معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معین - باز آمدم
@moziku
باز آمدم

استاد معین
از پیش تو رفت باز جانم
طبل تو شنید و بازآمد

ای اهل رباط وارهیدیت
کز خط خوشش جواز آمد

آن چنگ طرب که بی‌نوا بود
رقصی که کنون به ساز آمد

#مولانای_جان
از سلسله نیاز رستید
کان بند هزار ناز آمد

ترک خر کالبد بگویید
کان شاه براق تاز آمد

نور رخ شمس حق تبریز
عالم بگرفت و راز آمد

#مولانای_جان
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده‌ام
ایرج
بزم خصوصی

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

اجرا سال ۱۳۳۸
استاد اسدالله ملک

اوج صدای ایرج
هایده - نرگس شیراز
@moziku
نرگس شیراز

بانو هایده
خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن!
پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی

ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید
بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی

#شیخ_بهایی
هر تن که سرشته بهشتست
بر دوزخ برزند نترسد

وان را که مدد از اندرونست
زین عالم بی‌مدد نترسد

#مولانای_جان
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معجزات همه جا پراکنده اند ..
فقط به قلبی حساس
و چشمی تیزبین احتیاج است ...
و تو خواهی دید که ماده و روح
همه جا در رقص با یکدیگرند ...

#اشو
غم‌مخور جانا در این‌عالم که عالم هیچ نیست
نیست‌هستی‌جز دمی‌ناچیز و آن‌دم‌هیچ‌نیست

گر به‌واقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست

#سنایی

#عکس_شفق_دماوند
در میان اصل‌های عام
جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و
آن مسلم هیچ نیست

دفتر هستی وجود
واحد بی‌انتها است
حشو این‌ دفتر اگر بیش‌
است‌ اگر کم‌ هیچ‌ نیست

#سنایی
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی‌ ز ناچیز است‌ و آن‌ هم‌ هیچ نیست

عمر،‌ در غم خوردن بیهوده ضایع شد «‌بهار»
شاد زی‌ باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست

#سنایی
آن کس که ز جان خود نترسد
از کشتن نیک و بد نترسد

وان کس که بدید حسن یوسف
از حاسد و از حسد نترسد

#مولانای_جان
مرغی که ز دام نفس خود رست
هر جای که برپرد نترسد

هر جای که هست گنج گنجست
کشته احد از لحد نترسد

#مولانای_جان
گلشن ز بهار و باغ سوسن
وز سرو لطیف قد نترسد

چون گل بشکفت و روی خود دید
زان پس ز قبول و رد نترسد

بس کن هر چند تا قیامت
این بحر گهر دهد نترسد

#مولانای_جان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی

مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی

#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی

بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی



#مولانای_جان
بستان ز دیو خاتم که تویی به جان سلیمان

بشکن سپاه اختر که تو آفتاب رایی


#مولانای_جان
عقل و جان آن جا
کند رقص الجمل

کو بدرد پرده شادی و غم

#مولانا
دانی که چه خواهم من دلسوخته از تو

خواهم که نخواهم، دگرم هیچ نظر نیست

#عطار_نیشابوری