اى سالک!
عشق آتشى است كه در عاشق مى افتد و موضع اين آتش دل است، و اين آتش از راه چشم به دل مى آيد و در دل وطن میسازد.
و شعله اين آتش به جمله اعضا مى رسد و به تدريج اندرون عاشق را میسوزاند و پاك و صافى میگرداند تا دل عاشق چنان نازك و لطيف میشود، كه تحمّل ديدار معشوق نمیتواند كرد از غايت نازكى و لطافت. و خوف آن است كه به تجلّى معشوق نيست گردد. و موسى عليه صلاة و السلام درين مقام بود كه چون ديدار خواست حق تعالى فرمود كه لنترانى مرا نتوانى ديد، نفرمود كه من خود را به تو نمینمايم.
#انسان_كامل
عشق آتشى است كه در عاشق مى افتد و موضع اين آتش دل است، و اين آتش از راه چشم به دل مى آيد و در دل وطن میسازد.
و شعله اين آتش به جمله اعضا مى رسد و به تدريج اندرون عاشق را میسوزاند و پاك و صافى میگرداند تا دل عاشق چنان نازك و لطيف میشود، كه تحمّل ديدار معشوق نمیتواند كرد از غايت نازكى و لطافت. و خوف آن است كه به تجلّى معشوق نيست گردد. و موسى عليه صلاة و السلام درين مقام بود كه چون ديدار خواست حق تعالى فرمود كه لنترانى مرا نتوانى ديد، نفرمود كه من خود را به تو نمینمايم.
#انسان_كامل
هر بامداد که بیدار میشوم میدانم که چه کسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟
پرسیدند چگونه ؟
گفت : آنکه حرام خورده باشد
مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید
و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد.
#عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیا
اهمیت ورودی های جسمی و معنوی
پرسیدند چگونه ؟
گفت : آنکه حرام خورده باشد
مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید
و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد.
#عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیا
اهمیت ورودی های جسمی و معنوی
Sabzeh Yar
Shahla Sarshar (Www.BestMusik.Org)
ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
* سبزه یار *
با صدای : شهلا سرشار
* سبزه یار *
با صدای : شهلا سرشار
یک روز پادشاهی بهتر از چهل سال بردگی است. مهم نیست زنده میمانم یا میمیرم، هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من آنجا پادشاهم.
#بابک_خرمدین
امروز ۱۷ دی سالروز جانباختن بابک خرمدین ، نماد شجاعت ، میهن پرستی ، مقاومت
#بابک_خرمدین
امروز ۱۷ دی سالروز جانباختن بابک خرمدین ، نماد شجاعت ، میهن پرستی ، مقاومت
دل من
گِردِ جهان گشت و
نیابید مثالش
به که ماند؟!
به که ماند؟!
به که ماند؟!
به که ماند؟!
مولانا
گِردِ جهان گشت و
نیابید مثالش
به که ماند؟!
به که ماند؟!
به که ماند؟!
به که ماند؟!
مولانا
...
🔴 #بابک_خرمدین کیست و چه کرد؟!
تلفظ نام بابک به زبان پارسی میانه پاپک بود که به معنای پدر جوان است. پدر بابک اهل تیسفون بود که به آذربایجان کوچید و در پیرامون کوه سبلان زنی را به همسری گزید.
بابک در جوانی با شروین پسر ورجاوند سرور گروه مزدکیان تبرستان دیدار نمود. پس از آن او و مادرش به روستای دیگری در آن پیرامونها کوچیدند که مردمش از گروه مزدکیان و خرم دینان بودند. پیشوای آنها جاویدان پسر شهرک بود که از آنجا که بابک در تنبور زدن زبردست و توانا بود او را پیش خود نگه داشت. در سال ۲۰۱ هجری قمری بابک از کیش جاویدانی دست کشید و خود بعنوان پیشوای خرمدینان سر به شورش بر علیه اشغالگران اعراب گذاشت.
خلیفه تازیان به مدت بیست و دو سال سپاهیان فراوانی را برای سرکوب بابک ایرانی گسیل داشت و سرانجام با همکاری یک ایرانی تبار بنام افشین، اعراب بر خرمدینان ایرانی چیرگی یافتند، و او را به سامَرّا نزد خلیفه بردند.
خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کردند و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامهای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَذ بود که در نزدیکی شهر کَلِیبَر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد.
بابک خرمدین : انسان برای پیروزی خلق شده، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکستش داد!
صدها سال از مرگ سربلندی آمیز این انسان آزاده میگذرد، در دامنه ساوالان بدنیا آمد در دربار بامر خلیفه مثله اش کردند. او و فرزند برو مندش آذر و برادرش عبدﷲ و یاران آزادی خواهش در راه ازادی مردم جان خود را فدا نمودند، افشین زر و سیم و قدرت خلیفه را گزینش و به او و مردم خیانت نمود! و عنوان خائن را نصیب خود نمود، امروز نام بابک روی نوزادان این سرزمین خودنمائی میکند. هر سال مردم آزاده جهت سپاسداری از فرزند برومند خود راهی قلعه بابک میشوند تا یادش را گرامی دارند.
«تمامی عقاید دینی محترمند ولی چرا از قهرمانان ملی که جانشان را برای استقلال ایران از دست دادند یاد نمیکنید؟! یاد و نام تمام قهرمانان راه وطن جاودان باد🌷»
🔴 #بابک_خرمدین کیست و چه کرد؟!
تلفظ نام بابک به زبان پارسی میانه پاپک بود که به معنای پدر جوان است. پدر بابک اهل تیسفون بود که به آذربایجان کوچید و در پیرامون کوه سبلان زنی را به همسری گزید.
بابک در جوانی با شروین پسر ورجاوند سرور گروه مزدکیان تبرستان دیدار نمود. پس از آن او و مادرش به روستای دیگری در آن پیرامونها کوچیدند که مردمش از گروه مزدکیان و خرم دینان بودند. پیشوای آنها جاویدان پسر شهرک بود که از آنجا که بابک در تنبور زدن زبردست و توانا بود او را پیش خود نگه داشت. در سال ۲۰۱ هجری قمری بابک از کیش جاویدانی دست کشید و خود بعنوان پیشوای خرمدینان سر به شورش بر علیه اشغالگران اعراب گذاشت.
خلیفه تازیان به مدت بیست و دو سال سپاهیان فراوانی را برای سرکوب بابک ایرانی گسیل داشت و سرانجام با همکاری یک ایرانی تبار بنام افشین، اعراب بر خرمدینان ایرانی چیرگی یافتند، و او را به سامَرّا نزد خلیفه بردند.
خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کردند و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامهای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَذ بود که در نزدیکی شهر کَلِیبَر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد.
بابک خرمدین : انسان برای پیروزی خلق شده، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکستش داد!
صدها سال از مرگ سربلندی آمیز این انسان آزاده میگذرد، در دامنه ساوالان بدنیا آمد در دربار بامر خلیفه مثله اش کردند. او و فرزند برو مندش آذر و برادرش عبدﷲ و یاران آزادی خواهش در راه ازادی مردم جان خود را فدا نمودند، افشین زر و سیم و قدرت خلیفه را گزینش و به او و مردم خیانت نمود! و عنوان خائن را نصیب خود نمود، امروز نام بابک روی نوزادان این سرزمین خودنمائی میکند. هر سال مردم آزاده جهت سپاسداری از فرزند برومند خود راهی قلعه بابک میشوند تا یادش را گرامی دارند.
«تمامی عقاید دینی محترمند ولی چرا از قهرمانان ملی که جانشان را برای استقلال ایران از دست دادند یاد نمیکنید؟! یاد و نام تمام قهرمانان راه وطن جاودان باد🌷»
آنچ تو در آینه بینی عیان
پیر اندر خشت بیند بیش از آن
آنچه تو در آینه آشکار می بینی، پیر و مرشد در یک خشت جهانی می بیند .یعنی انسان کامل با پی بردن به امور عالم معنا به اسرار پی میبرد که تو سالک با عقل جزئی به آن پی نمیبرد. پیر به باطن پدیده ها آگاه است و افراد عادی فقط صورت پدیده ها را می بینند.
خِشت خام : آجر خام ، در اینجا لوحه آهنی که صَقّال تبدیل به آینه می کند.
پیر ایشانند کین عالم نبود
جان ایشان بود در دریای جود
انسان کامل و پیر واصل آنانی هستند که پیش از پدیدار شدن این جهان مادّی، جان و روان آنها در دریای جود و کرم الهی مستغرق بود.
انسان کامل که در عرفان ابن عربی از آن به حادثِ ازلی نام برده شده است یعنی انسان کامل.جسما حادث است و روحاً ازلی.
ارواح قبل از اَبدان در عالم معنا وجود داشته اند، و اگر در بیت به پیر(=انسان کامل) اشاره شده برای تخصیص نیست بلکه جهت تشریفِ مقامی است. به اصطلاح "چون که صد آمد نود هم پیش ماست" این وجه از آن رو ذکر شد که مولانا و شماری از عرفا، نفس ناطقه و روح آدمی را جسمانیة الحدوث نمیدانند.
وجه دیگر اشاره به بحث اعیان ثابته، و منظور این است که صُوَر علمیه اشیاء، پیش از تحقّق در عالم مادّه و مدّت در علم ازلی وجود داشته اند. این صورت های علمی را ابن عربی و صوفیان اعیان ثابته بگویند و حاکما آن را ماهیت نامند.
#شرح مثنوی شریف
# استاد کریم زمانی
پیر اندر خشت بیند بیش از آن
آنچه تو در آینه آشکار می بینی، پیر و مرشد در یک خشت جهانی می بیند .یعنی انسان کامل با پی بردن به امور عالم معنا به اسرار پی میبرد که تو سالک با عقل جزئی به آن پی نمیبرد. پیر به باطن پدیده ها آگاه است و افراد عادی فقط صورت پدیده ها را می بینند.
خِشت خام : آجر خام ، در اینجا لوحه آهنی که صَقّال تبدیل به آینه می کند.
پیر ایشانند کین عالم نبود
جان ایشان بود در دریای جود
انسان کامل و پیر واصل آنانی هستند که پیش از پدیدار شدن این جهان مادّی، جان و روان آنها در دریای جود و کرم الهی مستغرق بود.
انسان کامل که در عرفان ابن عربی از آن به حادثِ ازلی نام برده شده است یعنی انسان کامل.جسما حادث است و روحاً ازلی.
ارواح قبل از اَبدان در عالم معنا وجود داشته اند، و اگر در بیت به پیر(=انسان کامل) اشاره شده برای تخصیص نیست بلکه جهت تشریفِ مقامی است. به اصطلاح "چون که صد آمد نود هم پیش ماست" این وجه از آن رو ذکر شد که مولانا و شماری از عرفا، نفس ناطقه و روح آدمی را جسمانیة الحدوث نمیدانند.
وجه دیگر اشاره به بحث اعیان ثابته، و منظور این است که صُوَر علمیه اشیاء، پیش از تحقّق در عالم مادّه و مدّت در علم ازلی وجود داشته اند. این صورت های علمی را ابن عربی و صوفیان اعیان ثابته بگویند و حاکما آن را ماهیت نامند.
#شرح مثنوی شریف
# استاد کریم زمانی
هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
حریمِ عشق را درگَه، بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد
دهانِ تَنگِ شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است
که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد
لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست
حافظ
سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
حریمِ عشق را درگَه، بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد
دهانِ تَنگِ شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است
که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد
لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست
حافظ
ای درویش...
چشمِ عاشق بارگاه جمالِ
معشوق است
از آن مردمِ دیده همیشه
در حرکتست
و حرکت وی از دو وجه
بیرون نیست:
یا از شادیِ آن که
با معشوق هم خانه شده است
یا از خوفِ مغلوبیِ خود
از شدت ظهور او
چشمی دارم
همه پر از صورت دوست
از دیده و دوست
فرق کردن نه نکوست
با دیده مرا خوشاست
چون دوست در اوست
یا اوست به جای دیده
یا دیده خود اوست
چشمِ عاشق بارگاه جمالِ
معشوق است
از آن مردمِ دیده همیشه
در حرکتست
و حرکت وی از دو وجه
بیرون نیست:
یا از شادیِ آن که
با معشوق هم خانه شده است
یا از خوفِ مغلوبیِ خود
از شدت ظهور او
چشمی دارم
همه پر از صورت دوست
از دیده و دوست
فرق کردن نه نکوست
با دیده مرا خوشاست
چون دوست در اوست
یا اوست به جای دیده
یا دیده خود اوست
از رسول خدا پرسيدم ;
عصمت چيست و معصوم كيست؟
رسول فرمود :عصمت امان است از خود،
هركه دست و زبان خودرا در فرمان خود درآورد و از ايشان ايمن شد چنانچه من بعد بواسطه ايشان زحمتى و ندامتى به وى نرسد، معصوم گشت.
📗كتاب كشف الحقايق
عزيز الدين نسفى
عصمت چيست و معصوم كيست؟
رسول فرمود :عصمت امان است از خود،
هركه دست و زبان خودرا در فرمان خود درآورد و از ايشان ايمن شد چنانچه من بعد بواسطه ايشان زحمتى و ندامتى به وى نرسد، معصوم گشت.
📗كتاب كشف الحقايق
عزيز الدين نسفى