معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد .

روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.

شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.

شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟

روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟

او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: جواب ابلهان خاموشی است.

📚 امثال و حکم
#علی_اکبر_دهخدا

#علی‌اکبر دهخدا (۱۲۵۷ – ۷ اسفند ۱۳۳۴)، ادیب، لغت‌شناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی بود. او مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا نیز بوده‌است. دهخدا از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ و ادب فارسی معاصر است
هیچ انسانی کامل نیست. پس باید مراقب کسانی باشیم که مدعی هستند بی عیب و نقصند.
روزی که فکر می‌کنیم انسان کاملی شده‌ایم، باید همه‌ چیز را از اول شروع کنیم.
انسان کامل شدن سرابی بیش نیست؛ اما می‌توان حداکثر تلاش را برای انسان خوبی بودن کرد.

📕 هنر خوب بودن
استفان_آینهورن
حکایت_پندآموز

پادشاهی کنیزکی زیبارو داشت؛ پادشاه بیش از حد به کنیزک علاقمند بود
از قضا کنیزک بیمار شد
حال او روز به روز بدتر و بدتر میشد

پادشاه که از این وضع ناراحت بود برای درمان کنیزک بهترین طبیب ها را از نقاط دور و نزدیک فراخواند

طبیب هایی که آمدند بسیار زبردست و ماهر بودند ولی غرور و خودشیفتگی آن ها باعث شد تا فراموش کنند اگر پروردگار هستی نخواهد سنگی از جایش تکان نخواهد خورد، برگی از درختی نمی افتد و در نتیجه هیچ موفقیتی به دست نخواهند آورد

طبیبها به پادشاه گفتند که درمان کنیزک، نزد ما است و شک نکنید ما که از بهترین طبیبهای مملکت هستیم او را درمان خواهیم کرد.

طبیب ها درمان خود را شروع کردند ولی هرچه می کردند حال کنیزک بهتر نمی شد که نمی شد.

اتفاق عجیبی افتاده بود؛ اثر داروها وارونه شده بود؛ یعنی دخترک با خوردن آنها بهتر که نمیشد هیچ؛ حالش روز به روز وخیم تر و بدتر میشد

آب گویا خاصیت نفت پیدا کرده بود. آب روی آتش میریختند تا شعله کم شود آتش با آب بیشتر و شعله ور تر میشد

شاه با مشاهده این و ضعیت و با دیدن درماندگی طبیبها متوجه اشتباه خود شد

فهمید که با غرور بی جا و با غفلت خود فراموش کردند که اگر اراده ی الهی نباشد آب شعله ور میکند و آتش گرمای خود را از دست میدهد همان طور که برای حضرت ابراهیم علیه السلام سرد شد.
پس با گریه و زاری بر درگاه پروردگار عالم نشست و با عذرخواهی و تقاضای بخشش خواست تا خداوند راه صحیح را به او نشان دهد.
خداوند هم در خواب طبیبی را به او معرفی کرد که با راهنمایی ها و نسخه هایی که برای دخترک پیچید توانستند او را درمان کنند و در نهایت بیماری او بهبود یافت

برگرفته_از : مثنوی معنوی
Che Danestam
Shahram Nazeri [tarabestan.com]
چه دانستم
شهرام ناظری
#حضرت_مولانا

ای بادصبا به کوی آن دلبر کش
احوال دلم بگوی اگرباشد خوش

ور زانکه برای خود نباشد دلکش
زنهار مرا ندیده ای دم درکش
#ابوسعيد_ابوالخير

گفتی که تراعذاب خواهم فرمود
من درعجبم که درکجا خواهد بود

آنجا که تویی عذاب آنجا نبود
آنجاکه تو نیستی کجا خواهدبود
Audio
کوی عشق

اجرای خصوصی
مجید درخشانی
دستگاه همایون
غزل از حافظ

استاد شجریان
گل بوسه
حسن عرب
حسن عرب ( گل بوسه )
می‌خوام به روم نیارم مگه دلم می‌ذاره
آمد اما
بنان
آمد اما

استاد بنان
Tavous
Marziyeh
خواننده : بانو مرضیه


نام ترانه : طاووس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#الـهی

چگونه شور و نوایم نباشد،
كه از آنچه در كامم ریختی،
اگر كوه دماوند از آن لب تر کند،
پای‌كوبان سر از پا نشناسد
و دست افشان از دست برود.

   
#الهی نامه
#استاد حسن‌زاده آملی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به شب وصلت جانا دیوانه شدم

اجرای تصنیف شب وصلت و تنبک نوازی همایون شجریان، کنسرت سال (۱۳۷۸) پس از دریافت نشان پیکاسو توسط استاد شجریان!
@sedayeshajarian
shajarian & bahari_nava
#آواز محمدرضا شجریان
#در دستگاه نوا
#کمانچه : اصغر بهاری
#شعر : عطار_نیشابوری
#سال اجرا : ۱۳۶۶
#سال انتشار : ۱۳۶۸
#آلبوم : دود عود _ روی الف
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
در ناله‌ام از لبان قند اندر قند

هر وعدهٔ دیدار تو هیچ اندر هیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند

#مولانا
نعشه ی شعرم ولی دارم خماری میکشم
گوشه دنج اتاقم بی قراری میکشم

تکه های خاطراتم راکنارم چیده ام
پشت عکس یادگاری، یادگاری میکشم

روزگارم را اگریک روز نقاشی کنم
یک قفس با خاطرات یک قناری میکشم

#استاد_شهریار
چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
زیرا که منم بی من با شاه جهان تنها
ای مشعله آورده دل را به سحر برده
جان را برسان در دل دل را مستان تنها
از خشم و حسد جان را بیگانه مکن با دل
آن را مگذار این جا وین را بمخوان تنها
شاهانه پیامی کن یک دعوت عامی کن
تا کی بود ای سلطان این با تو و آن تنها
چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لب
صد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها

#مولوی

نوبت آمد، می نوازد نوبتی ناقوس مان
تا بگیرد رودهامان، راه اقیانوس مان

آذرخشی بود و غرید و درخشید و گذشت
بانگ نوشانوش مان و برق بوسابوس مان

ما نشان خود رقم بر دفتر دل ها زدیم
آشنایی نام مان و عاشقی ناموس مان

چشم های کینه ور هم، معنی دیگر نیافت
ز ابتدا تا انتها، جز مهر، در قاموس مان

عشق مان چتری گشود و بست و رفت و مانده است
لای دفترهای عاشق ها، پر طاووس مان

#حسین_منزوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنچه هر شب بگذرد از چرخ ، فریاد من است
وآنچه آن مَه را به خاطر نگذرد یاد من است

آنچه بر من کارها را سخت می‌سازد مدام
بی‌ثباتی‌های صبرِ سست ‌بنیاد من است

می‌گریزد صید از صیاد ؛ یا رب ! از چه رو
دائم از من می‌گریزد آن که صیاد من است ؟!

من ز در بیرون و اهل بزم اندر پیچ و تاب
کان پری را چشم بر در ، گوش بر داد من است

امشبم محروم از او ، اما بسی شادم که غیر
این گمان دارد که او در وحدت‌ آباد من است

از شعف هر دم که نظم محتشم سنجید و گفت
آن که خواهد گور خسرو کَنْد ، فرهاد من است ...

#محتشم_کاشانی‌
مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست
دل که نظرگاه اوست از همه پرداختن

پایه خورشید نیست پیش تو افروختن
یا قد و بالای سرو پیش تو افراختن

هر که چنین روی دید جامه چو سعدی درید
موجب دیوانگیست آفت بشناختن

یا بگدازم چو شمع یا بکشندم به صبح
چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن

ما سپر انداختیم با تو که در جنگ دوست
زخم توان خورد و تیغ بر نتوان آختن

#سعدی
این صدا در کوه دلها بانگ کیست
گه پرست از بانگ این کُه گه تهیست

طنینی که در کوه دل ها افتاده صدای کیست؟ گاه این کوه پُر از صداست و گاهی خالی
از آن. پس نداهای غیبی از کوهِ وجود ما نیست. بلکه ندا کننده ای در آن ندا کرده است.

هر کجا هست او حکیمست اوستاد
بانگ او زین کوه دل خالی مباد

او در هر جا و مرتبه ای که باشد باز فرزانه و استاد است. پس کوه دلِ انسان ها از بانگ و صدای او خالی مباد.

هست که کوا مثنا می‌کند
هست که کآواز صدتا می‌کند

دراینجا حضرت مولانا به مراتب مختلف قابلیت ها و استعدادهای مریدان و طالبان می پردازد و می فرماید: کوهی هست که صدا را دو برابر می کند. و کوهی نیز هست که صد را صد برابر می کند.

برخی از طالبان، سخن انسان کامل را تصدیق می کنند. ولی شیفته و بیخویش نمی شوند. و برخی از طالبان پس از شنیدن پیام ارشاد، سراپا عشق و شور می شوند و یکسره نقد وجود خود در طبق اخلاص می نهند.


می‌زهاند کوه از آن آواز و قال
صد هزاران چشمهٔ آب زلال


کوه از آن آواز و گفتار، صدها هزار چشمه آب زلال می جوشاند.

#شرح مثنوی شریف
#استاد کریم زمانی
تا خود بینی تو از خدا مانی دور

نزدیکتر آی و از خدا دور مشو


#مولانا