خالق ، بارئ، مصور:
هرچه از عدم به صحنه وجود آید اولا نیازمند به طرح و نقشه است ، ثانیا نیازمند به ایجاد بر طبق همان نقشه و ثالثا به صورتگری پس از ایجاد. پس خدای سبحان به این اعتبارات سه گانه، خالق ( طراح آفرینش )، بارئ ( ایجاد کننده ) و مصور می باشد
بهره بنده از اسم مصور آن است که صورت عالم وجود را به هیئت و نظامش همانگونه که هست در نفس خود حاصل کند تا آنجا که به همه آنها احاطه نموده گویا بدان مینگرد. اما خلق و ایجاد بر میگردد به استعمال قدرت به موجب علم . پس هرگاه در مجاهده با نفس خود به سبب ریاضت و در سیاست نفس و خلق به حدی رسید که به تنهایی توانست اموری را که با آن سابقه نداشته استنباط نماید و همراه با آن توانست آنها را انجام دهد و بدان ترغیب نماید چون کسی است که آنچه را که قبلا وجود نداشته اختراع نموده است. پس این دو لفظ( خالق و بارئ) درباره او اجرا میشود. هرچند به نوعی از مجاز بعید .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
هرچه از عدم به صحنه وجود آید اولا نیازمند به طرح و نقشه است ، ثانیا نیازمند به ایجاد بر طبق همان نقشه و ثالثا به صورتگری پس از ایجاد. پس خدای سبحان به این اعتبارات سه گانه، خالق ( طراح آفرینش )، بارئ ( ایجاد کننده ) و مصور می باشد
بهره بنده از اسم مصور آن است که صورت عالم وجود را به هیئت و نظامش همانگونه که هست در نفس خود حاصل کند تا آنجا که به همه آنها احاطه نموده گویا بدان مینگرد. اما خلق و ایجاد بر میگردد به استعمال قدرت به موجب علم . پس هرگاه در مجاهده با نفس خود به سبب ریاضت و در سیاست نفس و خلق به حدی رسید که به تنهایی توانست اموری را که با آن سابقه نداشته استنباط نماید و همراه با آن توانست آنها را انجام دهد و بدان ترغیب نماید چون کسی است که آنچه را که قبلا وجود نداشته اختراع نموده است. پس این دو لفظ( خالق و بارئ) درباره او اجرا میشود. هرچند به نوعی از مجاز بعید .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
معشوقهٔ ما کران نگیرد هرگز
وین شمع و چراغ ما نمیرد هرگز
هم صورت و هم آینه والله که ویست
این آینه زنگی نپذیرد هرگز
#مولانــــا
وین شمع و چراغ ما نمیرد هرگز
هم صورت و هم آینه والله که ویست
این آینه زنگی نپذیرد هرگز
#مولانــــا
صد بار بگفتمت ز مستان مگریز
جان در کفمان سپار و بستان مگریز
از من بشنو گریز پا سر نبرد
گر جان خواهی ز حلقهٔ جان مگریز
#مولانــــا
جان در کفمان سپار و بستان مگریز
از من بشنو گریز پا سر نبرد
گر جان خواهی ز حلقهٔ جان مگریز
#مولانــــا
ای یار مرا موافقی وقتت خوش
بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش
خواهم به دعا که عاشقان خوش باشند
ور زانکه تو نیز عاشقی ، وقتت خوش
#مولانــــا
بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش
خواهم به دعا که عاشقان خوش باشند
ور زانکه تو نیز عاشقی ، وقتت خوش
#مولانــــا
#مولانــــا
در سر هوس عشق تو دارم همه روز
در عشق تو مست و بیقرارم همه روز
مر مستان را خمار یک روزه بود
من آن مستم که در خمارم همه روز
در سر هوس عشق تو دارم همه روز
در عشق تو مست و بیقرارم همه روز
مر مستان را خمار یک روزه بود
من آن مستم که در خمارم همه روز
خوشی آخر بگو ای یار چونی
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
#مولانــــا
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
#مولانــــا
اسرار مرا نهانی اندر جان کن
احوال مرا ز خویش هم پنهان کن
گر جان داری مرا چو جان پنهان کن
وین کفر مرا پیشرو ایمان کن
#مولانا
احوال مرا ز خویش هم پنهان کن
گر جان داری مرا چو جان پنهان کن
وین کفر مرا پیشرو ایمان کن
#مولانا
جان من دربند صد اندوه باد
گر به جان دربند آزار توام
بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشق زار توام
#عطار_نیشابوری
گر به جان دربند آزار توام
بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشق زار توام
#عطار_نیشابوری
شیخی سر در جیب مراقبت فرو برده و در بحر مکاشفت به خیال میپرداخت
وقتی که سر از گرین به در آورد
هم رهی از او پرسید:
از دار مکاشفت برایمان چه آورده ای
گفت : به نخل باسق علم چون رسیدم دامانم از گل های کشف و علم پر کرده بودم و با خود برایتان آورده بودم
بوی گل آنچنان مدهوشم کرد که دامان از چنگ بدادم وهمه را بر زمین ریختم
اسرار جهان یک کلام نه بیش است و نه کم
آن که فهمیده گفت نفهمید و پرسید
آنکه نفهمید و گفت و نپرسید
سعدی
تا روی تو قبلهام شد ای جان جهان
نز کعبه خبر دارم و نز قبلهٔ نشان
با روی تو رو به قبله کردن نتوان
کاین قبلهٔ قالبست و آن قبلهٔ جان
#مولانــــا
نز کعبه خبر دارم و نز قبلهٔ نشان
با روی تو رو به قبله کردن نتوان
کاین قبلهٔ قالبست و آن قبلهٔ جان
#مولانــــا
دلدار اگر مرا بدراند پوست
افغان نکنم نگویم این درد از اوست
ما را همه دشمنند و تنها او دوست
از دوست بدشمنان بنالم نه نکوست
#مولانــــا
افغان نکنم نگویم این درد از اوست
ما را همه دشمنند و تنها او دوست
از دوست بدشمنان بنالم نه نکوست
#مولانــــا
پرده بگردان و بزن ساز نو
هین که رسید از فلک آواز نو
تازه و خندان نشود گوش و هوش
تا ز خرد درنرسد راز نو
برجه ساقی طرب آغاز کن
وز می کهنه بنه آغاز نو
#مولانــــا
هین که رسید از فلک آواز نو
تازه و خندان نشود گوش و هوش
تا ز خرد درنرسد راز نو
برجه ساقی طرب آغاز کن
وز می کهنه بنه آغاز نو
#مولانــــا
غفار:
غفار کسی است که زیبایی ها را آشکار و زشتی ها را بپوشاند. "غفر" به معنای پوشاندن است و خدای سبحان اولا زشتی های بدن بنده را که دیده ها آن را زشت میشمارد، میپوشاند و با جمال ظاهرش بر آن پرده افکنده است، ثانیا خاطره های نکوهیده و خواسته های زشتی را که در مجاری وسوسه های او بر اندیشه وی میگذرد و نیز غش و خیانت و بدگمانی به مردم را که در نهاد وی موجود است و اگر ذره ای از آنها برای مردم آشکار شود به دشمنی او برخاسته و نابودش میسازند، همه و همه را پوشانده است. ثالثا گناهانی را که با انجام آنها شایسته فضیحت و شرمندگی در نظر مردم گردیده و با افکندن پرده بر آنها و عفو و گذشت از کیفر آن در آخرت، پوشانیده است و به او وعده نموده که اگر با ایمان بمیرد گناهان او را تبدیل به حسنات نماید تا زشتی های گناهانش را به پاداش نیکی هایش پوشیده بدارد.
بهره بنده از این اسم آن است که آنچه را دوست دارد از خودش پوشانده شود بر دیگران پوشیده دارد و بر حدیث وارد است که هرکه عیب مومنی را بپوشاند، خداوند در قیامت عیوب او را بپوشاند.
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
غفار کسی است که زیبایی ها را آشکار و زشتی ها را بپوشاند. "غفر" به معنای پوشاندن است و خدای سبحان اولا زشتی های بدن بنده را که دیده ها آن را زشت میشمارد، میپوشاند و با جمال ظاهرش بر آن پرده افکنده است، ثانیا خاطره های نکوهیده و خواسته های زشتی را که در مجاری وسوسه های او بر اندیشه وی میگذرد و نیز غش و خیانت و بدگمانی به مردم را که در نهاد وی موجود است و اگر ذره ای از آنها برای مردم آشکار شود به دشمنی او برخاسته و نابودش میسازند، همه و همه را پوشانده است. ثالثا گناهانی را که با انجام آنها شایسته فضیحت و شرمندگی در نظر مردم گردیده و با افکندن پرده بر آنها و عفو و گذشت از کیفر آن در آخرت، پوشانیده است و به او وعده نموده که اگر با ایمان بمیرد گناهان او را تبدیل به حسنات نماید تا زشتی های گناهانش را به پاداش نیکی هایش پوشیده بدارد.
بهره بنده از این اسم آن است که آنچه را دوست دارد از خودش پوشانده شود بر دیگران پوشیده دارد و بر حدیث وارد است که هرکه عیب مومنی را بپوشاند، خداوند در قیامت عیوب او را بپوشاند.
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
معشوق به همگي
خود جمال است
و كمال است
و جلال است
همه دیده باش
تا او جمال بنماید
همه گوش باش
تا او همه نطق بُوَد
همه سوال باش که او
همه اجابت است...
#عين_القضات
خود جمال است
و كمال است
و جلال است
همه دیده باش
تا او جمال بنماید
همه گوش باش
تا او همه نطق بُوَد
همه سوال باش که او
همه اجابت است...
#عين_القضات
Shabahang(Khosousi.Blogfa.Com)
Mohammad Reza Shajarian(Khosousi.Blogfa.Com)
به ویرانهی من بنشین؛
مرا از غم دل برهان!
بخوان نغمهای در دل شب؛
مرا سوی مستی بکشان!
• تصنیف : شباهنگ
• آواز : استاد شجریان
• آهنگساز : سلیم فرزان
💠💠💠
🎶 آواز استاد جان شجریان
مرا از غم دل برهان!
بخوان نغمهای در دل شب؛
مرا سوی مستی بکشان!
• تصنیف : شباهنگ
• آواز : استاد شجریان
• آهنگساز : سلیم فرزان
💠💠💠
🎶 آواز استاد جان شجریان
Homayoun Shajarian - Man Koja Baran Koja [320].mp3
Homayoun Shajarian [ ViolinMusics.com ]
من کجا، باران کجا؟
باران کجا و راه بیپایان کجا؟
• قطعه : من کجا باران کجا
• آواز : همایون شجریان
• آهنگساز : سهراب پورناظری
• آلبوم : ایران من
💠💠💠
باران کجا و راه بیپایان کجا؟
• قطعه : من کجا باران کجا
• آواز : همایون شجریان
• آهنگساز : سهراب پورناظری
• آلبوم : ایران من
💠💠💠
تصنیف محفل آرا
@Avayemehregan
محفل آرا
• آواز :محمدرضا شجریان
• آهنگ :حبیب اله صالحی
• شعر :سیمین بهبهانی
• آواز :محمدرضا شجریان
• آهنگ :حبیب اله صالحی
• شعر :سیمین بهبهانی
آدمی تازه
در اواخر پیری این
گفتهی 👈 (هوراس)
را واقعا میفهمد که :
شگفت زده مباش
یعنی به این اعتقاد صریح صادقانه و استوار دست مییابد
که همه چیز بیاعتبار و همهی جلال و جبروت جهان پوچ است
توهماتش ناپدید شدهاند
دیگر گمان نمیکند که در جائی چه در کاخ چه در کلبه نوع خاصی از سعادت سکنا دارد
که بزرگتر از لذتهای دیگری باشد
که در همهجا میتوان یافت به شرط اینکه خود فارغ از
دردهای جسمی و روانی باشد
آرتور شوپنهاور
در اواخر پیری این
گفتهی 👈 (هوراس)
را واقعا میفهمد که :
شگفت زده مباش
یعنی به این اعتقاد صریح صادقانه و استوار دست مییابد
که همه چیز بیاعتبار و همهی جلال و جبروت جهان پوچ است
توهماتش ناپدید شدهاند
دیگر گمان نمیکند که در جائی چه در کاخ چه در کلبه نوع خاصی از سعادت سکنا دارد
که بزرگتر از لذتهای دیگری باشد
که در همهجا میتوان یافت به شرط اینکه خود فارغ از
دردهای جسمی و روانی باشد
آرتور شوپنهاور