.
فشرده است فلک ابرهای احسان را
به آبِ دیده، لبِ خشک خویش را تر کن
به خاکمالِ حوادث بساز زیر فلک
به آسیا نتَوان گفت:« گَرْد کمتر کن »
#صائب_تبریزی
#همدان
#بی_آبی
فشرده است فلک ابرهای احسان را
به آبِ دیده، لبِ خشک خویش را تر کن
به خاکمالِ حوادث بساز زیر فلک
به آسیا نتَوان گفت:« گَرْد کمتر کن »
#صائب_تبریزی
#همدان
#بی_آبی
یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار
بر من در طبع بوالهوس وامگذار
هر چند که بر درت کم از هیچ کسم
از خویشتنم به هیچ کس وامگذار
#اوحدالدین_کرمانی
بر من در طبع بوالهوس وامگذار
هر چند که بر درت کم از هیچ کسم
از خویشتنم به هیچ کس وامگذار
#اوحدالدین_کرمانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور💫
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر
سوره_بقره_آیه_۲۶۳
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ (٢٦٣)
گفتاری پسندیده [در برابر تهیدستان] و گذشتی [كریمانه نسبت به خشم و بد زبانی مستمندان] بهتر از بخششی است كه دنبالش آزاری باشد، و خدا بینیاز و بردبار است
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر
سوره_بقره_آیه_۲۶۳
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ (٢٦٣)
گفتاری پسندیده [در برابر تهیدستان] و گذشتی [كریمانه نسبت به خشم و بد زبانی مستمندان] بهتر از بخششی است كه دنبالش آزاری باشد، و خدا بینیاز و بردبار است
۲۲ سال درس دادم؛
۱- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.
(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
۲- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم!
(چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست)
۳-هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم!
(چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش)
۴- هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم.
(چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن)
۵- هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم!
(چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد)
۶- هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم!
(چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم..)
۷- هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم.
(چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور)
۸- هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم!
(چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند)
۹- همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود.
(چون میدانستم که کجا گیر میکند نمی پرسیدم!)
✍ پروفسور حسابی
۱- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.
(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
۲- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم!
(چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست)
۳-هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم!
(چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش)
۴- هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم.
(چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن)
۵- هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم!
(چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد)
۶- هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم!
(چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم..)
۷- هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم.
(چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور)
۸- هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم!
(چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند)
۹- همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود.
(چون میدانستم که کجا گیر میکند نمی پرسیدم!)
✍ پروفسور حسابی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ_انگیزشی_عالی
جول_اوستین
💎دیگران را قضاوت نکنیم 🌷🙏
🔻🔻🔻
جول_اوستین
💎دیگران را قضاوت نکنیم 🌷🙏
🔻🔻🔻
اگر کسی مرا خواست،
بگویید: رفته باران ها را تماشا کند
و اگر اصرار کرد،
بگویید: برای دیدن طوفان ها رفته است!
و اگر باز هم سماجت کرد،
بگویید: رفته است تا دیگر بازنگردد...
-بیژن جلالی
بگویید: رفته باران ها را تماشا کند
و اگر اصرار کرد،
بگویید: برای دیدن طوفان ها رفته است!
و اگر باز هم سماجت کرد،
بگویید: رفته است تا دیگر بازنگردد...
-بیژن جلالی
برای رسيدن به کبريا بايد نه " کبر " داشت نه "ریا" !!
مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت :
کرم ضد سيمان دارين ؟
متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم !
مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم .....
اگه خارجيش بهتره ، خارجيشو بده!
لبخند روی لبان متصدی يخ زد !!!
واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است.
چراکه نميداند بعد از بازی شطرنج
شاه و سرباز را دريک جعبه می گذارند .....
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است .....
مواظب باشم که : «تقوا»با یک «تق» «وا»نرود !!!!!
برای رسيدن به "کبريا" بايد نه "کبر" داشت نه "ريا "!!!
مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت :
کرم ضد سيمان دارين ؟
متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم !
مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم .....
اگه خارجيش بهتره ، خارجيشو بده!
لبخند روی لبان متصدی يخ زد !!!
واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است.
چراکه نميداند بعد از بازی شطرنج
شاه و سرباز را دريک جعبه می گذارند .....
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است .....
مواظب باشم که : «تقوا»با یک «تق» «وا»نرود !!!!!
برای رسيدن به "کبريا" بايد نه "کبر" داشت نه "ريا "!!!
بسی کوکب که بر چرخ برین است
صد و ده بار مهتر از زمینست
بباید سی هزاران سال از آغاز
که تا هر یک بجای خود رسد باز
اگر سنگی بیندازی از افلاک
بپانصد سال افتد بر سر خاک
زمین در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
ببین تا توازین خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود بخندی
چو خشخاشی همی پوشی توازناز
کجا یابی تو این خشخاش را باز
توزین خشخاش کی آگاه کردی
که سی سوراخ در خشخاش کردی
«عطار»اسرار نامه
صد و ده بار مهتر از زمینست
بباید سی هزاران سال از آغاز
که تا هر یک بجای خود رسد باز
اگر سنگی بیندازی از افلاک
بپانصد سال افتد بر سر خاک
زمین در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
ببین تا توازین خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود بخندی
چو خشخاشی همی پوشی توازناز
کجا یابی تو این خشخاش را باز
توزین خشخاش کی آگاه کردی
که سی سوراخ در خشخاش کردی
«عطار»اسرار نامه
زمانه بر سرِ آزارِ ماست، خویِ تو دارد!
همین سزاست کسی را که آرزویِ تو دارد
#شهیدیقمی
محبوبِ من!
مثل شادی نباش،
که میگذرد و پنهان میشود
مثل غم باش و با من بمان ...
#غادةالسمان
همین سزاست کسی را که آرزویِ تو دارد
#شهیدیقمی
محبوبِ من!
مثل شادی نباش،
که میگذرد و پنهان میشود
مثل غم باش و با من بمان ...
#غادةالسمان
خنده بر حال گرانباران دنیا میزنم
از سبکباری چو کف بر قلب دریا میزنم
بادبان کشتیِ من شهپر پروانه است
سینه بر دریای آتش بیمحابا میزنم
#صائب
از سبکباری چو کف بر قلب دریا میزنم
بادبان کشتیِ من شهپر پروانه است
سینه بر دریای آتش بیمحابا میزنم
#صائب
پیش از آنكه مرگ بر در بكوبد، هر آنچه داری تقسیم كن! آیا می توانی ترانه ای زیبا بخوانی؟ بخوان و آن را تقسیم كن. آیا می توانی تصویری را نقاشی كنی؟ نقاشی كن و آن را تقسیم كن. هر آنچه در كف داری... و هرگز كسی را ندیده ام كه چیزی برای تقسیم كردن نداشته باشد.
.#اوشو
.#اوشو
مردم زنده هستند اما واقعا زندگی نمی کنند. فقط بطور مکانیکی حرکت می کنند.
قربانیان نیروهای کور هستند.
وقتی سکس تو را تسخیر می کند، تو دیگر صاحب اختیار خودت نیستی,
یا وقتی که طمع تو را تسخیر میکند، یا خشم، یا حسادت، تو دیگر از خودت اختیاری نداری.
تو کشانده میشوی.
و این بسیار عجیب است که تو اجازه می دهی که این اتفاق بیفتد.
آیا احساس اهانت به خود و تحقیر شدن نمیکنی که هریک از غرایزت تو را یک برده ساخته است ؟
تو نه تنها این بردگی را تحمل میکنی؛ برعکس، از آن لذت میبری!!! برعکس، فکر میکنی زندگی قرار است اینگونه باشد.
این کاری که تو میکنی زندگی کردن نیست: بیولوژی است، فیزیولوژی است، شیمیایی است، هرچه هست زندگی نیست. زندگی تحت اسارت و سیطره ی غرایز ابدا زندگی کردن نیست.
اوشو
قربانیان نیروهای کور هستند.
وقتی سکس تو را تسخیر می کند، تو دیگر صاحب اختیار خودت نیستی,
یا وقتی که طمع تو را تسخیر میکند، یا خشم، یا حسادت، تو دیگر از خودت اختیاری نداری.
تو کشانده میشوی.
و این بسیار عجیب است که تو اجازه می دهی که این اتفاق بیفتد.
آیا احساس اهانت به خود و تحقیر شدن نمیکنی که هریک از غرایزت تو را یک برده ساخته است ؟
تو نه تنها این بردگی را تحمل میکنی؛ برعکس، از آن لذت میبری!!! برعکس، فکر میکنی زندگی قرار است اینگونه باشد.
این کاری که تو میکنی زندگی کردن نیست: بیولوژی است، فیزیولوژی است، شیمیایی است، هرچه هست زندگی نیست. زندگی تحت اسارت و سیطره ی غرایز ابدا زندگی کردن نیست.
اوشو