امروز فغان عاشقان را
بشنو که تو را زیان ندارد
هر ذره پر از فغان و نالهست
اما چه کند زیان ندارد
رقص است زبان ذره زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد
#مولانای_جان
بشنو که تو را زیان ندارد
هر ذره پر از فغان و نالهست
اما چه کند زیان ندارد
رقص است زبان ذره زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد
#مولانای_جان
چون نباشم همچوشب بی روزاو
بی وصال روی روز افروز او
ناخوش او خوش بود در جان من
جان فدای یار دلرنجان من
#مولانای_جان
بی وصال روی روز افروز او
ناخوش او خوش بود در جان من
جان فدای یار دلرنجان من
#مولانای_جان
تفنگ دسته نقره
کوروش یغمایی
تفنگ دستهنقرهم رو فروختم
برا یارم قبای ترمه دوختم
برا یارم قبای ترمه دوختم
روزی لقمان در کنار چشمهای نشسته بود. مردی که از آنجا میگذشت از لقمان پرسید: چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟
لقمان گفت: راه برو.
آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد: مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟
لقمان گفت: راه برو.
آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: ای مرد، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.
مرد گفت: چرا اول نگفتی؟
لقمان گفت: چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمیدانستم تند میروی یا کُند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید.
لقمان گفت: راه برو.
آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد: مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟
لقمان گفت: راه برو.
آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: ای مرد، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.
مرد گفت: چرا اول نگفتی؟
لقمان گفت: چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمیدانستم تند میروی یا کُند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید.
#حضرت_عشق_مولانا
چو فرشتگان گردون به تو تشنهاند و عاشق
رسدت ز نازنینی که سر بشر نداری
نظرت ز چیست روشن اگر آن نظر ندیدی
رخ تو ز چیست تابان اگر آن گهر نداری
چو فرشتگان گردون به تو تشنهاند و عاشق
رسدت ز نازنینی که سر بشر نداری
نظرت ز چیست روشن اگر آن نظر ندیدی
رخ تو ز چیست تابان اگر آن گهر نداری
میتوان در فقر گاهی کامی از صحبت گرفت
دستِ خالی میتواند دامن فرصت گرفت
کی در این کشور توان یکلحظه خوابِ امن کرد؟
مُلک دل را لشکرِ بیگانۀ غفلت گرفت
هر که در هر لحظه از دنیا نگیرد اعتبار
بدتر از دنیاست، میباید ازو عبرت گرفت
صاف چون شد دل بِهْ از آیینۀ اسکندر است
شرق و غرب از توست، اینمعنی اگر صورت گرفت.
#رضی_قمی
قرن ۱۱ ه.ق.
ولد میر محمد مومن قمی
جُنگ لطایفالخیال
محمدصالح رضوی
نسخه خطی مجلس
دستِ خالی میتواند دامن فرصت گرفت
کی در این کشور توان یکلحظه خوابِ امن کرد؟
مُلک دل را لشکرِ بیگانۀ غفلت گرفت
هر که در هر لحظه از دنیا نگیرد اعتبار
بدتر از دنیاست، میباید ازو عبرت گرفت
صاف چون شد دل بِهْ از آیینۀ اسکندر است
شرق و غرب از توست، اینمعنی اگر صورت گرفت.
#رضی_قمی
قرن ۱۱ ه.ق.
ولد میر محمد مومن قمی
جُنگ لطایفالخیال
محمدصالح رضوی
نسخه خطی مجلس
خوش نماید چون شراب لعل در جام بلور
عاشقان را در نظر رنگ حنای پای تو
صائب تبریزی
عاشقان را در نظر رنگ حنای پای تو
صائب تبریزی
ندارد بخیه ای غیر از فشردن بر جگر دندان
اگر بر دل رسد زخمی ز دوران اهل غیرت را
صائب تبریزی
اگر بر دل رسد زخمی ز دوران اهل غیرت را
صائب تبریزی
نگارا شربت از لبهات بفرست
گلاب از گوشه چشمات بفرست
برای توتیای چشم فایز
کف دستی ز خاک پات بفرست
فایز دشتی
گلاب از گوشه چشمات بفرست
برای توتیای چشم فایز
کف دستی ز خاک پات بفرست
فایز دشتی
ای کرده به غمزه دل صدشیفته تاراج
تیرمژه ات سینه ی من ساخته آماج
ابن حسام خوسفی
تیرمژه ات سینه ی من ساخته آماج
ابن حسام خوسفی
از دلم از عشوه های غمزه ی غماز تو
صبرشد آواره وآرام ازو آواره تر
ابن حسام خوسفی
صبرشد آواره وآرام ازو آواره تر
ابن حسام خوسفی
سرگرم تمنای تو فارغ ز گزندست
مجنون ترا دانه زنجیر سپندست
با خانه به دوشان چه کند خانه خرابی؟
ایمن بود از سیل زمینی که بلندست
#صائب_تبريزی
مجنون ترا دانه زنجیر سپندست
با خانه به دوشان چه کند خانه خرابی؟
ایمن بود از سیل زمینی که بلندست
#صائب_تبريزی
فهميدن حق همه است...:
وقتی از چیزی ناراحتید حرف بزنید!
با کنایه حرف نزنید، پوزخند نزنید، سرتونو از آدم برنگردونید، دوست داشتید داد و فریادم بکنید
ولی سکوت نکنید!
وقتی از چیزی ناراحتید حرف بزنید!
با کنایه حرف نزنید، پوزخند نزنید، سرتونو از آدم برنگردونید، دوست داشتید داد و فریادم بکنید
ولی سکوت نکنید!
فقیر بودن
تنبل بودن
بدبخت بودن و...
خیلی راحته،
اما تو به دنیا نیامدی که فقیر باشی،
تو به دنیا نیامدی که بدبخت باشی،
تو به دنیا نیامدی که ضعیف باشی،
پس از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن،
و اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودی...
از همین الان شروع کن و همه چیز را تغییر بده...
یادت باشد هیچکس به جز خودت مسوول زندگی تو نیست، نه پدرت نه مادرت و نه هیچ کس دیگر.
اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسولیت زندگی است.
تنبل بودن
بدبخت بودن و...
خیلی راحته،
اما تو به دنیا نیامدی که فقیر باشی،
تو به دنیا نیامدی که بدبخت باشی،
تو به دنیا نیامدی که ضعیف باشی،
پس از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن،
و اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودی...
از همین الان شروع کن و همه چیز را تغییر بده...
یادت باشد هیچکس به جز خودت مسوول زندگی تو نیست، نه پدرت نه مادرت و نه هیچ کس دیگر.
اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسولیت زندگی است.