#یک حبه نور
مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ...
آنچه خدا بخواهد [صورت می پذیرد] و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست؛
سوره کهف آیه۳۹
#برایمنزدیکیبهخودترابخواه
مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ...
آنچه خدا بخواهد [صورت می پذیرد] و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست؛
سوره کهف آیه۳۹
#برایمنزدیکیبهخودترابخواه
اندیشه حقیر انسان را حقیر نگه میدارد ، پس بزرگ بیندیش تا بزرگ شوی !
رویاها بازتابِ ذهنیاتِ ما هستند ، پس از تمبر یاد بگیر تا رسیدن به مقصد به نامه میچسبد !
آدم هایی که روح بزرگی دارند،
عقده های کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری...
برای همین نباید از آنها ترسید،
آدم های کوچک و حقیر
با عقده های بزرگ ترسناکترند...
چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند!!
چقدر این جمله جیم ران دلنشین هست :
افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند.
پس خود را در محاصره افراد موفق قراردهيد...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد چهار شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرامش"به معنای آن نیست
که صدایی نباشد
مشکلی وجود نداشته باشد
یا کار سختی پیش رو نباشد
" آرامش" یعنی
در میان صدا،
مشکل و کارسخت
دلی آرام وجود داشته باشد
دلت سرشار از آرامش
🌺🌺🌺
شاد باشی
رویاها بازتابِ ذهنیاتِ ما هستند ، پس از تمبر یاد بگیر تا رسیدن به مقصد به نامه میچسبد !
آدم هایی که روح بزرگی دارند،
عقده های کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری...
برای همین نباید از آنها ترسید،
آدم های کوچک و حقیر
با عقده های بزرگ ترسناکترند...
چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند!!
چقدر این جمله جیم ران دلنشین هست :
افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند.
پس خود را در محاصره افراد موفق قراردهيد...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد چهار شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرامش"به معنای آن نیست
که صدایی نباشد
مشکلی وجود نداشته باشد
یا کار سختی پیش رو نباشد
" آرامش" یعنی
در میان صدا،
مشکل و کارسخت
دلی آرام وجود داشته باشد
دلت سرشار از آرامش
🌺🌺🌺
شاد باشی
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود
هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم
که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود
نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز
که دامن تو ام ای گل ز دسترس نرود
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس مرود
فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود
#هوشنگ_ابتهاج🖤
هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم
که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود
نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز
که دامن تو ام ای گل ز دسترس نرود
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس مرود
فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود
#هوشنگ_ابتهاج🖤
چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
#هوشنگ_ابتهاج🖤
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
#هوشنگ_ابتهاج🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهادت امام سجاد(ع) را به تمامی شیعیان جهان و به شما بزرگواران تسلیت عرض میکنیم
مدبری ملکی بر جهان جهانبان است
که هر چه گوئی از او صد هزار چندان است
احد صفت صمدی لم یلد و لم یولد
که پیک «و» نامه او جبرئیل و قرآن است
مقدری که خداوندی کرسی و عرش است
مهیمنی که نگهبان چرخ و ارکانست
ز حکم اوست که مه در برابر خورشید
چو عاشقی نگران در جمال جانان است
ز امر اوست که در دست صبح دامن شب
چو شاخ گیسو«ی» حورا به دست رضوان است
#قوامی_رازی
که هر چه گوئی از او صد هزار چندان است
احد صفت صمدی لم یلد و لم یولد
که پیک «و» نامه او جبرئیل و قرآن است
مقدری که خداوندی کرسی و عرش است
مهیمنی که نگهبان چرخ و ارکانست
ز حکم اوست که مه در برابر خورشید
چو عاشقی نگران در جمال جانان است
ز امر اوست که در دست صبح دامن شب
چو شاخ گیسو«ی» حورا به دست رضوان است
#قوامی_رازی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر «به کوشندگان قرن بیستم» با صدا و تصویر #هوشنگ_ابتهاج #ه_ا_سایه سایه:
اینهمه راه آمدی، آری
بنشین خستهای و حق داری
نفسی تازه کن، نمیدانم
چند ماندهست از شب دشوار
تا رسیدن هنوز باید رفت
کار سخت است و راه ناهموار
#سایه با دیدنِ جهل و جنونی که در جهان موج میزند، از انسانها ناامید نمیشود. او معتقد است سرعت تحولات و پیشرفتهای بشر در قرن بیستم چنان سرسامآور بوده که بشر نیاز دارد چندی بیاساید و دست از کار بکشد تا باز برای پیشرفتی دیگر آماده شود. هنوز تا روزِ بهی و روزی که صلح و آزادی و آبادی در سراسر جهان حکمفرما شود، راه بسیاری مانده است. رسیدن به آن روز، سخت است؛ اما در چشمِ امیدوارِ سایه، شدنی است.
اینهمه راه آمدی، آری
بنشین خستهای و حق داری
نفسی تازه کن، نمیدانم
چند ماندهست از شب دشوار
تا رسیدن هنوز باید رفت
کار سخت است و راه ناهموار
#سایه با دیدنِ جهل و جنونی که در جهان موج میزند، از انسانها ناامید نمیشود. او معتقد است سرعت تحولات و پیشرفتهای بشر در قرن بیستم چنان سرسامآور بوده که بشر نیاز دارد چندی بیاساید و دست از کار بکشد تا باز برای پیشرفتی دیگر آماده شود. هنوز تا روزِ بهی و روزی که صلح و آزادی و آبادی در سراسر جهان حکمفرما شود، راه بسیاری مانده است. رسیدن به آن روز، سخت است؛ اما در چشمِ امیدوارِ سایه، شدنی است.
سایهی ما با هفتهزار سالگان سربهسر شد
هوشنگ ابتهاج،بامداد چهارشنبه در ۹۴ سالگی دارفانی را وداع گفت.
امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه،شاعر و پژوهشگر سرشناس ایرانی درگذشت. یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، در صفحه اینستاگرام خود خبر درگذشت پدرش را تایید کرد. امیر هوشنگ ابتهاج متولد سال ۱۳۰۶ و از بزرگترین غزلسرایان شعر معاصر ایران بود.
هوشنگ ابتهاج،بامداد چهارشنبه در ۹۴ سالگی دارفانی را وداع گفت.
امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه،شاعر و پژوهشگر سرشناس ایرانی درگذشت. یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، در صفحه اینستاگرام خود خبر درگذشت پدرش را تایید کرد. امیر هوشنگ ابتهاج متولد سال ۱۳۰۶ و از بزرگترین غزلسرایان شعر معاصر ایران بود.
.
چه خوش برقی
به چشمِ شب درخشید...
چراغم را فروغی تازه بخشید...
مخوان..؛
ای جغدِ شب، لالاییِ شوم...
که پشتِ پرده بیدار است خورشید..!
هوشنگ_ابتهاج
چه خوش برقی
به چشمِ شب درخشید...
چراغم را فروغی تازه بخشید...
مخوان..؛
ای جغدِ شب، لالاییِ شوم...
که پشتِ پرده بیدار است خورشید..!
هوشنگ_ابتهاج
من همان نایم که گر خوش بشنوی
شــرح دردم با تو گوید مثنـوی
با لب دمسـاز خود جفـت آمدم
گفتنی، بشنـو که در گفت آمدم
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونیــن، لب خنــدان بیار
من خمُـش کردم خـروش چنـگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
من همی کنـدم نه تیشه! کــوه را
عشـق شیـرین میکند انـــدوه را
در رخ لیـــلی نمــــودم خویش را
سوختـم مجنـون خـام اندیش را
می گِرستـم در دلش با درد دوست
او گمـان میکرد اشک چشـم اوست
گرجهان از عشق سرگشتهست و مست
جان مست عشق بر من عاشق است
ناز اینجا مینهـد روی نیـــاز
گر دلی داری بیا اینجا ببـــاز
#هوشنگ_ابتهاج
شــرح دردم با تو گوید مثنـوی
با لب دمسـاز خود جفـت آمدم
گفتنی، بشنـو که در گفت آمدم
من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونیــن، لب خنــدان بیار
من خمُـش کردم خـروش چنـگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
من همی کنـدم نه تیشه! کــوه را
عشـق شیـرین میکند انـــدوه را
در رخ لیـــلی نمــــودم خویش را
سوختـم مجنـون خـام اندیش را
می گِرستـم در دلش با درد دوست
او گمـان میکرد اشک چشـم اوست
گرجهان از عشق سرگشتهست و مست
جان مست عشق بر من عاشق است
ناز اینجا مینهـد روی نیـــاز
گر دلی داری بیا اینجا ببـــاز
#هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای عشقِ تو دادهِ بازِ جانْ را پرواز
لُطف تو کشیده چنگِ جان را در ساز
یک ذرّه عنایت تو ای بَندهنواز
بهتر ز هزار ساله تسبیح و نماز
مولاناي -جان
لُطف تو کشیده چنگِ جان را در ساز
یک ذرّه عنایت تو ای بَندهنواز
بهتر ز هزار ساله تسبیح و نماز
مولاناي -جان
Audio
🔥زندهوار/ هوشنگ ابتهاج🔥
با صدای
خانم فائزه موسوی و آقایان،اصغر سپهوندی، رضا منیری و سیاوش اکبریان
موسیقی: بابک بیات
تنظیم:سیاوش اکبریان
مرغ شب خوان ، ای تو که با لبان خاموش با دلم سخن میگفتی ، رفتی و واژگان را به بی چاره و بی دفاع،میانِ این جماعتِ معنا خوار رها کردی...
بدرود سایه🔥🖤
با صدای
خانم فائزه موسوی و آقایان،اصغر سپهوندی، رضا منیری و سیاوش اکبریان
موسیقی: بابک بیات
تنظیم:سیاوش اکبریان
مرغ شب خوان ، ای تو که با لبان خاموش با دلم سخن میگفتی ، رفتی و واژگان را به بی چاره و بی دفاع،میانِ این جماعتِ معنا خوار رها کردی...
بدرود سایه🔥🖤
چهره پرداز گل ز رنگ و نگار
نقش خورشید میبرد در کار
" گل، جوابِ سلامِ خورشیدست "
دوست در روی دوست خندیدست ...
هوشنگ_ابتهاج
نقش خورشید میبرد در کار
" گل، جوابِ سلامِ خورشیدست "
دوست در روی دوست خندیدست ...
هوشنگ_ابتهاج
🔺️ مروری بر زندگینامه هوشنگ ابتهاج
🔹️ امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی است.
🔹️ نخستین اثرش به نام «نخستین نغمهها» را در سال ۱۳۲۵ شمسی منتشرکرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) اشاره کرد. او همچنین در رادیو (برنامه گلها) کار میکرد و پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.
🔹️ ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود.
🔹️ منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته (به اشتباه میگویند سازمانی بودهاست) در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
🔹️ امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی است.
🔹️ نخستین اثرش به نام «نخستین نغمهها» را در سال ۱۳۲۵ شمسی منتشرکرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) اشاره کرد. او همچنین در رادیو (برنامه گلها) کار میکرد و پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.
🔹️ ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود.
🔹️ منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته (به اشتباه میگویند سازمانی بودهاست) در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین خراب تر نمی زند!
مرحوم ابتهاج
به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین خراب تر نمی زند!
مرحوم ابتهاج
۱۹ امرداد امیرهوشنگ ابتهاج درگذشت
( زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت - درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه. ا. سایه» شاعر و ترانهسرا
سایه هم در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، بهویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
او درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمهها» را که شامل اشعاری بهشیوه کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعه «سیاه مشق» با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر میگیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزلهایش را بهچاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او، از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.
او در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی، خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیاناندیش" عنوان کرد. وی در این کتاب بهبیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهرههای بهنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
یلدا ابتهاج روز چهارشنبه ۱۹ امرداد در صفحه اینستاگرامش خبر درگذشت او را منتشر کرد.
( زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت - درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه. ا. سایه» شاعر و ترانهسرا
سایه هم در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، بهویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
او درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمهها» را که شامل اشعاری بهشیوه کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعه «سیاه مشق» با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر میگیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزلهایش را بهچاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او، از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.
او در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی، خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیاناندیش" عنوان کرد. وی در این کتاب بهبیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهرههای بهنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
یلدا ابتهاج روز چهارشنبه ۱۹ امرداد در صفحه اینستاگرامش خبر درگذشت او را منتشر کرد.