گر سرنهم به پای تو عین سعادت است
ور جان کنم فدای تو جای خجالت است
گر عادت است رسم تکلف میان خلق
ما عارفیم وعادت ما ترک عادت است
شاه نعمت الله ولى
ور جان کنم فدای تو جای خجالت است
گر عادت است رسم تکلف میان خلق
ما عارفیم وعادت ما ترک عادت است
شاه نعمت الله ولى
جامی بیار، ساقی، از آن باده های خام
وز عکس او بسوز من نیم جوش را
بر لوح دل نقوش پریشان کشیدهایم
جامی بده، که محو کنیم این نقوش را
ما را به می بشوی، چنان کز صفای ما
غیرت بود مشایخ طاعت فروش را
بر ما ملامت دگران از کدورتست
صافی ملامتی نکند در نوش را
با مدعی بگوی که: ما را مگوی وعظ
کاگندهایم سمع نصیحت نیوش را
ای باد صبح، نیک خراشیده خاطریم
لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را
گرمی کند به خلوت ما آن پری گذر
بگذار تا گذار نباشد سروش را
شد نوش ما چو زهر ز هجران او، ولی
زهر آن چنان خوریم به یادش که نوش را
ای اوحدی، بگوی سخن، تا بداندت
دشمن، که بیبصر نشناسد خموش را
اوحدی مراغه ای
وز عکس او بسوز من نیم جوش را
بر لوح دل نقوش پریشان کشیدهایم
جامی بده، که محو کنیم این نقوش را
ما را به می بشوی، چنان کز صفای ما
غیرت بود مشایخ طاعت فروش را
بر ما ملامت دگران از کدورتست
صافی ملامتی نکند در نوش را
با مدعی بگوی که: ما را مگوی وعظ
کاگندهایم سمع نصیحت نیوش را
ای باد صبح، نیک خراشیده خاطریم
لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را
گرمی کند به خلوت ما آن پری گذر
بگذار تا گذار نباشد سروش را
شد نوش ما چو زهر ز هجران او، ولی
زهر آن چنان خوریم به یادش که نوش را
ای اوحدی، بگوی سخن، تا بداندت
دشمن، که بیبصر نشناسد خموش را
اوحدی مراغه ای
به ره بهشت فردا، نتوان شدن ز محشر
مگر از دیار دنیا، که سر دو راه داری
همه عیب خلق دیدن، نه مروتست و مردی
نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری
#حضرت_سعدی
مگر از دیار دنیا، که سر دو راه داری
همه عیب خلق دیدن، نه مروتست و مردی
نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری
#حضرت_سعدی
در دل بيخبران جز غم عالم غم نيست
در غم عشق تو ما را خبر از عالم نيست
خاک آدم که سرشتند غرض عشق تو بود
هر که خاک ره عشق تو نشد آدم نيست
گر طبيبان ز پي داغ تو مرهم سازند
کي گذاريم؟ که آن داغ کم از مرهم نيست
بسکه سوداي تو دارم غم خود نيست مرا
گر ازين پيش غمي بود کنون آنهم نيست
من، که امروز هلاک دم جان بخش توام
دم عيسي چه کنم؟ چون دم او اين دم نيست
غنچه خرمي از خاک هلالي مطلب
که سر روضه او جاي دل خرم نيست
#هلال_جغتایی
در غم عشق تو ما را خبر از عالم نيست
خاک آدم که سرشتند غرض عشق تو بود
هر که خاک ره عشق تو نشد آدم نيست
گر طبيبان ز پي داغ تو مرهم سازند
کي گذاريم؟ که آن داغ کم از مرهم نيست
بسکه سوداي تو دارم غم خود نيست مرا
گر ازين پيش غمي بود کنون آنهم نيست
من، که امروز هلاک دم جان بخش توام
دم عيسي چه کنم؟ چون دم او اين دم نيست
غنچه خرمي از خاک هلالي مطلب
که سر روضه او جاي دل خرم نيست
#هلال_جغتایی
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یکدم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
(فریدون مشیری)
آنچنان محو که یکدم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
(فریدون مشیری)
💜
صبح روشن شد بده ساقی می چون آفتاب
تا به روی دولتِ بیدار، برخیزم ز خواب
صائب_تبریزی
صبح روشن شد بده ساقی می چون آفتاب
تا به روی دولتِ بیدار، برخیزم ز خواب
صائب_تبریزی
In Those Eyes
Alireza Ghorbani
علیرضا قربانی_در آن چشم ها🎼
آینده درخشان به کسانی تعلق داره
که زیبایی رویاهاشون را باور دارن
موسیقی ملل
آینده درخشان به کسانی تعلق داره
که زیبایی رویاهاشون را باور دارن
موسیقی ملل
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
مولانا
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
مولانا
دست چپ را یسار می خوانند
کنج را هم یسار می خوانند
عاشقانی که محرم رازند
یار را دوستدار می خوانند
ذاکرانی که ذکر می گویند
روز و شب آن نگار می خوانند
#شاه_نعمت_الله_ولی
#روز_جهانی_چپ_دست_ها
کنج را هم یسار می خوانند
عاشقانی که محرم رازند
یار را دوستدار می خوانند
ذاکرانی که ذکر می گویند
روز و شب آن نگار می خوانند
#شاه_نعمت_الله_ولی
#روز_جهانی_چپ_دست_ها
.
فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
آن صانع قدیم که بر فرش کائنات
چندین هزار صورت الوان نگار کرد
ترکیب آسمان و #طلوع ستارگان
از بهر عبرت نظر هوشیار کرد
بحر آفرید و بر و درختان و آدمی
#خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
آثار رحمتی که جهان سر به سر گرفت
احمال منتی که فلک زیر بار کرد
توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
سعدی به هر نفس که برآورد چون سحر
چون #صبح در بسیط زمین انتشار کرد
#سعدی
فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
آن صانع قدیم که بر فرش کائنات
چندین هزار صورت الوان نگار کرد
ترکیب آسمان و #طلوع ستارگان
از بهر عبرت نظر هوشیار کرد
بحر آفرید و بر و درختان و آدمی
#خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد
آثار رحمتی که جهان سر به سر گرفت
احمال منتی که فلک زیر بار کرد
توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
سعدی به هر نفس که برآورد چون سحر
چون #صبح در بسیط زمین انتشار کرد
#سعدی
مرغِ صدا طلایی من در شاخ و برگ خانهی توست
.....
عشق، ما را دوست میدارد
من با تو رويايم را در بيداری دنبال میگیرم
من شعر را از حقیقتِ پيشانی تو در مییابم
با من از روشنی حرف میزنی و از انسان
که خویشاوند همهی خداهاست
با تو من ديگر در سحر رؤياهايم تنها نيستم ....
شاملو
.
.....
عشق، ما را دوست میدارد
من با تو رويايم را در بيداری دنبال میگیرم
من شعر را از حقیقتِ پيشانی تو در مییابم
با من از روشنی حرف میزنی و از انسان
که خویشاوند همهی خداهاست
با تو من ديگر در سحر رؤياهايم تنها نيستم ....
شاملو
.
چند حقیقت پزشکی در مورد چپ دستها !
▫️به طور طبیعی چپدستها از راستدستها باهوشتر هستند
▫️اگر پدرو مادری چپدست باشند به احتمال ۵۰٪ فرزندانشان هم چپدست خواهند بود، این عدد در مورد پدر و مادرهای راستدست تنها ۲٪ است
▫️طبق آمار، هر چقدر که مادر حین زایمان، سن بالاتری داشته باشد، احتمال اینکه فرزندش چپدست شود بیشتر است
▫️چپدستها بر حسب آمار ۴ تا ۵ ماه دیرتر از راستدستها به سن بلوغ میرسند
+ 13آگوست روز جهانی چپدستها !✋🏻
▫️به طور طبیعی چپدستها از راستدستها باهوشتر هستند
▫️اگر پدرو مادری چپدست باشند به احتمال ۵۰٪ فرزندانشان هم چپدست خواهند بود، این عدد در مورد پدر و مادرهای راستدست تنها ۲٪ است
▫️طبق آمار، هر چقدر که مادر حین زایمان، سن بالاتری داشته باشد، احتمال اینکه فرزندش چپدست شود بیشتر است
▫️چپدستها بر حسب آمار ۴ تا ۵ ماه دیرتر از راستدستها به سن بلوغ میرسند
+ 13آگوست روز جهانی چپدستها !✋🏻
به دیدِ دل آمد دلارای من.
بگفتم: «كه باشی؟» بگفتا: «توام!»
تو را از كُجاها كُجايی نبود؛
كجا در خورِ توست، پس، راستی؟
چگونه خيالِ تو بندد خيال؟
چه داند خيال از كجا خاستی!
برونت ز بَر نيست جايی كه نيست:
كجايی تو، پس خود كجايی، كجا؟
و شد، در فنايم، فنايم فنا؛
و من يافتم، در فنايم، تو را.
حسين بن منصور حلاج
حلاج الاَسرار،
بگفتم: «كه باشی؟» بگفتا: «توام!»
تو را از كُجاها كُجايی نبود؛
كجا در خورِ توست، پس، راستی؟
چگونه خيالِ تو بندد خيال؟
چه داند خيال از كجا خاستی!
برونت ز بَر نيست جايی كه نيست:
كجايی تو، پس خود كجايی، كجا؟
و شد، در فنايم، فنايم فنا؛
و من يافتم، در فنايم، تو را.
حسين بن منصور حلاج
حلاج الاَسرار،
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اکهارت_تله
نقل حکایتی از ذن: "ندانستن!"
ندانستن، دانش راستين است.
تلاش براي انباشتنِ دانش، بيماري است.
ابتدا بدانيد كه بيماريد،
سپس براي سلامتي كوشش كنيد.
فرزانه طبيب خود است.
او خود را از تمام دانسته هايش رها نموده
پس در حقيقت يكپارچه و كامل است.
#تائو_ت_چينگ
نقل حکایتی از ذن: "ندانستن!"
ندانستن، دانش راستين است.
تلاش براي انباشتنِ دانش، بيماري است.
ابتدا بدانيد كه بيماريد،
سپس براي سلامتي كوشش كنيد.
فرزانه طبيب خود است.
او خود را از تمام دانسته هايش رها نموده
پس در حقيقت يكپارچه و كامل است.
#تائو_ت_چينگ
از حدیث کعب بن احبار رضی الله عنه نقل شده که گفت:
در تورات دوازده کلمه دیدم، آنها را نوشتم و بر گردنم آویزان نمودم که در هر روز بدانها بنگرم و هر روز اعجابم بیشتر می شود:
ای فرزند آدم! اگر بدانچه که قسمتت داده ام راضی شدی، قلب و بدنت آرامش می یابد و پسندیده ای و اگر راضی بدانچه برایت قسمت کرده ام نباشی، دنیا را بر تو چنان مسلط می سازم که بدوی - مانند دویدن درندگان در صحرا- ؛ سوگند به عزت و جلالم که به چیزی از آنها دست نمی یابی مگر آنچه را که برایت مقدّر داشته ام و تو مورد نکوهش قرار گرفته ای.
ای فرزند آدم! هر کس تو را برای خودش می خواهد و من تو را برای خودت می خواهم و تو از من ای فرزند آدم فرار می کنی!
ای فرزند آدم! انصاف ندادی، تو را از خاک و سپس از نطفه آفریدم و خلق تو مرا یاری نکرد، آیا قرص نانی که اکنون به تو می رسانم یاریم می کند؟
ای فرزند آدم! سوگند به حقم بر تو که مُحبّ توام، سوگند به حقی که بر تو دارم که محبِّ من باش.
ای فرزند آدم! تو را برای خودم آفریدم و اشیا را برای تو، پس چیزی را که برای خود آفریدم با آنچه که برای تو آفریدم در هم مساز.
ای فرزند آدم! همانطور که از تو عمل فردا را نمی خواهم، تو هم روزی فردا را از من مخواه.
ای فرزند آدم! بر تو باد به ادای واجبات و بر من به روزی دادن، اگر تو در ادای واجبات به من خیانت کنی من در روزی تو آنچه که مقدّر توست خیانت نمی کنم.
ای فرزند آدم! از فوت روزی مادام که خزاینم مملو است و پایان یافتنی ندارد، بیم به خود راه مده.
ای فرزند آدم! مادام که سلطان و غلبۀ من باقی است -و سلطان من همیشه باقی است و پایانی ندارد- از صاحب سلطانی به خود بیم راه مده.
ای فرزند آدم! تا از پل صراط نگذشته ای از مکر من ایمن مباش!
#شیخ_محی_الدین_ابن_العربی
#فتوحات_مکیه
در تورات دوازده کلمه دیدم، آنها را نوشتم و بر گردنم آویزان نمودم که در هر روز بدانها بنگرم و هر روز اعجابم بیشتر می شود:
ای فرزند آدم! اگر بدانچه که قسمتت داده ام راضی شدی، قلب و بدنت آرامش می یابد و پسندیده ای و اگر راضی بدانچه برایت قسمت کرده ام نباشی، دنیا را بر تو چنان مسلط می سازم که بدوی - مانند دویدن درندگان در صحرا- ؛ سوگند به عزت و جلالم که به چیزی از آنها دست نمی یابی مگر آنچه را که برایت مقدّر داشته ام و تو مورد نکوهش قرار گرفته ای.
ای فرزند آدم! هر کس تو را برای خودش می خواهد و من تو را برای خودت می خواهم و تو از من ای فرزند آدم فرار می کنی!
ای فرزند آدم! انصاف ندادی، تو را از خاک و سپس از نطفه آفریدم و خلق تو مرا یاری نکرد، آیا قرص نانی که اکنون به تو می رسانم یاریم می کند؟
ای فرزند آدم! سوگند به حقم بر تو که مُحبّ توام، سوگند به حقی که بر تو دارم که محبِّ من باش.
ای فرزند آدم! تو را برای خودم آفریدم و اشیا را برای تو، پس چیزی را که برای خود آفریدم با آنچه که برای تو آفریدم در هم مساز.
ای فرزند آدم! همانطور که از تو عمل فردا را نمی خواهم، تو هم روزی فردا را از من مخواه.
ای فرزند آدم! بر تو باد به ادای واجبات و بر من به روزی دادن، اگر تو در ادای واجبات به من خیانت کنی من در روزی تو آنچه که مقدّر توست خیانت نمی کنم.
ای فرزند آدم! از فوت روزی مادام که خزاینم مملو است و پایان یافتنی ندارد، بیم به خود راه مده.
ای فرزند آدم! مادام که سلطان و غلبۀ من باقی است -و سلطان من همیشه باقی است و پایانی ندارد- از صاحب سلطانی به خود بیم راه مده.
ای فرزند آدم! تا از پل صراط نگذشته ای از مکر من ایمن مباش!
#شیخ_محی_الدین_ابن_العربی
#فتوحات_مکیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفات معشوق در ظهور نیاید الا به
ظهور اضداد آن در عاشق بدین نسبت عاشق و معشوق یکدیگر را ضدانند و هرگز فراهم نیایند مگر آنکه اوصاف عاشق بپرتو انوار معشوق بسوزد و فانی شود درین مقام ممکن بود که ببقای اوصاف معشوق باقی گردد و مؤید گردد بتأییدات قدسی روح قدسیش چون این باشد چیز دیگر شود نه این باشد
#جناب_عین_القضات_همدانی
#لوایح
ظهور اضداد آن در عاشق بدین نسبت عاشق و معشوق یکدیگر را ضدانند و هرگز فراهم نیایند مگر آنکه اوصاف عاشق بپرتو انوار معشوق بسوزد و فانی شود درین مقام ممکن بود که ببقای اوصاف معشوق باقی گردد و مؤید گردد بتأییدات قدسی روح قدسیش چون این باشد چیز دیگر شود نه این باشد
#جناب_عین_القضات_همدانی
#لوایح