This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
حضرت شاه نعمت الله ولی
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
حضرت شاه نعمت الله ولی
ای هجر تو وصل جاودانی
واندوه تو عین شادمانی
در عشق تو نیم ذره حسرت
خوشتر ز حیات جاودانی
بی یاد حضور تو زمانی
کفر است حدیث زندگانی
صد جان و هزار جان نثارت
آن لحظه که از درم برانی
کار دو جهان من برآید
گر یک نفسم به خویش خوانی
با خوندان و راندنم چه کار است
خواه این کن و خواه آن تو دانی
گر قهر کنی سزای آنم
ور لطف کنی برای آنی
صد دل باید به هر زمانم
تا تو ببری به دلستانی
گر بر فکنی نقاب از روی
جبریل سزد به جانفشانی
کس نتواند جمال تو دید
زیرا که ز دیده بس نهانی
نی نی که به جز تو کس نبیند
چون جمله تویی بدین عیانی
در عشق تو گر بمرد عطار
شد زندهٔ دایم از معانی
#شیخ_عطار_نیشابوری
واندوه تو عین شادمانی
در عشق تو نیم ذره حسرت
خوشتر ز حیات جاودانی
بی یاد حضور تو زمانی
کفر است حدیث زندگانی
صد جان و هزار جان نثارت
آن لحظه که از درم برانی
کار دو جهان من برآید
گر یک نفسم به خویش خوانی
با خوندان و راندنم چه کار است
خواه این کن و خواه آن تو دانی
گر قهر کنی سزای آنم
ور لطف کنی برای آنی
صد دل باید به هر زمانم
تا تو ببری به دلستانی
گر بر فکنی نقاب از روی
جبریل سزد به جانفشانی
کس نتواند جمال تو دید
زیرا که ز دیده بس نهانی
نی نی که به جز تو کس نبیند
چون جمله تویی بدین عیانی
در عشق تو گر بمرد عطار
شد زندهٔ دایم از معانی
#شیخ_عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بالاترین مقام ها،
بی حرف، حکم راندن است.
بی خواهش، برخوردار شدن است.
بی رفتن، رسیدن است.
بی فکر، دانستن است.
بی حرف، حکم راندن است.
بی خواهش، برخوردار شدن است.
بی رفتن، رسیدن است.
بی فکر، دانستن است.
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در آب و گِل مزرعهی آدم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینهی نامحرم زد.
#حافظ
خیمه در آب و گِل مزرعهی آدم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینهی نامحرم زد.
#حافظ
Alireza Nabiallahi - Pedar
Alireza Nabiallahi(www.Ganja2Music.Com)
پدر
ترانه:علیرضا_نبی الهی
روحت شادپدرعزیزم😔😔
ترانه:علیرضا_نبی الهی
روحت شادپدرعزیزم😔😔
یکی از مهمترین چیزهایی که در این سال ها یاد گرفتم اینه که
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، سوال پیچش نکن ...
📕 #عامه_پسند
#چارلز_بوکفسکی
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، سوال پیچش نکن ...
📕 #عامه_پسند
#چارلز_بوکفسکی
هر عملی نیرویی را تولید میکند که به همان شکل به ما باز میگردد ... هرچه بکاریم همان را درو میکنیم. و هنگامی که اعمالی را انتخاب کنیم که برای دیگران شادمانی و موفقیت میآورد، ثمره «کارما»ی ما شادمانی و موفقیت خواهد بود.
📕 #هفت_قانون_معنوی
#دیپاک_چوپرا
📕 #هفت_قانون_معنوی
#دیپاک_چوپرا
روندگان طریق تو راه گم نکنند
که نور چشم امید و چراغ ایمانی
# روانشاد استاد هوشنگ ابتهاج
که نور چشم امید و چراغ ایمانی
# روانشاد استاد هوشنگ ابتهاج
Naz Dare
Alireza Roozegar
ناز داره عششششششقمم
نااااااااااز داره نااااااز دااااااره❤️
نااااااااااز داره نااااااز دااااااره❤️
به صفحه نقش خط و خال خویشتن، نقّاش
نکو کشید که آیینه در مقابله بود
دلم ز سرّ دهانش به قیل و قال افتاد
لطیفهای ز لبش صدهزار مسئله بود
#نظیری_نیشابوری
#تابلوی_نقاشی
اثر: Jules-Adolphe Goupil
نکو کشید که آیینه در مقابله بود
دلم ز سرّ دهانش به قیل و قال افتاد
لطیفهای ز لبش صدهزار مسئله بود
#نظیری_نیشابوری
#تابلوی_نقاشی
اثر: Jules-Adolphe Goupil
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر باده که از حضرت الله دهند
بی منت ساقی به سحرگاه دهند
خواهی که کمال معرفت دریابی
از خود بگذر تا به خودت راه دهند
شاه_نعمت_الله_ولی
بی منت ساقی به سحرگاه دهند
خواهی که کمال معرفت دریابی
از خود بگذر تا به خودت راه دهند
شاه_نعمت_الله_ولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدان که تا کسی لطیف طبع نباشد عاشق نگردد. پس عشق از لطافت طبع خیزد و هرچه از لطافت خیزد بی شک لطیف بود. جوانان بیشتر عاشق شوند که پیران، زیرا که طبیعت جوانان لطیفتر از طبع پیران باشد...
عاشقی کاری است پر مشقت و بلا و شغلی است پر محنت و عنا، خاصه به هنگام مفلسی. چه هر مفلسی که عشق ورزد معاینه در خون خویش جولان کند.
شجاع شیرازی
انیس الناس