معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خـــــدا جــــّّـانم

می دانی زیباترین لحظه زندگیِ من ڪجاست!؟
همانجا ڪه
روبه روی عظمتت سجــده می ڪنم
همانجاست ڪه
دلم را
تمام وجودم را
می سپارم به بزرگیت
از همانجاست کـه
تمام نگرانی هایم ،
تمام آشوب هایم را
به باد میدم
از همانجاست که
می شوم همان بنده آرامت

به نام خدای همه
#یک حبه نور

الْيَوْمَ تُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ

امروز هر کس را در برابر آنچه انجام داده است، پاداش می دهند. امروز هیچ ستمی وجود ندارد؛ یقیناً خدا در حسابرسی سریع است.

#غافر-آیه ۱۷
همه ي انسانها احتياج به دريافت حس خوب دارند
و ما مي توانيم
اين حس خوب را به راحتي به آنها بدهيم
با يك لبخند
با گذشت از اشتباهاتشان
با بزرگواري
با تمركزروي خوبيهايشان
با تعريف از خوبيهايشان
با صبور تربودن
با مهربان تر بودن
و با توقع زياد نداشتن و نرنجيدن
وقتي به ديگران حس خوب بدهيم
كم كم دنياي اطرافمان به بهشتي زيبا تبديل مي شود.
بهترین شیوه‌ زندگی
آن نیست که

نقشه‌هایی بزرگ
برای فردایت بکشی.

آن است که وقتی
آفتاب غروب می‌کند

لذت یک روز آرام
را چشیده باشی..
زندگیت سرشار از آرامش

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

زیبایی خریدنی نیست
شادابی هدیه گرفتنی نیست
طراوت اتفاقی نیست
همه اینها بسته به
انتخاب و تلاش توست
شادباش و شاد زندگی کن
وشادی ببخش...

🌺🌺🌺

شاد باشی
ملکا و پادشاها
آتش‌های حرص ما را به آب رحمت خویش بنشان.
جان مشتاقان را شراب وحدت بچشان.
ضمیر دل ما را به انوار معرفت و اسرار وحدت، منور و روشن دار.
دام‌های امید ما را که در صحرای سعت رحمت تو بازگشاده‌ایم به مرغان سعادت و شکارهای کرامت مشرفّ و مکرمّ گردان.
آه سحرگاه سوختگان راه را به سمع قبول و عاطفت استماع کن.
دود دل بیدلان را که از سوز فراق آن مجمع ارواح هر دم آن دود بر تابخانه‌ی فلک برمی‌آید به عطر وصال معطر گردان.
قال و قیل ما را و گفت و شنود ما را که چون پاسبانان بر بام سلطنت عشق، چوبک می‌زنند از اجرای «یوفیهم اجورهم بغیر حساب» نصیب مدام بخشش فرما.
قال ما را خلاصه‌ی حال گردان.
حال ما را از شرفات قال درگذران.
ما را از دشمنکامی هر دو جهان نگاه دار.
آنچه دشمنان می‌خواهند بر ما، از ما دور دار.
آنچه دوستان می‌خواهند و گمان می‌برند، ما را عالی‌تر و بهتر از آن گردان.
ای خزانه‌ی لطف تو بی پایان و ای دریای باپهنای باکرم تو بیکران.


#مجالس سبعه
#حضرتِ مولانا
زحمت مکش طبیب که این تب نمیرود
بی شربت بنفشهٔ آن لب نمیرود

تابی ز مهر در دلم آن مه فکنده است
تا تاب او ز دل نرود تب نمیرود


بیمار عشق به نشود جز به وصل دوست
این درد دل به ناله یا رب نمیرود

تا چند در فراق برم انتظار وصل
آن روز خود نیامد و این شب نمیرود


بار فراق چند تواند کشید دل
این جان سخت بین که ز قالب نمیرود

ساقی بیا و لب به لبم نه که این خمار
از سر به غیر جام لبالب نمیرود


عشق بتان وسیله عشق خداست لیک
فیض از وسیله جانب مطلب نمیرود

#فیض_کاشانی
هر باد که از سوی بخارا به من آید
با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید

بر هر زن و هر مرد کجا بر وزد آن باد
گویی مگر آن باد همی از ختن آید


نی نی، ز ختن باد چون او خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بر معشوق من آید

هر شب نگرانم به یمن تا تو برآیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید


کوشم که بپوشم صنما نام تو از خلق
تا نام تو کم در دهن انجمن آید

با هر که سخن گویم اگر خواهم و گر نی
اولْ سخنم نام تو اندر دهن آید

#رودکی
آن نه عشقست که از دل به دهان می‌آید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان می‌آید

عاشق آنست که بی خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقص کنان می‌آید


نحاش لله که من از تیر بگردانم روی
گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید

اندرون با تو چنان انس گرفتست مرا
که ملالم از همه خلق جهان می‌آید


سعدیا این همه فریاد تو بی دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن می‌آید

#سعدی
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی
که هر کس با دلارامی سری دارند و
سودایی

قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد
هزاران سرو بستانی فدای سروبالایی



عجب دارند یارانم که دستش را همی‌بوسم
ندیدستند مسکینان سری افتاده در پایی

خرد با عشق می‌کوشد که وی را در کمند آرد
ولیکن بر نمی‌آید ضعیفی با توانایی


مرا وقتی ز نزدیکان ملامت سخت می‌آمد
نترسم دیگر از باران که افتادم به دریایی

#سعدی
تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست


عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور
حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست


همه جا جلوه حسن تو و مشتاق وصال
همه تن دیده و بر نیم نظر قادر نیست

#وحشی_بافقی
در بیابان خار اگر در پای مجنون میرود
جوی خون از دیده لیلی به هامون میرود

برنمی‌گردد به ساغر می چو شد جزو بدن
کی ز خاطر یاد آن لبهای میگون میرود؟


گر نه از خلوت شود اسرار حکمت منکشف
چون می نارس چرا در خم فلاطون میرود؟

گردن افرازی به اوج اعتبار از عقل نیست
کرسی دار از ته پا زود بیرون میرود


میشود عالم سیه صائب به چشم مهر و ماه
گر به این دستور آه ما به گردون میرود

#صائب_تبریزی
bastamy (hame dardam)
@mosighiasilirani
تصنیف :همه دردم

#خواننده استادایرج_بسطامی
#آهنگساز استادحسین_پیرنیا
#آواز ابوعطا
#آلبوم رقص_آشفته
#رضی الدین آرتیمانی
بده پیمانه‌ای سرشار امشب
مرا بِستان ز من ای یار امشب
ندارم طاقتِ بارِ جدایی
مرا از دوشِ من بردار امشب


بیا از یکدگر کامی بگیریم
فلک در خواب و ما بیدار امشب
به بویت دم به دم از جا رود دل
قرارِ دل تو باش ای یار امشب


نخواهم داشت از دامانِ جان، دست
سرِ فیض است و پایِ یار امشب...

#فیض_کاشانی
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند
کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

#حافظ
زان پیش که نامِ تو ز عالَم برود
می خور، که چو می به دل رسد غم برود؛

بگشای سرِ زلفِ بُتی بند ز بند،
زان پیش که بند‌بندت از هم برود!

#خیام
جمله خلقان سخره ی اندیشه اند
  زان سبب خسته دل و غم پیشه اند

#مثنوی_مولانا دفتردوم


مردم بیشتر تحت تآثیر خیالات و توهمات خود هستند و بدین سبب به غم و ناراحتی مبتلا می
ی دل اگرت طاقت غم نیست برو
آوارهٔ عشق چون تو کم نیست برو

ای جان تو بیا اگر نخواهی ترسید
ور می‌ترسی کار تو هم نیست برو

#مولانا
گر حدیثت کج بود معنیت راست
  آن کجی لفظ مقبول خداست

#مثنوی_مولانا دفترسوم


اگر در دل و نیت به حقیقت متصل
   باشی,اما دربیان مرتکب سهو شوی,
   خداوند از آن سهو می گذرد..
جهل را بی علتی عالم کند
   علم را علت کژ و ظالم کند

#مثنوی_مولانا دفتردوم


آن را که مرضی در دل نباشد، هر چند که علم نداشته باشد، راه را می یابد و آن را که بیماری دل باشد در عین دانستن، به
بیراهه و ستمکاری کشیده می شود...
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ
بی‌عنایات خدا هیچیم هیچ
مولانا
دلم در عشق تو جان برنتابد
که دل جز عشق جانان برنتابد

چو عشقت هست دل را جان نخواهد
که یک دل بیش یک جان برنتابد

#شیخ_عطار_نیشابوری