معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هرگز دلم ز کوی تو جایی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت‌و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت

#عبید_زاكانی
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد


#حافظ
رهروان كوی جانان سرخوش‌اند
عاشقان در وصل و هجران سرخوش‌اند

جان عاشق، سر به فرمان می رود
سر به فرمان سوی جانان می رود...

#فریدون_مشیری
بدتر ز دورویی به جهان منقصتی نیست
وز صدق نکوتر به دو عالم صفتی نیست
آن را که به نزدیک خدا منزلتی هست
غم نیست گرش نزد شهان منزلتی نیست

#ملک_الشعرا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا درِ میکده شادان و غزل‌خوان بروم

به هواداری او ذَرِّه صفت، رقص کنان
تا لبِ چشمه‌ی خورشیدِ درخشان بروم

تازیان را غمِ احوالِ گران‌باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

#حضرت حافظ
🌞

ای کِه خود را شیرِ یَزدان خوانده‌یی
سال‌ها شُد با سگی دَر مانده‌یی

#مثنوی_مولانا
دفتر پنجم، بخش ۱۲۹، بیت ۲۹۶۱

#نفس


نفس خود را ادب کن
تا هر روز با یکیت
نباید جنگ کردن

#فیه‌مافیه‌مولانا


#نفس
#ادب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


بر نَمَد چوبی که آن را مَرد زد
بر نَمد آن را نزَد بر گَرد زد

#مثنوی_مولانا
دفتر سوم، بخش ۱۹۴، بیت ۴۰۱۳



☆ اگر شخصی با چوب، بر نمد بزند برای پاک کردنِ آن از غبار است. اتفاقات ناگوار و شرایط ناخوشایند هم برای زدودن خودبینی و منیت و هم هویت‌شدگی‌های ماست نه برای آسیب رساندن به ما.

#صیقل
گاهی چنان آرام و آهسته در مرداب ابتذال فرو میروی و آن گنداب چنان عادتت میشود که حتی دیگر نه میخواهی و نه میتوانی فریاد بزنی !

#جلال_آل_احمد

2 آذر زادروز زنده یاد جلال آل احمد
دین و دل بردند و قصدِ جان کنند

الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب

می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافردلان

ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

#حافظ
Jangzadeh
Mohsen Chavoshi
تو رگهام خون کردستان؟!

#محسن_چاوشی
ما به آدم‌هایی محتاج هستیم که خود را مدیون زندگانی بدانند نه طلبکار آن ،
به آدم‌هایی محتاج هستیم که به زندگانی عشق داشته نه کینه .

به آدم‌هایی محتاج هستیم که آينده بچه‌هایشان فکر می‌کنند نه به گذشته پدرهایشان .
ما از فرومایگی ها استقبال نباید بکنیم بلکه
می‌خواهيم اول چنین روحیه های بیماری  را بشکنیم .
کلیدر
محمود دولت ابادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


سخن رنج مگو
جز سخن گنج مگو

#غزل ۲۲۱۹ مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


خوشی آخِر؟ بگو ای یار چونی؟
ازین ایّام ناهموار چونی؟

به روز و شب مرا اندیشهٔ توست
کزین روز و شب خون‌خوار چونی؟

ازین آتش که در عالم فُتاده‌ست
ز دود لشکر تاتار چونی؟

درین دریا و تاریکیّ و صد موج
تو اندر کشتی پربار چونی؟

منم بیمار و تو ما را طبیبی
بپرس آخر که ای بیمار چونی؟

منت پرسم اگر تو می‌نپرسی
که ای شیرین شیرین‌کار چونی؟

وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست
دِلا دیگر مگو بسیار چونی؟

بگو در گوش شمسُ‌الدّین تبریز
که ای خورشید خوب‌اسرار چونی؟

#غزل ۲۰۷۶ دیوان شمس مولانا
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من

گفتا که چه می خواهی؟گفتم که همین خواهم

#حضرت_مولانا
آتشی انداختم و رفت
آنکه سوخت سوخت
آنکه ماند ماند

#شمس_تبريزى
ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی
در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی

چون عهد دلم دیدی از عهد بگردیدی
چون مرغ بپریدی ای دوست کجا رفتی

در روح نظر کردی چون روح سفر کردی
از خلق حذر کردی وز خلق جدا رفتی

رفتی تو بدین زودی تو باد صبا بودی
ماننده بوی گل با باد صبا رفتی

نی باد صبا بودی نی مرغ هوا بودی
از نور خدا بودی در نور خدا رفتی

ای خواجه این خانه چون شمع درین خانه
وز ننگ چنین خانه بر سقف سما رفتی

#حضرت_مولانا
از مجنون پرسیدند:چه کلمه ای را بیشتر دوست داری؟
گفت:لا
گفتند:تا نعم هست،چرا لا را دوست می داری؟
گفت:وقتی از لیلی پرسیدم،مرا دوست داری؟
جواب داد:لا
این کلمه چون بر زبان او گذشته است،از دل و جان خواهان آن هستم ...

#عطار
جز برای دیدنت دیده مباد
روشنایی دیدهٔ بینای من

جان و دل کردم فدای مهر تو
خاک پایت باد سر تا پای من


#سنایی
این هفت بند را با آب طلا بر دریچه قلب و ذهن تان بنگارید، شما دیگر به هیچ کس و هیچ چیزی برای حس خوشبختی بی پایان نیاز ندارید:

۱- ما هیچکسی را نه می توانیم کنترل کنیم و نه می توانیم تغییر بدهیم ، جز خودمان، بیهوده خودمان را خسته نکنیم.

۲-  ما مسئول کارها و حرفهای هیچکسی نیستیم جز خودمان ، بگذارید دیگران هرچه می خواهند بگویند ، ما مسئول رفتارهای خودیم.

۳- هرکسی هرکاری که می کند و هر حرفی که می زند، دارد نیازهای خودش را برآورده می کند. ما هم هر کاری که می کنیم داریم نیازهای خودمان را برآورده می کنیم ، حتی زمانی که به کسی کمک می کنیم یا خود را فدای کسی می کنیم. در عشق و دوستی و ازدواج هم که عمر و هستی مان را به پای کسی می ریزیم بازهم داریم نیازهای خودمان را برآورده می کنیم و لذتش را می بریم. منتی بر هیچ کسی نداشته باشیم.

۴- آدمها همچنان که معلولیت های جسمی دارند ، ممکن است معلولیت های روانی هم داشته باشند. درکشان کنیم و در برخوردهایمان رعایتشان کنیم ، همچنان که معلولین جسمی را رعایت می کنیم.

۵- شخصیت ، رفتار و سرنوشت ما حاصل تعامل ژنتیک ما با بی نهایت اتفاق های محیطی است. پس راهی جز پذیرش اتفاقات به عنوان ذات هستی نیست. ما می توانستیم نباشیم ، به همین سادگی ،
لذا پذیرش تولد و مرگمان به عنوان اتفاقاتی بدیهی و درک اینکه زندگی امروزمان محصول بی نهایت اتفاق های مثبت بوده است برای درک ارزش وجودی مان کافی است. اتفاق هایی که برای بسیاری از دیگران نیفتاده و فرصتی برای درک بیشتر لذت های حیات نیافته اند.

۶- به مدت هزاران سال انسانها فکر می کردند که برای کسب آرامش زمینیان باید به آسمان نگاه کنند. فرامتنی می گوید برعکس اگر دنبال آرامش واقعی هستید از آسمان به زمین نگاه کنید. آن وقت متوجه می شوید که چقدر زندگی و جنگیدن ها و رنج دادن ها و رنج کشیدن هایش بیهوده است و شما حتی قطره ای از اقیانوسی بیکران که در لحظه ای پدید می آید و محو می شود نیستید. آرام می گیرید، برای همیشه.

۷- و در نهایت:
انسان همانی است که خودش تعریف می کند. می خواهد حیوان ناطق باشد یا اشرف مخلوقات.
موفقیت ، آرامش ، آسایش و عاقبت بخیری شما تابع معنایی است که خودتان به زندگی خودتان می دهید. اگر حس خوبی از حال کنونی تان ندارید معنای زندگی تان را عوض کنید. درست می شود.

تمام رستگاری آدمی و جهان هستی در همین چند جمله ی ساده ی فرامتنیک خلاصه می شود، اگر و فقط اگر درونی اش بکنید در وجود خودتان.


انوش_ترابی
انواع عقل، مثنوی مولانا، د۴
@Khorshid129


📖 انواع عقل

#مثنوی_مولانا
دفترچهارم، بخش ۷۴
ابیات؛ ۱۹۶۷ - ۱۹۵۹

#عقل