This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صُبح و
خورشید و
خَزان
دَر پِیِ هَم آمَده اند
ما به امّید تو هر صُبح
رسیدیم به روز
#حمید رضایگانه
به نام خدای همه
خورشید و
خَزان
دَر پِیِ هَم آمَده اند
ما به امّید تو هر صُبح
رسیدیم به روز
#حمید رضایگانه
به نام خدای همه
۱۹ خرداد سالروز درگذشت حمید فرزام
(زاده ۲۰ امرداد سال ۱۳۰۲ کرمان -- درگذشته ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ تهران) استاد دانشگاه، نویسنده و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
او در رشته زبان و ادبیات فارسی تا سطح دکتری در دانشگاه تهران تحصیل کرد و سالها مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان بود و در دانشگاههای دیگر همچون دانشگاه تهران و امیرکبیر تدریس کرد. وی آثار متعددی پیرامون زبان و ادبیات فارسی خصوصاً پیرامون شاه نعمتاله ولی ارائه کرد.
کتابها:
«مسافرتهای شاه نعمتاله ولی و ارزش آن از نظر تربیتی، اجتماعی و سیاسی»اصفهان، کتابفروشی تأیید، شهریورماه ۱۳۴۷.
«شاه ولی و دعوی مهدویت» بهضمیمه رساله مهدیه از همان عارف، انتشارات دانشگاه اصفهان شماره ۱۰۵ که در مهرماه ۱۳۴۸.
«اصول اخلاق اسلامی بهضمیمه تعلیم و تربیت در اسلام» همراه علی شریعتمداری، کانون علمی و ترویجی جهان اسلام، کتابفروشی ثقفی، اصفهان ۱۳۴۷
«روابط معنوی شاه نعمتاله ولی با سلاطین ایران و هند» بهضمیمه دو رساله از آثار او در همین باب، انتشارات ادارهکل فرهنگ و هنر اصفهان در سال ۱۳۵۱.
مفصلترین کتاب من، کتابی است تحت عنوان «تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار نعمتاله ولی» انتشارات سروش، تهران ۱۳۴۷.
«از هر دری سخنی» مجموعه مقالات که متجاوز از پنجاه مقاله میشود، درباره مباحث عرفانی، ادبی، تاریخی، اجتماعی، انتقادی، دینی، اخلاقی و مباحث گوناگون دیگر هستند.
مقاله ها:
«اختلاف جامی با شاهولی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان در سال ۱۳۴۳.
«مناسبات حافظ و شاهولی» در همان نشریه که در سال ۱۳۴۵.
«بحثی درباره مشابهت سخن مغربی و شاهولی» مجله وحید در تهران شماره ۹ و ۱۰ در سال ۱۳۴۶.
«تحقیق در سبک سخن کمال خجندی» مجله وحید شماره ۵ در سال ۱۳۴۷.
«نظامالدین محمود دایی شیرازی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان شماره ۴ سال ۱۳۴۷.
«ابنسینا فیلسوف بزرگ ایرانی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان شماره ۵ سال ۱۳۴۸
«فصلی از تاریخ ادبی و اجتماعی ایران» در همان نشریه شماره ۵۸ سال ۱۳۵۱.
«معنی بیتی دشوار از حافظ در پاسخ به مقاله احمدعلی رجایی». در شماره ۱۰، ۱۱، ۱۲ در راهنمای کتاب سال پانزدهم، دی، بهمن و اسفند ۱۳۵۱
«فرهنگ کهن و جاودانگی ایران» مجله هنر و مردم، تهران، شماره ۱۲۳، دی ماه سال ۱۳۵۱ که این نخستین مقاله من در سال ۱۳۴۳ بوده که بیست و چهار، پنج سال پیش میشود.
«غیار» در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه اصفهان در شماره ۹، سال ۱۳۵۲
«نخستین بیت مثنوی معنوی و تفسیر آن» در همان نشریه، شماره ۱۳ و ۱۴ سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵.
«لزوم توجه بهمبانی اخلاقی و دینی در تعلیم و تربیت» نشریه دانشکده الهیات مشهد، شماره ۱۹ سال ۱۳۵۵.
«رونق ادب فارسی در شبه قاره» مجموعه مقالاتی است که در بزرگداشت مدرس رضوی در نشریه انجمن استادان زبان فارسی در سال ۱۳۵۶ بهچاپ رسیده است.
نسخه خطی سراجالسالکین؛ در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی مشهد در سال ۱۳۶۰ بهچاپ رسیده است.
«تحریف واژهها و ترکیبات کهن فارسی» در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان در سال ۱۳۶۱.
«تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها» یادنامه سومین کنگره شعر و ادب و هنر، ادارهکل ارشاد مشهد آنرا در آبان ۱۳۶۲ بهچاپ رسانده است.
«بحثی درباره کیمیای سعادت غزالی از جنبههای مختلف» در مجله رشد آموزش ادب فارسی در شماره ۴ و ۵، سال ۱۳۶۴، ۱۳۶۵ چاپ شده است.
«نکتهای چند درباره غلط ننویسیم». در نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سال اول، شماره دوم در تابستان سال ۱۳۷۴ به چاپ رسیده است.
مقاله «اصفهان، جام جهاننمای فرهنگ و هنر ایران» که در فصلنامه فرهنگستان علوم در سال سوم، شماره سوم، تهران، بهار ۱۳۷۵ بهچاپ رسیده است.
«همانندی در گفتار و آیین شاهولی و عطار» که در مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت عطار نیشابوری در جلد اول مجموعه سایه در خورشید، تهران ۱۳۷۵ چاپ شده است.
«بزرگترین شاعر و عارف دوره تیموری» که در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی ادب و هنر دوره تیموری در مشهد ایراد شد. و در سال ۱۳۷۵ هم بهچاپ رسیده.
«تفسیری از قرآن بهعربی و بعضی از دیگر آثار مذهبی شاهولی» که در سال ۱۳۷۵ چاپ شده است.
مقالهای است تحتعنوان «العلم علمان علمالابدان و علمالادیان» که این را نظامی به پیغمبر نسبت داده
در ناف دو علم بوی طیب است آن هر دو فقیه یا طبیب است در مجموعههای احادیث که تفحص شده، که این از پیغمبر روایت نشده. ظاهراً جزو احادیثی است که نسبت دادهاند.
#حمید_فرزام
(زاده ۲۰ امرداد سال ۱۳۰۲ کرمان -- درگذشته ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ تهران) استاد دانشگاه، نویسنده و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
او در رشته زبان و ادبیات فارسی تا سطح دکتری در دانشگاه تهران تحصیل کرد و سالها مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان بود و در دانشگاههای دیگر همچون دانشگاه تهران و امیرکبیر تدریس کرد. وی آثار متعددی پیرامون زبان و ادبیات فارسی خصوصاً پیرامون شاه نعمتاله ولی ارائه کرد.
کتابها:
«مسافرتهای شاه نعمتاله ولی و ارزش آن از نظر تربیتی، اجتماعی و سیاسی»اصفهان، کتابفروشی تأیید، شهریورماه ۱۳۴۷.
«شاه ولی و دعوی مهدویت» بهضمیمه رساله مهدیه از همان عارف، انتشارات دانشگاه اصفهان شماره ۱۰۵ که در مهرماه ۱۳۴۸.
«اصول اخلاق اسلامی بهضمیمه تعلیم و تربیت در اسلام» همراه علی شریعتمداری، کانون علمی و ترویجی جهان اسلام، کتابفروشی ثقفی، اصفهان ۱۳۴۷
«روابط معنوی شاه نعمتاله ولی با سلاطین ایران و هند» بهضمیمه دو رساله از آثار او در همین باب، انتشارات ادارهکل فرهنگ و هنر اصفهان در سال ۱۳۵۱.
مفصلترین کتاب من، کتابی است تحت عنوان «تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار نعمتاله ولی» انتشارات سروش، تهران ۱۳۴۷.
«از هر دری سخنی» مجموعه مقالات که متجاوز از پنجاه مقاله میشود، درباره مباحث عرفانی، ادبی، تاریخی، اجتماعی، انتقادی، دینی، اخلاقی و مباحث گوناگون دیگر هستند.
مقاله ها:
«اختلاف جامی با شاهولی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان در سال ۱۳۴۳.
«مناسبات حافظ و شاهولی» در همان نشریه که در سال ۱۳۴۵.
«بحثی درباره مشابهت سخن مغربی و شاهولی» مجله وحید در تهران شماره ۹ و ۱۰ در سال ۱۳۴۶.
«تحقیق در سبک سخن کمال خجندی» مجله وحید شماره ۵ در سال ۱۳۴۷.
«نظامالدین محمود دایی شیرازی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان شماره ۴ سال ۱۳۴۷.
«ابنسینا فیلسوف بزرگ ایرانی» نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان شماره ۵ سال ۱۳۴۸
«فصلی از تاریخ ادبی و اجتماعی ایران» در همان نشریه شماره ۵۸ سال ۱۳۵۱.
«معنی بیتی دشوار از حافظ در پاسخ به مقاله احمدعلی رجایی». در شماره ۱۰، ۱۱، ۱۲ در راهنمای کتاب سال پانزدهم، دی، بهمن و اسفند ۱۳۵۱
«فرهنگ کهن و جاودانگی ایران» مجله هنر و مردم، تهران، شماره ۱۲۳، دی ماه سال ۱۳۵۱ که این نخستین مقاله من در سال ۱۳۴۳ بوده که بیست و چهار، پنج سال پیش میشود.
«غیار» در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه اصفهان در شماره ۹، سال ۱۳۵۲
«نخستین بیت مثنوی معنوی و تفسیر آن» در همان نشریه، شماره ۱۳ و ۱۴ سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵.
«لزوم توجه بهمبانی اخلاقی و دینی در تعلیم و تربیت» نشریه دانشکده الهیات مشهد، شماره ۱۹ سال ۱۳۵۵.
«رونق ادب فارسی در شبه قاره» مجموعه مقالاتی است که در بزرگداشت مدرس رضوی در نشریه انجمن استادان زبان فارسی در سال ۱۳۵۶ بهچاپ رسیده است.
نسخه خطی سراجالسالکین؛ در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی مشهد در سال ۱۳۶۰ بهچاپ رسیده است.
«تحریف واژهها و ترکیبات کهن فارسی» در نشریه دانشکده ادبیات و علومانسانی اصفهان در سال ۱۳۶۱.
«تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها» یادنامه سومین کنگره شعر و ادب و هنر، ادارهکل ارشاد مشهد آنرا در آبان ۱۳۶۲ بهچاپ رسانده است.
«بحثی درباره کیمیای سعادت غزالی از جنبههای مختلف» در مجله رشد آموزش ادب فارسی در شماره ۴ و ۵، سال ۱۳۶۴، ۱۳۶۵ چاپ شده است.
«نکتهای چند درباره غلط ننویسیم». در نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سال اول، شماره دوم در تابستان سال ۱۳۷۴ به چاپ رسیده است.
مقاله «اصفهان، جام جهاننمای فرهنگ و هنر ایران» که در فصلنامه فرهنگستان علوم در سال سوم، شماره سوم، تهران، بهار ۱۳۷۵ بهچاپ رسیده است.
«همانندی در گفتار و آیین شاهولی و عطار» که در مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت عطار نیشابوری در جلد اول مجموعه سایه در خورشید، تهران ۱۳۷۵ چاپ شده است.
«بزرگترین شاعر و عارف دوره تیموری» که در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی ادب و هنر دوره تیموری در مشهد ایراد شد. و در سال ۱۳۷۵ هم بهچاپ رسیده.
«تفسیری از قرآن بهعربی و بعضی از دیگر آثار مذهبی شاهولی» که در سال ۱۳۷۵ چاپ شده است.
مقالهای است تحتعنوان «العلم علمان علمالابدان و علمالادیان» که این را نظامی به پیغمبر نسبت داده
در ناف دو علم بوی طیب است آن هر دو فقیه یا طبیب است در مجموعههای احادیث که تفحص شده، که این از پیغمبر روایت نشده. ظاهراً جزو احادیثی است که نسبت دادهاند.
#حمید_فرزام
۲۵ تیر سالروز درگذشت حمید نطقی
(زاده ۱۱ شهریور ۱۲۹۹ تبریز – درگذشته ۲۵ تیر ۱۳۷۸ انگلیس) شاعر، نویسنده و پایهگذار روابط عمومی
او پس از تحصیلات ابتدایی با خانوادهاش به آستارا مهاجرت کرد و تحصیلات متوسطه را در آنجا گذراند و در همان دوران با نیمایوشیج که در آستارا تدریس میکرد، آشنا شد. سپس
او در سال ۱۳۲۱ از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت و برای تحصیل در رشته دکتری حقوق قضایی در دانشگاه استانبول مشغول تحصیل شد. در سال ۱۳۲۷ به استخدام شرکت نفت ایران-انگلیس در آمد و از سال ۱۳۳۰ در امور روابطعمومی شرکت نفت مشغول فعالیت شد.
او با مؤسسه عالی روزنامهنگاری و روابط عمومی همکاری داشت و در سال ۱۳۵۰ کتاب، مدیریت و روابط عمومی، را تألیف کرد. وی سفری کوتاهی به آمریکا برای بررسی نحوه آموزش رشته روابطعمومی داشت و تا پایان دوران پهلوی، رئیس گروه آموزشی روابط عمومی بود. پس از انقلاب، رشته روابطعمومی از نظام آموزشی حذف شد و او در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مشغول فعالیت شد. در پی تلاشهای او و کاظم معتمدنژاد رشته علوم ارتباطات اجتماعی در سال ۱۳۶۸ دوباره در داخل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی راهاندازی شد. وی به عنوان بنیانگذار و پدر روابط عمومی نوین ایران شناخته میشود.
جایزه دکتر حمید نطقی:
این جایزه که یک جایزه علمی است در دو سطح ملی و بینالمللی به منظور تقدیر از خدمات و تلاشهای علمی، تحقیقاتی و نوآورانه افراد مؤثر در توسعه و اعتلای روابط عمومی، اعطاء میشود. از سرشناسترین دارندگان این جایزه، کاظم معتمدنژاد پدر ارتباطات نوین ایران، علی اکبر جلالی پدر علم فناوری اطلاعات در ایران و جیمز گرانیگ استاد ممتاز روابط عمومی در گروه ارتباطات دانشگاه مریلند کالج پارک آمریکا هستند.
آثار:
حمید نطقی از بنیانگذاران و همکاران جواد هیئت، در نشریه وارلیق بود. وی علاوه بر آثار فراوانی که در رشته روابط عمومی و ارتباطات دارد، در زمینه شعر و نثر نیز آثار زیادی به یادگار گذاشتهاست. از جمله آثار مهم وی عبارتند:
یکساعت با قاآنی
کتابهای مدیریت و روابط عمومی
باورها و تبلیغات سیاسی- تعاملی در زمینه شعر و ادبیات. اشعار فارسی (نوشتهای قدیمی)
جاده شراب (داستانهای کوتاه فارسی)، گناههای جوانی. از هر رنگ (اشعار ترکی: هر رنگدن)
از دیروز تا امروز (اشعار ترکی: دونندن بوگونه) و پایان هزاره (مین-ایلین سونو).
#حمید_نطقی
(زاده ۱۱ شهریور ۱۲۹۹ تبریز – درگذشته ۲۵ تیر ۱۳۷۸ انگلیس) شاعر، نویسنده و پایهگذار روابط عمومی
او پس از تحصیلات ابتدایی با خانوادهاش به آستارا مهاجرت کرد و تحصیلات متوسطه را در آنجا گذراند و در همان دوران با نیمایوشیج که در آستارا تدریس میکرد، آشنا شد. سپس
او در سال ۱۳۲۱ از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت و برای تحصیل در رشته دکتری حقوق قضایی در دانشگاه استانبول مشغول تحصیل شد. در سال ۱۳۲۷ به استخدام شرکت نفت ایران-انگلیس در آمد و از سال ۱۳۳۰ در امور روابطعمومی شرکت نفت مشغول فعالیت شد.
او با مؤسسه عالی روزنامهنگاری و روابط عمومی همکاری داشت و در سال ۱۳۵۰ کتاب، مدیریت و روابط عمومی، را تألیف کرد. وی سفری کوتاهی به آمریکا برای بررسی نحوه آموزش رشته روابطعمومی داشت و تا پایان دوران پهلوی، رئیس گروه آموزشی روابط عمومی بود. پس از انقلاب، رشته روابطعمومی از نظام آموزشی حذف شد و او در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مشغول فعالیت شد. در پی تلاشهای او و کاظم معتمدنژاد رشته علوم ارتباطات اجتماعی در سال ۱۳۶۸ دوباره در داخل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی راهاندازی شد. وی به عنوان بنیانگذار و پدر روابط عمومی نوین ایران شناخته میشود.
جایزه دکتر حمید نطقی:
این جایزه که یک جایزه علمی است در دو سطح ملی و بینالمللی به منظور تقدیر از خدمات و تلاشهای علمی، تحقیقاتی و نوآورانه افراد مؤثر در توسعه و اعتلای روابط عمومی، اعطاء میشود. از سرشناسترین دارندگان این جایزه، کاظم معتمدنژاد پدر ارتباطات نوین ایران، علی اکبر جلالی پدر علم فناوری اطلاعات در ایران و جیمز گرانیگ استاد ممتاز روابط عمومی در گروه ارتباطات دانشگاه مریلند کالج پارک آمریکا هستند.
آثار:
حمید نطقی از بنیانگذاران و همکاران جواد هیئت، در نشریه وارلیق بود. وی علاوه بر آثار فراوانی که در رشته روابط عمومی و ارتباطات دارد، در زمینه شعر و نثر نیز آثار زیادی به یادگار گذاشتهاست. از جمله آثار مهم وی عبارتند:
یکساعت با قاآنی
کتابهای مدیریت و روابط عمومی
باورها و تبلیغات سیاسی- تعاملی در زمینه شعر و ادبیات. اشعار فارسی (نوشتهای قدیمی)
جاده شراب (داستانهای کوتاه فارسی)، گناههای جوانی. از هر رنگ (اشعار ترکی: هر رنگدن)
از دیروز تا امروز (اشعار ترکی: دونندن بوگونه) و پایان هزاره (مین-ایلین سونو).
#حمید_نطقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آه ای عشق! پس از نم نم باران برگرد
قبل از آنیکه شود خیس، خیابان برگرد
زندگی بی تو حرام است نفس بی تو حرام
قبل از آنیکه شوم یک تن بیجان برگرد
نه بهاری، نه خزانی، و نه تابستانی
شدهام سردتر از فصل زمستان؛ برگرد
کاش از دور نگاهم کنی و برگردی
و من از دور صدایت کنم ای جان! برگرد
سر سجاده به دامان خدا باریدم
شدهام سوگلی ابر بهاران؛ برگرد
یا بیا یا که ببین شاعر دلخون شده را
قسمات داده به هر آیهی قرآن؛ برگرد
شدهام خانه خراب دل دیوانهی خود
حضرت عشق! به این خانهی ویران برگرد
✍🏻#حمید_حسینی
قبل از آنیکه شود خیس، خیابان برگرد
زندگی بی تو حرام است نفس بی تو حرام
قبل از آنیکه شوم یک تن بیجان برگرد
نه بهاری، نه خزانی، و نه تابستانی
شدهام سردتر از فصل زمستان؛ برگرد
کاش از دور نگاهم کنی و برگردی
و من از دور صدایت کنم ای جان! برگرد
سر سجاده به دامان خدا باریدم
شدهام سوگلی ابر بهاران؛ برگرد
یا بیا یا که ببین شاعر دلخون شده را
قسمات داده به هر آیهی قرآن؛ برگرد
شدهام خانه خراب دل دیوانهی خود
حضرت عشق! به این خانهی ویران برگرد
✍🏻#حمید_حسینی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《 صنما》
خواننده: #سپیده_رییس_سادات
آهنگساز: #رضا_قاسمی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
#عود: #حسین_بهروزی_نیا
تار: #حمید_بهروزی_نیا
کوبه ای: #بهنام_سامانی
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
#مولوی
به احترام همه ی زنانی که به جرم زیبایی و آزادگی متهم می شوند به جنون...
# افسانه_نجاتی
سپیده میزند سحر، نگاه من به لطف توست
مرا به سَمتِ خود بِخوان، خُدای بی مِثال من
#حمید_رضا_یگانه
به نام خدای همه
مرا به سَمتِ خود بِخوان، خُدای بی مِثال من
#حمید_رضا_یگانه
به نام خدای همه
سپیده میزند سحر، نگاه من به لطف توست
مرا به سَمتِ خود بِخوان، خُدای بی مِثال من
#حمید_رضا_یگانه
به نام خدای همه
مرا به سَمتِ خود بِخوان، خُدای بی مِثال من
#حمید_رضا_یگانه
به نام خدای همه
.
گفتی که:
«آفتاب طلوعی دوباره خواهد کرد.»
اینک امیدِ من، تو بگو آفتاب کو؟
در خلوتِ شبانهی
این شهرِ مُردهوار
هشدار،
گام به آهستگی گذار
اینجا طنینِ گامِ تو آغاز دشمنیست
یک دست با تو، نه
یک دوست با تو نیست... .
#حمید_مصدق
هفتم آذر درگذشت شاعر
.
گفتی که:
«آفتاب طلوعی دوباره خواهد کرد.»
اینک امیدِ من، تو بگو آفتاب کو؟
در خلوتِ شبانهی
این شهرِ مُردهوار
هشدار،
گام به آهستگی گذار
اینجا طنینِ گامِ تو آغاز دشمنیست
یک دست با تو، نه
یک دوست با تو نیست... .
#حمید_مصدق
هفتم آذر درگذشت شاعر
.
ابر بارنده به دریا می گفت:
گر نبارم تو کجا دریایی؟
در دلش خنده کنان دریا گفت:
ابر بارنده
تو هم از مایی!
#حمید مصدق
ابر بارنده به دریا می گفت:
گر نبارم تو کجا دریایی؟
در دلش خنده کنان دریا گفت:
ابر بارنده
تو هم از مایی!
#حمید مصدق
.
میان این برهوت
این منم من مبهوت
بیا بیا برویم
به آستانه گلهای سرخ در صحرا
و مهربانی را
ز قطره قطره باران ز نو بیاموزیم
بیا بیا برویم
به سبزهزار که گسترده سینه درصحرا
بیا که سبزه آندشت را لگد نکنیم
وخواب راحت پروانه را نیاشوبیم
گیاه تشنه لب دشت را به شادابی
ز آب چشمه شراب شفا بنوشانیم
بیا بیا برویم
و مهربانی خود رابه خاک عرضه کنیم
که دشت تشنه عشق است
و شهر بیگانه
بیا بیابرویم
که نیست جای من وتو
که جای شیون نیز،
نه سوز سرما اینجا
که خشمی آتش وار
به شاخه سرنزده هرجوانه
میسوزد
نه پرگشود پرنده در اوج در پرواز
که شعلههای غضب جوجه پرستورا
درون بیضه به هر آشیانه میسوزد
تمام مرتجعان غول گول دنیایند
همیشه سد بلندی به راه فردایند
بیا بیا برویم
که در هراس از این قوم کینه توزم من
و سخت میترسم
که کاررا به جنون
و مهربانی ما را به خاک و خون بکشند
چگونه میگویی
به هر کجا که رویم آٍسمان همین رنگ
است
بیا بیا برویم
آه من دلم تنگ است
بیا بیا برویم
کجاست نغمه عشق و نسیم آزادی
در این کویر نبینم نشان آبادی
نشانهی شادی
دلم گرفت از این شیوههای شدادی
بیا بیا برویم
خوشا رستن و رفتن
به سوی آزادی
#حمید_مصدق
میان این برهوت
این منم من مبهوت
بیا بیا برویم
به آستانه گلهای سرخ در صحرا
و مهربانی را
ز قطره قطره باران ز نو بیاموزیم
بیا بیا برویم
به سبزهزار که گسترده سینه درصحرا
بیا که سبزه آندشت را لگد نکنیم
وخواب راحت پروانه را نیاشوبیم
گیاه تشنه لب دشت را به شادابی
ز آب چشمه شراب شفا بنوشانیم
بیا بیا برویم
و مهربانی خود رابه خاک عرضه کنیم
که دشت تشنه عشق است
و شهر بیگانه
بیا بیابرویم
که نیست جای من وتو
که جای شیون نیز،
نه سوز سرما اینجا
که خشمی آتش وار
به شاخه سرنزده هرجوانه
میسوزد
نه پرگشود پرنده در اوج در پرواز
که شعلههای غضب جوجه پرستورا
درون بیضه به هر آشیانه میسوزد
تمام مرتجعان غول گول دنیایند
همیشه سد بلندی به راه فردایند
بیا بیا برویم
که در هراس از این قوم کینه توزم من
و سخت میترسم
که کاررا به جنون
و مهربانی ما را به خاک و خون بکشند
چگونه میگویی
به هر کجا که رویم آٍسمان همین رنگ
است
بیا بیا برویم
آه من دلم تنگ است
بیا بیا برویم
کجاست نغمه عشق و نسیم آزادی
در این کویر نبینم نشان آبادی
نشانهی شادی
دلم گرفت از این شیوههای شدادی
بیا بیا برویم
خوشا رستن و رفتن
به سوی آزادی
#حمید_مصدق