زمهجوران نمی جویی نشانی
کجا رفت آن وفا و مهربانی
که باشم منکه باشم یا نباشم
تو را خواهم که در عالم بمانی
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جان جان جانی
حضرت مولانا
کجا رفت آن وفا و مهربانی
که باشم منکه باشم یا نباشم
تو را خواهم که در عالم بمانی
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جان جان جانی
حضرت مولانا
سلاح بزرگ و کمان را بردار
و تیری را توسط مراقبه تیز شده ،
ثابت نگه دار ، آن را با ذهن بکش
و به صورت ثابت نگه دار ،
آن هدف را بشکاف.
آن تغییر ناپذیر است.
اُم همان کمان است ، روح تیر است ،
و برهمن ، هدف.
شخص باید آن را با یک
ذهن متمرکز بشکافد
و همانند تیر با او یکی شود.
#اوپانیشادها_جلد_۳
و تیری را توسط مراقبه تیز شده ،
ثابت نگه دار ، آن را با ذهن بکش
و به صورت ثابت نگه دار ،
آن هدف را بشکاف.
آن تغییر ناپذیر است.
اُم همان کمان است ، روح تیر است ،
و برهمن ، هدف.
شخص باید آن را با یک
ذهن متمرکز بشکافد
و همانند تیر با او یکی شود.
#اوپانیشادها_جلد_۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای یافتن حقیقت،
بیرون از خود را جستجو نکن.
زیرا نمیتوانی حقیقت را در جایی
جز در درون کالبد خویش پیدا کنی.
#نیروی_حال
#اکهارت_تول
بیرون از خود را جستجو نکن.
زیرا نمیتوانی حقیقت را در جایی
جز در درون کالبد خویش پیدا کنی.
#نیروی_حال
#اکهارت_تول
قهار :
قهار کسی است که پشت زور گویان از دشمنان خود را می شکند و با میراندن و خوار ساختن مقهورشان می نماید بلکه قهار کسی است که هیچ موجودی نیست جز آنکه در تحت قهر و قدرت او و عاجز در قبضه قدرت اوست .
و قهار از بندگان کسی است که بر دشمنان خویش قاهر آید و سر سخت ترین دشمنانش نفس اوست که میان دو پهلویش قرار دارد و این نفس از شیطان که از دشمنی وی بر حذر داشته شده با او دشمن تر است . و هرگاه توانست شهوات خود را سرکوب کند شیطان او را سرکوب نموده است زیرا سلاح او را از دست گرفته است . بلکه با اینکار تمام مردم را مقهور ساخته و احدی را بر او قدرتی نیست. زیرا هدف دشمنان وی کوشش در نابودی بدن اوست در حالیکه نفس کشی زنده کردن روح خود است چرا که هرکس در حیات خود از شهوات خویش بمیرد ، در مرگ خویش به زندگانی دست یافته است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
قهار کسی است که پشت زور گویان از دشمنان خود را می شکند و با میراندن و خوار ساختن مقهورشان می نماید بلکه قهار کسی است که هیچ موجودی نیست جز آنکه در تحت قهر و قدرت او و عاجز در قبضه قدرت اوست .
و قهار از بندگان کسی است که بر دشمنان خویش قاهر آید و سر سخت ترین دشمنانش نفس اوست که میان دو پهلویش قرار دارد و این نفس از شیطان که از دشمنی وی بر حذر داشته شده با او دشمن تر است . و هرگاه توانست شهوات خود را سرکوب کند شیطان او را سرکوب نموده است زیرا سلاح او را از دست گرفته است . بلکه با اینکار تمام مردم را مقهور ساخته و احدی را بر او قدرتی نیست. زیرا هدف دشمنان وی کوشش در نابودی بدن اوست در حالیکه نفس کشی زنده کردن روح خود است چرا که هرکس در حیات خود از شهوات خویش بمیرد ، در مرگ خویش به زندگانی دست یافته است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
" حقیقت ذات آدمی "
حجاب چهرۀ جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
در فلسفه های روحانی و قدسی جهان، هیچ دانشی برتر از این نیست که آدمی دریابد هستی او این بدن نیست، و حقیقت ذات او یک روح الهی است، که غبار تن بر دامنش نشسته است. همۀ قراین نشان می دهد که این مرغ خوش الحان روح از گلشن بهشت بدین وادی آمده است و این ترانه ها که می خواند هیچ گاه از دل این غبار تیره بر نمی خیزد. هرچند بر کس عیان نیست که ارواح از کجا می آیند و به کجا می روند، اما معلوم است که شوق پرواز به عالم معانی، یعنی عالم خوبی و زیبایی و عشق به مهربانی و جوانمردی و عدل و احسان در همۀ انسانها هست و این شوق ها که در انسانهای فرهیخته به کمال ظاهر می شود، هرگز محصول ترکیبات ذرات بی هویت عالم خاک نیست.
#در_صحبت_حافظ
#الهی_قمشه_ای
حجاب چهرۀ جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
در فلسفه های روحانی و قدسی جهان، هیچ دانشی برتر از این نیست که آدمی دریابد هستی او این بدن نیست، و حقیقت ذات او یک روح الهی است، که غبار تن بر دامنش نشسته است. همۀ قراین نشان می دهد که این مرغ خوش الحان روح از گلشن بهشت بدین وادی آمده است و این ترانه ها که می خواند هیچ گاه از دل این غبار تیره بر نمی خیزد. هرچند بر کس عیان نیست که ارواح از کجا می آیند و به کجا می روند، اما معلوم است که شوق پرواز به عالم معانی، یعنی عالم خوبی و زیبایی و عشق به مهربانی و جوانمردی و عدل و احسان در همۀ انسانها هست و این شوق ها که در انسانهای فرهیخته به کمال ظاهر می شود، هرگز محصول ترکیبات ذرات بی هویت عالم خاک نیست.
#در_صحبت_حافظ
#الهی_قمشه_ای
هر که گردد پاک طينت محرم دلها شود
هر که در خون صاف گردد قابل مينا شود
از دهانِ گل شنيدم بر سر بازار گفت: هر که با ناکس نشيند عاقبت رسوا شود
#صائب_تبریزی
هر که در خون صاف گردد قابل مينا شود
از دهانِ گل شنيدم بر سر بازار گفت: هر که با ناکس نشيند عاقبت رسوا شود
#صائب_تبریزی
گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی
در پای دوست هر چه کنی مختصر بود
ما سر نهادهایم تو دانی و تیغ و تاج
تیغی که ماهروی زند تاج سر بود
#سعدی
بر سر مژگان یار من مزن انگشت
آدم عاقل به نیشتر نزند مشت
#شاطر_عباس_صبوحی
تسلیم امرک
در پای دوست هر چه کنی مختصر بود
ما سر نهادهایم تو دانی و تیغ و تاج
تیغی که ماهروی زند تاج سر بود
#سعدی
بر سر مژگان یار من مزن انگشت
آدم عاقل به نیشتر نزند مشت
#شاطر_عباس_صبوحی
تسلیم امرک
از دید شیخ اکبر ابن عربی اسما و صفات الهی رابطه ی بین عالم ناپدیدار (نومن) و عالم پدیدار (فنومن) هستند. به عبارت دیگر بدون اسمای الهی هیچ کس نمیتواند معرفت کاملی در باب وجود به دست آورد. اسما حاکی از واقعیت عینی وجودند و آیت وجود هستند یعنی از طریق اشیای عالم آشکار میشود. پس در واقع در هر علمی ریشه های معرفت به خدا است.
او همچنین میگوید "محال است که شیئی بتواند وجودی داشته باشد که صورت حق تعالی نباشد" یعنی همه ی مخلوقات مظاهر وجود هستند. هر کدام "صورت"ی از وجودند.
شیخ اکبر بین تنزیه و تشبیه جمع میکند. خدا فی ذاته یعنی وجود مطلق, ورای همه موجودات است ولی در عین حال وجود احکام خود را در عالم ظاهر میسازد و از این جهت خدا به نحوی شبیه مخلوقات است.
پس عالم چیست؟ غیر خداست چرا که ان را به عنوان "ماسوی الله" میشناسیم ولی از هر جهت "غیر" نیست. چرا که مجموعه ی کل کلماتی است که در نفس الرحمن بیان شده اند و نفس با متنفس تفاوت کامل ندارد. عالم تجلی خدا در مظاهر خویش است. وجود از طریق جهان ویژگی ها و احکام خویش را آشکار میسازد.
#ابن_عربی
او همچنین میگوید "محال است که شیئی بتواند وجودی داشته باشد که صورت حق تعالی نباشد" یعنی همه ی مخلوقات مظاهر وجود هستند. هر کدام "صورت"ی از وجودند.
شیخ اکبر بین تنزیه و تشبیه جمع میکند. خدا فی ذاته یعنی وجود مطلق, ورای همه موجودات است ولی در عین حال وجود احکام خود را در عالم ظاهر میسازد و از این جهت خدا به نحوی شبیه مخلوقات است.
پس عالم چیست؟ غیر خداست چرا که ان را به عنوان "ماسوی الله" میشناسیم ولی از هر جهت "غیر" نیست. چرا که مجموعه ی کل کلماتی است که در نفس الرحمن بیان شده اند و نفس با متنفس تفاوت کامل ندارد. عالم تجلی خدا در مظاهر خویش است. وجود از طریق جهان ویژگی ها و احکام خویش را آشکار میسازد.
#ابن_عربی
رزاق:
رزاق کسی است که روزی و روزی خوران را آفریده و روزی را به آنان رسانده و اسباب بهره برداری از آن را برایتان آفریده است.
روزی او دو نوع است : روزی ظاهری جسمانی برای بدنها که همان خوراکیهاست. و روزی روحانی برای دلها که همان علوم و اسرار است و این از آن دیگری شریفتر است؛ زیرا مایه حیات ابدی است و اولی مایه حیات بدنی است تا مدتی کوتاه . و هریک از این دو رقم روزی با مرگ اهلش قطع میشود و از همین رو جاهلان به مردگان توصیف شده اند در آیه و لا یستوی الحیات و لا الاموات. و زندگان با مردگان مساوی نیستند. و متولی این دو نوع روزی ، خود خدای سبحان است و روزی را بر هرکس بخواهد گسترش میدهد و بر هر کس بخواهد تنگ میگرداند.
بهره بنده از این اسم آن است که میان خدای متعال و بندگان واسطه رساندن روزی، اعم از دانشها و خوراکیها، باشد.
در حدیث آمده است کسی که مال را بیاندوزد و آنچه را که بدان مامور است با رضای خاطر ببخشد از جمله صدقه دهندگان است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
رزاق کسی است که روزی و روزی خوران را آفریده و روزی را به آنان رسانده و اسباب بهره برداری از آن را برایتان آفریده است.
روزی او دو نوع است : روزی ظاهری جسمانی برای بدنها که همان خوراکیهاست. و روزی روحانی برای دلها که همان علوم و اسرار است و این از آن دیگری شریفتر است؛ زیرا مایه حیات ابدی است و اولی مایه حیات بدنی است تا مدتی کوتاه . و هریک از این دو رقم روزی با مرگ اهلش قطع میشود و از همین رو جاهلان به مردگان توصیف شده اند در آیه و لا یستوی الحیات و لا الاموات. و زندگان با مردگان مساوی نیستند. و متولی این دو نوع روزی ، خود خدای سبحان است و روزی را بر هرکس بخواهد گسترش میدهد و بر هر کس بخواهد تنگ میگرداند.
بهره بنده از این اسم آن است که میان خدای متعال و بندگان واسطه رساندن روزی، اعم از دانشها و خوراکیها، باشد.
در حدیث آمده است کسی که مال را بیاندوزد و آنچه را که بدان مامور است با رضای خاطر ببخشد از جمله صدقه دهندگان است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
هر که گردد پاک طينت محرم دلها شود
هر که در خون صاف گردد قابل مينا شود
از دهانِ گل شنيدم بر سر بازار گفت: هر که با ناکس نشيند عاقبت رسوا شود
#صائب_تبریزی
هر که در خون صاف گردد قابل مينا شود
از دهانِ گل شنيدم بر سر بازار گفت: هر که با ناکس نشيند عاقبت رسوا شود
#صائب_تبریزی
گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
تو میروی و مرا چشم و دل به جانب توست
ولی چه سود که جانب نگه نمیداری
#سعدی
به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
تو میروی و مرا چشم و دل به جانب توست
ولی چه سود که جانب نگه نمیداری
#سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوهر بحر بی کران ماییم ،
گاه موجییم و گاه دریاییم
ما به آن آمدیم در عالم،
تا خدا را به خلق بنماییم...
##حضرت_شاہ_نعمت_اللہ_ولی
گاه موجییم و گاه دریاییم
ما به آن آمدیم در عالم،
تا خدا را به خلق بنماییم...
##حضرت_شاہ_نعمت_اللہ_ولی
پشت این پنجره
جز هیچ بزرگ،هیچی نیست.
قصه اینجاست که باید بود،باید خواند
پشت این پنجره ها باز هم باید ماند،
ونباید که گریست
باید زیست.
#حسین_پناهی
جز هیچ بزرگ،هیچی نیست.
قصه اینجاست که باید بود،باید خواند
پشت این پنجره ها باز هم باید ماند،
ونباید که گریست
باید زیست.
#حسین_پناهی
چی میتونه غم انگیزتر از
این بیتِ #شهریار باشه:
" آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست..."
این بیتِ #شهریار باشه:
" آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست..."
دیدی که رسوا شد دلم http://taranehhayeman.blogsky.com/
مرضیه
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا
فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
از گل شنیدم بوی او
مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او
در کوی جان منزل کند
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که در گرداب غم
از فتنه ی گردون رهی
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
خواننده: #مرضیه
شاعر:رهی معیری
آهنگساز: علی تجویدی
دستگاه: آواز دشتی
غرق تمنا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا
فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
از گل شنیدم بوی او
مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او
در کوی جان منزل کند
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که در گرداب غم
از فتنه ی گردون رهی
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
افتادم و سرگشته چون
امواج دریا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
خواننده: #مرضیه
شاعر:رهی معیری
آهنگساز: علی تجویدی
دستگاه: آواز دشتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به قصد خلقت عالم قلم گرفت آنگاه
گذاشت نقطه با را و گفت بسمالله
به نقطه خیره شد و چیز دیگری ننوشت
بر آن تکامل بیحد فراتری ننوشت...
گذاشت نقطه با را و گفت بسمالله
به نقطه خیره شد و چیز دیگری ننوشت
بر آن تکامل بیحد فراتری ننوشت...