معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
با غبار راه معشوق است راز آفتاب


خاک پای دوست در چشمان عاشق، توتیاست



حسین_منزوی
ماجرای دل دیوانه بگفتم به طبیب
که همه‌شب در چشم است به فکرت بازم

گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
درد عشق است، ندانم که چه درمان سازم

سعدی‌
عقل گوید :
شش جهت حَد است و بیرون راه نیست
عشق گوید : راه هَست و رفته‌ام من بارها

مولانا
ای آن که مرا بَستهٔ صد دام کنی
گویی که برو دُرُشت پیغام کنی

گر من بروم تو با کِه آرام کُنی؟
هم‌نام من ای دوست کِه را نام کُنی؟

مولانا
شب بخیر عزیزان جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خـدایا...
به عشقت،
پرده ی صبح را...
از پنجره‎ی احساسم که،
رو به بیکرانه ‎های آسمان
و دریای توست باز میکنم...
و آرامش را،
از نور تو،
تمنا می‎کنم.....

بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
الــهـــی بــه امــیــد تـــو
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#آغاز_تابستان_چله_تموز_مبارک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (٢٣)

اوست خدایی كه جز او هیچ معبودی نیست، همان فرمانروای پاك، سالم از هر عیب و نقص، ایمنی بخش، چیره، شكست‌ناپذیر، جبران كننده، شایسته‌ بزرگی و عظمت، و خدا از آنچه شریك او قرار می‌دهند منزّه است

#سوره_حشر_آیه_۲۳
در کنار آنهایی باش که نور می‌آورند و
جادو می‌کنند، آنها که با چوب جادویی
کلام، گفتار، نگاه، رفتار و منشِ ویژه
خودشان، تو و جهان را متحول می‌کنند
و همه بازی‌ها را به هم می‌زنند ...
کسانی که قصه‌های زیبا می‌گویند و تو را به چالش می‌کشند و تغییرت می‌دهند،
کسانی که به تو اجازه نمی‌دهند که خودت را دستِ‌کم بگیری و افق زندگی‌ات را کوچک بپنداری،
این جادوگران با قلب‌های تپنده و پر شور،
قبیله اصلی تو هستند و باید کنارشان بمانی ...

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

صبح یعنی یک سبد لبخند
یک بغل شادی
یک دنیا عشق و خندیدن
از اعماق وجود
به شکرانه داشتن نفسی دوباره
روزت پُر از شـادی

🌺🌺🌺

شاد باشی
اول تیر (جشن تیرگان)

طولانی ترین روز سال و شروع فصل گرم تابستان و فصل عشق و شادی به تک تک شما عزیزان مبارک باد
تابستان است
پشت بر ساحل دارم
و تویی در خیال‌ام؛
به دریا، اگر بگویَمَت
ساحل،
صدف‌ها
و ماهی‌هایش را
رها کرده
و در پی من خواهد دوید.

#نزار_قبانی
#برگردان_محمدرضا_مهرزاد



هنگامه تابستان
دست وپاهایم را در ساحل دراز میکنم
و به تو می اندیشم
اگر احساسم به تو را
به دریا میگفتم
دریا ،سواحل، صدف ها و ماهیانش را
رها می کرد و به دنبال من می آمد

#نزار_قبانی
#برگردان_شیرین_جواهری
‎‌‎‌‎‌‎‌‌


‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
ای از ورای پرده‌ها
تاب تو #تابستان ما

ما را چو #تابستان ببر

دل گرم تا
بُستانِ ما

#مولانا

تابستانی زیبا و سراسر عشق و امید داشته باشيد
بخندید تموز بر سرخ سیب
همی کرد با بار و برگش عتیب
#فردوسی

آغاز #چله_تموز و روزهای بلند، روشن و پر از جشن و شادی ایران گرامی باد.
Asemaan Ham Zamin Mikhorad
Chaartaar
من که هیچ ، آسمان هم زمین میخورد...
#چارتار
Booye Gisoo
Alireza Ghorbani Ft Milad Mohammadi
فکر زنجیری کنید ای عاقلان......
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رسيدن به آستانه خداوند از منظر مولانا

عبدالكريم_سروش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای سید! نه من منم و نه تـو تـوئی کـه من توام و تو منی.

از‌ ازل‌ چون خواستی که به‌ معشوقی و صاحبی‌ جلوه‌گر‌ شوی،در‌ پرده ی من‌ بـه عـاشقی و بندگی ظاهر‌ گشتی تا معشوقی و صاحبی تو ظهور گرفت.

از این راه من مـعشوق تـو بـاشم که‌ معشوقی‌ تو از من پیداست و تو عاشق‌ من‌ باشی‌ که‌ عاشقی‌ من به عشق‌ تـو‌ بـود.

تـو کجا معشوق بودی؟حیرانم که تو معشوقی‌ یا من و من عاشقم یا تو.

هـیهات،هـیهات!این‌ چه‌ حرف‌ است؟من هیچ نیم،هرچه هست توئی. هم عاشق‌ توئی‌ و هم‌ معشوق‌ توئی‌.


#شمس_مغربی
عاشقی هم اگر کردید از حضرت سعدی یاد بگیرید راه عاشقی کردن رو :

"یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه بینمان جدایی افتاد"

پس از مدتی که باز آمد گلایه آغاز کرد
که در این مدت قاصدی نفرستادی؟

گفتم دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم

رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن

حضرت سعدی
گلستان باب پنجم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چگونه بپرسیم؟🌻

چند سال پیش یک مطلب از هوسرل بنیانگذار پدیدارشناسی دیدم که گفته بود "بسیاری از مشکلات بشر از نوع سوال پرسیدن او شروع میشود". این مطلب خیلی ذهنم را درگیر کرد و اصلا نمیفهمیدم منظور هوسرل چیه تا اینکه یک ویدئو از استیو جابز دیدم و یاد جمله هوسرل افتادم.

سوالاتی که استیو جابز در اون ویدئو پرسید هیچکدام با "چرا" شروع نشد(؟!) خیلی برام جالب شد و چند کلیپ و مطلب دیگه از استیو جابز دیدم و جالب بود که هیچکدام از سوالهای جابز با "چرا" شروع نمیشد همه با "چگونه و چطور" شروع میشد که منو مجبور کرد قدری بیشتر به این موضوع بپردازم.

شروع به مطالعه کردم و آثار دیوید برنز و کیوساکی و رابینز و دارن هاردی و چند نفر دیگه که در زمینه رفتار درمانی فعال هستند را مطالعه کردم و نتیجه برام شگفت‌انگیز بود که در ادامه توضیح میدهم.

بشر موجودی تجربه‌گراست و هنگامی که پدیده‌ای جدید را تجربه میکند در مغز او نتایج ثبت میشوند و از اون نتایج در برخورد با پدیده‌های جدید استفاده میکند.

در واقع وقتی ما یک سوال را با "چرا" شروع میکنیم مغز دنبال جواب در تجربیات گذشته میگردد.به عنوان نمونه:
"چرا فلان اتفاق افتاد؟
چرا فلان حکومت سقوط کرد؟
چرا در فلان آزمون قبول نشدم؟
چرا من آدم موفقی نیستم؟
چرا اینقدر فقیرم؟
چرا مردم اینقدر بی‌تفاوت و ظلم‌پذیر هستند؟ و..." جواب تمام این سوالات در گذشته است.

واقعا حرف هوسرل خیلی درست و جالبه. نکته‌ای که متوجه شدم اینه که آدم‌های تاثیرگذار و موفق تاریخ مثل "ولتر، نلسون ماندلا، گاندی، لوترکینگ، جابز، ایلان ماسک و ..." سوالهایشان را با "چرا" نپرسیدن که توانستند دنیای ما را تغییر بدهند. آنها سوال‌هایشان را با "چگونه یا چطور" پرسیدند.

چگونه میتوانم کمپین حقوق بشری موفقی تشکیل بدهیم؟
چگونه میتوانیم امپراطوری استعماری انگلیس را شکست دهیم؟
چگونه سیاه‌پوستان به حق و حقوق برابر خواهند رسید؟
چگونه دنیای بهتری خواهیم داشت؟ و....

حالا سوالی که مطرح میشود این است که "تفاوت سوال‌هایی که با چرا شروع میشوند با سوال‌هایی که با چگونه شروع میشوند در چیست؟" در ادامه به این سوال پاسخ میدهم.

همان‌گونه که در بالا اشاره کردم جواب سوال‌هایی که با "چرا" شروع میشوند در گذشته هستند و دلیل و چرایی یک اتفاق و پدیده را بیان می‌کنند و بستگی به نوع تجربیات ما دارد.

به عنوان مثال جواب سوال
"چرا من این‌قدر آدم فقیر و بدبختی هستم؟"
از این دست دلایل است:
چون "پدر و مادر من فقیر بودند، خانواده ما پر جمعیت بود، هیچوقت سرمایه کافی برای شروع کار خوبی نداشتم، از بچگی آدم بدشانسی بودم و ....".

این جوابها در بهترین حالت دلایل درستی برای این فقر ارائه میکنند و در نتیجه من میپذیرم که تا ابد فقیر باشم و به این سرنوشت گردن نهم.

ولی جواب سوال‌هایی که با "چگونه یا چطور" شروع میشوند علاوه بر پاسخ چرایی مساله، راهکار عملی برای برون‌رفت یا حقیقت‌بخشی به چیزی را بیان میکنند و تمام جواب هم در گذشته نیست و نیاز به تفحص و تحقیق و تفکر بیشتر دارد و بر عکسِ سوال‌هایی که با "چرا" شروع میشوند، جوابها آماده نیستند.

مثلا:
"چگونه میتوانم فقير نباشم؟
چگونه میتوانم فلان کار را با موفقیت انجام دهم؟ و ..."
پاسخ دادن به این سوال‌ها راحت نیست و نیاز به تحقیق و تفکر دارند و هر نتیجه هرچی باشد یک راهکار عملی است که ممکن است درست یا غلط باشد ولی به هر حال یک راهکار است.

متاسفانه ما هرگز یاد نگرفتیم که درست سوال بپرسیم و تقریبا تمام سوالات خودمون را با "چرا" شروع میکنیم.

چند روز پیش معلم برادرزاده‌م یه سوال ازشون پرسیده بود و گفته بود درباره‌ش تحقیق کنید:
"چرا محیط پارک‌های ما پر از آشغال است؟"
برادرزاده‌م کلی جواب در مورد بی‌فرهنگی مردم نوشته بود و از من خواست که جوابها را ببینم درسته یا نه؟

مسلما اون معلم قصدش فرهنگسازی بوده ولی آیا اگر سوال را اینجوری می‌پرسید بهتر نبود
"چگونه محیط پارکهای ما میتواند همیشه تمیز باشد؟"
تا طرز درست فکر کردن را از همان کودکی به بچه‌ها یاد دهیم.

خوشبختانه اون معلم از پیشنهاد من استقبال کرد و خیلی هم خوشحال شده بود. مسلما پاسخ سوال "چرا نمیتوانیم.....؟" با سوال "چگونه میتوانیم...؟" خیلی متفاوت است.

پاسخ اولی در بهترین حالت دلایل ناتوانی و دومی راه‌های توانستن است. پاسخ اولی باعث نا امیدی و یاس و دومی پر از انرژی مثبت است.



🌾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من

هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من

شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من

گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
زانکه ندارد کران، وادی هجران من

هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
بو که به پایان رسد راه بیابان من

هست دل عاشقت منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من

تو دل عطار را سوختهٔ خویش‌دار
زانکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من

#محمدرضا_شجریان
#کیهان_کلهر
#عطار
#تفسیر اشعار برگزیده از
#دیوان شمس مولانا

بنگر این کشتی خلقان غرق عشق
اژدهایی گشت گویی حلق عشق

کشتی همه مردم غرق عشق است و عشق و فضای یکتایی می خواهد شما رو از کشتی " من ذهنی " نجات دهد و این حلق عشق مثل اژدهایی است و شما را رها نخواهد کرد تا شما را از کشتی " من ذهنی " بیرون بکشد و تا این امر صورت نگیرد شما را رها نخواهد کرد.

#مولانا
فتنه عُشاق کند
آن رُخ چون روز تو را

شُهره آفاق کُند
این دلِ شب گرد مَرا

#مولانا