معرفی عارفان
1.3K subscribers
39.5K photos
15.3K videos
3.26K files
3.01K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
@eat_book_حافظ_حافظه_ماست_بهاءالدین_خرمشاهی.pdf
12.2 MB
حافظ حافظه ماست
بهاءالدین خرمشاهی
شبی از بی‌خودی نظّاره‌ی آن بی‌وفا کردم
کنون چشمم چو شمعِ کشته داغ است از ندیدن‌ها

#بیدل_دهلوی
.

ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
جور مکن که بشنود شاد شود حسود من

بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را
وه که چه شاد می شود از تلف وجود من

تلخ مکن امید من ای شکر سپید من
تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من

#حضرت مولانا
ترک بیشی بگفتم از پی آنک
کشت دولت به‌بر نمی‌آمد

آن‌چه آمد مرا نمی‌بایست
وآن‌چه بایست بر نمی‌آمد

خاقانی
[ دیوان خاقانی شروانی، تصحیح و مقدّمه و تعلیقات به‌کوشش ضیاءالدّین سجّادی، زوّار، تهران، چاپ دهم، ص۸۶۴]
بى روى تو، اى مردم كاشانۀ چشم
پُر بادۀ حسرت است پيمانۀ چشم
تو جاى دگر گرفته‌اى منزل و من
بهر تو سفيد كرده‌ام خانۀ چشم.

#سالک_کاشانی
به محض‌ التفاتی زنده دارد آفرینش را
اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب‌ها

#نظیری_نیشابوری
پیِ هلاکِ دو عالم بس است ایمائی
نگاهِ گرم میاموز چشمِ فتّان را

#شفایی‌اصفهانی
ننگ یار است که یاد آرد از اغیار مدام
نام این فرقهٔ بدنام فراموشش باد

هاتف اصفهانی
شب نیست که از غمت دلم جوش نکرد
و از بهر تو زهر اندهی نوش نکرد

ای جان جهان هیچ نیاوردی یاد
آن را که تو را هیچ فراموش نکرد

سیف فرغانی
اگر چه رای تو در عشق کشتن من بود
برای خویش نکردم خلاف رای تو را

سیف فرغانی
دل به دل
@chelcheraghmag
دل به دل

#همایون_شجریان
#تهمورس_پورناظری
از آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان»
جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم
آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم

اغیار راست نازت، عشاق را عتابت
محروم من که از تو نه این رسد نه آنم

مرغ اسیرم اما دارم درین اسیری
آسایشی که رفته است از خاطر آشیانم

نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ
از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم

زنهار بعد مردن فرسوده چون شود تن
پیش سگان کویش ریزند استخوانم

#هاتف_اصفهانی
کوتاه کُند زمانه این دَمْدَمه را
وَزْهم بِدَرد گُرگِ فنا این رَمه را

اَنْدر سَرِ هر کسی غُروری‌ست، ولیک
سیلیِّ اَجَل قَفا زَنَد این همه را

#رباعی_مولانا


تحولات دنیا شهرت را از انسان می گیرد. گرگ نابودگر فنا هم ثروت ها را از بین می برد.

هر کسی در سر خود غروری دارد ولیکن سیلی پایان عُمر، پَسِ سَر همه خواهد کوبید.
Pol ~ UpMusic
Alireza Ghorbani ~ UpMusic
هیچ کس در من جنونم را به تو
باور نکرد
هیچکس حال من دیوانه را بهتر
نکرد

با صدای:
#علیرضا_قربانی
آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود

آمدم کز سر بگیرم خدمت گلزار او
آمدم کآتش بیارم درزنم در خار خود

آمدم تا صاف گردم از غبار هر چه رفت
نیک خود را بد شمارم از پی دلدار خود

آمدم با چشم گریان تا ببیند چشم من
چشمه‌های سلسبیل از مهر آن عیار خود

خیز ای عشق مجرد مهر را از سر بگیر
مردم و خالی شدم ز اقرار و از انکار خود

زانک بی‌صاف تو نتوان صاف گشتن در وجود
بی تو نتوان رست هرگز از غم و تیمار خود

دیوان شمس
#مولوی
ما حبابیم و عین ما دریا
نظری کن به عین ما در ما

بندهٔ حضرت خداوندیم
به جمال و کمال بی همتا

آینه گر هزار می نگرم
در همه دیده می شود اسما

عالم از نور او شده روشن
نظری کن به دیدهٔ بینا

بر در او رو خوشی بنشین
گر کنی میل جنت الماوی

دُرد دردش بنوش خوش می باش
تا بیابی تو ذوق بو دردا

عارفانه به نور او دیدیم
نعمت الله در همه اشیا



( حضرت شاه نعمت الله ولی )
هان ای سفری عزم کجایست کجا؟
هرجا که روی نشسته‌یی در دل ما


چندان غم دریاست تو را چون ماهی
کافشاند لب خشک تو دُرِّ دریا


#مولانا
گوی میدان محبت سر اهل نظر است
گرد این عرصه مگردید که سر در خطر است

سینهٔ تنگ پر از آه و تنگ پردهٔ راز
چون کنم آه که یک پرده و صد پرده در است

چو هنر سوز تو گه دود برآرد ز جهان
که بسوزی تو و دود از تو نخیزد هنر است

گشت دیر آمدن صبح وصالم گوئی
که شب هجر مرا صبح قیامت سحر است

مژده ای دل که به قصد تو مهی بسته کمر
که کمر بسته او صد مه زرین کمر است

غیر میرد به تو هرگاه قرینم بیند
این چو فرخنده قران‌های سعادت اثر است

تیغ بر کف چو کنی قصد سرمشتاقان
بر سر محتشم کز همه مشتاق‌تر است

#محتشم_کاشانی
فراقت آنچه با من کرد پنهان در شب تیره
کجا گفتن توان پیدا، کجا کردن توان روشن؟

سیف فرغانی
گر عتاب است و گر ناز کدام است آن کار
که به اغیار توان کرد و به ما نتوان کرد

هاتف اصفهانی
خداوندا؛
دنیای محدودم را با حضور خودت وسعــت ببخش تا بدانم وقتی پا به پای
تو قدم بردارم؛ به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی‌قراری‌ سهمِ روزهایم نمیشود

به نام خدای همه