معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Aghrabe Zolfe Kajet
@Talakar3006
🎼 تصنیفِ زیبای "عقربِ زلفِ کجت"
با صدای بانو سیما مافیها
شعر: منسوب به ناصرالدین شاه قاجار
آهنگ ساز: استاد علی اکبر شیدا
تنظیم کننده: استاد اسماعیل واثقی
در دستگاهِ همایون / بیداد ، شوشتری
ایرج بسطامی - عقرب زلف کجت
@moziku
عقرب زلف کجت

ایرج بسطامی
در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم

چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتیم و دل و زبان خموش آوردیم

جناب عطار نیشابوری
مرید پیر دل خویش باش ای درویش
وز او به بندگی هیچ پادشاه مرو

چو راست كرد تو را گوشمال پنجه‌ی عشق
به زخمه‌ای كه غمت می‌زند ز راه مرو...

#هوشنگ_ابتهاج
شدم یار تو و از تو ندیدم یاری و خواهم
که یار من شوی ای یار و یاری‌های من بینی

برای امتحان تا می‌توانی بار دَرد و غم
بنه بر دوش من تا بُردباری‌های من بینی...

#هاتف_اصفهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الاله‌ی کوهسارانم تویی یار
بنوشه‌ی جو کنارانم تویی یار

الاله‌ی کوهساران هفته‌ای بی
امید روزگـــــارانم تــویی یار

#باباطاهر

با صدای خسرو آواز
Farda Too Miaee
Hooshmand Aghili | GizMiz
🎙 هوشمند عقیلی
🎧 فردا تو می آیی
#خاطره_انگیز

#روحش_شاد
😍دوست دارید دعاتون مستجاب شه ؟

شرطش اینه👇

🌻هر که می خواهد دعایش مستجاب شود ،باید گره از کار گرفتاری باز کند.
#حضرت_محمد (ص) صلی الله علیه و آله و سلم

سخن دوست
مرا به بستن در ناامید نتوان کرد
شود ز قفل فزون‌تر امیدواری ما

محمد_سهرابی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درِ امید زدم یک‌عمر
نه در گشاد و نه پاسخ داد،
درِ دگر زدنم آموخت


شعر و صدای : نادر نادرپور
تو شفایی چوبیایی خوش و روبنمایی
سپه رنج گریزند و نمایند قفا

به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات
از همان جاکه رسد دردهمان جاست دوا

همه عالم چو تنند و تو سر و جان همه
کی شود زنده تنی که سر او گشت جدا

ای تو سرچشمه حیوان و حیات همگان
جوی ماخشک شده‌ست آب ازاین سوبگشا

جز از این چند سخن در دل رنجور بماند
تا نبیند رخ خوب تو نگوید به خدا

مولانــــا
آن کس که ترا دیده بود ای دلبر
او چون نگرد بسوی معشوق دگر

در دیده هر آنکه کرد سوی تو نظر
تاریک نماید به خدا شمس و قمر

مولانــــا
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست


حکیم‌عمرخیام‌نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی...
مرا در مقامی مدار که گویم:
خلق و حق،
یا گویم: من و تو

مرا در مقامی دار
که در میان نباشم،
و
"همه تو باشی"
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
🎵قطعه راز و نیاز : استاد حسین علیزاده
«او»
تویی
خود را بجو در اوی او
کو و کو گو
فاخته شو
سوی «او»...

حضرت مولانا
یاران یاران ز هم جدائی مکنید
در سر هوس گریز پائی نکنید

چون جمله یکید دو هوائی مکنید
فرمود وفا که بی‌وفائی مکنید

#مولانای_جان
یار خواهم که فتنه‌انگیز بود
آتش دل و خونخواره و خونریز بود

با چرخ و ستارگان با ستیز بود
در بحر رود چو آتش نیز بود

#مولانای_جان
یاریکه مرا در غم خود می‌بندد
غمگینم از آنکه خوشدلم نپسندد

چون بیند او مرا که من غمگینم
پنهان پنهان شکر شکر می‌خندد

#مولانای_جان
اصلاحیه

این شعر از شهریار نیست

گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانے میڪند ……
در خیال خام خود هے نغمه خوانے میڪند !!

شرمی از پیرے ندارد قلب بے پرواے من ……
زیر چشمے بے حیا ڪار نهانے میڪند !!

عاشقی ها میڪند دل ، گرچه میداند ڪه غم ……
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانے میڪند !!

هی بسازد نقشے ازروے نگارے هر دمے ……
درخیالش زیر گوشش پرده خوانے میڪند !!

عقل بیچاره به گِل مانده ولیڪن دست خود ………
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانے میڪند !!

گےج و منگم ڪرده این دل، آنچنانے ڪاین زبان ……
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانے میڪند !!

گفتمش رسوا مڪن ما را بدین شهرو دیار ……
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانے میڪند !!

بلبلی را دیده دل اندر شبے نیلوفرے ……
دست وپایش ڪرده گم، شیرین زبانے میڪند !

شاعر این شعر شهریار نیست

شاعر : قاسم ساروی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM