معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Joz
Mohsen Chavoshi
جز
محسن چاوشی
تنگدل ماندی، که دل یک قطره خونست
عالمی در عالمی می‌بایدت

تا که این یک قطره صد دریا شود
صبر صد عالم همی می‌بایدت

#عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساختن در سوختن
است.
خرابش کردم
که عمارت در خرابی
است.
# شمس تبریزی
گر یک جهان ویران شد
از لشگر سلطان عشق
خود صد جهانِ جانِ جان
شد در عِوض بنیاد ازو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
عشق سفر است.
مسافرِ این سفر چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض می‌شود.
کسی نیست که رهرو این راه شود و تغییر نکند.



ملت عشق
الیف شافاک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به واسطه‌ی عشق ،تمام جهان
زیبایی ، موسیقی و شعر می‌آفریند.
و عشق موثرترین
داروی شفابخش است
که چنین حال و هوای
جشن را ایجاد می‌کند . . .!


#اوشو
ساقی دل ما سوخته از مشتاقیست
بازآ که طبیب درد مستان باقیست
جان دادن امیدست مرا در قدمت
تا جان بُوَدَم امیدواری باقیست

اهلی شیرازی
ساقی نظری که دل خوش از دیدن توست
جان شاد ز خوشه چینی خرمن توست
نا گفته دلت ضمیر ما می داند
جام جم عاشقان دل روشن توست

اهلی شیرازی
عجب که شمع شبی در سرای من سوزد
من آن نیم که کسی از برای من سوزد

مجال خواب چو شمعم به هیچ پهلو نیست
ز بس که داغ تو سر تا به پای من سوزد

اهلی شیرازی
چو شمع، بی‌تو همه آهِ سوزناک شدم
گداختم ز غمت، سوختم، هلاک شدم

تو سرونازی و من آن گیا که در قدمت
ز خاک رَستم و هم در رهِ تو خاک شدم

ز بس که سینه به ناخن همی‌کَنم از غم
ز چاک خِرقه نگه کن که سینه‌چاک شدم

از آن شده‌ست دلم جلوه‌گاهِ صورت تو
که همچو آینه از گَردِ تیره پاک شدم

به جز هلاک -چو «اهلی»- دوا ندارم هیچ
ز بس که از غم عشق تو دردناک شدم

#اهلی_شیرازی
جایم به روز واقعه پهلوی او کنید
او قبلهء منست رخم سوی او کنید

نخلی برآورید بلند و به سایه اش
خاکم بیاد قامت دلجوی او کنید

محراب وار بر سر سنگ مزار من
نقشی بصورت خم ابروی او کنید

در بیستون برید مرا پیش کوهکن
جای شهید عشق به پهلوی او کنید

بوی وفا اگر نشنیدید از کسی
بویی به خاک تربتم از بوی او کنید

زنار بت پرستی خود میبرم به خاک
یعنی که رشتهء کفنم موی او کنید

در شیشه ای کنید گلاب سرشک من
وآنرا که یار کشت کفن شوی او کنید

تلقین من که هندوی زنار بسته ام
حرفی ز سحر نرگس جادوی او کنید

تعویذ دوستیست که اهلی نوشته است
این را بیادگار به بازوی او کنید

#اهلی_شیرازی
#سنگ
"نیست هر عقل حقیری پایدار
  وقت حرص و وقت خشم و کارزار"

#مثنوی_مولانا دفترپنجم



📘آنکه عقل خویش را رشد و تعالی نداده در گاه حرص و آز و خشم و جدال به بی خردی رفتار می کند...

  
قرآن عظيم است
و عظيم را جای عظيم بايد تا فرود آيد
و تو بس تنگ‌دلی.

عین‌القضات همدانی
ای لطف تو دستگیر هر خود رایی
وی عفو تو پرده پوش هر رسوایی

بخشای بر آن بنده که اندر همه عمر
جز درگه تو هیچ ندارد جایی


باباافضل کاشانی
هر ندایی که ترا بالا کشید
آن ندا می‌دان که از بالا رسید

هر ندایی که ترا حرص آورد
بانگ گرگی دان که او مردم درد



#مولانای_جان
ناصح چو مرهمی ننهی، نیش هم مزن
بر زخم‌خورده طعنه زدن زخمِ دیگر است

#اهلی_شیرازی
#در_کنایه

•دیوان اهلی شیرازی، به اهتمام و تصحیح حامد ربانی•
کام از میِ لعلم مده، کز می خمار آید مرا
من عاشقِ درد توام، درمان چه‌کار آید مرا؟

گر بر کنار من روان، صد جوی باشد زآبِ چشم
سروِ روانی همچو تو، کی در کنار آید مرا؟

هان ای رقیب مُحتشم فخر تو از جاه است و من
درویشِ سلطان‌مَشربم، فخر تو عار آید مرا

«اهلی» چراغِ جان من بار دگر روشن شود
آن شمع اگر بعد از اجل، سوی مزار آید مرا

#اهلی_شیرازی
ایوب به صبر خویشتن می نازد
یعقوب به بوی پیرهن می نازد

داوود به لحن خویشتن می نازد
این عشق به ناله های من می نازد

عرفی شیرازی
سخت‌گیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون‌آشامی است

مولانا
مثنوی معنوی
اصلاحیه


غبار نیست که بر گِردِ عارضِ تَرَش است این
گذشته پادِشهِ حسن و گَردِ لشکرش است این

نه خطِ غالیه‌سا دورِ عارضِ مهش است این
همایِ حسن پریده‌ست و سایه‌ی پَرش است این

ستاده بر سرِ نعشم، گرفته دست به مژگان
که این قتیلِ نگاهِ من است و خنجرش است این

کتاب نیست که می‌خوانَد آن نگار به مکتب
کند حسابِ شهیدانِ خویش و دفترش است این

نشانِ آبله دیدم به روی یار، بگفتم
قسم به آیه‌ی رحمت که اصلِ جوهرش است این

هزار مرتبه بر قبرِ من گذشت و نگفتا
که این شهید، شهیدِ من است و مقبرش است این

نظر در آینه کرد آن نگار رو با خود گفت:
(خوشا به حالِ دلِ عاشقی که دلبرش است این)

مجنون اصفهانی

از شاطر عباس صبوحی نیست

شاعر:مجنون اصفهانی