هر جلوهای مرا نتواند فریب داد
پروانهٔ چراغِ سرِ طور بودهایم
از ما بگیر درس فنون ریا، که ما
عمری دراز زاهد و مستور بودهایم
#شبلی_نعمانی
پروانهٔ چراغِ سرِ طور بودهایم
از ما بگیر درس فنون ریا، که ما
عمری دراز زاهد و مستور بودهایم
#شبلی_نعمانی
بالا شجري لب شکر و دل حجري
زنجير سري، سيم بري رشک پري
چون برگذري درنگري دل ببري
چشمت مرساد سخت زيبا صوري
#مولوی
زنجير سري، سيم بري رشک پري
چون برگذري درنگري دل ببري
چشمت مرساد سخت زيبا صوري
#مولوی
شب همچنان سیاه
سه غزل بهم پیوسته یادگار روزهای سیاه حکومت طالبان
حلق سرود پاره، لبهای خنده در گور
تنبور و نی در آتش، چنگ و سَرَنده در گور
این شهرِ بیتنفّس لَتخوردهٔ چه قومی است؟
یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور
دیگر کجا توانبود، وقتی که میخرامد
مار گزنده بر خاک، مور خورنده در گور
گفتی که جهل جانکاه پوسیده قرون شد
بوجَهل و بولهبها گشتند گَنده در گور
اینک ببین هُبَل را، بُتهای کور و شَل را
مردان تیغ بر کف، زنهای زنده در گور
جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
میافکنندش این قوم، با بالِ کَنده در گور
گفتند: گُل مرویید، این حکمِ پادشاه است
چشم و چراغ بودن، روشنترین گناه است
حدّ شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است
آواز پای کوکب در کوچهها نپیچد
در دستِ شحنه شلاّق همواره روبهراه است
مغز عَلَمبهدوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کلّهها را خالیشدن کلاه است
صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
امّا چه میتوان کرد؟ شب همچنان سیاه است
ناچار گُل مرویید، از نور و نی مگویید
وقتی به شهر کوران، یکچشمه پادشاه است
شهری که اینچنین است، بیشهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا
تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار بادا
قومی که خارِ وحشت بر کوی و بر گذر کاشت
در کورههای دوزخ، آتشبیار بادا
حتّی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا
گفتند: سر بدزدید، گفتیم: سر نهادیم
گفتند: لب ببندید، گفتیم: عار بادا
با پتک اگر نکوبیم بر کلّههای خالی
مغز علمبهدوشان تقدیم مار بادا
#محمد_کاظم_کاظمی
#شاعر_افغان
سه غزل بهم پیوسته یادگار روزهای سیاه حکومت طالبان
حلق سرود پاره، لبهای خنده در گور
تنبور و نی در آتش، چنگ و سَرَنده در گور
این شهرِ بیتنفّس لَتخوردهٔ چه قومی است؟
یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور
دیگر کجا توانبود، وقتی که میخرامد
مار گزنده بر خاک، مور خورنده در گور
گفتی که جهل جانکاه پوسیده قرون شد
بوجَهل و بولهبها گشتند گَنده در گور
اینک ببین هُبَل را، بُتهای کور و شَل را
مردان تیغ بر کف، زنهای زنده در گور
جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
میافکنندش این قوم، با بالِ کَنده در گور
گفتند: گُل مرویید، این حکمِ پادشاه است
چشم و چراغ بودن، روشنترین گناه است
حدّ شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است
آواز پای کوکب در کوچهها نپیچد
در دستِ شحنه شلاّق همواره روبهراه است
مغز عَلَمبهدوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کلّهها را خالیشدن کلاه است
صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
امّا چه میتوان کرد؟ شب همچنان سیاه است
ناچار گُل مرویید، از نور و نی مگویید
وقتی به شهر کوران، یکچشمه پادشاه است
شهری که اینچنین است، بیشهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا
تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار بادا
قومی که خارِ وحشت بر کوی و بر گذر کاشت
در کورههای دوزخ، آتشبیار بادا
حتّی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا
گفتند: سر بدزدید، گفتیم: سر نهادیم
گفتند: لب ببندید، گفتیم: عار بادا
با پتک اگر نکوبیم بر کلّههای خالی
مغز علمبهدوشان تقدیم مار بادا
#محمد_کاظم_کاظمی
#شاعر_افغان
این قوم که سرگشتهی دوران شدهاند
خود دشمن خویشند که اینسان شدهاند
هرچند ز چشم #طالبان میبینیم
#اشراف_غنی قاتل افغان شدهاند
#زبور_حیرت
#محمدعلی_شیوا
خود دشمن خویشند که اینسان شدهاند
هرچند ز چشم #طالبان میبینیم
#اشراف_غنی قاتل افغان شدهاند
#زبور_حیرت
#محمدعلی_شیوا
بِسمِ الله اَی رُوحُ البَقٰا
بِسمِ الله اَی شیرینْ لَقٰا
بِسم الله اَی شَمسُ الضُحٰا
بِسمِ الله اَی عَینُ الیَقین
#مولانا
به نام خدای همه
بِسمِ الله اَی شیرینْ لَقٰا
بِسم الله اَی شَمسُ الضُحٰا
بِسمِ الله اَی عَینُ الیَقین
#مولانا
به نام خدای همه
#یک حبه نور
وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
و بی گمان شما را با برخی از امور همچون ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کاهش محصولات، آزمایش میکنیم ؛ و مژده باد به بردباران و صبرکنندگان.
همان کسانی که وقتی گرفتاری به آنان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم.»
الطاف،رحمت ،احسان و مغفرت پروردگارشان شامل حال آنان میگردد، و مسلّماً ایشان راهیافتگان به جادهی حق و حقیقت و طریق خیر و سعادت هستند.
#بقره-آیه (۱۵۷-۱۵۵)
وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
و بی گمان شما را با برخی از امور همچون ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کاهش محصولات، آزمایش میکنیم ؛ و مژده باد به بردباران و صبرکنندگان.
همان کسانی که وقتی گرفتاری به آنان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم.»
الطاف،رحمت ،احسان و مغفرت پروردگارشان شامل حال آنان میگردد، و مسلّماً ایشان راهیافتگان به جادهی حق و حقیقت و طریق خیر و سعادت هستند.
#بقره-آیه (۱۵۷-۱۵۵)
یکی گفت: چه دنیای بدی
گلها هم خار دارند.
دیگری گفت: چه دنیای خوبی
حتی شاخه های پرخار هم گل دارند.
عظمت در نگاه است!!!
به چیزی که می نگریم!
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
پگاه چهارشنبه ات فرخنده
🌺🌺🌺
برای امروزت زيباترين حسها رو خواهانم!
حس قشنگ آرامش،
حس وجودخدا در قلبت،
حس لطافت گلها،
حس باران توفصل گرما،
وحس داشتن دوستِ خوبی
مثل شما.....
امروزت سرشار از حس خوب
🌺🌺🌺
شاد باشی
گلها هم خار دارند.
دیگری گفت: چه دنیای خوبی
حتی شاخه های پرخار هم گل دارند.
عظمت در نگاه است!!!
به چیزی که می نگریم!
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
پگاه چهارشنبه ات فرخنده
🌺🌺🌺
برای امروزت زيباترين حسها رو خواهانم!
حس قشنگ آرامش،
حس وجودخدا در قلبت،
حس لطافت گلها،
حس باران توفصل گرما،
وحس داشتن دوستِ خوبی
مثل شما.....
امروزت سرشار از حس خوب
🌺🌺🌺
شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به دوستان گل
با عشق روان شد از عدم مرکب ما
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
زان می که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
#مولاناجانم
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
زان می که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
#مولاناجانم
ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
#سعدی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
#سعدی
اگر کسی از اشتباهتون ساده میگذره
به این معنی نیست که اشتباهتون کوچیکه
یا دلش نشکسته، دلیلش اینه که وجودِ شما
واسه اون آدم، خیلی مهمتر از غرور
و دلشکستگیِ خودشه، آدمارو به نقطهای
نرسونید که بیخیالِ وجودتون بشن
از علاقه آدما سواستفاده نکنید..
به این معنی نیست که اشتباهتون کوچیکه
یا دلش نشکسته، دلیلش اینه که وجودِ شما
واسه اون آدم، خیلی مهمتر از غرور
و دلشکستگیِ خودشه، آدمارو به نقطهای
نرسونید که بیخیالِ وجودتون بشن
از علاقه آدما سواستفاده نکنید..