معرفی عارفان
1.05K subscribers
32.4K photos
11.6K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
"هو"

در خانقه سینه...
غوغاست فقیران را...

حضرت جلال الدین #مولانا
هو

و گفت: مشاهده آنست که او باشد، تو نباشی.

شیخ ابوالحسن خرقانی
در ابتدایِ محبّت مجوی راحتِ من
نمک‌فشان‌تر ازین باش بر جراحتِ من

#ناطقی_استرآبادی
گو مدّعی بسوز که لب‌تشنه‌یِ تو یافت
ذوقی ز آتشِ تو که در هیچ آب نیست

#ناطقی_استرآبادی
بازی نخوری که رایگان می‌خردت
خود را به غمِ زمانه نفروشی بِهْ

#ناطق
 

تا ز نور روی او گشته منور آفتاب
نور چشم عالمست و خوب و درخور آفتاب

وصف او گوید به جان شاه ، فلک در نیمروز
مدح او خواند روان در ملک خاور آفتاب

تا برآرد از دیار دشمنان دین دمار
می‌کشد هر صبحدم مردانه خنجر آفتاب

صور تا ماهست و معنی آفتاب و چشم ما
شب جمال ماه بیند روز خوش در آفتاب

پادشاه هفت اقلیمست و سلطان دو کون
تا که شد از جان غلام او چو قنبر آفتاب

هر که از سر ازل نور ولایت دید گفت
دیگران چون سایه اند و نور حیدر آفتاب

آفتاب از جسم و جان شد پاکِ او تا نور یافت
پادشاهی می‌کند در بحر و در بر آفتاب

گر نبودی نور معنی ولایت را ظهور
کی نمودی در نظر ما را مصور آفتاب

یوسف گل پیرهن بُرقع گشود و رخ نمود
چشم مردم نور دیدو شد منور آفتاب

نقطهٔ اصل الف کان معنی عین علیست
در همه آفاق روشن خوانده از بر آفتاب

تا نهاده روی خود بر خاک پای دُلدُلش
یافته شاهی عالم تاج بر سر آفتاب

می زند خورشید تیغ قهر بر اعدای او
می فشاند بر سر یاران او زر آفتاب

رأی او خورشید تابان خصم او خاشاک ره
کی شود از مشت خاشاکی مکدر آفتاب

با وجود خوان انعام علی مرتضی
قرص مه یک گرده ای خوان از محقر آفتاب

سایهٔ لطف خدا و عالمی در سایه‌اش
نور رویش کرده روشن ماه انور آفتاب

سنبل زلف سیادت می‌نهد بر روی گل
خود که دیده در جهان زلف معنبر آفتاب

تا به زیر چشم این صاحب نظر یابد نظر
از غبار خاک پایش بسته زیور آفتاب

عین او از فیض اقدس فیض او روح القدس
عقل کل فرمان بر او بنده چاکر آفتاب

آستان بارگاه کبریایش بوسه داد
در همه دور فلک گردیده سرور آفتاب

تا گرفتم مهر او چون جان شیرین در کنار
گیردم روزی به صد تعظیم در بر آفتاب

نعمت اللهم ز آل مصطفی دارم نسب
ذره ای از نور او می‌بین و بنگر آفتاب

#قصیده_شاه_نعمت_ا..._ولی
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو
زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

#مولانای_جان
بار خود بر کس
منه بر خویش نه

سروری را کم طلب درویش به

#مولانای_جان
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

#حضرت_سعدی
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

#حضرت_سعدی
ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

#حضرت_سعدی
آن جای که عشق آمد
جان را چه محل باشد

هر عقل کجا پرد آن جا که جنون باشد

#مولانای_جان
در خانه غم بودن از همت دون باش
و اندر دل دون همت اسرار تو چون باشد

بر هر چه همی‌لرزی می‌دان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد

#مولانای_جان
اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز
به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز

تو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوز

#مولانای_جان
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز


#مولانای_جان
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز



#مولانای_جان
ای تَواضُع بُرده پیش ابلهان
وِی تَکَبُّر بُرده تو پیش شَهان

آن تَکَبُّر بَر خَسان خوبَست و چُست
هین مَرو معکوس، عکسش بَندِ توست

#مثنوی_مولانا

تو در مقابل انسان های نادان و جاهل, تواضع و فروتنی داری و در مقابل انسانهای والا مقام, تکبر می ورزی؟!!!
تو باید در مقابل افراد پست, تکبر بورزی و این کار نیکویی است. تو نباید برعکس این کار را انجام دهی زیرا این رفتار مانع پیشرفت تو می شود.

شاید بیشتر ماها تصور کرده ایم که صفت نخوت و کبر برای انسان شایسته و نیکو نیست ولی مولانای عزیز در این بیت برعکس این موضوع را به ما می گویند. کلا, خوبی و بدی هر امری در زمان و مکان و موقعیت باید تعریف شود. مثلا همین خصلت غرور, در مقابل انسان های پست و رذل, کاری نیکو است به دو دلیل:
1- با نشان دادن غرور در مقابل چنین انسان هایی, موضع خود را در مقابل آنها اعلام می کنیم و اینکه همسو با آنها نیستیم.
2- این غرور و نخوت, فاصله ای بین ما و آن فرد ایجاد می کند و باعث می شود ما حتی به خود اجازه ندهیم به آنها نزدیک شویم چه برسد به اینکه در مقابل آنها تواضع کنیم و با این کار رفتار آنها را تایید کنیم.

جالب است که #شمس_تبریزی نیز در این رابطه جمله ای کاملا منطبق با این ابیات مولانا دارند:

من سخت متواضع باشم با نیازمندان صادق, اما سخت با نخوت و متکبر باشم با دیگران.