معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمدرضا شجریان (کاور)
Didare Molana va Shams(Delzendeha.blogfa.com)
Behzad Abdi & Homayoun Shajarian & Mohammad Mo`tamedi
بخشى از ديدار شمس و مولانا
همايون شجريان در نقش شمس
محمدمعتمدى در نقش مولانا
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم

#سعدی
بر یاد لبت لعل نگین می‌بوسم
آنم چو بدست نیست این می‌بوسم

دستم چو بر آسمان تو می‌نرسد
می‌آرم سجده و زمین می‌بوسم

#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تعبیر زیبای دکتر سوگل مشایخی از جهنم ........


مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

#حضرت_حافظ
در نفی تو عقل را امان نتوان دید
جز در ره اثبات تو جان نتوان داد

با اینکه ز تو هیچ مکان خالی نیست
در هیچ مکان ترا نشان نتوان داد

#مولانا
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست...

#سعدی

کمترین تصویر از یک زندگانی
آب، نان، آواز!
ور فزون‌تر خواهی از آن
گاهگه پرواز
ور فزون‌تر خواهی از آن شادی آغاز
ور فزون‌تر بازهم خواهی...
بگویم باز؟
آنچنان بر ما به نان و آب،
اینجا تنگ‌سالی شد
که کس در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد
شوق پروازی نخواهد بود

#شفیعی‌_کدکنی
هایده_توتنهای قلبم
@Banoo_Homeyra
ترانهٔ بسیار زیبای #توتنهای_قلبم
با صدای بانو هایده
زیرکی بفروش و حیرانی بخر
زیرکی ظن است و حیرانی نظر

#مثنوی_مولانا


در جستجو باش و بر دانایی خود غرّه نشو.
خود را دانا پنداشتن، استواری ندارد. آنچه
چشم آدمی را باز می کند، جستجوگری است...
دَرد آمد بهتر از مُلکِ جهان
تا بخوانی مَر خدا را در نَهان

خواندنِ بی درد از افسردگی ست
خواندنِ با درد از دلبُردگی ست

#مولانا
دفتر سوم ص ۳۴۹

دردی که انسان را جذبِ حقّ می کند تا در تاریکی سحرگاهان با سوز و ناله و نیاز، خدا را بخواند از صد مُلک و مال و سلطنتی که انسان در آن حال احساس بی نیازی از حق تعالی کند بهتر است.

دعا کردن و خواندنِ خدا بدونِ" درد"، از روی دلسردی و بی رغبتی است و انسان را رشد نمی دهد.
راز و نیاز و خواندن "دردمندانهُ" خداوند، از رویِ شوق و عاشقی است و موجب باز شدن درهای فضل و رحمت الهی است .
شد ترس من از نامه اعمال فزون تر
تاریکی شب بیش کند بی جگری را

صائب تبریزی
تیره بختیهای ما از پستی اقبال نیست
از بلندی شمع ما پرتو به دور انداخته است

صائب تبریزی
چنان به زلفِ تو اُلفت گرفته ایمانم
که تا ابد نرَوَد ذوقِ کُفر از جانم

#جعفری_ساوی
نامی آموختم که لذّتِ آن
سخنی بر زبانِ من نگذاشت

#جسمی_همدانی
Ya Man Hou
Hajir Mehrafrouz
قطعه زیبای یـامن هو

اثر هژیر مهر افروز
من و یار و گفتگوی وصال
که به اندازه شد سبوی وصال

تو و زهد و وهم ایمانی
من و باده و گلوی وصال

باز هم شانه‌های پنهانی
پا به پا، مو به موی وصال

همه را بی تو روی دجّال است
آدمی بُرده آبروی وصال

زنده باد آن که چو باد رود
کو به کو به جستجوی وصال

گفت حلمی از عشق و باطل شد
سجده‌ی عقل با وضوی وصال
خوش از این قراربانی، سیلان آن‌جهانی
شبم از وصال جوشید و رهیدم از میانی

تو خوشی به شعر و صورت، منم از حروف بیزار
به سکوت سر سپردم وَ سخن وزید آنی

تو خوشی به نکته‌گیری که به نکته‌ها اسیری
چو به کُل نظر نمایی برهی ز نکته‌دانی

به ره خدای می‌رو که عَلَم ز عشق گیری
چون قلم ز عشق گیری بزنی دم از معانی

همه معنی است عالم به حروف خود دمیده
تو به قلب‌ها نظر کن که رموز عشق دانی

تو چپی، چه راست گویی؟ تو به راست چپ چه جویی؟
به میانه خیز آدم که به آسمان برانی

به میانه بال بگشا، پر ارتحال بگشا
در اتّصال بگشا که تو بازِ عشق‌سانی

دمری به طعنه‌ام گفت که شه سخن فلان است
دمرا سخن ندانم، تو برو خوش‌ات فلانی

چو شه سکوت دیدم ز سخن زبان بریدم
به سکوت درنشستم به عوالم نهانی

همه شه‌نگار گفتم، همه را ز یار گفتم
ز ره دیار گفتم به هزار و یک نشانی

به بیان صدق حلمی ز رموز عشق بنمود
تو به آینه نظر کن که ز خود خطی بخوانی