معرفی عارفان
1.21K subscribers
33.7K photos
12.1K videos
3.21K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
دورنمای خشکناب زادگاه استاد شهریار
حيدربابا، ميرزَممدين باخچاسى
باخچالارين تورشا-شيرين آلچاسى
گلينلرين دوْزمه لرى ، طاخچاسى
هى دوْزوْلر گؤزلريمين رفينده
خيمه وورار خاطره لر صفينده

استاد شهریار
از نظر چون بگذری و از خیال
کشته باشی نیم شب شمع وصال

در یکی گفته بکش باکی مدار
تا عوض بینی نظر را صد هزار

که ز کشتن شمع جان افزون شود
لیلی‌ات از صبر تو مجنون شود

ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش
بیش آید پیش او دنیا و بیش

در یکی گفته که آنچت داد حق
بر تو شیرین کرد در ایجاد حق


#مولانا
هر آن کسی که در این حلقه نیست
  زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید


حافظ
DelAhangaan
ایرج بسطامی _ ساز و آواز شور
⫸ خواننده : #ایرج_بسطامی

ساز و آواز #شور ...
شعر #حافظ

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
اشخاصی که در متن دفتر اول مثنوی و تفاسیر آن  آمده اند .

بهاءالدین ولد : نام پدر مولانا ، محمد بن حسین خطیبی است که به این نام شهرت دارد او را با لقب سلطان العلماء نیز یاد کرده اند . بهاءالدین ولد از اکابر صوفیه و بزرگان عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت .

ملّای روم : یکی از القاب مولانا است و این عنوان را چون وی سالیان درازی در مملکت روم سکونت گزیده بود به او داده اند . وی از قرن هشتم با این لقب شهرت یافته است . به او مولوی رومی هم گفته اند .

شمس الدین تبریزی : قلندری گمنام و ژنده پوش که در چهل سالگیِ مولانا با او دیدار داشت و مولوی ، عاشق و شیدای او گشت . شمس مردی عالِم و به تمام معنا فاضل و جهان دیده بود . مقالات او بهترین گواه بر دانش و آگاهی وسیع او بر ادبیات ، لغت ، تفسیر قران ، عرفان و ......بوده است .افلاکی ، فصول دهگانه ای از خطابه و سخنان عارفانه را در مناقب العارفین به او نسبت داده است . مولوی در باره شمس گفته است که :
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر حلقه بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه کودکان کویم کردی . 🌺
شمرد مرغ دلم حلقه‌های دام تو را

از آن خویش شمارم که در شمار توام


#مولانای_جان
سخت خوشی، چشم بدت دور باد
ای خنک آن چشم که روی تو دید

دیدن روی تو بسی نادرست
ای خنک آن گوش که نامت شنید


#مولانای_جان
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم

ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم


#مولانای_جان
این نعره عاشقان ، ز شمع طرب است
شمع آمد و پروانه خموش ، این عجب است

اینک شمعی که برتر از روز و شب است
بشتاب تو جان ، که شمعِ دل جان طلب است



#مولانای_جان
ساز و آواز (بی همگان بسر شود)
محمدرضا شجریان
🎙محمدرضا شجریان

شعر : مولانا
تار : حسین علیزاده
کمانچه : کیهان کلهر



بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمی‌شود
 

برخیز که جان است و جهان است و جوانی
خورشید برآمد بنگر نورفشانی

آن حسن که در خواب همی‌جست زلیخا
ای یوسف ایام به صد ره به از آنی


#مولانای_جان
Audio
🎙 ناشکری یعنی فاجعه ...

👤#استاد_الهی_قمشه_ای
اگر با جمله خویشانم
چو تو دوری پریشانم

مبادا ای خدا کس را
بدین غایت پریشانی


#مولانای_جان
بر آن پای گریزانت چه
بربندم که نگریزی

به جان بی‌وفا مانی
چو یار ما گریزانی


#مولانای_جان
خــــدایـا،،
حس بـــودنٺ،
زیباترین حس دنیاسٺ،،
تو کــه باشی،
امروز کـه هیـــچ،،
تمـــام لحظه ها را عـشق اسٺ،
یـارب..!
ما مشق غم عـشق تو را خوش ننوشتیم،،
امــا..!
تـو بکـش خط به خطای همه‌ی مـا..

#خواجه_عبدالله_انصاری

به نام خدای همه
#یک حبه نور

و أنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمّات
و تو پناهی در هر پیشامد بد...

#کسی‌که‌تورا‌دارد‌چیزی‌کم‌ندارد
امروز
چقدر بوی زندگی می دهی
در این صبحی که
تازه تر از عطر بهار نارنج است!!!
از اتاقک شیشه ای عبور کن
بیا این سوی تر
آسمان به تو چشم دوخته است
پایان تابستان است
دلت را پیوند بزن به بلندای البرز
بگذار ریشه هایت
در جشن آب وخاک برقصند
ودستهایت تا دل خورشید پیش برود
من
به نور چیدنت را به تماشا نشسته ام...

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

زندگی
شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد امد
تو نه دیروزی نه فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
زندگی را دریاب...
آرزومندم وجودت
پرشود از مهر ومهربانی.
پرشود از شادی وخوشی
و پر شود از خوشبختی...

🌺🌺🌺

شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به سرعت برق و باد
عمرمان سپرى ميشود
قدر بدانيم
آخرين روزهای تابستان را
و پررنگ کنیم
محبت ها و مهربانیها را

عمر چون فصلها کوتاهست

سـلام
صبحتون بخیر 
از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای
آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای

از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای

از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک
در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای

منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای

آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای


حافظ