بدزدیدی ز حسن تو یکی چیز
اگر بودی چو تو عیار دیگر
چو خورشید جمالت روی بنمود
ز هر ذره شنو اقرار دیگر
#مولانا
اگر بودی چو تو عیار دیگر
چو خورشید جمالت روی بنمود
ز هر ذره شنو اقرار دیگر
#مولانا
زهی دریا که آگندی ز گوهر
که هر قطره نمود انبار دیگر
به یک خانه دو بیمارند و عاشق
منم بیمار و دل بیمار دیگر
خدایا هر دو را تیمار کردی
ولیکن ماند آن تیمار دیگر
چه داند جان منکر این سخن را
که او را نیست آن دیدار دیگر
#مولانا
که هر قطره نمود انبار دیگر
به یک خانه دو بیمارند و عاشق
منم بیمار و دل بیمار دیگر
خدایا هر دو را تیمار کردی
ولیکن ماند آن تیمار دیگر
چه داند جان منکر این سخن را
که او را نیست آن دیدار دیگر
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی!
اگر کسی تو را به جُستن یافت من تو را به گریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را به خودفراموش کردن یافتم، اگر کسی تو را به طلب یافت من خودْ طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.
تا در رهِ عشقِ او مجرد نشوی
هرگز زِخودِ خویش بیخود نشوی
دنیا همه بندِ توست بر درگه او
در بندِ قبول باش تا رَد نشوی
#خواجه_عبدالله_انصاری
اگر کسی تو را به جُستن یافت من تو را به گریختن یافتم، اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت من تو را به خودفراموش کردن یافتم، اگر کسی تو را به طلب یافت من خودْ طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.
تا در رهِ عشقِ او مجرد نشوی
هرگز زِخودِ خویش بیخود نشوی
دنیا همه بندِ توست بر درگه او
در بندِ قبول باش تا رَد نشوی
#خواجه_عبدالله_انصاری
دیوانگی عشق بر همه عقلها افزون آید.
هر که عشق ندارد، مجنون و بیحاصل است.
هر که عاشق نیست، خودبین و پرکین باشد.
دریغا! همه جهان و جهانیان، کاش عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودند.
#جناب عین القضات همدانی
هر که عشق ندارد، مجنون و بیحاصل است.
هر که عاشق نیست، خودبین و پرکین باشد.
دریغا! همه جهان و جهانیان، کاش عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودند.
#جناب عین القضات همدانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن سرود زندگی سر کن دلم تنگه دلم تنگه
در این شب زیبـای بـهاری
ﺁﺭﺯﻭی ﻣـﻦ ﺑـﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ
ﺳﻌﺎﺩﺕ ،ﺳـﻼمتی
و سـر ﺑﻠﻨﺪیست
شبتـون بـخیـر
خـوابتـون رویـایـی
لحظه هاتون پراز آرامش
و بــه امـیـــد فـردایـی روشـن
#شـب_بهاریتون_زیبـا
ﺁﺭﺯﻭی ﻣـﻦ ﺑـﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ
ﺳﻌﺎﺩﺕ ،ﺳـﻼمتی
و سـر ﺑﻠﻨﺪیست
شبتـون بـخیـر
خـوابتـون رویـایـی
لحظه هاتون پراز آرامش
و بــه امـیـــد فـردایـی روشـن
#شـب_بهاریتون_زیبـا
جناب خیام جایی میگه:
«گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی لالهرخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز
اندک خور و گهگاه خور و پنهان خور»
به نظرم تمام آموزهای که یک انسان واسه زندگی و به خصوص روابط انسانی بهش نیاز داره توی همین دو بیت نهفتهست.
«گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی لالهرخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز
اندک خور و گهگاه خور و پنهان خور»
به نظرم تمام آموزهای که یک انسان واسه زندگی و به خصوص روابط انسانی بهش نیاز داره توی همین دو بیت نهفتهست.
زاهد ، غرور ِ طاعت
و
ما ، خجلت ِ گناه
آورده ایم تا تو پسندی کدام را..!
شفایی اصفهانی
و
ما ، خجلت ِ گناه
آورده ایم تا تو پسندی کدام را..!
شفایی اصفهانی
گلهای تازه_برنامه شماره 60
@jarasmusic
«گلهای تازه»_ برنامه شماره ۶۰
خواننده: #محمدرضا_شجریان
شعر آواز: #سعدی
گوینده متن : #فخری_نیکزاد
گوینده برنامه: #فریدون_توفیقی
دستگاه/آواز: بیات اصفهان
نوازندگان :
#حبیب_الله_بدیعی: ویولن
#منصور_صارمی: سنتور
#احمد_عبادی: سهتار
#جهانگیر_ملک: تنبک
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش
آن کش نظری باشد با قامت زیبایی
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
در پارس که تا بودهست از ولوله آسودهست
بیم است که برخیزد از حسن تو غوغایی
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
💠سعدی
💠آواز استاد جان شجریان
خواننده: #محمدرضا_شجریان
شعر آواز: #سعدی
گوینده متن : #فخری_نیکزاد
گوینده برنامه: #فریدون_توفیقی
دستگاه/آواز: بیات اصفهان
نوازندگان :
#حبیب_الله_بدیعی: ویولن
#منصور_صارمی: سنتور
#احمد_عبادی: سهتار
#جهانگیر_ملک: تنبک
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش
آن کش نظری باشد با قامت زیبایی
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
در پارس که تا بودهست از ولوله آسودهست
بیم است که برخیزد از حسن تو غوغایی
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
💠سعدی
💠آواز استاد جان شجریان
گاهی به روانِتان استراحت دهید...
استراحت از روزمرگی؛
از دویدنهایِ بیهدف؛
از تنشهایِ بیهوده؛
از کلکل کردن با خود و دیگران؛
از گیر دادن به چیزهایی که
ارزشش را ندارد؛
استراحت از حرص و طمع،
استراحت از کینه.
استراحت از نقابها و
پرستیژهایِ مزخرفی که
سینهٔ آدم را تنگ میکند...
این قانون جهان هستی لست
که هر هدفی را تو باور کنی
جستجو کنی و به آن عشق بورزی
آن هدف هم تو را جستجو می کند و
به سوی تو می آید.
در حرکت باش
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد چهار شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
هدف از زندگی فقط شاد بودن نیست، بلکه مفید بودن، شرافتمند بودن، دلسوز و غمخوار بودن است. تفاوت دارد كه فقط زندگی کرده ای
یا خیلی خوب زندگی کرده ای.
روزت شیک
همراه با موفقیت
خیر و برکت در کارت
لبخند رو لبات
شادی تو دلت
خداوند همراه لحظه هات
🌺🌺🌺
شاد باشی
استراحت از روزمرگی؛
از دویدنهایِ بیهدف؛
از تنشهایِ بیهوده؛
از کلکل کردن با خود و دیگران؛
از گیر دادن به چیزهایی که
ارزشش را ندارد؛
استراحت از حرص و طمع،
استراحت از کینه.
استراحت از نقابها و
پرستیژهایِ مزخرفی که
سینهٔ آدم را تنگ میکند...
این قانون جهان هستی لست
که هر هدفی را تو باور کنی
جستجو کنی و به آن عشق بورزی
آن هدف هم تو را جستجو می کند و
به سوی تو می آید.
در حرکت باش
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد چهار شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
هدف از زندگی فقط شاد بودن نیست، بلکه مفید بودن، شرافتمند بودن، دلسوز و غمخوار بودن است. تفاوت دارد كه فقط زندگی کرده ای
یا خیلی خوب زندگی کرده ای.
روزت شیک
همراه با موفقیت
خیر و برکت در کارت
لبخند رو لبات
شادی تو دلت
خداوند همراه لحظه هات
🌺🌺🌺
شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص و نوای پرندگان
همراه با موزیک روحنواز
همراه با موزیک روحنواز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"مـاه رحـمـت" ، سفره اش
گــســتــرده شــد
زنــده از فــيـضــش
جــهــان مــرده شــد...
سـمـان پـرگـشـتـه
از شـــادی و شـــور
آمــده از لــطــف حــق
"مـــيــــلاد نــــور" ...
پـیـشـاپـیـش ولادت بـا سـعـادت
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)
مــــبــــارکــــــ بــــــاد
.
گــســتــرده شــد
زنــده از فــيـضــش
جــهــان مــرده شــد...
سـمـان پـرگـشـتـه
از شـــادی و شـــور
آمــده از لــطــف حــق
"مـــيــــلاد نــــور" ...
پـیـشـاپـیـش ولادت بـا سـعـادت
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)
مــــبــــارکــــــ بــــــاد
.
درد، بیدارکننده روح است
ای خــــــجسته رنج و بیماری و تب
ای مبارک درد و بـــــــــــداریِ شب
نک مـــــــرا در پیری از لطـف و کَرَم
حـق چـنین رنجوریی داد و سَـــــقَم
دردِ پُشــــتم داد هـم تـا مـن ز خـواب
بـرجـــــــهـم هـر نیمشب لابــد شـتاب
تا نــــخُسبم جمله شب، چُون گاومیش
دردهـا بخشید حق از لــــــطفِ خویش
زین شکست، آن رحمِ شاهان جَوش کرد
دوزخ از تــــــهدیدِ مـن خــــامـوش کـرد
شرح جامع مثنوی معنوی/دفتر دوم 2256 - 2260
ای خــــــجسته رنج و بیماری و تب
ای مبارک درد و بـــــــــــداریِ شب
نک مـــــــرا در پیری از لطـف و کَرَم
حـق چـنین رنجوریی داد و سَـــــقَم
دردِ پُشــــتم داد هـم تـا مـن ز خـواب
بـرجـــــــهـم هـر نیمشب لابــد شـتاب
تا نــــخُسبم جمله شب، چُون گاومیش
دردهـا بخشید حق از لــــــطفِ خویش
زین شکست، آن رحمِ شاهان جَوش کرد
دوزخ از تــــــهدیدِ مـن خــــامـوش کـرد
شرح جامع مثنوی معنوی/دفتر دوم 2256 - 2260
بوی جان میآید از تو خیر مقدم ای صبا
غالبا طوقی به گرد کوی جانان کرده ای
ای صبا پیراهن یوسف مگر همراه تست
از کدامین باغ این گل در گریبان کردهای
وحشی بافقی
غالبا طوقی به گرد کوی جانان کرده ای
ای صبا پیراهن یوسف مگر همراه تست
از کدامین باغ این گل در گریبان کردهای
وحشی بافقی
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
حضرت حافظ
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
حضرت حافظ