جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی؟
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
صدای صوت تــوام، گــرچه زار مینالم
بدان خــــوشم که تو با نالهام همآوازی
از آن خوش است چو نی نالهام به گوش جهان
که هیچ دم نــــزنم تا توام به ننوازی
#عراقی
بدان خــــوشم که تو با نالهام همآوازی
از آن خوش است چو نی نالهام به گوش جهان
که هیچ دم نــــزنم تا توام به ننوازی
#عراقی
با خندهٔ بر بسته چرا خرسندی
چون گل باید که بیتکلف خندی
فرقست میان عشق کز جان خیزد
یا آنچه به ریسمانش برخود بندی....
#مولانا
چون گل باید که بیتکلف خندی
فرقست میان عشق کز جان خیزد
یا آنچه به ریسمانش برخود بندی....
#مولانا
ایرج میرزا انگار این روزها رو میدید که گفته بود:
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعدهها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بیبرگ و نوا بود
گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا
اینها همه لالایی خواباندن ما بود
ایکاش درِ دیزیِ ما باز نمیماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعدهها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بیبرگ و نوا بود
گفتند چنینیم و چنانیم؛ دریغا
اینها همه لالایی خواباندن ما بود
ایکاش درِ دیزیِ ما باز نمیماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
عشق قهار است و من مقهور عشق
چون شکر شیرین شدم از شور عشق
برگ کاهم پیش تو، ای تند باد
من ندانم که کجا خواهم فتاد
#مولانا
چون شکر شیرین شدم از شور عشق
برگ کاهم پیش تو، ای تند باد
من ندانم که کجا خواهم فتاد
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از وجود خود چو نی گشتم تهی
نيست از غير خدايم آگهی
الهی قمشه ای
نيست از غير خدايم آگهی
الهی قمشه ای
حمیرا
وقتیکه تو رفتی
وقتیکه تو رفتی
ترانه و آهنگساز :
جهانبخش پازوکی
بانو حمیرا
ترانه و آهنگساز :
جهانبخش پازوکی
بانو حمیرا
مهستی(دل از تو دلگیره)
@hayedeh_mahasti_homeyra_music
دل از تو دلگیره
بانو مهستی
بانو مهستی
من مالک ملک لامکانی شدهام
من عارف گنج زرکانی شدهام
تا از صدف تن گهر دل سوزد
در عالم جان بحر معانی شدهام..
#مولانا
من عارف گنج زرکانی شدهام
تا از صدف تن گهر دل سوزد
در عالم جان بحر معانی شدهام..
#مولانا
مقامِ امن و مِیِ بیغَش و رَفیقِ شَفیق
گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق
جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و دَرد که تا این زمان ندانستم
که کیمیایِ سعادت، رَفیق بود رَفیق
به مَأمَنی رو و فرصت شِمُر غنیمتِ وقت
که در کمینگهِ عُمرَند، قاطِعانِ طَریق
بیا که توبه ز لَعلِ نگار و خندهٔ جام
حکایتیست که عقلش نمیکُنَد تَصدیق
اگر چه مویِ میانَت به چُون مَنی نَرِسَد
خوش است خاطرم از فکرِ این خیالِ دَقیق
حلاوتی که تو را در چَهِ زَنَخدان است
به کُنهِ آن نَرِسَد صد هزار فکرِ عمیق
اگر به رنگِ عقیقی شد اشکِ من، چه عجب؟
که مُهرِ خاتَمِ لَعلِ تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلامِ طبعِ توام
ببین که تا به چه حَدَّم همیکُنَد تَحمیق
تحمیق: گول زدن
#حضرت_حافظ
گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق
جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و دَرد که تا این زمان ندانستم
که کیمیایِ سعادت، رَفیق بود رَفیق
به مَأمَنی رو و فرصت شِمُر غنیمتِ وقت
که در کمینگهِ عُمرَند، قاطِعانِ طَریق
بیا که توبه ز لَعلِ نگار و خندهٔ جام
حکایتیست که عقلش نمیکُنَد تَصدیق
اگر چه مویِ میانَت به چُون مَنی نَرِسَد
خوش است خاطرم از فکرِ این خیالِ دَقیق
حلاوتی که تو را در چَهِ زَنَخدان است
به کُنهِ آن نَرِسَد صد هزار فکرِ عمیق
اگر به رنگِ عقیقی شد اشکِ من، چه عجب؟
که مُهرِ خاتَمِ لَعلِ تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلامِ طبعِ توام
ببین که تا به چه حَدَّم همیکُنَد تَحمیق
تحمیق: گول زدن
#حضرت_حافظ
ذوق باید تا دهد طاعات بَر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانهٔ بیمغز کی گردد نهال؟!
صورت بیجان نباشد جز خیال
#مثنوی_شریف
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانهٔ بیمغز کی گردد نهال؟!
صورت بیجان نباشد جز خیال
#مثنوی_شریف
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو
#حضرت_مولانا #دیوان_شمس
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو
#حضرت_مولانا #دیوان_شمس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به پيري چون رسد انسان دگر برنا نخواهد شد
قد سروي اگر خم شد دگر رعنا نخواهد شد
مده بيهوده از کف گوهر نقد جواني را
که اين دُّر گران قيمت دگر پيدا نخواهد شد
به دنيا دل مبند اي دل به فکر توشه ره باش
که با مرگ من و تو اخر دنيا نخواهد شد
مخور هرگز فريب زرق و برق دنيا را
که شيرين کام با گفتن حلوا نخواهد شد
مکن تعريف از فضل و کمال ديگران اي دل
که با تعريف کردن هيچ کس دانا نخواهد شد
علي يک عمر با اوفتادگان بنشست تا گويد
از اين بال نشستن ها کسي والا نخواهد شد
( ژوليده نيشابوری )
قد سروي اگر خم شد دگر رعنا نخواهد شد
مده بيهوده از کف گوهر نقد جواني را
که اين دُّر گران قيمت دگر پيدا نخواهد شد
به دنيا دل مبند اي دل به فکر توشه ره باش
که با مرگ من و تو اخر دنيا نخواهد شد
مخور هرگز فريب زرق و برق دنيا را
که شيرين کام با گفتن حلوا نخواهد شد
مکن تعريف از فضل و کمال ديگران اي دل
که با تعريف کردن هيچ کس دانا نخواهد شد
علي يک عمر با اوفتادگان بنشست تا گويد
از اين بال نشستن ها کسي والا نخواهد شد
( ژوليده نيشابوری )
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری
#سعدی
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری
#سعدی