معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان چیست که گویمت بقربان توباد

یاسر فدای پای یکران تو باد

گر سینه ما زخم ترا لایق هست

کردیم بهل که وقف پیکان توباد






میرداماد
ما دوست داريم شاهد خودِ واقعى و افشاگرى احساسات در ديگران باشيم، ولى از اين كه ديگران شاهد آن در ما باشند واهمه داريم. از اين مى‌ترسيم كه خودِ واقعى‌مان كافى نباشد.
گرهِ كار اين جاست: آسيب‌پذيرى در شما شهامت است و در من نشانهٔ بى‌كفايتى!

کتاب:جرئت بسيار
برنه_براون





ای کرده به آرایش گفتار بسیچ

در زلف سخن گشوده راه خم و پیچ

عالم که تو چیز دیگرش می دانی

ذاتی ست بسیط منبسط دیگر هیچ

غالب دهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو خیال تو درآيد به دلم رقصکنان،

چه خیالات دیگر نیز سر آرد ز میان!

گرد به گرد، خیالات خمه در رقص شوند،

و-آن خیال چو مه تو به میان رقصکنان.


مولانا



رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
Audio
پروین
گلچین ترانه ها:
_شنیده ام عشق دگر
کنون بسر داری
_غبار رهگذر
_زده بر آتش من دامن
_نگاه انتظار

دنبال دل کمند نگاه کسی مباد
این برق در کمین گیاه کسی مباد
از انتظار، دیده ی یعقوب شد سفید
هیچ آفریده چشم به‌ راه کسی مباد

صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور


#سوره_مائده ( آیه ۱۰)

وَٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ أَصْحَـٰبُ ٱلْجَحِيمِ

و کسانی که کافر شوند و آیات (قرآنی و جهانی) ما را تکذیب کنند، آنان اهل دوزخ هستند.
باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید.
باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند.
شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید.

فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت
باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید.
باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پاهاتو از گلیمت،
تویِ رؤیاهات دراز‌تر کن!
این جهان بی‌نهایته...
فرمول‌ها رو بهم بزن...
جهانت رو تغییر بده؛
با انرژی، لبخند و قدمی تازه...!
امروزت پر انرژی

🌺🌺🌺

شاد باشی
مردگان
چنان وانمانده پشت سرم
تا نشنوم به پوست سوگ سرود تبارم را
هنوز
در آشیان شروه به سر می برم
آنک درخت به درخت فاخته های نخلستان
یکی شلیل می کشد از ژرفا
کوکو ؟
و دیگر
پژواک می دهد صدای او را
از ژرفای دیگر
کوکو ؟ کوکو ؟
چنان
وانمانده اید پشت سرم مردگان جوان
در دام شروه های شما به سر می برم
شلیل کشان
آینده هم
از روبرو که بیایید
می بینمتان شلیل کشان
کجا رفتند آن رعنا جوانان
کجا رفتند آن پاکیزه جانان
یکی از وادی محشر نیامد
که تا با ما بگوید حال ایشان
از روبرو که بیاید هم
از بزم همسرایی سرنا و نی انبان
کمند شروه می اندازید
بر کنگره ی ستاره و پندار
وکبک پر می کشد و پرستو
نماز می شکند
حضور سوگوارتان را
چنان دور نمانده اید
پشت سرم
که نشنوم
خروش موریانه ی سقف ایمان استوارتان را
فاخته به فاخته
شلیل می کشم و می پرسم
نشان آن به قهر رفته برادر را
از بانگ بازگشته ی خود از کوه
کوکو ؟ کوکو ؟ کوکو ؟

#منوچهر_آتشی
#در_صدای_فاخته
#حادثه_دربامداد
نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعرهایی را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی را که
هرگز نخوانده بودی


#حسین_پناهی
#کاجها_در_بکر_اند
#ستاره
دلی که من دارم | شجریان
Hossein Farhadi


محمدرضا شجریان
غزل رهی معیری

چو نی به سینه خروشد دلی که من دارم
به ناله گرم بود محفلی که من دارم

بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
به روی آب بود منزلی که من دارم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حس خوب
با
تکنوازی ساز نی عربی از #استاد_علی_مذبوح


آی نی‌زن که تو را آوای نی برده‌ست دور از ره کجایی؟
خانه‌ام ابری‌ست اما
ابر باران‌اش گرفته‌ست...

#نیما_یوشیج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من می‌روم، الله مَعَک

تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک

در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
کَس عیارِ زرِ خالص نشناسد چو مَحَک

گفته بودی که شَوَم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یَک

بگشا پسته ی خندان و شِکَرریزی کن
خلق را از دهنِ خویش مَیَنداز به شک

چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

چون بَرِ حافظِ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بَرِ او یک دو قدم دورتَرَک

حافظ
درود پگاهتون پدرام
ای دیده من جمال خود اندر جمال تو

آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو


#مولانای_جان
ای جان اگر رضای تو غم خوردن دل است

صد دل به غم سپارم بهر رضای تو


#مولانای_جان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنان که پریروی و شکر گفتارند

حیفست که روی خوب پنهان دارند


فی‌الجمله نقاب نیز بیفایده نیست

تا زشت بپوشند و نکو بگذارند



سعدی
از تیر خطا کردن تو دل گله‌مند است

ای سخت کمان قیمت یک تیر تو چند است

هر چند بود بخت من غمزده کوتاه

الحمد که اقبال تو امروز بلند است

اهل خردم پند دهند از چه نگویند

با خویش که دیوانه کجا قابل پند است

از محنت بیداری شب‌ها خبرش نیست

آن را که سحر تکیه به دیبا و پرند است

(صامت) قدح زهر غم و درد جدایی

مردانه به سر کش به ره دوست که قنداست


صامت بروجردی
Zahi Eshgh {webahang.ir}
Homayoun Shajarian
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه
که جان را و جهان را بیاراست خدایا

زهی شور زهی شور که انگیخته عالم
زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا

فروریخت فروریخت شهنشاه سواران
زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا

فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا

ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
دگربار دگربار چه سوداست خدایا

نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا

چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا

خموشید خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا

مولوی
همایون شجریان
سریال
احمد فیلی
چشم هایت هم آواز موسیقی ست

که مرا به ناکجا آباد می کشاند ..



مگر خدا وعده‌ی گیسوانی مثلِ گیسوی تو را در بهشت؛
آن هم به برگزیدگانی از نیکوکاران نداده بود!؟
پس تو اینجا، چه میکنی؟

افشین یداللهی
جهان درون ما، جهان پرغوغایی است که باید گوش به آن فرا داد، امّا افسوس که صدایش کم‌تر شنیده می‌شود.

برای آن‌که صدای خودمان را بشنویم حتماً لازم است با یکی حرف بزنیم. گفت‌وگویی که در بستر رابطه‌ای سرشار از صداقت، خلوص، اعتماد، صمیمیت با هدف تغییر شکل می‌گیرد. چنین رابطه‌ای حتماً از بی‌نظیرترین روابط انسانی است. روایت این رابطه سرشار از یادگیری خواهد بود.



لوری_گاتلیب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لبت صریح‌ترین آیه‌ی شکوفائیست
وچشمهایت شعرسیاه گویائیست

چه چیزداری باخویشتن که دیدارت
چو قله‌های مه آلود محو و رویائیست

چگونه وصف کنم هیئت غریب تورا
که در کمال ظرافت، کمال والائیست

تو از معابد مشرق زمین عظیم‌تری
کنون شکوه تو و بهت من تماشائیست

در آسمانه‌ی دریای دیدگان تو شرم
گشوده‌بال‌تر از مرغکان دریائیست

شمیم وحشی گیسوی کولیت نازم
که خوابناک‌تر از عطرهای صحرائیست

مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهید
که این بلیغ‌ترین مبحث شناسائیست

نمیشود بفراموشیت سپرد وگذشت
چنین که یاد تو زود آشنا و هرجائیست

تو باری اینک از اوج بی‌نیازی خود
که چون غریبی من مبهم و معمائیست

پناه غربت غمناک دستهائی باش
که دردناکترین ساقه‌های تنهائیست

حسین منزوی
دکلمه: سارا ساور
۱۵ مهر زادروز سهراب سپهری

(زاده ۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان  -- درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش

او نوه میرزا نصراله‌ سپهری، نخستین رئیس تلگرافخانه کاشان بود و پدرش «اسداله» و مادرش «ماه‌جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.
وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی بود و از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز فارغ‌التحصیل شد و نشان درجه اول علمی گرفت. در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعر نیمایی‌ را به‌نام "مرگ رنگ" انتشار داد و دومین مجموعه‌ شعرش "زندگی خوابها" بود.  او در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت کرد و در آذر ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا "فرهنگ و هنر" در بخش موزه‌ها مشغول شد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به‌تدریس پرداخت.
وی به‌ فرهنگ مشرق ‌زمین علاقه خاصی داشت و به هندوستان، پاکستان، افغانستان، چین و ژاپن رفت و مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به‌شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داد.
در امرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به‌پاریس و لندن رفت و در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود، بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامه نقاشی، مجبور به‌کار شد و برای پاک کردن شیشه آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان‌های بیست‌ طبقه آویزان می‌شد.
او همچنین کارهای هنری‌اش را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت و حضور در نمایشگاه‌های نقاشی تا پایان زندگی‌اش ادامه داشت. مدتی در سال ۱۳۳۷ در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری مشغول به‌کار شد و از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به‌تدریس در هنرکده هنرهای تزیینی تهران کرد.
در سال ۱۳۴۱ از کلیه مشاغل دولتی کناره‌گیری کرد و با حضور فعال‌تر در زمینه شعر و نقاشی، آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف، ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار کرد.
برخی از کتاب‌های او، اینها هستند: «تا انتها حضور» «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم» «بیدل، سپهری و سبک هندی» «تفسیر حجم سبز» «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به‌شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری».
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری‌اش بسیار پیشرفت کرده بود و ناکام از درمان به‌تهران بازگشت و مدتی بعد درگذشت.
آرامگاه وی در روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان است.


#سهراب_سپهری