دو مرغ را بر هم بندى به چهار مبدل شد ، نمى پرد ! زيرا كه دويى قائم است .
اما اگر مرغ مرده را بر او بندى ، بپرد ! زيرا كه دويى نمانده است ...
اكنون چون مردن او ممكن نيست تو بمير تا او بر تو تجلى كند و دويى برخيزد.
فيه ما فیه
اما اگر مرغ مرده را بر او بندى ، بپرد ! زيرا كه دويى نمانده است ...
اكنون چون مردن او ممكن نيست تو بمير تا او بر تو تجلى كند و دويى برخيزد.
فيه ما فیه
پس پیغمبر گفت بهر این طریق
باوفاتر از عمل نَبْوَد رَفیق
مثنوی_مولانا
پس پیامبر به همین دلیل فرمودند که هیچ دوستی باوفاتر از عمل انسان وجود ندارد.
بازتاب کارهایی که انجام می دهیم همیشه و در هر لحظه همراه ما خواهند بود و از هر دوستی به ما وفادارتر خواهند بود.
باوفاتر از عمل نَبْوَد رَفیق
مثنوی_مولانا
پس پیامبر به همین دلیل فرمودند که هیچ دوستی باوفاتر از عمل انسان وجود ندارد.
بازتاب کارهایی که انجام می دهیم همیشه و در هر لحظه همراه ما خواهند بود و از هر دوستی به ما وفادارتر خواهند بود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده باد آفتاب سحر
که سرش را می چرخاند،
پیدایت می کند
و تلالو اولش را
برای تو پست می کند،
زنده باد!
شمس لنگرودی
که سرش را می چرخاند،
پیدایت می کند
و تلالو اولش را
برای تو پست می کند،
زنده باد!
شمس لنگرودی
لطف معشوق،
پرده از پیش نظر عاشق بردارد
تا نور چشمش را به قوت نورِ جمال خود
از حدقه ی او برباید
و این آخر زخمی بود که
بر هدف دیده ی او اندازد
آه و هزار آه...
اگر جمالش در خیال آید و بمانَد
ماندن خیال با عشق
مرهم آن زخم بود
و این رمزی لطیف است
#عين_القضات_همداني
پرده از پیش نظر عاشق بردارد
تا نور چشمش را به قوت نورِ جمال خود
از حدقه ی او برباید
و این آخر زخمی بود که
بر هدف دیده ی او اندازد
آه و هزار آه...
اگر جمالش در خیال آید و بمانَد
ماندن خیال با عشق
مرهم آن زخم بود
و این رمزی لطیف است
#عين_القضات_همداني
هیچ چیز در این جهان مثل آب، نرم و انعطاف پذیر نیست.
با این حال برای حل کردن هر آنچه که سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد.
نرمی بر سختی غلبه می کند و لطافت بر خشونت.
همه این را می دانیم ولی کمتر کسی به آن عمل می کند.
آرام زندگی کن
هرگز با طبیعت یا همنوعان خود ستیزه مکن
گزند را با مهربانی تلافی کن...
لائوتسه
با این حال برای حل کردن هر آنچه که سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد.
نرمی بر سختی غلبه می کند و لطافت بر خشونت.
همه این را می دانیم ولی کمتر کسی به آن عمل می کند.
آرام زندگی کن
هرگز با طبیعت یا همنوعان خود ستیزه مکن
گزند را با مهربانی تلافی کن...
لائوتسه
شرح روان ابیات مثنوی معنوی، دفتر دوم حیران شدن حاجیان در کرامات ...
ای نموده تو مکـان از لامکـان
في السّماء رِزقُکُم کرده عیان
ای خدایی که مکان را از لامکان پدیدار ساختی و آشکارا فرمودی: در آسمان است
روزیِ شما.اشاره به آیه ۲ ۲ سورة ذاریات.
در میانِ این مناجات، ابرِ خَوش
زود پیدا شد چو پیلِ آب کَش
در میان نیایش آن پارسا، أبری لطیف و خوشایند مانند فیلِ آبکش نمایان
شد.
همچو آب از مَشک باریدن گرفت
در گَو* و، در غارها مسکن گرفت
باران از آن ابر فرو می بارید، مانند اینکه آب از مشک می چکید؛ و آب های باران در
گودال ها و شیارهای زمین قرار گرفت.
*گو: گودال
ابر می بارید چون مَشک اشک ها
حاجيان جمله گشاده مَشک ها
ابر، اشک فرو میبارید، مانند اینکه آب از مشک فرو می ریزد. و حاجی ها جملگی
تمشک های خود را باز کرده بودند.
یک جماعت ز آن عجایب کارها
می بُریدند از میان، زُنّارها؟
عدّه ای از حاضران از مشاهده این کارهای عجیب به او ایمان آوردند.
قـــوم دیگر را یـقین در ازدیـاد
زین عَجَب، وَاللهُ اَعلَم بِالرَّ شاد
عدّه دیگر نیز از مشاهده این شگفتی ها ایمانشان افزوده شد. و خداوند بر راه راست
داناتر است.
قومِ دیگر ناپذیرا، تُرش و خام
ناقصانِ سَرمدى، تَمَّ الكلام
ولی جمعی دیگر این کارها را نپذیرفتند و برای همیشه به صورت آدم های نارسیده و
ناقص ماندند. کلام خاتمه یافت.
دفتر دوّم مثنوی معنوی
ای نموده تو مکـان از لامکـان
في السّماء رِزقُکُم کرده عیان
ای خدایی که مکان را از لامکان پدیدار ساختی و آشکارا فرمودی: در آسمان است
روزیِ شما.اشاره به آیه ۲ ۲ سورة ذاریات.
در میانِ این مناجات، ابرِ خَوش
زود پیدا شد چو پیلِ آب کَش
در میان نیایش آن پارسا، أبری لطیف و خوشایند مانند فیلِ آبکش نمایان
شد.
همچو آب از مَشک باریدن گرفت
در گَو* و، در غارها مسکن گرفت
باران از آن ابر فرو می بارید، مانند اینکه آب از مشک می چکید؛ و آب های باران در
گودال ها و شیارهای زمین قرار گرفت.
*گو: گودال
ابر می بارید چون مَشک اشک ها
حاجيان جمله گشاده مَشک ها
ابر، اشک فرو میبارید، مانند اینکه آب از مشک فرو می ریزد. و حاجی ها جملگی
تمشک های خود را باز کرده بودند.
یک جماعت ز آن عجایب کارها
می بُریدند از میان، زُنّارها؟
عدّه ای از حاضران از مشاهده این کارهای عجیب به او ایمان آوردند.
قـــوم دیگر را یـقین در ازدیـاد
زین عَجَب، وَاللهُ اَعلَم بِالرَّ شاد
عدّه دیگر نیز از مشاهده این شگفتی ها ایمانشان افزوده شد. و خداوند بر راه راست
داناتر است.
قومِ دیگر ناپذیرا، تُرش و خام
ناقصانِ سَرمدى، تَمَّ الكلام
ولی جمعی دیگر این کارها را نپذیرفتند و برای همیشه به صورت آدم های نارسیده و
ناقص ماندند. کلام خاتمه یافت.
دفتر دوّم مثنوی معنوی
بلوغ معنوی در آمادگی برای رها کردن همه چیز قرار دارد.
رها کردن قدم نهایی است. اما رها کردن واقعی، درک این است که هیچ چیزی برای رها کردن وجود ندارد؛ چرا که هیچ چیزی از آن تو نیست.
رها کردن قدم نهایی است. اما رها کردن واقعی، درک این است که هیچ چیزی برای رها کردن وجود ندارد؛ چرا که هیچ چیزی از آن تو نیست.
جناب ابن سراج گوید:
گرچه مخلوقات همه در برابر خدا هستند و هیچ تنفُّس یا فکر آنان از نظر او پنهان نیست ولی از نظر حضور خود و مشاهدهشان و به واسطه آلودگی به اشتغالاتی که ایجاد فاصله میکند و افکاری که مانع وصول حق است و از طریق آن ایشان منقطع میگردند با یکدیگر تفاوت دارند.
تذکرة الاولیاء
گرچه مخلوقات همه در برابر خدا هستند و هیچ تنفُّس یا فکر آنان از نظر او پنهان نیست ولی از نظر حضور خود و مشاهدهشان و به واسطه آلودگی به اشتغالاتی که ایجاد فاصله میکند و افکاری که مانع وصول حق است و از طریق آن ایشان منقطع میگردند با یکدیگر تفاوت دارند.
تذکرة الاولیاء
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون چرایی
بمیرم تا تو چشم تر نبینی
شرار اه پر اذر نبینی
چنان از اتش عشقت بسوزم
که از مو رنگ خاکستر نبینی
دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرده تاوان از که جوید
دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش بموید
#باباطاهر
#محمدرضا_شجریان
موسیقی استاد #کیهان_کلهر
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون چرایی
بمیرم تا تو چشم تر نبینی
شرار اه پر اذر نبینی
چنان از اتش عشقت بسوزم
که از مو رنگ خاکستر نبینی
دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرده تاوان از که جوید
دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش بموید
#باباطاهر
#محمدرضا_شجریان
موسیقی استاد #کیهان_کلهر
کانال تلگرامیsmsu43@
همایون شجریان - یاد باد
یاد باد
خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: و سنتور :سيامك آقايي
شاعر: حافظ
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد
خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: و سنتور :سيامك آقايي
شاعر: حافظ
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد
خستگان را چو طلب باشد و قُوَّت نَبُوَد
گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نَپْسَندی
آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
چون طهارت نَبُوَد کعبه و بتخانه یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلسِ شاه
هر که را نیست ادب لایقِ صحبت نبود
حافظ
گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نَپْسَندی
آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
چون طهارت نَبُوَد کعبه و بتخانه یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلسِ شاه
هر که را نیست ادب لایقِ صحبت نبود
حافظ
يك قانون بسيار بنيادي زندگي آن است :
اگر بترسي ، انرژي را به طرف مقابل مي دهي تا تو را بيشتر بترساند ...
خود ايده ترس در تو ، عكس آن ايده در طرف مقابل ايجاد مي كند ...
اشو
اگر بترسي ، انرژي را به طرف مقابل مي دهي تا تو را بيشتر بترساند ...
خود ايده ترس در تو ، عكس آن ايده در طرف مقابل ايجاد مي كند ...
اشو
" هان کدام است آن عذاب ای معتمد
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
روح باز است و طبایع زاغ ها
دارد از زاغان و جغدان داغ ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
روح آدمی چون پرنده ای بلند طبع و
آزاد است,اما امیال نفسانی کشش هایی
بی مقدار و سیاه است... و این دو از
یک جنس نیستند...
.
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
روح باز است و طبایع زاغ ها
دارد از زاغان و جغدان داغ ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
روح آدمی چون پرنده ای بلند طبع و
آزاد است,اما امیال نفسانی کشش هایی
بی مقدار و سیاه است... و این دو از
یک جنس نیستند...
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عنوان ویدیو : دوزیرخاکی از داریوش درکنسرت مشترک با بانو هایده عزیزم 🖤(با عکسهای زیرخاکی)