رقص آنجا کُن که "خود" را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر "خونِ خود" مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف میزَنَند
بَحْرها در شورشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوششان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_معنوی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر "خونِ خود" مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف میزَنَند
بَحْرها در شورشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوششان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_معنوی
رقص آنجا کُن که "خود" را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر "خونِ خود" مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف میزَنَند
بَحْرها در شورشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوششان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_معنوی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر "خونِ خود" مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند
مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف میزَنَند
بَحْرها در شورشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوششان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن
#مثنوی_معنوی
خدا ازهرچه بگذرد ، از حق الناس نمی گذرد ...!
حواسمان باشد ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ،
با " زبان " میشود آشتی داد ...
حواسمان به دل و زبانمان باشد : " آلوده اش نکنیم ..."
عالمی را یک سخن ،ویران کند
روبهانِ مرده را شیران کند
#مثنوی_معنوی
حواسمان باشد ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ،
با " زبان " میشود آشتی داد ...
حواسمان به دل و زبانمان باشد : " آلوده اش نکنیم ..."
عالمی را یک سخن ،ویران کند
روبهانِ مرده را شیران کند
#مثنوی_معنوی
" جهل را بی علتی عالم کند
علم را علت کژ و ظالم کند"
#مثنوی_مولانا دفتردوم
آن را که مرضی در دل نباشد، هر چند که علم نداشته باشد، راه را می یابد و آن را که بیماری دل باشد در عین دانستن، به
بیراهه و ستمکاری کشیده می شود...
علم را علت کژ و ظالم کند"
#مثنوی_مولانا دفتردوم
آن را که مرضی در دل نباشد، هر چند که علم نداشته باشد، راه را می یابد و آن را که بیماری دل باشد در عین دانستن، به
بیراهه و ستمکاری کشیده می شود...
شنیدن صدای دست زدن برگ ها
تا وقتی که ذهن ما انباشه از افکار زائد و بیهوده و بی ثمر است، آرامش و شادی درونی خود را نمی توانیم پیدا کنیم.
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن
گوشِ سَر بَربَند از هَزْل و دروغ
تا بِبینی شَهرِ جانِ بافُروغ
#مثنوی_مولانا
تو صدای دست زدن برگ ها را نمی شنوی، زیرا برای شنیدن آن نیاز به گوش باطنی داری نه گوش ظاهری در سَر.
گوش خودت را در برابر شنیدن حرف های بیهوده و لاف ببند تا بتوانی شهر روشن درون خودت را مشاهده کنی.
قهر در لطف مینگرد به دیدهی خود،
همه قهر میبیند.
از این بگذر که قهر است
در لطف پیوند
آن چاشنی خوشتر دارد.
#شمس_تبریزی
از هر رنگ و هر جنس که باشیم ادراکات ما نیز همان رنگ و همان جنس را می نماید. اگر از جنس قهر باشیم به لطف هم که بنگریم آن را قهر می یابیم؛ همچون شیشه کبود که هر نوری بر آن بتابد تنها نور کبود را از خود عبور خواهد داد.
پیشِ چَشمَت داشتی شیشهیْ کَبود
زان سَبَب عالَم کَبودَت مینِمود
گَر نه کوری، این کَبودی دان زِ خویش
خویش را بَدگو، مگو کَس را تو بیش
#مثنوی_مولانا
می فرماید برای آنکه هر جا می نگری جز لطف و خوبی نبینی، باید که خودت از جنس لطف و خوبی بشوی.
من که صُلحَم دایما با این پدر
این جهان چون جَنَّتَسْتَم در نَظَر
#مثنوی_مولانا
همه قهر میبیند.
از این بگذر که قهر است
در لطف پیوند
آن چاشنی خوشتر دارد.
#شمس_تبریزی
از هر رنگ و هر جنس که باشیم ادراکات ما نیز همان رنگ و همان جنس را می نماید. اگر از جنس قهر باشیم به لطف هم که بنگریم آن را قهر می یابیم؛ همچون شیشه کبود که هر نوری بر آن بتابد تنها نور کبود را از خود عبور خواهد داد.
پیشِ چَشمَت داشتی شیشهیْ کَبود
زان سَبَب عالَم کَبودَت مینِمود
گَر نه کوری، این کَبودی دان زِ خویش
خویش را بَدگو، مگو کَس را تو بیش
#مثنوی_مولانا
می فرماید برای آنکه هر جا می نگری جز لطف و خوبی نبینی، باید که خودت از جنس لطف و خوبی بشوی.
من که صُلحَم دایما با این پدر
این جهان چون جَنَّتَسْتَم در نَظَر
#مثنوی_مولانا
"یار تو چون دشمنی پیدا کند
گر حقد و رشک او بیرون زند
تو از آن اعراض او افغان مکن
خویشتن را ابله و نادان مکن
بلک شکر حق کن و نان بخش کن
که نگشتی در جوال او کهن
از جوالش زود بیرون آمدی
تا بجویی یار صدق سرمدی
نازنین یاری که بعد از مرگ تو
رشتهٔ یاری او گردد سه تو
آن مگر سلطان بود شاه رفیع
یا بود مقبول سلطان و شفیع
رستی از قلاب و سالوس و دغل
غر او دیدی عیان پیش از اجل
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر آمد نهان
خلق را با تو چنین بدخو کنند
تا تو را ناچار رو آن سو کنند
#مثنوی_شریف
گر حقد و رشک او بیرون زند
تو از آن اعراض او افغان مکن
خویشتن را ابله و نادان مکن
بلک شکر حق کن و نان بخش کن
که نگشتی در جوال او کهن
از جوالش زود بیرون آمدی
تا بجویی یار صدق سرمدی
نازنین یاری که بعد از مرگ تو
رشتهٔ یاری او گردد سه تو
آن مگر سلطان بود شاه رفیع
یا بود مقبول سلطان و شفیع
رستی از قلاب و سالوس و دغل
غر او دیدی عیان پیش از اجل
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر آمد نهان
خلق را با تو چنین بدخو کنند
تا تو را ناچار رو آن سو کنند
#مثنوی_شریف
زین قدح های صور کم باش مست
تا نگردی بت تراش و بت پرست
از قدح های صور بگذر مایست
باده در جام است لیک از جام نیست
توجه به شکلها بجای محتوا که بلای جان ما انسانها است و ریشه و پایه بت پرستی همبشگی تاریخ است همانند توجه به یک جام بدون در نظر گرفتن محتوای درون آن میباشد در صورتیکه این جام وظیفه اصلی اش حفظ آن شراب درونش است
آنچیزی که باید موجب مستی شود شراب درون یک جام است نه خود آن جام
#مثنوی_مولانا
تا نگردی بت تراش و بت پرست
از قدح های صور بگذر مایست
باده در جام است لیک از جام نیست
توجه به شکلها بجای محتوا که بلای جان ما انسانها است و ریشه و پایه بت پرستی همبشگی تاریخ است همانند توجه به یک جام بدون در نظر گرفتن محتوای درون آن میباشد در صورتیکه این جام وظیفه اصلی اش حفظ آن شراب درونش است
آنچیزی که باید موجب مستی شود شراب درون یک جام است نه خود آن جام
#مثنوی_مولانا
Telegram
🌻 مهر و ماه 💝
🌹﷽🌹
میان عالم وجاهل تفاوت این قدر است،
که آن کشیده عنان است واین گسسته مهار!
مقالات
ارتباط
@E_karbasian
@bassem103
میان عالم وجاهل تفاوت این قدر است،
که آن کشیده عنان است واین گسسته مهار!
مقالات
ارتباط
@E_karbasian
@bassem103
آخر آدم زادهای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف؟
#مثنوی_مولانا
مولانا می گوید تو آدم زاده هستی و از فرزندان حضرت آدمی و جایگاه ویژه داری؛
سطح خودت را پایین نیاور و دچار پستی نشو
پستی چیست؟
تمام تفکراتی که ما با تردید و ضعف و ناامیدی و احساسهای منفی در وجودمان گذر می دهیم، پستی آفرین هستند و تبدیل به نوعی ماده پست می شوند.
علت اینکه زندگیهای ما دچار مشکل و خیال هست این است که ما از روح فاصله گرفتیم و به اطلاعات فیزیکی چسبیدیم؛
که تمام اینها ما را به پستی و به قول جناب مولانا ما را به اسفلی می کشاند.
در قرآن هم از عبارت اسفل السافلین استفاده شده که یک جایگاه پست و بسیار سطح پایین است!
چند پنداری تو پستی را شرف؟
#مثنوی_مولانا
مولانا می گوید تو آدم زاده هستی و از فرزندان حضرت آدمی و جایگاه ویژه داری؛
سطح خودت را پایین نیاور و دچار پستی نشو
پستی چیست؟
تمام تفکراتی که ما با تردید و ضعف و ناامیدی و احساسهای منفی در وجودمان گذر می دهیم، پستی آفرین هستند و تبدیل به نوعی ماده پست می شوند.
علت اینکه زندگیهای ما دچار مشکل و خیال هست این است که ما از روح فاصله گرفتیم و به اطلاعات فیزیکی چسبیدیم؛
که تمام اینها ما را به پستی و به قول جناب مولانا ما را به اسفلی می کشاند.
در قرآن هم از عبارت اسفل السافلین استفاده شده که یک جایگاه پست و بسیار سطح پایین است!
گر نداری بو، ز جان ِ رو شناس
رو دماغی دست آور، بو شناس
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
📘مولانا اعتقاد دارد ما همانطور که علم ثابت کرده دارای حواسی برای درک امور دنیوی داریم که به آنها حواس ظاهری میگویند وحواسی مشابه این حواس در روح ما (ضمیر باطن یا ناخودآگاه )داریم که به آن حواس باطنی گفته میشود واگر ما حواس ظاهری را در کنترل خود در آوریم وآن را بروی تعلقات دنیا ببندیم حواس باطنی تقویت شده ودارای بینایی، بویایی ، چشایی ، شنوایی و..باطنی خواهیم بود وآنزمان است که بقول او بوشناس شده وبوی عطر معرفت الهی را درک میکنیم وبه هر مرده دیگ (انسان دور از معرفت ) گمراه نخواهیم شد وبدنبال پیران واقعی که مارا به معشوق میرسانند راهی خواهیم شد
رو دماغی دست آور، بو شناس
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
📘مولانا اعتقاد دارد ما همانطور که علم ثابت کرده دارای حواسی برای درک امور دنیوی داریم که به آنها حواس ظاهری میگویند وحواسی مشابه این حواس در روح ما (ضمیر باطن یا ناخودآگاه )داریم که به آن حواس باطنی گفته میشود واگر ما حواس ظاهری را در کنترل خود در آوریم وآن را بروی تعلقات دنیا ببندیم حواس باطنی تقویت شده ودارای بینایی، بویایی ، چشایی ، شنوایی و..باطنی خواهیم بود وآنزمان است که بقول او بوشناس شده وبوی عطر معرفت الهی را درک میکنیم وبه هر مرده دیگ (انسان دور از معرفت ) گمراه نخواهیم شد وبدنبال پیران واقعی که مارا به معشوق میرسانند راهی خواهیم شد