Forwarded from نشر خاموش (فرهنگ، هنر و ادبيات)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قسمتی از مستند استاد #یدالله_ثمره
بهار و تابستان ۹۵ با دوست عزیزم محمد زمانی مستندی از زندگی و آثار استاد ثمره فیلمبرداری کردیم، دکتر #کوروش_صفوی، دکتر #بدرالزمان_قربب، دکتر #مصطفی_عاصی، دکتر #آزیتا_افراشی، دکتر #حسن_ذوالفقاری و چند نفر دیگر درباره ثمره سخن میگویند.
این قسمتی از همان مستند است که انشاالله بهزودی تدوین نهایی آن انجام خواهد شد.
#مجید_شمسالدین
#نشر_خاموش
@khamooshpubch
بهار و تابستان ۹۵ با دوست عزیزم محمد زمانی مستندی از زندگی و آثار استاد ثمره فیلمبرداری کردیم، دکتر #کوروش_صفوی، دکتر #بدرالزمان_قربب، دکتر #مصطفی_عاصی، دکتر #آزیتا_افراشی، دکتر #حسن_ذوالفقاری و چند نفر دیگر درباره ثمره سخن میگویند.
این قسمتی از همان مستند است که انشاالله بهزودی تدوین نهایی آن انجام خواهد شد.
#مجید_شمسالدین
#نشر_خاموش
@khamooshpubch
Forwarded from شفیعی کدکنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همهٔ دانشجویان و فرهیختگانی که از طراوتِ معلمی و آوردههای پربارِ علمیتان بهرهها بردند، فراموشتان نخواهند کرد.
نامِ بلند کوروش صفوی فراموش نخواهد شد؛ از زبانشناسی تا ادبیات.
دوستت داریم، همچنانکه ایران را دوست داشتی.
بدرود استاد!
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
#کوروش_صفوی
نامِ بلند کوروش صفوی فراموش نخواهد شد؛ از زبانشناسی تا ادبیات.
دوستت داریم، همچنانکه ایران را دوست داشتی.
بدرود استاد!
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
#کوروش_صفوی
Forwarded from رسانه، فرهنگ - نشانه (Amin)
@irCDS
«نوعی فرهنگ عجیب و غریب در ما نهادینه شده که اگر مثلاً حرفی را عبدالقاهر جرجانی، زبانشناس و ادیب ایرانی در سده پنجم هجری گفته باشد یا رومن یاکوبسن، زبانشناس و نظریهپرداز ادبی روس، ما حرف یاکوبسن را بهتر میپذیریم؛ چون خارجیست، چون تصور میکنیم طرحاش بهتر است، چون کالا و صنعتی که آنها تولید میکنند از تولید ما بهتر است، پس فکر میکنیم اندیشههایشان هم بهتر است، اما این به تدریج برای یک ملت مشکلساز میشود. وقتی مدام اندیشیدن یک غیربومی را ملاک قرار دهیم، آرامآرام خود اندیشیدن و چگونه اندیشیدن را هم فراموش میکنیم.»
این را #کورش_صفوی، زبانشناس، مترجم و پژوهشگری میگوید که دیروز از بین ما رفت. کسی که تا ۲۰سالگی فارسی نمیدانست، از دوران نوزادی در اتریش و آلمان و سوییس بزرگ شد و درس خواند، نیمی از عمرش را در اروپا و آمریکا گذراند و تحصیل کرد و چندین کتاب به فارسی ترجمه و تألیف کرد و برای ما گذاشت. مردی که مثل بقیه همنسلانش قدرش دانسته نشد و همیشه قلباش برای زبان و ادبیات فارسی تپید. کسی که ادبیات را یکی از مهمترین مراتب و رکنهای حفظ فرهنگ و ارزشهای یک ملت میدانست: «بسیاری از مردم فکر می کنند ادبیات، هنر است و فقط باید شعری خواند و لغتی را معنی کرد. از نظر من مطالعه ادبی چیزیست در حد فیزیک و شیمی. من اصلا نمیتوانم بگویم این علوم مختصاتی دارند که ادبیات ندارد. کتاب فیزیک و شیمی را که ورق میزنیم، فرمول و تصویرهایی میبینیم که از چند نظام نشانهای شکل گرفتهاند. یک شعر کلاسیک فارسی هم همینطور است؛ همین رشتههای موازی که مصراعها را در برمیگیرد خودش نظام نشانهایست. ویرگول، نقطه، رفتن سر پاراگراف، نقطهویرگول، فرم و حالت حروف، ایتالیک نوشتن و ... از نظامهای نشانهای مختلف گرفته شده و متن را تعریف میکنند. اینها زنجیره منسجم از واحدهای نشانهای هستند. اگر با این دید نگاه کنیم یک غزل حافظ همانقدر متن قابل درک و تعبیر و صنعت میشود که یک پوستر تبلیغاتی، یک سمفونی، یک فیلم سینمایی و یک قالی. با این دید، با این اندیشه تمام اینها برای ما متن میشوند.»
ویدیو: مرکز فرهنگی شهر کتاب، دکتر #کوروش_صفوی (۱۴۰۲-۱۳۳۵)، نویسنده، مترجم، استاد دانشگاه، پژوشگر و مؤلف در زمینه معناشناسی و نقد ادبی در جلسه معرفی کتاب سبکشناسی ادراکی (سمیه آقابابایی)
مجله فرهنگی گوشه
«نوعی فرهنگ عجیب و غریب در ما نهادینه شده که اگر مثلاً حرفی را عبدالقاهر جرجانی، زبانشناس و ادیب ایرانی در سده پنجم هجری گفته باشد یا رومن یاکوبسن، زبانشناس و نظریهپرداز ادبی روس، ما حرف یاکوبسن را بهتر میپذیریم؛ چون خارجیست، چون تصور میکنیم طرحاش بهتر است، چون کالا و صنعتی که آنها تولید میکنند از تولید ما بهتر است، پس فکر میکنیم اندیشههایشان هم بهتر است، اما این به تدریج برای یک ملت مشکلساز میشود. وقتی مدام اندیشیدن یک غیربومی را ملاک قرار دهیم، آرامآرام خود اندیشیدن و چگونه اندیشیدن را هم فراموش میکنیم.»
این را #کورش_صفوی، زبانشناس، مترجم و پژوهشگری میگوید که دیروز از بین ما رفت. کسی که تا ۲۰سالگی فارسی نمیدانست، از دوران نوزادی در اتریش و آلمان و سوییس بزرگ شد و درس خواند، نیمی از عمرش را در اروپا و آمریکا گذراند و تحصیل کرد و چندین کتاب به فارسی ترجمه و تألیف کرد و برای ما گذاشت. مردی که مثل بقیه همنسلانش قدرش دانسته نشد و همیشه قلباش برای زبان و ادبیات فارسی تپید. کسی که ادبیات را یکی از مهمترین مراتب و رکنهای حفظ فرهنگ و ارزشهای یک ملت میدانست: «بسیاری از مردم فکر می کنند ادبیات، هنر است و فقط باید شعری خواند و لغتی را معنی کرد. از نظر من مطالعه ادبی چیزیست در حد فیزیک و شیمی. من اصلا نمیتوانم بگویم این علوم مختصاتی دارند که ادبیات ندارد. کتاب فیزیک و شیمی را که ورق میزنیم، فرمول و تصویرهایی میبینیم که از چند نظام نشانهای شکل گرفتهاند. یک شعر کلاسیک فارسی هم همینطور است؛ همین رشتههای موازی که مصراعها را در برمیگیرد خودش نظام نشانهایست. ویرگول، نقطه، رفتن سر پاراگراف، نقطهویرگول، فرم و حالت حروف، ایتالیک نوشتن و ... از نظامهای نشانهای مختلف گرفته شده و متن را تعریف میکنند. اینها زنجیره منسجم از واحدهای نشانهای هستند. اگر با این دید نگاه کنیم یک غزل حافظ همانقدر متن قابل درک و تعبیر و صنعت میشود که یک پوستر تبلیغاتی، یک سمفونی، یک فیلم سینمایی و یک قالی. با این دید، با این اندیشه تمام اینها برای ما متن میشوند.»
ویدیو: مرکز فرهنگی شهر کتاب، دکتر #کوروش_صفوی (۱۴۰۲-۱۳۳۵)، نویسنده، مترجم، استاد دانشگاه، پژوشگر و مؤلف در زمینه معناشناسی و نقد ادبی در جلسه معرفی کتاب سبکشناسی ادراکی (سمیه آقابابایی)
مجله فرهنگی گوشه
Telegram
attach 📎
Forwarded from عطنا | رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی
مردی که دلش برای ایران می تپید...
عطنا - عطنا خاطرات و دل نوشته های تعدادی از شاگردان استاد مرحوم کوروش صفوی را برای بزرگداشت یاد و خاطره این دوستدار بی بدیل تمدن و فرهنگ ایران زمین به تدریج منتشر می کند.
کمبود نیروی اداری داشتیم، خودم ثبت نامتان کردم!
مهر ماه سال ۱۳۶۴ بود و من در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بودم. برای ثبت نام و امور مربوطه وارد دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی واقع در ضلع شمال غربی پل مدیریت منطقه سعادت آباد شدیم. در میان کارمندان قسمت آموزش ، فرد نسبتا چاق و خوش برخوردی با سری کم مو نشسته بود و با شوخی و خنده کار دانشجویان را انجام میداد. من هم خود بخود مجذوب رفتار او شدم و برای ثبت نام و انجام امور اداری به سمت او کشیده شدم و با خنده و شوخی کار ثبت نام ما انجام شد.
بعدا که موعد حضور در کلاسها را اعلام کردند و ما با محیط دانشگاه و اساتید آشنا شدیم تازه فهمیدیم که آن شخصی که خیال میکردیم کارمند بخش اداری دانشگاه است در واقع استاد زبانشناسی دانشگاه است. در ترم بعدی با چهار واحد درس زبانشناسی عمومی که با ایشان گذراندم به عمق دانش و شیوه عالی تدریسش پی بردم. وقتی از ایشان سوال کردم چرا آن روز جای کارمند دانشگاه کار میکرد گفت آن روز کمبود نیروی اداری داشتیم من هم به کمکشان رفتم! به همین سادگی و صداقت.
استاد صفوی درسهای زبانشناسی را که بحثهای نظری و پیچیده ای مثل ریاضی بود چنان به شیوایی و قابل فهم تدریس میکردند که دانشجو خود بخود به این درس و رشته علاقمند می شد. بعدها که دوره هایی را در زمینه ویرایش نیز تدریس میکرد از تمام نظریه ها و تکنیکهای ویرایش آنچه را که مفید و موثر و کاربردی بود برای علاقمندان تدریس میکرد. یک بار در کلاس میگفت که من کتابها و آثار جدید در حوزه زبانشناسی را مرتبا سفارش میدهم و از خارج برایم میرسد . کتابهایی که خیلی از آنها را هنوز فرصت نکرده ام بخوانم ولی وقتی با چشمانم عناوین اصلی و فرعی آنها را رصد میکنم خود بخود جرقه هایی در ذهنم میزنند و افق هایی را برایم می گشایند. او همیشه متواضع و خندان و در حال مطالعه و پژوهش بود و به کارش واقعا عشق می ورزید و دیگران را نیز عاشق دانش و پژوهش میکرد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
ادامه در سایت عطنا...
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #حسین_کیانی #کوروش_صفوی #درگذشت
https://atna.atu.ac.ir/001HO0
عطنا - عطنا خاطرات و دل نوشته های تعدادی از شاگردان استاد مرحوم کوروش صفوی را برای بزرگداشت یاد و خاطره این دوستدار بی بدیل تمدن و فرهنگ ایران زمین به تدریج منتشر می کند.
کمبود نیروی اداری داشتیم، خودم ثبت نامتان کردم!
مهر ماه سال ۱۳۶۴ بود و من در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بودم. برای ثبت نام و امور مربوطه وارد دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی واقع در ضلع شمال غربی پل مدیریت منطقه سعادت آباد شدیم. در میان کارمندان قسمت آموزش ، فرد نسبتا چاق و خوش برخوردی با سری کم مو نشسته بود و با شوخی و خنده کار دانشجویان را انجام میداد. من هم خود بخود مجذوب رفتار او شدم و برای ثبت نام و انجام امور اداری به سمت او کشیده شدم و با خنده و شوخی کار ثبت نام ما انجام شد.
بعدا که موعد حضور در کلاسها را اعلام کردند و ما با محیط دانشگاه و اساتید آشنا شدیم تازه فهمیدیم که آن شخصی که خیال میکردیم کارمند بخش اداری دانشگاه است در واقع استاد زبانشناسی دانشگاه است. در ترم بعدی با چهار واحد درس زبانشناسی عمومی که با ایشان گذراندم به عمق دانش و شیوه عالی تدریسش پی بردم. وقتی از ایشان سوال کردم چرا آن روز جای کارمند دانشگاه کار میکرد گفت آن روز کمبود نیروی اداری داشتیم من هم به کمکشان رفتم! به همین سادگی و صداقت.
استاد صفوی درسهای زبانشناسی را که بحثهای نظری و پیچیده ای مثل ریاضی بود چنان به شیوایی و قابل فهم تدریس میکردند که دانشجو خود بخود به این درس و رشته علاقمند می شد. بعدها که دوره هایی را در زمینه ویرایش نیز تدریس میکرد از تمام نظریه ها و تکنیکهای ویرایش آنچه را که مفید و موثر و کاربردی بود برای علاقمندان تدریس میکرد. یک بار در کلاس میگفت که من کتابها و آثار جدید در حوزه زبانشناسی را مرتبا سفارش میدهم و از خارج برایم میرسد . کتابهایی که خیلی از آنها را هنوز فرصت نکرده ام بخوانم ولی وقتی با چشمانم عناوین اصلی و فرعی آنها را رصد میکنم خود بخود جرقه هایی در ذهنم میزنند و افق هایی را برایم می گشایند. او همیشه متواضع و خندان و در حال مطالعه و پژوهش بود و به کارش واقعا عشق می ورزید و دیگران را نیز عاشق دانش و پژوهش میکرد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
ادامه در سایت عطنا...
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #حسین_کیانی #کوروش_صفوی #درگذشت
https://atna.atu.ac.ir/001HO0
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
✅شبیه تر از همه به "دنیای سوفی" بود!
🔳ماندگار اما تلخ!
🍀وقتی چاپهای نخست "دنیای سوفی" با ترجمه "کوروش صفوی" حالا به دنیای جاودان شتافته، بیرون آمد، بس از پایانِ نشستی در یکی از کتابخانههای کمنظیر تهران، به ایشان گفتم: "چقدر این ترجمهی شما را از " دنیای سوفی" دوست میدارم،." مثل همیشه همان لبخند فروتنانه و طنازانهاش را بر لب آورد، و در پاسخ لبخندش گفتم: "شاید به خاطر آن است که خودت از همه به "دنیای سوفی" نزدیکتری.."
🍀تا اینکه امروز در ابتدای صبح، با استوری "پژمان موسوی" عزیز، با خاطرهی آن همه لبخندهای همیشهاش در جانم، اشک بر چشمانم نشست..
🍀آری راست گفتی پژمان! "به این زودیها کسی در قد و قامت او ظهور نخواهد کرد"، نه فقط در قامت فهمِ او از زبان و زبانشناسی که در قامتِ تدریس طنازانهاش..
او چگونه زیستن را با هزار زبان، بر روی تخته مینوشت و چگونه مردنش، آخ! چقدر شبیه همین لبخندش بود، ماندگار و مهربان اما تلخ!
#کوروش_صفوی
#دنیای_سوفی
#استوری
#پژمان_موسوی
#ماندگار
#لبخند_ماندگار
https://www.instagram.com/p/CvzKIFft7q7/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
#زبان_شناس
#مترجم
https://yek.link/kavehfarhadi
🔳ماندگار اما تلخ!
🍀وقتی چاپهای نخست "دنیای سوفی" با ترجمه "کوروش صفوی" حالا به دنیای جاودان شتافته، بیرون آمد، بس از پایانِ نشستی در یکی از کتابخانههای کمنظیر تهران، به ایشان گفتم: "چقدر این ترجمهی شما را از " دنیای سوفی" دوست میدارم،." مثل همیشه همان لبخند فروتنانه و طنازانهاش را بر لب آورد، و در پاسخ لبخندش گفتم: "شاید به خاطر آن است که خودت از همه به "دنیای سوفی" نزدیکتری.."
🍀تا اینکه امروز در ابتدای صبح، با استوری "پژمان موسوی" عزیز، با خاطرهی آن همه لبخندهای همیشهاش در جانم، اشک بر چشمانم نشست..
🍀آری راست گفتی پژمان! "به این زودیها کسی در قد و قامت او ظهور نخواهد کرد"، نه فقط در قامت فهمِ او از زبان و زبانشناسی که در قامتِ تدریس طنازانهاش..
او چگونه زیستن را با هزار زبان، بر روی تخته مینوشت و چگونه مردنش، آخ! چقدر شبیه همین لبخندش بود، ماندگار و مهربان اما تلخ!
#کوروش_صفوی
#دنیای_سوفی
#استوری
#پژمان_موسوی
#ماندگار
#لبخند_ماندگار
https://www.instagram.com/p/CvzKIFft7q7/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
#زبان_شناس
#مترجم
https://yek.link/kavehfarhadi
Forwarded from عطنا | رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی
شعری در رثای دکتر کوروش صفوی
عطنا -
چشم شعر من عاشق...اشک شوق من پنهان
آروزی لبهایی بر لب غزل مهمان
اشکهای بر گونه... شب درون شب مانده
نور نیمهشبهایم:ای ستاره تابان!
ای قلم نشان! ای عشق! شربت گل و گردو!
ای حیاط تابستان!ای شکوه جاویدان!
بغض میکنم امشب،شانه عزیز من!
بغض میکنم بی تو میرسم به هیچستان
دل به گریه میبندم عشق و اشک همزادند
کو سلام آغوشت؟ کو تن حقیقتدان؟
مینویسم و قلبم میرسد به مهری نو
با دو برگ پاییزی، خشخشی غزلگویان
مینویسم و ردّی از نگاه من بر عشق
کلِّ زندگی فان و کُلُّ مَن عَلَیها فان!
مینا آقاخانی، ۲۷ مرداد ۱۴۰۲
ادامه در سایت عطنا...
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #کوروش_صفوی #مینا_آقاخانی
https://atna.atu.ac.ir/001HOO
عطنا -
چشم شعر من عاشق...اشک شوق من پنهان
آروزی لبهایی بر لب غزل مهمان
اشکهای بر گونه... شب درون شب مانده
نور نیمهشبهایم:ای ستاره تابان!
ای قلم نشان! ای عشق! شربت گل و گردو!
ای حیاط تابستان!ای شکوه جاویدان!
بغض میکنم امشب،شانه عزیز من!
بغض میکنم بی تو میرسم به هیچستان
دل به گریه میبندم عشق و اشک همزادند
کو سلام آغوشت؟ کو تن حقیقتدان؟
مینویسم و قلبم میرسد به مهری نو
با دو برگ پاییزی، خشخشی غزلگویان
مینویسم و ردّی از نگاه من بر عشق
کلِّ زندگی فان و کُلُّ مَن عَلَیها فان!
مینا آقاخانی، ۲۷ مرداد ۱۴۰۲
ادامه در سایت عطنا...
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #کوروش_صفوی #مینا_آقاخانی
https://atna.atu.ac.ir/001HOO
عطنا - رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی
شعری در رثای دکتر کوروش صفوی
Forwarded from عطنا | رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی
درسهایی که ۳۲ سال از استادم کورش آموختم
عطنا - گرچه پس از شنیدن خبر سفر زودینه و نابهنگام استاد نوشتن در باب شخصیت ممتاز او به سبب بغضی که در گلو نهفته است و دیدهای که پرآب است دشوار است، اما بر خود بایسته میدانم درسهای ماندگاری را که از او آموختم بر زبان آورم تا درسی و آموزهای برای من و نسلی باشد.
نخستین درس که از استاد آموختم منش او در پروردن آرزوهای بزرگ و آرمانهای بلند در دانشجو بود. به یاد میآورم که در ابتدای راه بودم و در سال اول دوره لیسانس (لفظی که آن دوران برای کارشناسی به کار میبردند). استاد مرا به دفترش دعوت کرد و قهوهای مهمان او شدم (دکتر با قهوه انسی مستمر داشت) با اینکه چند جلسهای از کلاس ساخت زبان فارسی ما با او که انبوهی از دانشجویان در آن شرکت میکردند نگذشته بود با اصرار و مهربانی به من گفت دوره لیسانس را که میگذرانی دوره فوق لیسانس هم دوره میانجی بین لیسانس و دکتری است، اما خود را برای دوره دکتری آماده کن. این نخستین درس من از او بود که با آرزوهای بزرگ از روز نخست باید زیست و استاد چه شانی برای دانشجوی خام نابلد تازه به دوران رسیده قائل شد.
اما درس دوم احترام بیبدیلی بود که دکتر صفوی برای دانشجو قائل بود. این ما نبودیم که به او نزدیک میشدیم تا استاد نظری به ما کند و توجه استاد را جلب کنیم بلکه این او بود که همواره با مهر و با لفظی که شاخص شخصیت او بود یعنی «قربان سرت بروم» ما را به دفترش دعوت میکرد تا از همان ابتدا یاد بگیریم که میتوانیم روزی در اتاق استاد هم بنشینیم و فاصلهای بین استاد و دانشجو نیست الا احترام بیشائبه به استاد و تلمذ و یادگیری از دانش او. او به عینه ساختار رایج حصار بین استاد و دانشجو را شکست.
ادامه در سایت عطنا
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #کوروش_صفوی #کورش_صفوی #ضیأ_تاج_الدین
atna.atu.ac.ir/001HON
عطنا - گرچه پس از شنیدن خبر سفر زودینه و نابهنگام استاد نوشتن در باب شخصیت ممتاز او به سبب بغضی که در گلو نهفته است و دیدهای که پرآب است دشوار است، اما بر خود بایسته میدانم درسهای ماندگاری را که از او آموختم بر زبان آورم تا درسی و آموزهای برای من و نسلی باشد.
نخستین درس که از استاد آموختم منش او در پروردن آرزوهای بزرگ و آرمانهای بلند در دانشجو بود. به یاد میآورم که در ابتدای راه بودم و در سال اول دوره لیسانس (لفظی که آن دوران برای کارشناسی به کار میبردند). استاد مرا به دفترش دعوت کرد و قهوهای مهمان او شدم (دکتر با قهوه انسی مستمر داشت) با اینکه چند جلسهای از کلاس ساخت زبان فارسی ما با او که انبوهی از دانشجویان در آن شرکت میکردند نگذشته بود با اصرار و مهربانی به من گفت دوره لیسانس را که میگذرانی دوره فوق لیسانس هم دوره میانجی بین لیسانس و دکتری است، اما خود را برای دوره دکتری آماده کن. این نخستین درس من از او بود که با آرزوهای بزرگ از روز نخست باید زیست و استاد چه شانی برای دانشجوی خام نابلد تازه به دوران رسیده قائل شد.
اما درس دوم احترام بیبدیلی بود که دکتر صفوی برای دانشجو قائل بود. این ما نبودیم که به او نزدیک میشدیم تا استاد نظری به ما کند و توجه استاد را جلب کنیم بلکه این او بود که همواره با مهر و با لفظی که شاخص شخصیت او بود یعنی «قربان سرت بروم» ما را به دفترش دعوت میکرد تا از همان ابتدا یاد بگیریم که میتوانیم روزی در اتاق استاد هم بنشینیم و فاصلهای بین استاد و دانشجو نیست الا احترام بیشائبه به استاد و تلمذ و یادگیری از دانش او. او به عینه ساختار رایج حصار بین استاد و دانشجو را شکست.
ادامه در سایت عطنا
#عطنا #دانشگاه_علامه_طباطبائی #دانشگاه_علامه_طباطبایی #کوروش_صفوی #کورش_صفوی #ضیأ_تاج_الدین
atna.atu.ac.ir/001HON
عطنا - رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی
درسهایی که ۳۲ سال از استادم کورش آموختم
نخستین درس که از استاد آموختم منش او در پروردن آرزوهای بزرگ و آرمانهای بلند در دانشجو بود. اما درس دوم احترام بیبدیلی بود که دکتر صفوی برای دانشجو قائل بود. درس سومی که از او آموختم ظرافت نگاه و درایت او در حمایت از دانشجو بود.
Forwarded from قزوین مدیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد بزرگ زبانشناسی که در جوانی فارسی بلد نبود!
🔹به مناسبت سالروز وفات استادی که قلبش برای زبان ادبیات میتپید، #کوروش_صفوی
🔖 #فرزند_ایران
🔖 #مشاهیر
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌐 http://qazvin.irib.ir/
🆔 @iribqazvin
📲 ۰۹۹۰۳۴۹۱۳۶۲
🔹به مناسبت سالروز وفات استادی که قلبش برای زبان ادبیات میتپید، #کوروش_صفوی
🔖 #فرزند_ایران
🔖 #مشاهیر
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌐 http://qazvin.irib.ir/
🆔 @iribqazvin
📲 ۰۹۹۰۳۴۹۱۳۶۲