.
غمخانه دلی باشد کان بیخبر است از تو
چون جای تو باشد دل غمخانه چرا باشد
بیگانه کسی باشد کو با تو نباشد یار
آنکس که تواش یاری بیگانه چرا باشد
فیض_کاشانی
غمخانه دلی باشد کان بیخبر است از تو
چون جای تو باشد دل غمخانه چرا باشد
بیگانه کسی باشد کو با تو نباشد یار
آنکس که تواش یاری بیگانه چرا باشد
فیض_کاشانی
هیچ قلبی صرفاً به واسطه ی هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست.
زخم است که قلب ها را عمیقاً به هم پیوند میدهد.
پیوند درد با درد،
شکنندگی با شکنندگی.
هاروکی موراکامی
زخم است که قلب ها را عمیقاً به هم پیوند میدهد.
پیوند درد با درد،
شکنندگی با شکنندگی.
هاروکی موراکامی
من به جرات میگویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن «معنی» وجودی خود در زندگی یاری کند. در این گفته نیچه حکمتی عظیم نفهته است که :
«کسی که چرایی زندگی را یافته است،
با هر چگونگی خواهد ساخت.»
📕 انسان در جستجوی معنی
✍🏼#دکتر_ویکتور_فرانکل
«کسی که چرایی زندگی را یافته است،
با هر چگونگی خواهد ساخت.»
📕 انسان در جستجوی معنی
✍🏼#دکتر_ویکتور_فرانکل
روزی میرسد که عشق به چالاکی گریبان همه را میگیرد، حتی گریبان آنهایی را که از او فراریاند.
ملت عشق
#الیف_شافاک
ملت عشق
#الیف_شافاک
چو تیرم تا نپرانی نپرم
بیا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز طشت از بام افتاد
فرست از بام باز آن نردبان را
#مولانای_جان
بیا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز طشت از بام افتاد
فرست از بام باز آن نردبان را
#مولانای_جان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠سنتور نوازی و آوازخوانی
استاد شجریان
💠💠💠
🎶 آواز استاد شجریان
🎶
استاد شجریان
💠💠💠
🎶 آواز استاد شجریان
🎶
هوای خويشتن بگذار اگر داری هوای او
غنيمت دان اگر يابی در خلوت سرای او
نخواهی ديد روی او اگر ديدت همين باشد
طلب کن نور چشم از وی که تا بينی لقای او
اگر دار بقا خواهی سرِ دار فنا بگزين
فنا شو از وجود خود که تا يابی بقای او
دلم خلوت سرای اوست غيری در نمیگنجد
که غير او نمیزيبد دراين خلوت سرای او
شاهنعمتاللهولی
غنيمت دان اگر يابی در خلوت سرای او
نخواهی ديد روی او اگر ديدت همين باشد
طلب کن نور چشم از وی که تا بينی لقای او
اگر دار بقا خواهی سرِ دار فنا بگزين
فنا شو از وجود خود که تا يابی بقای او
دلم خلوت سرای اوست غيری در نمیگنجد
که غير او نمیزيبد دراين خلوت سرای او
شاهنعمتاللهولی
هـــو
و گفت:
الهى،
همچون بيد مىلرزم كه نبايد به هيچ نيرزم.
و گفت:
الهى،
به بهشت و حور چه نازم،
مرا نظرى ده كه از هر نظرى بهشتى سازم.
و گفت:
الهى،
به عزّت آن نام كه تو آنى
و به حرمت آن صفت كه تو چنانى،
درياب كه مىتوانى.
عارفانههای خواجهعبداللهانصاری
و گفت:
الهى،
همچون بيد مىلرزم كه نبايد به هيچ نيرزم.
و گفت:
الهى،
به بهشت و حور چه نازم،
مرا نظرى ده كه از هر نظرى بهشتى سازم.
و گفت:
الهى،
به عزّت آن نام كه تو آنى
و به حرمت آن صفت كه تو چنانى،
درياب كه مىتوانى.
عارفانههای خواجهعبداللهانصاری
چار چیز از چار عضوم
بُرده ای از یک نگاه
صبر از دل،
هوش از سر،
جان ز تن،
از دیده خواب
قصاب_کاشانی
بُرده ای از یک نگاه
صبر از دل،
هوش از سر،
جان ز تن،
از دیده خواب
قصاب_کاشانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق را گوهر ز کانی دیگر است
مرغ عشق از آشیانی دیگر است
هرکه با جان عشق بازد این خطاست
عشق بازیدن ز جانی دیگر است
عاشقی بس خوش جهانی است ای پسر
وان جهان را آسمانی دیگر است
کی کند عاشق نگاهی در جهان
زانکه عاشق را جهانی دیگر است
#عطار_جانی_دیگر
مرغ عشق از آشیانی دیگر است
هرکه با جان عشق بازد این خطاست
عشق بازیدن ز جانی دیگر است
عاشقی بس خوش جهانی است ای پسر
وان جهان را آسمانی دیگر است
کی کند عاشق نگاهی در جهان
زانکه عاشق را جهانی دیگر است
#عطار_جانی_دیگر
مولانا میگوید وقتی که انسان عاشق خدا شود، بحث جبر و اختیار هم پایان میگیرد. چون عاشق با جذبهٔ عشق، اختیار خود را در خواستهٔ حضرت معشوق مستهلک میکند و وجود جزئی خود را به هستیِ مطلق وصل میگرداند و از این اتحاد به اختیار مطلق میرسد. چون اختیار نسبی و نیم بند خود را به اختیار مطلق حق پیوند میزند و با آن اختیار بیکران همسو میشود.
و بدین سان است دعای بندهٔ عاشق:
کِای خداوندِ کریم و بردبار
دِه امانم زین دو شاخهٔ اختیار
جذبِ یک راهه، صراط المستقیم
بِه ز دو راههٔ مردد ای کریم
زین دو ره، گرچه همه مقصد تویی
لیک خود جان کندن آمد این دویی
زین دو ره گرچه به جز عزمِ تو نیست
لیک هرگز رزم، چون بزمِ تو نیست
(دفتر ششم ۲۰۶-۲۰۳)
#کریم_زمانی/ شرح فیه مافیه
و بدین سان است دعای بندهٔ عاشق:
کِای خداوندِ کریم و بردبار
دِه امانم زین دو شاخهٔ اختیار
جذبِ یک راهه، صراط المستقیم
بِه ز دو راههٔ مردد ای کریم
زین دو ره، گرچه همه مقصد تویی
لیک خود جان کندن آمد این دویی
زین دو ره گرچه به جز عزمِ تو نیست
لیک هرگز رزم، چون بزمِ تو نیست
(دفتر ششم ۲۰۶-۲۰۳)
#کریم_زمانی/ شرح فیه مافیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دنیا بد است اما در حق آن کس که نداند که دنیا چیست؛ چون دانست که دنیا چیست او را دنیا نباشد. می پرسد دنیا چه باشد؟ می گوید غیر آخرت. می گوید آخرت چه باشد؟ می گوید فردا. می گوید فردا چه باشد؟ عبارت سخت تنگ است. زبان تنگست.
اینهمه مجاهده ها از بهر آنست که تا از زبان برهند که تنگست، در عالم صفات روند. صفات پاک حق. عجب چه می گویند متکلمان؟ صفات عین ذاتست یا غیر ذاتست، برین اتفاق هستند؛ نی نیستند، زیرا عالم متلونست، سخن یک رنگ برون نمی آید.
مقالات
شمس تبریزی
اینهمه مجاهده ها از بهر آنست که تا از زبان برهند که تنگست، در عالم صفات روند. صفات پاک حق. عجب چه می گویند متکلمان؟ صفات عین ذاتست یا غیر ذاتست، برین اتفاق هستند؛ نی نیستند، زیرا عالم متلونست، سخن یک رنگ برون نمی آید.
مقالات
شمس تبریزی
دعا می ڪنم در این شب
زیر این سقف بلند
روےدامان زمین
هر ڪجا خسته و پرغصه شدی
دستی از غیب به دادت برسد
وچه زیباست ڪـه آن
دستِ خدا باشد و بس
#شبتون_پراز_مهر_ونگاه_خدای_مهربان
زیر این سقف بلند
روےدامان زمین
هر ڪجا خسته و پرغصه شدی
دستی از غیب به دادت برسد
وچه زیباست ڪـه آن
دستِ خدا باشد و بس
#شبتون_پراز_مهر_ونگاه_خدای_مهربان
.
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
حافظ شیرازی
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
حافظ شیرازی