی
که از تو دور،ولی با دل تو نزديک است
هنوز،پرده تکان میخورد ز بازی باد
ولي دريغ که در پشت پرده نيست کسی
در آن اجاق کهن،آتشی نمیسوزد
در آن اتاق تهی،پر نمیزند مگسی
هنوز بر سر رف،برگهای خشکيده
نشان آن همه گلهای رفتهبرباد است
هنوز روی زمين،پارهعکسهای قديم
گواه آن همه ايام رفتهازياد است
درخت پيچک ايوان ما،رميده ز ما
گشوده سوی درختان دوردست آغوش
ستارهها،همه در قاب شيشه محبوساند
قناريان،همه در گوشهی قفس خاموش
درون خانهی ما،گرمی نفسها نيست
درون خانهی ما،سردی جدايیهاست
درون خانهی ما،جشن دوستیها نيست
درون خانهی ما،مرگ آشنايیهاست
چه شد،چگونه شد ای بینشان کبوتر بخت
که خواب ما به سبکبالی سپيده گذشت
جهان کر است و من آن گنگ خوابديده هنوز*
چهها که در دل اين گنگ خوابديده گذشت
به گوش میشنوم هر شب از هجوم خيال
صدای گرم تو را در سکوت خانه هنوز
برای کودک گريان ترانه میخواندی
مرا ز خواب برانگيزد آن ترانه هنوز
تو هر غروب،نظر میکنی به خانهی من
دريغ!پنجره خاموش و خانه تاريک است
خيال کيست در آن سوی شيشههای کبود
که از تو دور،ولی با دل تو نزديک است...
من از دريچه،تو را در خيال میبينم
که خيره مینگری ماه شامگاهی را
سپس به اشک جگرسوز خويش،میشویی
ز چشم کودکم اندوه بیپناهی را...
#نادر_نادرپور
* من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
#میرزا_محمد_خان_لواسانی
دريغ!پنجره خاموش و خانه تاريک است
هنوز ياد مرا پشت شيشه میبينی
که از تو دور،ولی با دل تو نزديک است
هنوز،پرده تکان میخورد ز بازی باد
ولي دريغ که در پشت پرده نيست کسی
در آن اجاق کهن،آتشی نمیسوزد
در آن اتاق تهی،پر نمیزند مگسی
هنوز بر سر رف،برگهای خشکيده
نشان آن همه گلهای رفتهبرباد است
هنوز روی زمين،پارهعکسهای قديم
گواه آن همه ايام رفتهازياد است
درخت پيچک ايوان ما،رميده ز ما
گشوده سوی درختان دوردست آغوش
ستارهها،همه در قاب شيشه محبوساند
قناريان،همه در گوشهی قفس خاموش
درون خانهی ما،گرمی نفسها نيست
درون خانهی ما،سردی جدايیهاست
درون خانهی ما،جشن دوستیها نيست
درون خانهی ما،مرگ آشنايیهاست
چه شد،چگونه شد ای بینشان کبوتر بخت
که خواب ما به سبکبالی سپيده گذشت
جهان کر است و من آن گنگ خوابديده هنوز*
چهها که در دل اين گنگ خوابديده گذشت
به گوش میشنوم هر شب از هجوم خيال
صدای گرم تو را در سکوت خانه هنوز
برای کودک گريان ترانه میخواندی
مرا ز خواب برانگيزد آن ترانه هنوز
تو هر غروب،نظر میکنی به خانهی من
دريغ!پنجره خاموش و خانه تاريک است
خيال کيست در آن سوی شيشههای کبود
که از تو دور،ولی با دل تو نزديک است...
من از دريچه،تو را در خيال میبينم
که خيره مینگری ماه شامگاهی را
سپس به اشک جگرسوز خويش،میشویی
ز چشم کودکم اندوه بیپناهی را...
#نادر_نادرپور
* من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
#میرزا_محمد_خان_لواسانی
تفاوت نامرد و مرد..
با چرخ سفله، همت ما در نبرد بود
گر روزگار پشت نمی داد مرد بود
یک کس به غیرِ داغ به ما گرم برنخورد
تا بود همدمی به نفس های سرد بود
چون زعفران، خزان من آمد بهار من
اکسیر شادمانی ما، رنگ زرد بود
از باد سرد مهریت افسرد در فراق
داغ دلم، که انجمن افروزِ درد بود
ما آزموده ایم حزین! کار روزگار
پاس وفا، تفاوت نامرد و مرد بود
حزین لاهیجی
با چرخ سفله، همت ما در نبرد بود
گر روزگار پشت نمی داد مرد بود
یک کس به غیرِ داغ به ما گرم برنخورد
تا بود همدمی به نفس های سرد بود
چون زعفران، خزان من آمد بهار من
اکسیر شادمانی ما، رنگ زرد بود
از باد سرد مهریت افسرد در فراق
داغ دلم، که انجمن افروزِ درد بود
ما آزموده ایم حزین! کار روزگار
پاس وفا، تفاوت نامرد و مرد بود
حزین لاهیجی
تو نکردی هیچ گم چیزی مجوی
هرچه گویی نیست آن چیزی مگوی
آنچ گویی و انچ دانی آن تویی
خویش رابشناس صد چندان تویی
#شیخ_عطار_نیشابوری
هرچه گویی نیست آن چیزی مگوی
آنچ گویی و انچ دانی آن تویی
خویش رابشناس صد چندان تویی
#شیخ_عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشـب
پیش خــــدا
آرزویی بکن ...
شایــد کـوچکتریــــن
معجـــزه اش تـــــمام
رویـــای تـــــو باشـه
شبتون دلپذیز
هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطافپذير نيست؛ با اين حال براى حل كردن آنچه سخت است،
چيز ديگرى ياراى مقابله با آب را ندارد!
نرمى بر سختى غلبه مىكند و لطافت بر خشونت.
همه اين را مىدانند، ولى كمتر كسى به آن عمل مىكند!
انسان، نرم و لطيف زاده مىشود و به هنگام مرگ، خشك و سخت مىشود.
گياهان هنگامى كه سر از خاك بيرون مىآورند، نرم و انعطافپذيرند و به هنگام مرگ،
خشك و شكننده؛ پس هر كه سخت و خشك است،
مرگش نزديك شده و هر كه نرم و انعطافپذير، سرشار از زندگى است.
آرام زندگى میكنم!
هرگز با طبيعت يا همنوعان خود ستيزه نمیكنم و گزند را با مهربانى تلافى میکنم
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنج شنبه ات شاد
🌺🌺🌺
به جای اینکه رویاهایت را برای دیگران تعریف کنی رویاهایت را به دیگران نشان بده
هرگز نمی فهمی چقدر قوی هستی ؛ تا اینکه قوی بودن تنها گزینه ی انتخابی تو باشد
آرزو میکنم در زندگیت همواره قوی باشی
🌺🌺🌺
شاد باشی
چيز ديگرى ياراى مقابله با آب را ندارد!
نرمى بر سختى غلبه مىكند و لطافت بر خشونت.
همه اين را مىدانند، ولى كمتر كسى به آن عمل مىكند!
انسان، نرم و لطيف زاده مىشود و به هنگام مرگ، خشك و سخت مىشود.
گياهان هنگامى كه سر از خاك بيرون مىآورند، نرم و انعطافپذيرند و به هنگام مرگ،
خشك و شكننده؛ پس هر كه سخت و خشك است،
مرگش نزديك شده و هر كه نرم و انعطافپذير، سرشار از زندگى است.
آرام زندگى میكنم!
هرگز با طبيعت يا همنوعان خود ستيزه نمیكنم و گزند را با مهربانى تلافى میکنم
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد پنج شنبه ات شاد
🌺🌺🌺
به جای اینکه رویاهایت را برای دیگران تعریف کنی رویاهایت را به دیگران نشان بده
هرگز نمی فهمی چقدر قوی هستی ؛ تا اینکه قوی بودن تنها گزینه ی انتخابی تو باشد
آرزو میکنم در زندگیت همواره قوی باشی
🌺🌺🌺
شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنج شنبه پاییزیتون زیبـا
روزتون پر از مهربانی
الهی که
آخر هفته تـون پـر از
بـرکـت ، شـادی و آرامـش
و دل خـوش باشـه
بـا آرزوی بـهتریـن هـا برای شما
دل من همی داد گفتی گوایی
که باشد مرا روزی از تو جدایی
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
من این روز را داشتم چشم وزین غم
نبودهست با روز من روشنایی
جدایی گمان برده بودم ولیکن
نه چندانکه یکسو نهی آشنایی
به جرم چه راندی مرا از در خود
گناهم نبودهست جز بیگناهی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی
نگارا بدین زود سیری چرایی
که دانست کز تو مرا دید باید
به چندان وفا این همه بیوفایی
سپردم به تو دل ندانسته بودم
بدینگونه مایل به جور و جفایی
دریغا!دریغا! که آگه نبودم
که تو بیوفا در جفا تا کجایی
همه دشمنی از تو دیدم ولیکن
نگویم که تو دوستی را نشایی
#فرخی_سیستانی
که باشد مرا روزی از تو جدایی
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
من این روز را داشتم چشم وزین غم
نبودهست با روز من روشنایی
جدایی گمان برده بودم ولیکن
نه چندانکه یکسو نهی آشنایی
به جرم چه راندی مرا از در خود
گناهم نبودهست جز بیگناهی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی
نگارا بدین زود سیری چرایی
که دانست کز تو مرا دید باید
به چندان وفا این همه بیوفایی
سپردم به تو دل ندانسته بودم
بدینگونه مایل به جور و جفایی
دریغا!دریغا! که آگه نبودم
که تو بیوفا در جفا تا کجایی
همه دشمنی از تو دیدم ولیکن
نگویم که تو دوستی را نشایی
#فرخی_سیستانی