کانال تلگرامیsmsu43@
مژگان شجریان - راهی و آهی
خواننده: مژگان شجریان
آواز : راهی و آهی
البوم ارغوان
آواز : راهی و آهی
البوم ارغوان
کانال تلگرامیsmsu43@
محسن چاوشی - گنجشک پریده
محسن چاوشی
گنجشک پریده
گنجشک پریده
بزرگی گفت در حيرتم از آن كه چون چيزى از او ناياب شود در پى آن بر آمده و از گمشدهى خود در هر انجمن نشان مىپرسد،ولى تمام حقيقت خود را گم كرده است و در طلب آن قدمى بر نمىدارد.
☆☆
هر آنچه گم شده است از تو ای سیاه درون
به روشنایی آه سحر توانی یافت
چنین که خواب نظربند کرده است ترا
ز فیض صبح چه مقدار در توانی یافت؟
ز دوستان زبانی مدار چشم وفا
ز برگ بید محال است بر توانی یافت
درین حدیقه هستی چو لاله ممکن نیست
که نان سوخته ای، بی جگر توانی یافت
شکوفه یافت وصال ثمر ز بی برگی
بریز برگ ز خود تا ثمر توانی یافت
غبار دامن صحرای خاکسار شو
که تاج رفعت ازین رهگذر توانی یافت
«صائب تبریزی»
☆☆
هر آنچه گم شده است از تو ای سیاه درون
به روشنایی آه سحر توانی یافت
چنین که خواب نظربند کرده است ترا
ز فیض صبح چه مقدار در توانی یافت؟
ز دوستان زبانی مدار چشم وفا
ز برگ بید محال است بر توانی یافت
درین حدیقه هستی چو لاله ممکن نیست
که نان سوخته ای، بی جگر توانی یافت
شکوفه یافت وصال ثمر ز بی برگی
بریز برگ ز خود تا ثمر توانی یافت
غبار دامن صحرای خاکسار شو
که تاج رفعت ازین رهگذر توانی یافت
«صائب تبریزی»
"همانند، همانند را جذب میکند."
اول تنها و یگانه شوید.
اول شروع به لذت بردن از خود کنید.
اول به خود عشق بورزید.
اول چنان بطور اساسی شاد شوید که
اگر هیچکس هم نیامد، مهم نباشد،
شما لبریز و سرشار هستید.
اگر هیچکس در شما را نزد،
کاملا خوب است.
شما احساس فقدان کسی را نمیکنید.
شما در انتظار کسی نیستید که بیاید و بر در شما بکوبد. شما در خانه هستید.
اگر کسی بیاید، خوب است، زیباست. اگر هم کسی نیاید، آن هم خوب و زیباست.
آنگاه به سوی رابطه حرکت کنید. اکنون مانند یک ارباب حرکت میکنید،
نه مانند یک گدا.
اکنون همچون یک امپراطور حرکت میکنید.
و شخصی که تنها بودن خود را زندگی کرده باشد،
همواره کسی را جذب خواهد کرد که او هم تنهایی خود را زندگی کرده باشد.
چونکه همانند، همانند را جذب میکند.
هر گاه دو ارباب هم را ملاقات کنند،
دو فردی که ارباب وجود خود و تنهایی خود باشند،
شادی فقط جمع نمیشود بلکه ضرب میشود.
آن پدیده عظیمی از جشن میشود.
و آنها هم را استثمار نمیکنند،
بلکه سهیم میشوند.
آنها از یکدیگر استفاده نمیکنند.
بلکه برعکس، آن دو یکی میشوند و از هستی ای که آنها را در بر گرفته است، لذت میبرند.
اشو
اول تنها و یگانه شوید.
اول شروع به لذت بردن از خود کنید.
اول به خود عشق بورزید.
اول چنان بطور اساسی شاد شوید که
اگر هیچکس هم نیامد، مهم نباشد،
شما لبریز و سرشار هستید.
اگر هیچکس در شما را نزد،
کاملا خوب است.
شما احساس فقدان کسی را نمیکنید.
شما در انتظار کسی نیستید که بیاید و بر در شما بکوبد. شما در خانه هستید.
اگر کسی بیاید، خوب است، زیباست. اگر هم کسی نیاید، آن هم خوب و زیباست.
آنگاه به سوی رابطه حرکت کنید. اکنون مانند یک ارباب حرکت میکنید،
نه مانند یک گدا.
اکنون همچون یک امپراطور حرکت میکنید.
و شخصی که تنها بودن خود را زندگی کرده باشد،
همواره کسی را جذب خواهد کرد که او هم تنهایی خود را زندگی کرده باشد.
چونکه همانند، همانند را جذب میکند.
هر گاه دو ارباب هم را ملاقات کنند،
دو فردی که ارباب وجود خود و تنهایی خود باشند،
شادی فقط جمع نمیشود بلکه ضرب میشود.
آن پدیده عظیمی از جشن میشود.
و آنها هم را استثمار نمیکنند،
بلکه سهیم میشوند.
آنها از یکدیگر استفاده نمیکنند.
بلکه برعکس، آن دو یکی میشوند و از هستی ای که آنها را در بر گرفته است، لذت میبرند.
اشو
بخت جوان دارد آنکه با تو قرین است
پیر نگردد که دربهشت برین است
#سعدی
آدم فقط با نام خدا میتواند فارغ شود از تشویش سن و نگرانی پیری، چون نام خدا یاد خداست و یاد خدا حضور خداست و حضور خدا هم صحبتی با خداست و هم صحبتی با خدا بالاترین بهشت است و رضوان اکبر همون بهشت دیدار اوست. بهشت هم جای پیری نیست چون دربهشت زمان و مکان نیست در هر لحظه ای آدم میتواند در هر زمان و مکانی باشد.
شما بنگرید کسانی که هنوز از ورای زمان جوان هستند کسانی اند که با او پیوند کرده بودند.
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که دربهشت نه سالی مقرر است و نه ماهی
#فروغی_بسطامی
پیر نگردد که دربهشت برین است
#سعدی
آدم فقط با نام خدا میتواند فارغ شود از تشویش سن و نگرانی پیری، چون نام خدا یاد خداست و یاد خدا حضور خداست و حضور خدا هم صحبتی با خداست و هم صحبتی با خدا بالاترین بهشت است و رضوان اکبر همون بهشت دیدار اوست. بهشت هم جای پیری نیست چون دربهشت زمان و مکان نیست در هر لحظه ای آدم میتواند در هر زمان و مکانی باشد.
شما بنگرید کسانی که هنوز از ورای زمان جوان هستند کسانی اند که با او پیوند کرده بودند.
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که دربهشت نه سالی مقرر است و نه ماهی
#فروغی_بسطامی
این که چه داشته باشی، یا چه کسی باشی، یا کجا باشی، یا مشغول چه کاری باشی تو را خوشبخت یا بدبخت نمیکند. فکر تو، تو را خوشبخت یا بدبخت میکند.
ديل كارنگی
ديل كارنگی
ابريشم نيز به عشق مي ماند.
هم حساس و لطيف است
هم از انچه فكرش رابكني
قوي تر ومقاوم تر است حتي اتشين تر!
به شمس گفتم: ببين كرم ابريشم براي خروج از پيله،
ابريشمي راكه بازحمت بسيار تنيده پاره ميكند.
از اينرو كشاورز يا ابريشم را انتخاب ميكند يا كرم ابريشم را ....
شمس گفت: در اين حكايت نقش من به نقش كرم ابريشم مي ماند
مولوي ابريشم است.
گره درگره بافته خواهد شد
وقتش كه برسد
براي بقاي ابريشم بايد كرم ابريشم بميرد.
ملت عشق
اليف شافاک
هم حساس و لطيف است
هم از انچه فكرش رابكني
قوي تر ومقاوم تر است حتي اتشين تر!
به شمس گفتم: ببين كرم ابريشم براي خروج از پيله،
ابريشمي راكه بازحمت بسيار تنيده پاره ميكند.
از اينرو كشاورز يا ابريشم را انتخاب ميكند يا كرم ابريشم را ....
شمس گفت: در اين حكايت نقش من به نقش كرم ابريشم مي ماند
مولوي ابريشم است.
گره درگره بافته خواهد شد
وقتش كه برسد
براي بقاي ابريشم بايد كرم ابريشم بميرد.
ملت عشق
اليف شافاک
عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
کارکنان سپهر، بر سر دعوی شدند
آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود
حاصل ما از جهان نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست این همه رشک حسود
نیست عجب گر شدیم شهره به زرق و ریا
پردهٔ تزویر ما، سد سکندر نبود
نام جنون را به خود داد بهائی قرار
نیست به جز راه عشق، زیر سپهر کبود
#شیخ_بهایی
نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
کارکنان سپهر، بر سر دعوی شدند
آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود
حاصل ما از جهان نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست این همه رشک حسود
نیست عجب گر شدیم شهره به زرق و ریا
پردهٔ تزویر ما، سد سکندر نبود
نام جنون را به خود داد بهائی قرار
نیست به جز راه عشق، زیر سپهر کبود
#شیخ_بهایی
ساقي بده آن مي شبانه
مستم کن از آن شرابخانه
بشنو تو رموز عشقبازان
کان است نشان اين نشانه
داريم بقاي مطلق حق
از دولت عشق جاودانه
کار دل ماست عشقبازي
باقي همه کارها بهانه
پروانه جان ما روان سوخت
چون آتش عشق زد زبانه
گر ميل کنار يار داري
جان است بيار در ميانه
از هستي خود چو نيست گشتي
در هر دو جهان توئي يگانه
دامي است وجود آدم اي يار
مائيم شکار و روح دانه
مطرب بنواز قول سيد
در نغمه ساز عاشقانه
حضرت شاه
مستم کن از آن شرابخانه
بشنو تو رموز عشقبازان
کان است نشان اين نشانه
داريم بقاي مطلق حق
از دولت عشق جاودانه
کار دل ماست عشقبازي
باقي همه کارها بهانه
پروانه جان ما روان سوخت
چون آتش عشق زد زبانه
گر ميل کنار يار داري
جان است بيار در ميانه
از هستي خود چو نيست گشتي
در هر دو جهان توئي يگانه
دامي است وجود آدم اي يار
مائيم شکار و روح دانه
مطرب بنواز قول سيد
در نغمه ساز عاشقانه
حضرت شاه
موسیقی ایرانی (به رخ ماهی به قد سروی)
ایرج
برنامه «موسیقی ایرانی»
با صدای استاد #ایرج
اشعار #پارسای_تویسرکانی
نوازندگان :
#مجید_نجاحی
#محمود_رحمانی_پور
#حسن_ناهید
#فریدون_حافظی
#حسین_همدانیان
ارکستر برنامه سوم
سرپرست ارکستر : #همایون_خرم
با صدای استاد #ایرج
اشعار #پارسای_تویسرکانی
نوازندگان :
#مجید_نجاحی
#محمود_رحمانی_پور
#حسن_ناهید
#فریدون_حافظی
#حسین_همدانیان
ارکستر برنامه سوم
سرپرست ارکستر : #همایون_خرم
شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
مرا دریاب، ای خورشید در چشم تو زندانی
خوش آن روزی که بینم باغ خشک آرزویم را
به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی
بهار از رشک گل های شکر خند تو خواهد مـُـرد
که تنها بر لب نوش تو می زیبد ، گل افشانی
شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی
یقین دارم که در وصف شکر خندت فرو ماند
سخن ها بر لب «سعدی» ، قلم ها در کف «مانی»
نظر بازی نزیبد از تو با هر کس که می بینی
امید ِ من! چرا قدر نگاهت را نمی دانی؟
#حسین_منزوی
مرا دریاب، ای خورشید در چشم تو زندانی
خوش آن روزی که بینم باغ خشک آرزویم را
به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی
بهار از رشک گل های شکر خند تو خواهد مـُـرد
که تنها بر لب نوش تو می زیبد ، گل افشانی
شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی
یقین دارم که در وصف شکر خندت فرو ماند
سخن ها بر لب «سعدی» ، قلم ها در کف «مانی»
نظر بازی نزیبد از تو با هر کس که می بینی
امید ِ من! چرا قدر نگاهت را نمی دانی؟
#حسین_منزوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا وقتی نخواهد
عمر دنیا سرنخواهد شد
گلوی خشک صحرایی
به باران ترنخواهد شد
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمیفتد
خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن میشود ممکن
ولی وقتی نخواهد
واقعا دیگر نخواهد شد.
عمر دنیا سرنخواهد شد
گلوی خشک صحرایی
به باران ترنخواهد شد
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمیفتد
خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن میشود ممکن
ولی وقتی نخواهد
واقعا دیگر نخواهد شد.
چون در تکلّم میشوی از حسرتت گم میکند
سوسن زبان، قمری فغان، بلبل نوا، طوطی سخن
شاطرعباس صبوحی
سوسن زبان، قمری فغان، بلبل نوا، طوطی سخن
شاطرعباس صبوحی
پریشان می کنی جمعیت شب زنده داران را
به زلف خود مکش ای عنبرین مو، شانه در شبها
صائب تبریزی
به زلف خود مکش ای عنبرین مو، شانه در شبها
صائب تبریزی
بر سر کوی تو غوغای قیامت میبود
گر شکست دل عشاق صدایی میداشت
صائب تبریزی
گر شکست دل عشاق صدایی میداشت
صائب تبریزی
از عالمِ معنی الفی بیرون تاخت که هر که آن الف را فهم کرد همه را فهم کرد، هر که این الف را فهم نکرد هیچ فهم نکرد. طالبان چون بید میلرزند از برای فهم آن الف. اما برای طالبان سخن دراز کردند شرح حجابها را، که هفتصد حجاب است از نور و هفتصد حجاب است از ظلمت، به حقیقت رهبری نکردند، رهزنی کردند بر قومی، ایشان را نومید کردند که ما این همه حجابها را کی بگذریم؟ همه حجابها یک حجاب است، جز آن یکی هیچ حجابی نیست، آن حجاب این وجود است.
#شمس تبریزی
#شمس تبریزی
ذکر حق ای یار من بسیار کن
تا توانی کار خوش در کار کن
پاک باش و بی وضو یک دم مباش
جز که با پاکان دمی همدم مباش
دور باش از مجلس نقش خیال
صحبتی می دار با اهل کمال
یک سر موئی خلاف دین مکن
ور کند شخصی تو اش تحسین مکن
رهروان راه حق را دوست دار
رهروی می جو و راهی می سپار
گر بیابی جامی از زر یا سفال
نوش کن از هر دو جام آب زلال
#شاه نعمت الله ولی
تا توانی کار خوش در کار کن
پاک باش و بی وضو یک دم مباش
جز که با پاکان دمی همدم مباش
دور باش از مجلس نقش خیال
صحبتی می دار با اهل کمال
یک سر موئی خلاف دین مکن
ور کند شخصی تو اش تحسین مکن
رهروان راه حق را دوست دار
رهروی می جو و راهی می سپار
گر بیابی جامی از زر یا سفال
نوش کن از هر دو جام آب زلال
#شاه نعمت الله ولی