معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جام دريا
از شراب بوسه خورشيد لبريز است
جنگل شب تا سحر
تن شسته در باران خيال انگيز
ما، به قدر جام چشمان خود
از افسون اين خمخانه سر مستيم
در من اين احساس :
مهر مي ورزيم، پس هستيم !

#فریدون_مشیری
DelAhangaan
معین _ معما
⫸ خواننده : #معین

معما ...
شعر: #فریدون_علیخانی
آهنگ و تنظیم #کاظم_عالمی

تن رود همهمه آب 
من پر از وسوسه خواب
می‌گـویند
آدمهای خوب به بهشت می‌روند،
اما من می‌گویم
آدمهای خوب هرجا ڪه باشند
آنجا بهشت است ...

#فریدون_فرخزاد


مباد آن دم که چنگ نغمه سازت
زِ دردی بَر نیانگیزد نوایی،
مباد آن دم که عود تار پودت
نسوزد در هوای آشنایی
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد، عشق ورزد، اشک ریزد

#فریدون_مشیری

نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم

که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی

نه سراغ من گرفتی، نه سخن به نامه گفتی

به همان بهـانه ای که، نشنیده ای ندائــی


#فریدون_مشیری

Fereydoun Asraei - Hanoozam Hamoonim - Live In Concert/ اجرای زنده…
#فریدون_اسرایی

یه رنگ سفیدی نشسته رو موهات
۳۹: باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
حافظ - فریدون فرح اندوز/حافظ - فریدون فرح اندوز
حس خوب😍
گوش جان میسپاریم به نوای ملکوتی
#فریدون_فرح_اندوز
#غزل_شماره_۳۹

باغِ مرا چه حاجت ِ سرو و صنوبر است
شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟

ای نازنین پسر! تو چه مذهب گرفته‌ای؟
کِت خونِ ما حلالتر از شیرِ مادر است

چون نقش ِ غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است

از آستانِ پیرِ مغان سر چرا کشیم؟
دولت در آن سَرا و گشایش در آن در است

یک قصه بیش نیست غم ِ عشق وین عَجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است

دی وعده داد وصلم و در سَر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

شیراز و آب ِ رکنی و این بادِ خوش‌نسیم
عیبش مکن که خالِ رخِ هفت کشور است

فرق است از آب ِ خضر که ظلمات جای او است
تا آب ِ ما که منبعش الله اکبر است

ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدّر است

حافظ! چه طُرفه شاخِ نباتیست کلک ِ تو
کِش میوه دلپذیرتر از شهد و شِکّر است
مهرگان
سروده: #هما_ارژنگی
اجرا: #فریدون_فرح‌اندوز

چو مِهر می‌دمد از بام ِ قلّه‌یِ البرز
و نور می چکد از شاخه‌های زرّین‌بال،
شکوه و حشمت ِ آن قبله‌گاه ِ جان‌افروز
دوباره می‌کشدم تا فراخنایِ خیال

به مهرگان که همه گاه ِ یاری و مهر است
گیاه و آب و هوا از امید سرشارند
غرور ِ خاک به رگهای تاک می‌جوشد
و آسمان و زمین رایِ آشتی دارند،
به عزم ِ پویه به صحرای یاد می‌تازم

به جشن ِ مهر در این دشت ِ بی‌کران بینم
سپاه ِ ژنده‌دلیران ِ مُلک ِ ایران را
که بر سمند ِ غرورآفرین ِ آزادی
عنان‌گشاده بپویند راه ِ یزدان را

به جشن ِ مهر، زمین فرش ِ زعفران بر تن
و بی کران ِ افق رنگ ِ ارغوان دارد
قبایِ سرخ به بالایِ پیر ِ بُرنادل
سبویِ تازه، به دل خون ِ رَز نهان دارد

به جشن مهر، جهاندیده مرد ِ برزیگر
سپاس ِ ایزد ِ مهر آفرین به جای آرَد
فتاده رویِ زمین میوه‌های شهدآگین
زِ شاخه‌ها به چمن پول ِ زرد می‌بارد

به گِرد ِ آتش ِ زرتشت، مهریان در جوش
جهان به کام و زمان رام و نوششان در جام
سرود و شادی و لبخند، بانگ ِ نوشانوش
ز هیمه شعله فزون و شراره‌ها بر بام

به یُمن ِ شادی ِ این گل‌رخان ِ شیرین‌کار
دلم به سینه دمان و لب از سخن خاموش
که ناگهان به غریوی که جان کُنَد مدهوش
درَد سیاهی ِ شب با خروش ِ بانگ ِ سروش
و در طلوع ِ فلق این سخن رسد بر گوش:

تو ای پرنده‌یِ آتش به جان ِ ورجاوند
شکسته‌بال ز آزار ِ دشنه‌یِ خون‌ریز
رهیده از ستم ِ آسمان ِ توفان‌خیز
گذشته از دل ِ غرقاب‌های هول‌انگیز
ز پشت ِ کنگره‌های هزارها پاییز
هنوز می‌خوانی!

تو سرفرازترین سرفراز ِ تاریخی
تو یادمان ِ غرور آفرین ِ دورانی
تو افتخار ِ جهانی، تو مُلک ِ ایرانی
چو چرخ ِ پیر ِ زمین در زمانه گَردان باد،
هماره مهر ِ اهورا به مُلک ِ ایران باد
کوچه شهر دلم
فریدون فروغی
کوچه ی شهر دلم
#فریدون_فروغی