انديشههای ناصواب اصل وجودی شما نيستند. طبيعت راستين شما سراسر خوبی است. بنابراين اگر گهگاه فكری نامربوط بر شما عارض شد، با خود بگوييد " اين افكار از آن من نيستند. من يكپارچه نيكی ام و من براي خود و ديگران سرشار از انديشههای خيرم".
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد آدینه ات نیکو
🌺🌺🌺
نباید اسیر رویاها شد،
باید به جستجوی حقیقت رفت
و با چشمان باز به سوی زندگی
با همه مصائبش رفت
و سراپای وجود خویش را
با واقعیات آشنا کرد،
و زندگی را همانگونه که هست دید
و با سختیها روبهرو شد و لبخند زد
امروزت سرشار ازلبخند
🌺🌺🌺
شاد باشی
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد آدینه ات نیکو
🌺🌺🌺
نباید اسیر رویاها شد،
باید به جستجوی حقیقت رفت
و با چشمان باز به سوی زندگی
با همه مصائبش رفت
و سراپای وجود خویش را
با واقعیات آشنا کرد،
و زندگی را همانگونه که هست دید
و با سختیها روبهرو شد و لبخند زد
امروزت سرشار ازلبخند
🌺🌺🌺
شاد باشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدن طلوع هر صبح
یعنی: فرصتی دوباره
که خدا بهت هدیه داده
پس توکل کن بر خودش و
یک روز زیبا رو آغاز کن
امیدوارم در پناه لطف خدا
خوشبختی تون همیشگی
و زندگیتون پراز آرامش باشه
یعنی: فرصتی دوباره
که خدا بهت هدیه داده
پس توکل کن بر خودش و
یک روز زیبا رو آغاز کن
امیدوارم در پناه لطف خدا
خوشبختی تون همیشگی
و زندگیتون پراز آرامش باشه
نه چون اهل خطا بودیم رسوا ساختی ما را
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را
ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می کردند
ملائک راست میگفتند، اما ساختی ما را
که باور می کند با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را ساختی ما را
به ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچه «اهل تماشا» ساختی ما را!
به جای شکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟
دل آزردگانت را به دام آتش افکندی
به خاکستر نشاندی، سوختی تا ساختی ما را!
#فاضل_نظری
#اقلیت
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را
ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می کردند
ملائک راست میگفتند، اما ساختی ما را
که باور می کند با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را ساختی ما را
به ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچه «اهل تماشا» ساختی ما را!
به جای شکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟
دل آزردگانت را به دام آتش افکندی
به خاکستر نشاندی، سوختی تا ساختی ما را!
#فاضل_نظری
#اقلیت
مگر چشمان ساقی بشکند امشب خمارم
را
مگر شوید شراب لطف او از دل غبارم را
بهشت عشق من در برگ ریز یاد ها گم شد
مگر از جام میگیرم سراغ چشم یارم را
به گوشش بانگ شعر و اشک من نا آشنا آمد
به گوش سنگ میخواندم سرود آبشارم را
به جام روزگارانش شراب عیش و عشرت یاد
که من با یاد او از یاد بردم روزگارم را
پس از عمری هنوز ای جان به یاری زنده می دارد
نسیم اشتیاق من چراغ انتظارم را
خزان زندگی از پشت باغ جان من برگشت
که دید از چشم در لبخند شیرین بهارم را
من از لبخند او آموختم درسی که نسپارم
به دست نا امیدی ها دل امیدوارم را
هنوز از برگ و بار عمر من یک غنچه نشکفته است
که من در پای او میریزم اکنون برگ و بارم را
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#سرود_آبشار
را
مگر شوید شراب لطف او از دل غبارم را
بهشت عشق من در برگ ریز یاد ها گم شد
مگر از جام میگیرم سراغ چشم یارم را
به گوشش بانگ شعر و اشک من نا آشنا آمد
به گوش سنگ میخواندم سرود آبشارم را
به جام روزگارانش شراب عیش و عشرت یاد
که من با یاد او از یاد بردم روزگارم را
پس از عمری هنوز ای جان به یاری زنده می دارد
نسیم اشتیاق من چراغ انتظارم را
خزان زندگی از پشت باغ جان من برگشت
که دید از چشم در لبخند شیرین بهارم را
من از لبخند او آموختم درسی که نسپارم
به دست نا امیدی ها دل امیدوارم را
هنوز از برگ و بار عمر من یک غنچه نشکفته است
که من در پای او میریزم اکنون برگ و بارم را
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#سرود_آبشار
ز دنیا تو ترک گیر که راس العبادت است
آری عبادت است ولیکن عنایت است
آنها که تَرک کرد ز اهل عِنایت اند
آن مَردِ حق شناس که اهل قناعت است
عارف بگرد دُنیا ای جان کجا بگردد
آنکس که ترک کرد از اهل سعادت است
دنیا درین جهان چو مردار منجلاب است
هر کس گرفت باخود زهر این کفایت است
آنکس که میل کرد بهمت تمام خویش
بختش به بین تو یاور ز اهل سعادت است
#سلطان_باهو
Ashke Mahtab
Mohammadreza Shajarian
#اشک_مهتاب
خواننده:#محمدرضا_شجریان
شاعر:#سیاوش_کسرایی
آهنگساز:#حسن_یوسفزمانی
تنظیم:#فرامرز_پایور
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست...
خواننده:#محمدرضا_شجریان
شاعر:#سیاوش_کسرایی
آهنگساز:#حسن_یوسفزمانی
تنظیم:#فرامرز_پایور
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست...
بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو
بیچون تو را بیچون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خون
همچون قدح شو سرنگون وآن گاه دُردی خوار شو
در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کَرکَسَـش، مُردار شو مُردار شو
▪️مولانا
بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو
بیچون تو را بیچون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خون
همچون قدح شو سرنگون وآن گاه دُردی خوار شو
در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کَرکَسَـش، مُردار شو مُردار شو
▪️مولانا
محبوب من بیا
تا اشتیاقِ بانگِ تو در جانِ خستهام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستیام.
از تابشِ وجودِ تو در جامِ جان، چنین،
سرشار هستیام.
من بازتابِ صولتِ زیباییِ توام
آیینهی شکوهِ دلاراییِ توام
▪️حمید مصدق
محبوب من بیا
تا اشتیاقِ بانگِ تو در جانِ خستهام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستیام.
از تابشِ وجودِ تو در جامِ جان، چنین،
سرشار هستیام.
من بازتابِ صولتِ زیباییِ توام
آیینهی شکوهِ دلاراییِ توام
▪️حمید مصدق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به هر چه خوبتر
اندر جهان نظر کردم
که گویمش به تو ماند
تو خوبتر ز آنی
وجود هرکه نگه میکنم
ز جان و جسد
مرکبست و تو
از فرق تا قدم جانی
سعدیعلیهالرحمه
اندر جهان نظر کردم
که گویمش به تو ماند
تو خوبتر ز آنی
وجود هرکه نگه میکنم
ز جان و جسد
مرکبست و تو
از فرق تا قدم جانی
سعدیعلیهالرحمه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
#حافظ
#مژگان_شجریان
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
#حافظ
#مژگان_شجریان
نگاه كن هنوز آن بلند دور
آن سپيده، آن شكوفه زار انفجار نور
كهربای آرزوست
سپيدهای
كه جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی يك نفس در ان زلال دم زدن
سزد اگر هزار باز بيفتی از نشيب راه و باز
رو نهی بدان فراز ...
#هوشنگ_ابتهاج
آن سپيده، آن شكوفه زار انفجار نور
كهربای آرزوست
سپيدهای
كه جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی يك نفس در ان زلال دم زدن
سزد اگر هزار باز بيفتی از نشيب راه و باز
رو نهی بدان فراز ...
#هوشنگ_ابتهاج
Into The Dark
Jesse Cook
روئیدی در قلب من، بسان گل کوچکی که کنار دیوار میروید. همینقدر ناخواسته، عاشقت شدم ...
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمیکنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود زسر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
#حافظ
صدبار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود زسر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
#حافظ
اگر از من بخواهند نیکوکاری، مهربانی و عدالت را به ترتیب تقدم ردیف کنم، اول مهربانی، دوم عدالت و سوم نیکوکاری را نام میبرم ...
زیرا مهربانی به خودی خود عدالت و نیکوکاری را به کار میگیرد، و یک سیستم عدالت بی عیب در بطن خود به اندازه کافی نیکوکاری دارد ...
نیکوکاری چیزی است که وقتی نه مهربانی هست و نه عدالت، باقی میماند
#ژوزه_ساراماگو
📕 نوت بوک
زیرا مهربانی به خودی خود عدالت و نیکوکاری را به کار میگیرد، و یک سیستم عدالت بی عیب در بطن خود به اندازه کافی نیکوکاری دارد ...
نیکوکاری چیزی است که وقتی نه مهربانی هست و نه عدالت، باقی میماند
#ژوزه_ساراماگو
📕 نوت بوک
به من میگفت:
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمیدیدی كه چشم بر زمين مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
📕 #چشمهایش
#بزرگ_علوی
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمیدیدی كه چشم بر زمين مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
📕 #چشمهایش
#بزرگ_علوی