دریغا حرام و دروغ گفتن شرط نیست، و دروغ گفتن خود حرام است؛ و هر جا که از دروغی عصمت مال و خون مسلمانی حاصل شود و به طریقی دیگر حاصل نشود، آن دروغ واجب باشد و دروغ ننهند در شرع.
"لا اله الا الله" به زبان گفتن که دل از آن خبر ندارد و دروغ باشد، و دروغ حرام باشد؛ اما چون عصمت مال و خون جز بدین کلمات حاصل نمیآید این دروغ مباح شود. دریغا به نزدیک مختصر همتان و قاصردیدگان مصور شده است که این کلمات گفتن به زبان راست آید.
#تمهیدات
#عینالقضات_همدانی
"لا اله الا الله" به زبان گفتن که دل از آن خبر ندارد و دروغ باشد، و دروغ حرام باشد؛ اما چون عصمت مال و خون جز بدین کلمات حاصل نمیآید این دروغ مباح شود. دریغا به نزدیک مختصر همتان و قاصردیدگان مصور شده است که این کلمات گفتن به زبان راست آید.
#تمهیدات
#عینالقضات_همدانی
یک نکته بدان!
باشد که من دیگر با این حدیث نیفتم.
اگر تو را مثلاً فرزندی عزیز بود،
و او را به ضرورت حجامت باید کردن،
تو او را به حجامت برنجانی،
و بدان راضی بوده باشی،
و با رضای او از بهر رنج او
رنجور دل باشی.
پس هم راضی باشی و هم رنجور.
اما رضا از بهر مصلحت او است.
و رنج از آن روی بود که رنجور میگردد.
و همچنین به هرچه خدای تعالی کند
راضی باشی از آن روی که او میکند.
#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
باشد که من دیگر با این حدیث نیفتم.
اگر تو را مثلاً فرزندی عزیز بود،
و او را به ضرورت حجامت باید کردن،
تو او را به حجامت برنجانی،
و بدان راضی بوده باشی،
و با رضای او از بهر رنج او
رنجور دل باشی.
پس هم راضی باشی و هم رنجور.
اما رضا از بهر مصلحت او است.
و رنج از آن روی بود که رنجور میگردد.
و همچنین به هرچه خدای تعالی کند
راضی باشی از آن روی که او میکند.
#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
موانعی بر سر راه پیوند افکار عشاق راستین نمی بینم.
آن عشق که دگرگون شود، آنگاه که امکان دگرگونی یابد و یا به زایل کننده ای متمایل شود تا از میان رود، عشق نیست.
خیر، عشق فانوسی پابرجاست که طوفان ها را نظاره می کند و هرگز از جای نمی جنبد.
عشق برای زورق های سرگردان همچون ستاره ی قطبی است که اگرچه ارتفاعش را می دانیم، از ارزش بی حدّ آن بی خبریم.
اگرچه گلرخان در کمند داس زمان گرفتار می آیند و درو می شوند، عشق برده ی زمان نیست. عشق با ساعات و هفته های کوتاه زمان دگرگون نمی شود، بلکه تا روز قیامت مستدام است.
اگر این گفته خطا باشد و برمن محقق گردد، نه من هرگز چیزی سروده ام و نه کس تاکنون عاشق شده است.
#شکسپیر
آن عشق که دگرگون شود، آنگاه که امکان دگرگونی یابد و یا به زایل کننده ای متمایل شود تا از میان رود، عشق نیست.
خیر، عشق فانوسی پابرجاست که طوفان ها را نظاره می کند و هرگز از جای نمی جنبد.
عشق برای زورق های سرگردان همچون ستاره ی قطبی است که اگرچه ارتفاعش را می دانیم، از ارزش بی حدّ آن بی خبریم.
اگرچه گلرخان در کمند داس زمان گرفتار می آیند و درو می شوند، عشق برده ی زمان نیست. عشق با ساعات و هفته های کوتاه زمان دگرگون نمی شود، بلکه تا روز قیامت مستدام است.
اگر این گفته خطا باشد و برمن محقق گردد، نه من هرگز چیزی سروده ام و نه کس تاکنون عاشق شده است.
#شکسپیر
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراتب احدیت:
احدیت ذات :
در آن به هیچ وجه کثرت را اعتبار نیست... قل هوالله احد
احدیت اسماء و صفات:
همهٔ اسماء و صفات با ذات یکی است... الله واحد است.
احدیت افعال و تأثیرات :
یعنی که ذات حق مصدر جمیع افعال و مؤثر در همه منفعلات است... جنبیدن هر کسی از آنجا که وی است.
#شیخ_اکبر_محی_الدین_ابن_عربی
احدیت ذات :
در آن به هیچ وجه کثرت را اعتبار نیست... قل هوالله احد
احدیت اسماء و صفات:
همهٔ اسماء و صفات با ذات یکی است... الله واحد است.
احدیت افعال و تأثیرات :
یعنی که ذات حق مصدر جمیع افعال و مؤثر در همه منفعلات است... جنبیدن هر کسی از آنجا که وی است.
#شیخ_اکبر_محی_الدین_ابن_عربی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معمولا رنجش ما از رفتار دیگران به دلیل جنبهی حل نشدهای در درون خود ماست!
هنگامی که خصلتی را داریم که برایمان حل نشدهاست، رویدادهایی را به زندگی خود جلب میکنیم، تا در تملک و در آغوش کشیدن آن وجه مطرود ما را یاری کنند.
ما نقطه ضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در واقع باید به خود بگوییم.
جهان آیینه ایست که پیوسته ویژگیهایمان را به خودمان منعکس میکند.
آن هنگام که درک کنیم هر آنچه در دیگران میبینیم در خود داریم، کل دنیایمان دگرگون میشود.
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
هنگامی که خصلتی را داریم که برایمان حل نشدهاست، رویدادهایی را به زندگی خود جلب میکنیم، تا در تملک و در آغوش کشیدن آن وجه مطرود ما را یاری کنند.
ما نقطه ضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در واقع باید به خود بگوییم.
جهان آیینه ایست که پیوسته ویژگیهایمان را به خودمان منعکس میکند.
آن هنگام که درک کنیم هر آنچه در دیگران میبینیم در خود داریم، کل دنیایمان دگرگون میشود.
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حق اینست که نفس پیش از بدن موجود بوده و این نکته نزد من روشن است. ولی تعبیر از آن ، به گونه ایی که آن امکان شک و مجال اعتراض باقی نماند ، برایم ممکن نیست.
#عین_القضات_همدانی
#زبدة_الحقایق
#عین_القضات_همدانی
#زبدة_الحقایق
به باور فلوطین هر انسان دو «من» دارد. یک من ظاهری که حس میکند، میبیند و میشنود، میل و نفرت میورزد، و اراده و تغییر میکند. و یک من باطنی که از تمام این حرکتها مبرّاست و تغییری نمیکند.
تنها من ظاهری است که در جهان مادّی اسیر است و با میل و نفرت خود، با غرق شدن در حسّیات و با اراده و اعمالش، به جهان مادّی آلوده میشود.
اگر آدمی با درونبینی من باطنی خویش را کشف کند، میبیند که این من در تمام این مدّت، در جهان روحانی باقی بوده و هرگز به جهان محسوسات فرود نیامده و به مادّه و مادّیات آلوده نشده است.
پس نیاز نیست سالک با اعمال و ریاضات گوناگون خود را از مادّیات پاک کند تا بتواند از جهان مادّی فرا برود. چرا که منِ حقیقی آدمی از اصل در جهان مادّی نیست. تنها چیزی که لازم است، «معرفت» به این من باطنی است، کشف این من باطنی است.
برگرفته از:
#کارل_یاسپرس
#فلوطین
تنها من ظاهری است که در جهان مادّی اسیر است و با میل و نفرت خود، با غرق شدن در حسّیات و با اراده و اعمالش، به جهان مادّی آلوده میشود.
اگر آدمی با درونبینی من باطنی خویش را کشف کند، میبیند که این من در تمام این مدّت، در جهان روحانی باقی بوده و هرگز به جهان محسوسات فرود نیامده و به مادّه و مادّیات آلوده نشده است.
پس نیاز نیست سالک با اعمال و ریاضات گوناگون خود را از مادّیات پاک کند تا بتواند از جهان مادّی فرا برود. چرا که منِ حقیقی آدمی از اصل در جهان مادّی نیست. تنها چیزی که لازم است، «معرفت» به این من باطنی است، کشف این من باطنی است.
برگرفته از:
#کارل_یاسپرس
#فلوطین
خانهی قدیمی ابتهاج و درخت ارغواناش پس از رفتناش
خانهی قدیمی ابتهاج که شرکت سیمان تهران آن را از خود ابتهاج خرید، حالا سوگوار از دست دادن این شاعر پرآوازهی ایران است. در حیاط این خانه درخت ارغوانی است که ابتهاج برای او شعری سروده که شهرت ملی دارد. هوشنگ ابتهاج روزگاری طولانی کارمند کارخانهی سیمان تهران بود و حالا شرکت سیمان تهران به مناسبت درگذشت او یادبودی در کنار درخت ارغوانش که نمادی از شعر ابتهاج است برپا کرده تا بازدید کنندگان به این شاعر نامدار ادای احترام کنند.
خانهی قدیمی ابتهاج که شرکت سیمان تهران آن را از خود ابتهاج خرید، حالا سوگوار از دست دادن این شاعر پرآوازهی ایران است. در حیاط این خانه درخت ارغوانی است که ابتهاج برای او شعری سروده که شهرت ملی دارد. هوشنگ ابتهاج روزگاری طولانی کارمند کارخانهی سیمان تهران بود و حالا شرکت سیمان تهران به مناسبت درگذشت او یادبودی در کنار درخت ارغوانش که نمادی از شعر ابتهاج است برپا کرده تا بازدید کنندگان به این شاعر نامدار ادای احترام کنند.
محمد رضا شفیعی کدکنی می گوید: در سرتاسر شعر عرفانی ایران معادل این غزل یافت نمی شود،این غزل ««سایه»»که در توحید سروده است.
"نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان...
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
در چمن تو میچرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو میپرد باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن مینگرم در این چمن
آینه ضمیر من جز تو نمیدهد نشان
ای گل بوستان سرا از پس پردهها درآ
بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشستهای باغ درون هستهای
هسته فرو شکستهای کاین همه باغ شد روان
آه که میزند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو میکشد کمان
پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم میشنویم بوی جان
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر دَرم!
آمدنت که بنگرم، گریه نمیدهد امان...
#هوشنگ_ابتهاج
"نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان...
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
در چمن تو میچرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو میپرد باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن مینگرم در این چمن
آینه ضمیر من جز تو نمیدهد نشان
ای گل بوستان سرا از پس پردهها درآ
بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشستهای باغ درون هستهای
هسته فرو شکستهای کاین همه باغ شد روان
آه که میزند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو میکشد کمان
پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم میشنویم بوی جان
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر دَرم!
آمدنت که بنگرم، گریه نمیدهد امان...
#هوشنگ_ابتهاج
Forwarded from 👑بابک خرمدین👑
مشیری، فروغ ،ابتهاج، نادرپور، قاضی، لعبت والا، بهبهانی، خواهر نادر پور .
قابی گمشده از مفاخر ایران ! دهه ی سی !
قابی گمشده از مفاخر ایران ! دهه ی سی !
این عکسها از ابتهاج همیشه جان دارند. بی هیچ کاهشی، همیشه زندهاند. به یاد مادر، در کنار خواهر گریسته و کسی هم عکس گرفته. او در شعرِ مشهورش، کودکانه میپرسد: تو چرا بازنگشتی دیگر؟
#هوشنگ_ابتهاج
#هوشنگ_ابتهاج
از گمراهیِ محبّ آنکه در وجوهی که می پندارد محبوبش از آن جهات حصول می یابد، متحیّر می گردد و می گوید: این کار را می کنم تا به سبب این فعل به محبوبم برسم، و یا آن کار و کار دیگر، بنابراین پیوسته در هر وجوهی که اختراع می کند، حیرت زده و سرگردان می ماند، چون پندارد که وجود لذت به محبوبش در عالمِ حسّ، بیشتر از عالم خیال می باشد، و این به واسطۀ غلبۀ مادّه است بر این محبّ، و از لذت تخیل در حالت خواب غفلت می ورزد، زیرا لذت آن از خیال شدیدتر است، چون در خواب، اتصال بدو از خیال قوی تر می باشد، و اتصال به خیال از اتصال به خارج که محسوس است شدیدتر می باشد، پس لذت او به معنی، اتصالش از خیال قوی تر می باشد لذا محبّ در تحصیل وجوهی که بدان ها به اتصال به خارج می رسد حیرت زده و سرگردان می شود و از هر کس که نزدش خبری از این امر است جویا می گردد، شاید نزدش راهی برای او باشد، به ویژه که در این باره این سخن را شنیده که: «اگر در عشق صادق باشی، خود عشق گوید که چه کار کنی تا به محبوب رسی!»
#شیخ_محی_الدین_ابن_العربی
#فتوحات_مکیه
#شیخ_محی_الدین_ابن_العربی
#فتوحات_مکیه
آری موسیقی زبان جانهاست.
نغمهها بادهای لطیفی هستند که تارهای احساسات را به لرزه در میآورند.
انسان به وجود آمد و زبان موسیقی از آسمان برای او وحی گردید. زبانی که مانند زبانهای دیگر نیست بلکه از درون قلب ، با قلب سخن میگوید و آن سخن دلهاست.
مانند عشق بر انسانها اثر میگذارد.
#نغمهها_و_موسیقی
#جبران_خلیل_جبران
آری موسیقی زبان جانهاست.
نغمهها بادهای لطیفی هستند که تارهای احساسات را به لرزه در میآورند.
انسان به وجود آمد و زبان موسیقی از آسمان برای او وحی گردید. زبانی که مانند زبانهای دیگر نیست بلکه از درون قلب ، با قلب سخن میگوید و آن سخن دلهاست.
مانند عشق بر انسانها اثر میگذارد.
#نغمهها_و_موسیقی
#جبران_خلیل_جبران
Telegram
attach 📎
شبلی گفت
آن خواهم که نخواهم .
ابوالحسن خرقانی گفت :
آن هم که خواستی !
آن خواهم که نخواهم .
ابوالحسن خرقانی گفت :
آن هم که خواستی !