نی من منم و نی تو توئی نی تو منی
هم من منم و هم تو توئی و هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
#رباعی_مولانا
هم من منم و هم تو توئی و هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
#رباعی_مولانا
رسم مهر rasm-mehr@
ستار _ بیگانگی
ستار
بیگانگی
از بس که ملول از
دل دلمردهی خویشم
هم خستهی بیگانه ،
هم آزردهی خویشم
این گریه ی مستانهی من
بی سببی نیست
ابر چمن تشنه
و پژمردهی خویشم
مهدیاخوانثالث
بیگانگی
از بس که ملول از
دل دلمردهی خویشم
هم خستهی بیگانه ،
هم آزردهی خویشم
این گریه ی مستانهی من
بی سببی نیست
ابر چمن تشنه
و پژمردهی خویشم
مهدیاخوانثالث
یکی در نماز نعره زد و بگریست. نماز او باطل شود یا نی؟ جواب این بتفصیل است. اگر آن گریه از آن رو بود که او را عالمی دیگر نمودند بیرون محسوسات، اکنون آن را آخر آب دیده می گویند؛ تا چه دید؟ چون چنین چیزی دیده باشد که جنس نماز باشد [و] مقصود از نماز آن است، نمازش درست و کاملتر باشد. و اگر بعکس این، دیده برای دنیا گریست یا دشمنی بر او غالب شد، از کین او گریه اش آمد یا حسد برد بر شخصی که او را چندین اسباب هست و مرا نیست، نمازش اَبتَر (ناقص) و ناقص و باطل باشد.
فیه_ما_فیه
فیه_ما_فیه
دو همجنس دیرینه را همقلم
نباید فرستاد یک جا به هم
چه دانی که همدست گردند و یار
یکی دزد باشد، یکی پردهدار
چو دزدان ز هم باک دارند و بیم
رود در میان کاروانی سلیم
یکی را که معزول کردی ز جاه
چو چندی برآید ببخشش گناه
بر آوردن کام امیدوار
به از قید بندی شکستن هزار
نویسنده را گر ستون عمل
بیفتد، نبرد طناب امل
به فرمانبران بر شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
گهش میزند تا شود دردناک
گهی میکند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
وگر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی به هم در به است
چو رگزن که جراح و مرهم نه است
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
نیامد کس اندر جهان کاو بماند
مگر آن کز او نام نیکو بماند
نمرد آن که ماند پس از وی به جای
پل و خانی و خان و مهمان سرای
همقلم: همقلم مجازا در اينجا به معنى همكار استعمال شده است.
به از قيد بندى...: به مراد رسانيدن اميدوارى بهتر از آنست كه هزار اسير از بند بگشايند.
ستون عمل...: اگر دبير يا نويسندهيى از عمل و شغل دولتى معزول گردد، باز هم امل و آرزوى او بجاست.
رگزن: يا فصاد كسى بوده است كه برحسب طب قديم جهت معالجه برخى از بيماريها رگ مخصوص را ميزده و از آن مقدارى خون ميگرفته است، آنگاه بر محل درد مرهم ميگذاشته و رگ را مىبسته است.
خانى: چشمه و قنات - خان، كاروانسرا و رباط. بيت ناظر است به اين حديث «سبعة للعبد تجرى بعد موته من علم علما، او اجرى نهرا او حفر بئرا او بنى مسجدا، او اورث مصحفا او ترك ولدا صالحا يدعو له، او صدقة تجرى له بعد موته» ترجمه: «هفت چيز از بندۀ خدا پس از مرگ بجاى مىماند و جارى و روان است:
١ - كسى كه دانشى ياد دهد.
٢ - آنكس كه نهرى روان سازد. ٣ - كسى كه چاه آبى حفر كند. ٤ - آنكس كه مسجدى بنا نهد. ٥ - شخصى كه قرآنى به دست خود بنويسد يا به خرج خود طبع كند و آن را از خود بجاى گذارد. ٦ - آنكس كه فرزندى شايسته دارد كه بعد از مرگ براى پدر دعا كند. ٧ - صدقه يا موقوفهيى كه نفع آن بعد از مرگش جارى باشد (روضة الاخبار ص ٩٢).
شرح بوستان سعدی
نباید فرستاد یک جا به هم
چه دانی که همدست گردند و یار
یکی دزد باشد، یکی پردهدار
چو دزدان ز هم باک دارند و بیم
رود در میان کاروانی سلیم
یکی را که معزول کردی ز جاه
چو چندی برآید ببخشش گناه
بر آوردن کام امیدوار
به از قید بندی شکستن هزار
نویسنده را گر ستون عمل
بیفتد، نبرد طناب امل
به فرمانبران بر شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
گهش میزند تا شود دردناک
گهی میکند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
وگر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی به هم در به است
چو رگزن که جراح و مرهم نه است
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
نیامد کس اندر جهان کاو بماند
مگر آن کز او نام نیکو بماند
نمرد آن که ماند پس از وی به جای
پل و خانی و خان و مهمان سرای
همقلم: همقلم مجازا در اينجا به معنى همكار استعمال شده است.
به از قيد بندى...: به مراد رسانيدن اميدوارى بهتر از آنست كه هزار اسير از بند بگشايند.
ستون عمل...: اگر دبير يا نويسندهيى از عمل و شغل دولتى معزول گردد، باز هم امل و آرزوى او بجاست.
رگزن: يا فصاد كسى بوده است كه برحسب طب قديم جهت معالجه برخى از بيماريها رگ مخصوص را ميزده و از آن مقدارى خون ميگرفته است، آنگاه بر محل درد مرهم ميگذاشته و رگ را مىبسته است.
خانى: چشمه و قنات - خان، كاروانسرا و رباط. بيت ناظر است به اين حديث «سبعة للعبد تجرى بعد موته من علم علما، او اجرى نهرا او حفر بئرا او بنى مسجدا، او اورث مصحفا او ترك ولدا صالحا يدعو له، او صدقة تجرى له بعد موته» ترجمه: «هفت چيز از بندۀ خدا پس از مرگ بجاى مىماند و جارى و روان است:
١ - كسى كه دانشى ياد دهد.
٢ - آنكس كه نهرى روان سازد. ٣ - كسى كه چاه آبى حفر كند. ٤ - آنكس كه مسجدى بنا نهد. ٥ - شخصى كه قرآنى به دست خود بنويسد يا به خرج خود طبع كند و آن را از خود بجاى گذارد. ٦ - آنكس كه فرزندى شايسته دارد كه بعد از مرگ براى پدر دعا كند. ٧ - صدقه يا موقوفهيى كه نفع آن بعد از مرگش جارى باشد (روضة الاخبار ص ٩٢).
شرح بوستان سعدی
شهادت می دهم ،
به عظمت کبریای تو که هرچه اراده کرده ای و مقرر فرموده ای همان خواهد شد .
چون تویی در آسمان خداوند ، و در زمین خداوند .
تویی که از ورای کائنات ،
آن گونه که اراده فرموده ای می درخشی ، مانندِ آن روز که برای نمایان شدن به حکمت مشیتت زیباترین شکل (انسانی) را آفریدی ، شکلی دارای روح تا معرفت و اختیارِ تو را شهادت دهد .
پس اکنون منم ،
آن جلوه که از جوهرهٔ وجود خویش به او موجودیت دادی و مرا برگزیدی تا همچون خودت در زمان های پیش تو را عرضه دارد و بشناساند (به مرمان) - رحمت پس از رحمت - تو ذات مرا به عنوان ذات متعالی شناساندی و من حقایق معرفت خویش و معجزات خویش نمایاندم .
در معراج های خویش تا تختگاه ازلیت صعود کردم و از آن كلمة اللّه ، خالقِ مخلوق را جار زدم .
و اکنون نیز این منم ،
من همچنان در دستِ تو تا به معرض تماشا گذاشته شوم ، کشته شوم ، به دار آویخته شوم ، سوزانده شوم و خاکسترم دستخوش بادها و آب ها جاری شود .
امّا در حقیقت ،
هر ذرّه از این خاکستر ، هر ذرّه از وجود من که برای تو خواهد سوخت ، به زودی ستونی به عظمت بلندترین کوه ها برای معبدِ تو خواهد شد .
#وصیت_نامه_حلاج
#برگی_از_کتاب_طواسین
به عظمت کبریای تو که هرچه اراده کرده ای و مقرر فرموده ای همان خواهد شد .
چون تویی در آسمان خداوند ، و در زمین خداوند .
تویی که از ورای کائنات ،
آن گونه که اراده فرموده ای می درخشی ، مانندِ آن روز که برای نمایان شدن به حکمت مشیتت زیباترین شکل (انسانی) را آفریدی ، شکلی دارای روح تا معرفت و اختیارِ تو را شهادت دهد .
پس اکنون منم ،
آن جلوه که از جوهرهٔ وجود خویش به او موجودیت دادی و مرا برگزیدی تا همچون خودت در زمان های پیش تو را عرضه دارد و بشناساند (به مرمان) - رحمت پس از رحمت - تو ذات مرا به عنوان ذات متعالی شناساندی و من حقایق معرفت خویش و معجزات خویش نمایاندم .
در معراج های خویش تا تختگاه ازلیت صعود کردم و از آن كلمة اللّه ، خالقِ مخلوق را جار زدم .
و اکنون نیز این منم ،
من همچنان در دستِ تو تا به معرض تماشا گذاشته شوم ، کشته شوم ، به دار آویخته شوم ، سوزانده شوم و خاکسترم دستخوش بادها و آب ها جاری شود .
امّا در حقیقت ،
هر ذرّه از این خاکستر ، هر ذرّه از وجود من که برای تو خواهد سوخت ، به زودی ستونی به عظمت بلندترین کوه ها برای معبدِ تو خواهد شد .
#وصیت_نامه_حلاج
#برگی_از_کتاب_طواسین
مهیمن:
معنای آن در مورد خدای متعال آن است که خداوند با آگاهی و استیلا و حفظ خود قائم خلق خویش است نسبت به اعمال و ارزاق و آجال آنان و هر چیزی که مشرف بر کنه امور و مستولی بر آنها بوده باشد ،مهیمن بر آنها می باشد . و این صفات به طور اطلاق و کمال جز برای خدا جمع نیست . و از این رو گفته اند این اسم از اسماء خداست که در کتابهای قدیم ( کتاب های آسمانی پیش) موجود است.
بنده ای که مراقب قلب خود باشد بر اعماق و اسرار آن آگاه شده و با این آگاهی بر استوار ساختن اموال و اوصاف آن غلبه یافته و پیوسته به اقتضای استواری آن به حفظش قیام نمود او نسبت به قلب خود مهیمن است . حال اگر اشراف و استیلای وی گسترده تر شده تا آنجا که به حفظ برخی از بندگان خدا به راه درست همت گمارد پس از آنکه با استفاده از ظواهرشان بر باطنهاشان آگاهی پیدا نمود نصبیش از این معنا بیشتر و بهره اش تمام تر گردد.
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
معنای آن در مورد خدای متعال آن است که خداوند با آگاهی و استیلا و حفظ خود قائم خلق خویش است نسبت به اعمال و ارزاق و آجال آنان و هر چیزی که مشرف بر کنه امور و مستولی بر آنها بوده باشد ،مهیمن بر آنها می باشد . و این صفات به طور اطلاق و کمال جز برای خدا جمع نیست . و از این رو گفته اند این اسم از اسماء خداست که در کتابهای قدیم ( کتاب های آسمانی پیش) موجود است.
بنده ای که مراقب قلب خود باشد بر اعماق و اسرار آن آگاه شده و با این آگاهی بر استوار ساختن اموال و اوصاف آن غلبه یافته و پیوسته به اقتضای استواری آن به حفظش قیام نمود او نسبت به قلب خود مهیمن است . حال اگر اشراف و استیلای وی گسترده تر شده تا آنجا که به حفظ برخی از بندگان خدا به راه درست همت گمارد پس از آنکه با استفاده از ظواهرشان بر باطنهاشان آگاهی پیدا نمود نصبیش از این معنا بیشتر و بهره اش تمام تر گردد.
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم امشب صاف است
آسمان هم آرام و هزاران فانوس
باد هم می آید
و نسیمی زیرک، سعی دارد که بفهماند
شب مظهر این همه تاریکی و دلتنگی نیست...
به گمانم فردا
روز خوبی باشد
صورت ماه به من می گوید :
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است ...
شبتون قشنگ و آروم ...
آسمان هم آرام و هزاران فانوس
باد هم می آید
و نسیمی زیرک، سعی دارد که بفهماند
شب مظهر این همه تاریکی و دلتنگی نیست...
به گمانم فردا
روز خوبی باشد
صورت ماه به من می گوید :
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است ...
شبتون قشنگ و آروم ...
#یک حبه نور
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ
ای مردم! نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید. آیا جز خدا آفریننده ای هست که از آسمان و زمین شما را روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست.
#فاطر-آیه ۳
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ
ای مردم! نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید. آیا جز خدا آفریننده ای هست که از آسمان و زمین شما را روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست.
#فاطر-آیه ۳
آدمها فکر می کنند
اگر یک بار دیگر متولد شوند
جور دیگری زندگی می کنند،
شاد
خوشبخت
و کم اشتباه خواهند بود،
فکر می کنند می توانند
همه چیز را از نو بسازند،
محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدم ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختيم...
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرزو میکنم
دقایق امروز
برایتـــــان سرشـــار از عـــشق
برکـت و تندرستی باشد
و به هـر آنچه
آرزویـــش را دارید برسید
روزتون پر از
مهر و شادی
الهی به امید تو
🌺🌺🌺
شاد باشی
اگر یک بار دیگر متولد شوند
جور دیگری زندگی می کنند،
شاد
خوشبخت
و کم اشتباه خواهند بود،
فکر می کنند می توانند
همه چیز را از نو بسازند،
محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدم ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختيم...
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرزو میکنم
دقایق امروز
برایتـــــان سرشـــار از عـــشق
برکـت و تندرستی باشد
و به هـر آنچه
آرزویـــش را دارید برسید
روزتون پر از
مهر و شادی
الهی به امید تو
🌺🌺🌺
شاد باشی
بیا که بوی ریاحین دمید و گل بشکفت
صبا به زلف معنبر بساط سبزه برفت
به باغ نرگس مخمور جام جم برداشت
به بزم گاه چمن لاله پر ، پیاله گرفت
صبا به دست سحر گه به نوک نیزه خار
حریر گل بدرید و قبای غنچه بسفت
میان سبزه سیراب عکس لاله ببین
که لعل ناب چگونه است با زمرد جفت
شکفت گل ، می گلگون بده که موسم گل
حدیث توبه و تقوا حکایتی است شگفت
ز بلبلان چمن پرس نکته توحید
که آشکار شود بر تو راز های نهفت
#ابن_حسام_خوسفی
صبا به زلف معنبر بساط سبزه برفت
به باغ نرگس مخمور جام جم برداشت
به بزم گاه چمن لاله پر ، پیاله گرفت
صبا به دست سحر گه به نوک نیزه خار
حریر گل بدرید و قبای غنچه بسفت
میان سبزه سیراب عکس لاله ببین
که لعل ناب چگونه است با زمرد جفت
شکفت گل ، می گلگون بده که موسم گل
حدیث توبه و تقوا حکایتی است شگفت
ز بلبلان چمن پرس نکته توحید
که آشکار شود بر تو راز های نهفت
#ابن_حسام_خوسفی
شب است و در شبِ من، خوش نشینیات، زیباست
به بوسه، از لبِ من، خوشهچینیات زیباست
تو را به جلوه فروشی، نیاز نیست چو گُل
که غُنچهای تو و در خود نشینیات زیباست
تو مهر را همه با مهر میدهی پاسخ
صدایِ عشقی و طبعِ طنینیات زیباست
اگر تو میشکنی، لیلیانه، کاسهِٔ من
چه غم، که شیوهِٔ دلبر گزینیات، زیباست
میانِ«هستم» و «شک میکنم» پُلی است، و گر،
به عشق شک نکنی، بییقینیات، زیباست
میانِ اینهمه یاس و سمن، گُل! ای گُلِ من!
به جلوه آمدنِ یاسمینیات، زیباست
تو هرچه میکنی ای یار، دوستت دارم
که نازنینی و هر نازنینیات، زیباست
همین، نه رقصِ دو برّه به سینهات. حتّا
سرِ بُریدهِٔ یحیی، به سینیات، زیباست
برآهویِ نرِ من- جانِ عشقپرورِ من-
پلنگِ ماده! هجومِ کمینیات، زیباست
به لطف آن تنِ زیبایِ پارسی است، اگر
به چشمم اینهمه دیبایِ چینیات، زیباست
وزیدنِ نفسِ عشق و لرزههایِ طلب
به پرّههایِ هوسناکِ بینیات، زیباست
«فرشته عشق نداند» به آسمان چه روم؟
برایِ من، تو و عشقِ زمینیات، زیباست
#حسین_منزوی
#با_عشق_در_حوالی_فاجعه
#غزل_شماره_۱۲
به بوسه، از لبِ من، خوشهچینیات زیباست
تو را به جلوه فروشی، نیاز نیست چو گُل
که غُنچهای تو و در خود نشینیات زیباست
تو مهر را همه با مهر میدهی پاسخ
صدایِ عشقی و طبعِ طنینیات زیباست
اگر تو میشکنی، لیلیانه، کاسهِٔ من
چه غم، که شیوهِٔ دلبر گزینیات، زیباست
میانِ«هستم» و «شک میکنم» پُلی است، و گر،
به عشق شک نکنی، بییقینیات، زیباست
میانِ اینهمه یاس و سمن، گُل! ای گُلِ من!
به جلوه آمدنِ یاسمینیات، زیباست
تو هرچه میکنی ای یار، دوستت دارم
که نازنینی و هر نازنینیات، زیباست
همین، نه رقصِ دو برّه به سینهات. حتّا
سرِ بُریدهِٔ یحیی، به سینیات، زیباست
برآهویِ نرِ من- جانِ عشقپرورِ من-
پلنگِ ماده! هجومِ کمینیات، زیباست
به لطف آن تنِ زیبایِ پارسی است، اگر
به چشمم اینهمه دیبایِ چینیات، زیباست
وزیدنِ نفسِ عشق و لرزههایِ طلب
به پرّههایِ هوسناکِ بینیات، زیباست
«فرشته عشق نداند» به آسمان چه روم؟
برایِ من، تو و عشقِ زمینیات، زیباست
#حسین_منزوی
#با_عشق_در_حوالی_فاجعه
#غزل_شماره_۱۲
در فراقش نیست یا رب زندگانی را سبب
سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما
در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود
میشنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما
#سلمان_ساوجی
سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما
در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود
میشنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما
#سلمان_ساوجی
شیخ بهایی
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
کائنات وجودى واحد است .
همه چيز و همه کس با نخى نامرئى به هم بستهاند !
مبادا آه کسى را بر آورى !
مبادا ديگرى را بخصوص اگر از تو ضعيفتر باشد، بيازارى!
فراموش نکن که اندوه آدمى تنها ، در آن سوى دنيا ممکن است همه انسانها را اندوهگين کند و شادمانى يک نفر ممکن است همه را شادمان کند ...
اليف شافاک
ملت عشق
همه چيز و همه کس با نخى نامرئى به هم بستهاند !
مبادا آه کسى را بر آورى !
مبادا ديگرى را بخصوص اگر از تو ضعيفتر باشد، بيازارى!
فراموش نکن که اندوه آدمى تنها ، در آن سوى دنيا ممکن است همه انسانها را اندوهگين کند و شادمانى يک نفر ممکن است همه را شادمان کند ...
اليف شافاک
ملت عشق
عزیز:
عزیز ، آن ارزشمندی است که وجودش کمیاب، نیاز به او شدید و دستیابی به او مشکل است . پس هر که وجود نظیر او محال و همه چیز در همه موارد به او نیازمند باشد و دستیابی به او به معنای احاطه به کنه او محال نماید، سزاوارتر تر است به این اسم از کسی که نباشد .
و عزیز از میان بندگان کسی است که خلایق در مهم ترین امور خود که همان سعادت ابدی است به او نیازمندند.
جبار :
کسی است که خواست خود را اجبارا در مورد هر کسی اجرا میکند و خواست هیچ کس درباره او اعمال نمی گردد . کسی که احدی از قبضه قدرت او خارج نیست و دستها از رسیدن به قرقگاه حضرتش کوتاه است .
جبار از بندگان کسی است که از مقام دنباله رو بودن فراتر رفته و به درجه پیشوایی و پیروی شدن در آمده است . به گونه ای که با هیئت و صورت خود آفریدگان را مجبور به اقتدا و پیروی خود نماید ؛ چنانچه پیامبر فرمود اگر موسی زنده بود جز پیروی من چاره ای نداشت .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
عزیز ، آن ارزشمندی است که وجودش کمیاب، نیاز به او شدید و دستیابی به او مشکل است . پس هر که وجود نظیر او محال و همه چیز در همه موارد به او نیازمند باشد و دستیابی به او به معنای احاطه به کنه او محال نماید، سزاوارتر تر است به این اسم از کسی که نباشد .
و عزیز از میان بندگان کسی است که خلایق در مهم ترین امور خود که همان سعادت ابدی است به او نیازمندند.
جبار :
کسی است که خواست خود را اجبارا در مورد هر کسی اجرا میکند و خواست هیچ کس درباره او اعمال نمی گردد . کسی که احدی از قبضه قدرت او خارج نیست و دستها از رسیدن به قرقگاه حضرتش کوتاه است .
جبار از بندگان کسی است که از مقام دنباله رو بودن فراتر رفته و به درجه پیشوایی و پیروی شدن در آمده است . به گونه ای که با هیئت و صورت خود آفریدگان را مجبور به اقتدا و پیروی خود نماید ؛ چنانچه پیامبر فرمود اگر موسی زنده بود جز پیروی من چاره ای نداشت .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی