روندگان مقیم از بلا نپرهیزند
گرفتگان ارادت به جور نگریزند
امیدواران دست طلب ز دامن دوست
اگر فروگسلانند در که آویزند
مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که اهل معرفت از تو نظر بپرهیزند
نشان من به سر کوی میفروشان ده
من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند
#حضرت_سعدی
گرفتگان ارادت به جور نگریزند
امیدواران دست طلب ز دامن دوست
اگر فروگسلانند در که آویزند
مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که اهل معرفت از تو نظر بپرهیزند
نشان من به سر کوی میفروشان ده
من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند
#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای بیتو حرام زندگانی
خود بیتو کدام زندگانی
بی روی خوش تو زنده بودن
مرگ است به نام زندگانی
#مولانای_جان
خود بیتو کدام زندگانی
بی روی خوش تو زنده بودن
مرگ است به نام زندگانی
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پازهر تویی و زهر دنیا
دانه تو و دام زندگانی
گوهر تو و این جهان چو حقه
باده تو و جام زندگانی
بی آب تو گلستان چو شوره
بی جوش تو خام زندگانی
#مولانای_جان
دانه تو و دام زندگانی
گوهر تو و این جهان چو حقه
باده تو و جام زندگانی
بی آب تو گلستان چو شوره
بی جوش تو خام زندگانی
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی خوبی حسن باقوامت
نگرفته قوام زندگانی
با جمله مراد و کام بیتو
نایافته کام زندگانی
تا داد سلامتی ندادی
کی کرد سلام زندگانی
خامش کردم بکن تو شاهی
#مولانای_جان
نگرفته قوام زندگانی
با جمله مراد و کام بیتو
نایافته کام زندگانی
تا داد سلامتی ندادی
کی کرد سلام زندگانی
خامش کردم بکن تو شاهی
#مولانای_جان
از دو عالم دامن جان
درکشم هر صبحدم
پای نومیدی به دامان
درکشم هر صبحدم
سایه با من همنشین و
ناله با من همدم است
جام غم بر روی ایشان
درکشم هر صبحدم
#خاقانی
درکشم هر صبحدم
پای نومیدی به دامان
درکشم هر صبحدم
سایه با من همنشین و
ناله با من همدم است
جام غم بر روی ایشان
درکشم هر صبحدم
#خاقانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان او
من دل و جان پیش مهمان درکشم هر صبحدم
ناگزیر جان بود جانان و از جان ناگزیر
پیش جانان شاید ار جان درکشم هر صبحدم
#خاقانی
من دل و جان پیش مهمان درکشم هر صبحدم
ناگزیر جان بود جانان و از جان ناگزیر
پیش جانان شاید ار جان درکشم هر صبحدم
#خاقانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهر ویران را به جز آرایش طاقی نماند
خویشتن زین طاق ویران درکشم هر صبحدم
آفتم عقل است میل آتشین سازم ز آه
پس به چشم عقل پنهان درکشم هر صبحدم
#خاقانی
خویشتن زین طاق ویران درکشم هر صبحدم
آفتم عقل است میل آتشین سازم ز آه
پس به چشم عقل پنهان درکشم هر صبحدم
#خاقانی
افکند و عصاش اژدها شد
بگریخت چو دید اژدها را
گفتا که بگیر تا منش باز
چوبی سازم پی شما را
وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ (10 النمل )
«و عصاي خود را بينداز» اي موسي علیه السلام تا به معجزهات آشنا شوي و بدان انس والفت يابي. در اين هنگام موسي علیه السلام عصاي خويش را افگند و بناگاه آن عصا به ماري تبديل شد «پس چون آن را ديد كه گويي ماري است كه ميجنبد» يعني: چون ديد عصايش بسان حركت مار، حركت ميكند. جان: مار سفيد است و عصا درچالاكي و سبكي حركت خود به مار سفيد تشبيه شده است. «پشت گردانيد» از ترس اين كه آن مار بر وي حمله برد «و به عقب بازنگشت» يعني: موسي علیه السلام از شدت ترس بهدنبال خود نگاه نكرد. در اين هنگام خداي سبحان ندا فرمود: «اي موسي! نترس» از مار و آسيب آن «كه پيامبران در پيشگاه من نميترسند» يعني:
كساني كه من ايشان را به رسالت فرستادهام، در پيشگاه من از غير من نميترسند پس تو نيز از مار نترس.
قرآن و مولوی
بگریخت چو دید اژدها را
گفتا که بگیر تا منش باز
چوبی سازم پی شما را
وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ (10 النمل )
«و عصاي خود را بينداز» اي موسي علیه السلام تا به معجزهات آشنا شوي و بدان انس والفت يابي. در اين هنگام موسي علیه السلام عصاي خويش را افگند و بناگاه آن عصا به ماري تبديل شد «پس چون آن را ديد كه گويي ماري است كه ميجنبد» يعني: چون ديد عصايش بسان حركت مار، حركت ميكند. جان: مار سفيد است و عصا درچالاكي و سبكي حركت خود به مار سفيد تشبيه شده است. «پشت گردانيد» از ترس اين كه آن مار بر وي حمله برد «و به عقب بازنگشت» يعني: موسي علیه السلام از شدت ترس بهدنبال خود نگاه نكرد. در اين هنگام خداي سبحان ندا فرمود: «اي موسي! نترس» از مار و آسيب آن «كه پيامبران در پيشگاه من نميترسند» يعني:
كساني كه من ايشان را به رسالت فرستادهام، در پيشگاه من از غير من نميترسند پس تو نيز از مار نترس.
قرآن و مولوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
سعدی
با صدای محمدرضا_شجریان
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
سعدی
با صدای محمدرضا_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حلاج وشانیم که از دار نترسیم
مجنون صفتانیم که در عشق خداییم
محمدرضا شجریان
محمد موسوی
مجنون صفتانیم که در عشق خداییم
محمدرضا شجریان
محمد موسوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست
#حـضــرت_سـعــدى