معرفی عارفان
1.21K subscribers
33.7K photos
12.1K videos
3.21K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی

شعر: استاد شهریار
صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب
چه دولتی است به زندانیان خاک نصیب

به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر
چو در ولایت غربت دو همزبان غریب

روان دهد به سر انگشت دلنواز به ساز
که نبض مرده جهد چون مسیح بود طبیب

صفای باغچه قلهک است و از توچال
نسیم همره بوی قرنفل آید و طیب

به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ
ز سبزه چون خط زنگار شاهدان تذهیب

دو شاهدند بهشتی بسوی ما نگران
به لعل و گونه گلگون بهشت لاله و سیب

چو دو فرشته الهام شعر و موسیقی
روان ما شود از هر نگاهشان تهذیب

مگر فروشده از بارگاه یزدانند
که بزم ما مرسادش ز اهرمن آسیب

صفای مجلس انس است شهریارا باش
که تا حبیب به ما ننگرد به چشم رقیب .




#استادشهریار

‌خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد

گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات
گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد

ماه درویش نواز از پس قرنی بازم
مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد

دل همه کوکبه سازی و شب افروزی شد
تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد

وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر
پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد

ایرجا یاد تو شادان که از این بیت تو هم
چه بسا درد که نزدیک به درمان آمد

یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد

#شهریارا دل عشاق به یک سلسله اند
عشق از این سلسله خود سلسله جنبان آمد

شهریار



.

#شهریارا غزلت خواندہ غزالے وحشی

بد نشد با غزلے صید غـزالے ڪـردیم




#جناب_شهریار


‌‌‌‌
شهریارا
به غزل عشق نگنجد، بگذار

شرح این قصه جانسوز دهد
ساز به من...



استاد شهریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خاطره استاد شهریار از دوران کودکی
مانوس شدن با قرآن و اشعار حافظ
بگذشت در فراقِ تو شب‌های بی‌شمار
هرشب در این امید که فردا ببینمت...


#مفتون_امینی
روستای خشکناب زادگاه استاد شهریار
روستای خشکناب زادگاه استاد شهریار
دورنمای خشکناب زادگاه استاد شهریار
حيدربابا، ميرزَممدين باخچاسى
باخچالارين تورشا-شيرين آلچاسى
گلينلرين دوْزمه لرى ، طاخچاسى
هى دوْزوْلر گؤزلريمين رفينده
خيمه وورار خاطره لر صفينده

استاد شهریار
از نظر چون بگذری و از خیال
کشته باشی نیم شب شمع وصال

در یکی گفته بکش باکی مدار
تا عوض بینی نظر را صد هزار

که ز کشتن شمع جان افزون شود
لیلی‌ات از صبر تو مجنون شود

ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش
بیش آید پیش او دنیا و بیش

در یکی گفته که آنچت داد حق
بر تو شیرین کرد در ایجاد حق


#مولانا
هر آن کسی که در این حلقه نیست
  زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید


حافظ
DelAhangaan
ایرج بسطامی _ ساز و آواز شور
⫸ خواننده : #ایرج_بسطامی

ساز و آواز #شور ...
شعر #حافظ

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
اشخاصی که در متن دفتر اول مثنوی و تفاسیر آن  آمده اند .

بهاءالدین ولد : نام پدر مولانا ، محمد بن حسین خطیبی است که به این نام شهرت دارد او را با لقب سلطان العلماء نیز یاد کرده اند . بهاءالدین ولد از اکابر صوفیه و بزرگان عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت .

ملّای روم : یکی از القاب مولانا است و این عنوان را چون وی سالیان درازی در مملکت روم سکونت گزیده بود به او داده اند . وی از قرن هشتم با این لقب شهرت یافته است . به او مولوی رومی هم گفته اند .

شمس الدین تبریزی : قلندری گمنام و ژنده پوش که در چهل سالگیِ مولانا با او دیدار داشت و مولوی ، عاشق و شیدای او گشت . شمس مردی عالِم و به تمام معنا فاضل و جهان دیده بود . مقالات او بهترین گواه بر دانش و آگاهی وسیع او بر ادبیات ، لغت ، تفسیر قران ، عرفان و ......بوده است .افلاکی ، فصول دهگانه ای از خطابه و سخنان عارفانه را در مناقب العارفین به او نسبت داده است . مولوی در باره شمس گفته است که :
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر حلقه بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه کودکان کویم کردی . 🌺
شمرد مرغ دلم حلقه‌های دام تو را

از آن خویش شمارم که در شمار توام


#مولانای_جان
سخت خوشی، چشم بدت دور باد
ای خنک آن چشم که روی تو دید

دیدن روی تو بسی نادرست
ای خنک آن گوش که نامت شنید


#مولانای_جان
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم

ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم


#مولانای_جان
این نعره عاشقان ، ز شمع طرب است
شمع آمد و پروانه خموش ، این عجب است

اینک شمعی که برتر از روز و شب است
بشتاب تو جان ، که شمعِ دل جان طلب است



#مولانای_جان
ساز و آواز (بی همگان بسر شود)
محمدرضا شجریان
🎙محمدرضا شجریان

شعر : مولانا
تار : حسین علیزاده
کمانچه : کیهان کلهر



بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمی‌شود