بیوفا نگار من
میکند به کار من
خندههای زیر لب،
عشوههای پنهانی
دین و دل به یک دیدن
باختیم و خرسندیم
در قمارِ عشق ای دل
کی بود پشیمانی؟
#شیخ_بهایی
میکند به کار من
خندههای زیر لب،
عشوههای پنهانی
دین و دل به یک دیدن
باختیم و خرسندیم
در قمارِ عشق ای دل
کی بود پشیمانی؟
#شیخ_بهایی
ای مردمان بگویید آرام جان من کو
راحتفزای هرکس محنترسان من کو
نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو
در بوستان شادی هرکس به چیدن گل
آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو
جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو
هرچند در کمینه نامه همی نیرزم
در نامهٔ بزرگان زو داستان من کو
هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو
#انوری
راحتفزای هرکس محنترسان من کو
نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو
در بوستان شادی هرکس به چیدن گل
آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو
جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو
هرچند در کمینه نامه همی نیرزم
در نامهٔ بزرگان زو داستان من کو
هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو
#انوری
عشق سیمرغ است، کورا دام نیست
در دو عالم زو نشان و نام نیست
صبح و شامم طره و رخسار اوست
گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست
#عراقی
در دو عالم زو نشان و نام نیست
صبح و شامم طره و رخسار اوست
گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست
#عراقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محال است اینکه معشوق از محبت
بی خبر باشد
مگـو پـروانه تنـهـا سـوخت،آتـش نیـز
می ســوزد
بی خبر باشد
مگـو پـروانه تنـهـا سـوخت،آتـش نیـز
می ســوزد
Bame Jahan Shod
Parvin
بام جهان
بانو پروین
بام جهان شد ز صفا نقره نگار امشب
مه شده در پیش رُخت آینه دار امشب
بانو پروین
بام جهان شد ز صفا نقره نگار امشب
مه شده در پیش رُخت آینه دار امشب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفتم هنگام خزان سوی رزان دست گزان
نوحه گر هجر تو شد هر ورق زرد مرا
فتنه عشاق کند آن رخ چون روز تو را
شهره آفاق کند این دل شبگرد مرا
راست چو شقه علمت رقص کنانم ز هوا
بال مرا بازگشا خوش خوش و منورد مرا
صبح دم سرد زند از پی خورشید زند
از پی خورشید تو است این نفس سرد مرا
مولانا
نوحه گر هجر تو شد هر ورق زرد مرا
فتنه عشاق کند آن رخ چون روز تو را
شهره آفاق کند این دل شبگرد مرا
راست چو شقه علمت رقص کنانم ز هوا
بال مرا بازگشا خوش خوش و منورد مرا
صبح دم سرد زند از پی خورشید زند
از پی خورشید تو است این نفس سرد مرا
مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش
که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سرِ ایمانِ خویش میلرزم
که دل به دستِ کمان ابروییست کافِرکیش
خیالِ حوصله ی بحر میپزد هیهات
چههاست در سرِ این قطره ی محال اندیش؟
بنازم آن مژه ی شوخِ عافیت کُش را
که موج میزندش آبِ نوش، بر سرِ نیش
ز آستینِ طبیبان هزار خون بچکد
گَرَم به تجربه دستی نهند بر دلِ ریش
به کویِ میکده گریان و سرفِکنده رَوَم
چرا که شرم همیآیدم ز حاصلِ خویش
نه عمرِ خِضر بِمانَد، نه مُلکِ اسکندر
نزاع بر سرِ دنییٰ دون مَکُن درویش
بدان کمر نرسد دستِ هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنجِ قارون بیش
حافظ
که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سرِ ایمانِ خویش میلرزم
که دل به دستِ کمان ابروییست کافِرکیش
خیالِ حوصله ی بحر میپزد هیهات
چههاست در سرِ این قطره ی محال اندیش؟
بنازم آن مژه ی شوخِ عافیت کُش را
که موج میزندش آبِ نوش، بر سرِ نیش
ز آستینِ طبیبان هزار خون بچکد
گَرَم به تجربه دستی نهند بر دلِ ریش
به کویِ میکده گریان و سرفِکنده رَوَم
چرا که شرم همیآیدم ز حاصلِ خویش
نه عمرِ خِضر بِمانَد، نه مُلکِ اسکندر
نزاع بر سرِ دنییٰ دون مَکُن درویش
بدان کمر نرسد دستِ هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنجِ قارون بیش
حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسرتی که ما به دیگران تلقین میکنیم،
واجد این لطف است که برخلاف هر پرتو نور دیگری که ممکن است به مرور زمان
ضعیف شود،
با «درخشندگی» بیشتری به سوی خودمان
باز میگردد.
📕 بینوایان
ویکتور_هوگو
واجد این لطف است که برخلاف هر پرتو نور دیگری که ممکن است به مرور زمان
ضعیف شود،
با «درخشندگی» بیشتری به سوی خودمان
باز میگردد.
📕 بینوایان
ویکتور_هوگو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی که
می تونی برقصی
چرا راه میری؟
تو یکی از چراغهای پیاده رو نوشتند...
برقص
و رد شو ،
واکنش مردم رو ببینید!!
شادمان ترین مردم،بهترین چیزها را در زندگی ندارند؛
بلکه آنها بهترین "برداشت" را از زندگی دارند.
کاترین_پاندر
می تونی برقصی
چرا راه میری؟
تو یکی از چراغهای پیاده رو نوشتند...
برقص
و رد شو ،
واکنش مردم رو ببینید!!
شادمان ترین مردم،بهترین چیزها را در زندگی ندارند؛
بلکه آنها بهترین "برداشت" را از زندگی دارند.
کاترین_پاندر
ای دل به طریق عاشقی راه یکی است
در کشور عشق بنده و شاه یکیست
تا ترک دو رنگی نکنی در ره عشق
واقف نشوی که نعمت الله یکیست
#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعی شمارهٔ ۲۳
در کشور عشق بنده و شاه یکیست
تا ترک دو رنگی نکنی در ره عشق
واقف نشوی که نعمت الله یکیست
#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعی شمارهٔ ۲۳
مائیم که دوست خویش دشمن داریم
اما دشمن هر عاشق و هر بیداریم
با قاصد دشمنان خود یاریم
ما دامن خود همیشه در خون داریم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۳
اما دشمن هر عاشق و هر بیداریم
با قاصد دشمنان خود یاریم
ما دامن خود همیشه در خون داریم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۳۲۳
نعمت الله امام رندان است
نور چشم تمام رندان است
باز از دولت چنان شاهی
همه عالم به کام رندان است
دور رندی و وقت می خواریست
روزگار نظام رندان است
قول مستانه ای که میشنوی
دو سه حرف از کلام رندان است
آن سلامی که سنت است به ما
در حقیقت کلام رندان است
آن شرابی که روحت افزاید
جرعه ای می ز جام رندان است
شاه ما حکم انّما دارد
آن نشانش به نام رندان است
به خرابات رو خوشی بنشین
این نصیحت به نام رندان است
بزم عشقست و عاشقان سرمست
سید ما غلام رندان است
حضرت شاه نعمتالله ولی
نور چشم تمام رندان است
باز از دولت چنان شاهی
همه عالم به کام رندان است
دور رندی و وقت می خواریست
روزگار نظام رندان است
قول مستانه ای که میشنوی
دو سه حرف از کلام رندان است
آن سلامی که سنت است به ما
در حقیقت کلام رندان است
آن شرابی که روحت افزاید
جرعه ای می ز جام رندان است
شاه ما حکم انّما دارد
آن نشانش به نام رندان است
به خرابات رو خوشی بنشین
این نصیحت به نام رندان است
بزم عشقست و عاشقان سرمست
سید ما غلام رندان است
حضرت شاه نعمتالله ولی
نگاه کن که نریزد دهی چو باده بدستم۰فدأی چشم تو ساقی بهوش باش که مستم۰ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماند۰بوجه خیر و تصدق هزارتوبه شکستم۰چنین که سجده برم بی حفاظ پیش جمالت۰بعالمی شده روشن که آفتاب پرستم۰کمند زلف بتی گردنم ببست بموئی۰چنان کشید که زنجیر صد علاقه گسستم۰نه شیخ می دهم توبه نه پیر مغان می۰ز بسکه توبه نموده ز بسکه توبه شکستم۰ز گریه آخرم این شد نتیجه در پی زلفش۰که در میان دو دریای خون فتاده نشستم۰ز قامتش چو گرفتم قیاس روز قیامت۰نشست و گفت قیامت بقامتی است که هستم۰ حرام گشت به یغما بهشت روی تو روزی۰که دل بگندم آدم فریب خال تو بستم۰
یغمای جندقی
یغمای جندقی
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
#مولانا_رباعی
دلا همای وصالی بپر چرا نپری
تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری
تو دلبری نه دلی لیک به هر حیله و مکر
به شکل دل شدهای تا هزار دل ببری
#مولانا_غزل
تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری
تو دلبری نه دلی لیک به هر حیله و مکر
به شکل دل شدهای تا هزار دل ببری
#مولانا_غزل
دمی به خاک درآمیزی از وفا و دمی
ز عرش و فرش و حدود دو کون برگذری
روان چرات نیابد چو پر و بال ویی
نظر چرات نبیند چو مایه نظری
#مولانا_غزل
ز عرش و فرش و حدود دو کون برگذری
روان چرات نیابد چو پر و بال ویی
نظر چرات نبیند چو مایه نظری
#مولانا_غزل
هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
هله ای ماه که نغزت رخ و رخسار مرو
در همه روی زمین چشم و دل باز که راست
مکن آزار مکن جانب اغیار مرو
#مولانای_جان
هله ای ماه که نغزت رخ و رخسار مرو
در همه روی زمین چشم و دل باز که راست
مکن آزار مکن جانب اغیار مرو
#مولانای_جان
راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست
ان جـــا جــز ان کـــه جـان بسپارند چـاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست…
#حافظ
ان جـــا جــز ان کـــه جـان بسپارند چـاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست…
#حافظ