راست:
نگاره نخست، گستره پادشاهی #خسرو_پرویز که بزرگترین قلمروی ساسانی بود. بخش های نارنجی پررنگ مرزهای سنتی پادشاهی #ایران_باستان بود/
نگاره دوم، دگرگونی مرزهای ساسانیان در دوره شاهان گوناگون/
نگاره سوم، پرچم ایران،درفش کاویانی
چپ:
دیدگاه دکتر #شروین_وکیلی درباره ساسانیان
شاهنشاهی #ساسانی از دودمان #ساسانیان (به آن #ایرانشهر نیز میگفتند) آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از #اسلام و حمله #اعراب است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷سال) بر ایران فرمان راند.
این شاهنشاهی یکپارچه را #اردشیر_بابکان با شکست #اردوان_پنجم، آخرین شاهنشاه #اشکانی بناکرد و بخشی از سرزمین هایی که پس از سقوط #هخامنشیان جداشده بودند به مرزهای پیشین خود در #ایران_زمین بازگشتند، زیر فرمان یک شاهنشاهی یکپارچه.
شاهان ساسانی بر پهنهٔ بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافت و در کنار امپراتوری #روم-بیزانس، در دورهای بیش از ۴۰۰سال، ابرقدرت جهان #باستان بود.
پایتخت ایران در این دوره، شهر #تیسپون / #تیسفون در نزدیکی #بغداد، #عراق امروزی بود
پرچم ایران آن دوره #درفش_کاویانی بود که پس از سقوط ساسانیان از بین رفت.
نمادپادشاهی ساسانی، #سیمرغ بود/
@LoversofIRAN
نگاره نخست، گستره پادشاهی #خسرو_پرویز که بزرگترین قلمروی ساسانی بود. بخش های نارنجی پررنگ مرزهای سنتی پادشاهی #ایران_باستان بود/
نگاره دوم، دگرگونی مرزهای ساسانیان در دوره شاهان گوناگون/
نگاره سوم، پرچم ایران،درفش کاویانی
چپ:
دیدگاه دکتر #شروین_وکیلی درباره ساسانیان
شاهنشاهی #ساسانی از دودمان #ساسانیان (به آن #ایرانشهر نیز میگفتند) آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از #اسلام و حمله #اعراب است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷سال) بر ایران فرمان راند.
این شاهنشاهی یکپارچه را #اردشیر_بابکان با شکست #اردوان_پنجم، آخرین شاهنشاه #اشکانی بناکرد و بخشی از سرزمین هایی که پس از سقوط #هخامنشیان جداشده بودند به مرزهای پیشین خود در #ایران_زمین بازگشتند، زیر فرمان یک شاهنشاهی یکپارچه.
شاهان ساسانی بر پهنهٔ بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافت و در کنار امپراتوری #روم-بیزانس، در دورهای بیش از ۴۰۰سال، ابرقدرت جهان #باستان بود.
پایتخت ایران در این دوره، شهر #تیسپون / #تیسفون در نزدیکی #بغداد، #عراق امروزی بود
پرچم ایران آن دوره #درفش_کاویانی بود که پس از سقوط ساسانیان از بین رفت.
نمادپادشاهی ساسانی، #سیمرغ بود/
@LoversofIRAN
⚽️برگه اینستاگرام تیم ترابزون اسپور #ترکیه، دو فوتبالیست #ایرانی این تیم/مجید حسینی و وحید امیری/را با واژه "پلنگ های پارسی" ستود
🔻یادتان پارسال سر کاربرد شعار "شاهزادگان پارسی" برای تیم ملی ایران، برخی ها چه هجمه ای کردند؟
یک باشگاه خارجی، به درستی واژه پارسی را برای فرزندان سربلند ایران به کار برده است در حالیکه در خود کشور ایران پیامد دردناک سیاست های نادرست و #ضد_ملی چند دهه گذشته حکومت (که ستودن تاریخ #ایران_باستان از سوی نهادهای دولتی نه تنها انجام نشده بلکه بدبختانه از آن پیشگیری هم شده) این است که برخی جریان های #قومگرا (که با مراکز #ضد_ایرانی بیگانه پیونددارند) توانسته اند برخی ایرانیان را فریب دهند و در برابر واژه #پارسی و #پارس نگرشی نادرست را گسترش دهند
ایران جایگاه همیشگی پادشاهی های بزرگ و ارجمند #پارسیان بوده است و این باید مایه سربلندی همه جوانان #ایران باشد. واژه #پارس و #فارس به هیچ روی نباید نمادی از یک بخش خاص ایرانیان و تنها برای مردم تک زبانه ایران که فقط #فارسی می دانند انگاشته شود، بلکه پارس، هر ایرانی بومی مرزهای ایران را در بر دارد:
#کرد #بلوچ #آذری #لر #مازنی و...
@LoversofIRAN
🔻یادتان پارسال سر کاربرد شعار "شاهزادگان پارسی" برای تیم ملی ایران، برخی ها چه هجمه ای کردند؟
یک باشگاه خارجی، به درستی واژه پارسی را برای فرزندان سربلند ایران به کار برده است در حالیکه در خود کشور ایران پیامد دردناک سیاست های نادرست و #ضد_ملی چند دهه گذشته حکومت (که ستودن تاریخ #ایران_باستان از سوی نهادهای دولتی نه تنها انجام نشده بلکه بدبختانه از آن پیشگیری هم شده) این است که برخی جریان های #قومگرا (که با مراکز #ضد_ایرانی بیگانه پیونددارند) توانسته اند برخی ایرانیان را فریب دهند و در برابر واژه #پارسی و #پارس نگرشی نادرست را گسترش دهند
ایران جایگاه همیشگی پادشاهی های بزرگ و ارجمند #پارسیان بوده است و این باید مایه سربلندی همه جوانان #ایران باشد. واژه #پارس و #فارس به هیچ روی نباید نمادی از یک بخش خاص ایرانیان و تنها برای مردم تک زبانه ایران که فقط #فارسی می دانند انگاشته شود، بلکه پارس، هر ایرانی بومی مرزهای ایران را در بر دارد:
#کرد #بلوچ #آذری #لر #مازنی و...
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ پیداشدن شهری سه هزار ساله در شمال شیراز
خانه های این شهر باستانی، شگفت آور است و نه تنها باید #ثبت_ملی شود بلکه همه ویژگی های #ثبت_جهانی شدن را نیز دارد
از تراش خانه ها در دل کوه و دل زمین تا بخاری و کولر برای خانه ها و هواکش و انبار در دل کوه!
این شهر که اکنون نیمی از آن در زیر خاک است، ساخت دوره #ساسانیان است وتا دوره #قاجار مردم در آن زندگی می کردند
این شهر بسیار ارزشمند #ایران_باستان میتواند از جایگاه های بسیار برجسته گردشگری ایران شود اما اکنون در دستبرد اهالی بومی و ساخت و ساز غیرمجاز به بهانه دارایی های شخصی است که باید هرچه زودتر #ثبت ملی آن انجام شود تا از ویرانی حفاظت شود
استان #فارس #شیراز #خرمی #خرم_بید
کانون های گردشگری #ایران
@LoversofIRAN
خانه های این شهر باستانی، شگفت آور است و نه تنها باید #ثبت_ملی شود بلکه همه ویژگی های #ثبت_جهانی شدن را نیز دارد
از تراش خانه ها در دل کوه و دل زمین تا بخاری و کولر برای خانه ها و هواکش و انبار در دل کوه!
این شهر که اکنون نیمی از آن در زیر خاک است، ساخت دوره #ساسانیان است وتا دوره #قاجار مردم در آن زندگی می کردند
این شهر بسیار ارزشمند #ایران_باستان میتواند از جایگاه های بسیار برجسته گردشگری ایران شود اما اکنون در دستبرد اهالی بومی و ساخت و ساز غیرمجاز به بهانه دارایی های شخصی است که باید هرچه زودتر #ثبت ملی آن انجام شود تا از ویرانی حفاظت شود
استان #فارس #شیراز #خرمی #خرم_بید
کانون های گردشگری #ایران
@LoversofIRAN
👈قاجاریه و دده قورقود؛ پاسخ به ادعایی تازه که مورد تبلیغ #پانترک ها قرار گرفته است
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
#تخت_جم ای سرای سراینده داستان
ای یادگار شوکت #ایران_باستان
گوئی بهوش بود که از چشم #ذوالقرن
چون چشمه حیات بظلمت شود نهان
(نگاره کانال @kheradgan)
مهر #شهریار به ایران باستان آشکار است
@LoversofIRAN
ای یادگار شوکت #ایران_باستان
گوئی بهوش بود که از چشم #ذوالقرن
چون چشمه حیات بظلمت شود نهان
(نگاره کانال @kheradgan)
مهر #شهریار به ایران باستان آشکار است
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
راست:
نگاره نخست، گستره پادشاهی #خسرو_پرویز که بزرگترین قلمروی ساسانی بود. بخش های نارنجی پررنگ مرزهای سنتی پادشاهی #ایران_باستان بود/
نگاره دوم، دگرگونی مرزهای ساسانیان در دوره شاهان گوناگون/
نگاره سوم، پرچم ایران،درفش کاویانی
چپ:
دیدگاه دکتر #شروین_وکیلی درباره ساسانیان
شاهنشاهی #ساسانی از دودمان #ساسانیان (به آن #ایرانشهر نیز میگفتند) آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از #اسلام و حمله #اعراب است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷سال) بر ایران فرمان راند.
این شاهنشاهی یکپارچه را #اردشیر_بابکان با شکست #اردوان_پنجم، آخرین شاهنشاه #اشکانی بناکرد و بخشی از سرزمین هایی که پس از سقوط #هخامنشیان جداشده بودند به مرزهای پیشین خود در #ایران_زمین بازگشتند، زیر فرمان یک شاهنشاهی یکپارچه.
شاهان ساسانی بر پهنهٔ بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافت و در کنار امپراتوری #روم-بیزانس، در دورهای بیش از ۴۰۰سال، ابرقدرت جهان #باستان بود.
پایتخت ایران در این دوره، شهر #تیسپون / #تیسفون در نزدیکی #بغداد، #عراق امروزی بود
پرچم ایران آن دوره #درفش_کاویانی بود که پس از سقوط ساسانیان از بین رفت.
نمادپادشاهی ساسانی، #سیمرغ بود/
@LoversofIRAN
نگاره نخست، گستره پادشاهی #خسرو_پرویز که بزرگترین قلمروی ساسانی بود. بخش های نارنجی پررنگ مرزهای سنتی پادشاهی #ایران_باستان بود/
نگاره دوم، دگرگونی مرزهای ساسانیان در دوره شاهان گوناگون/
نگاره سوم، پرچم ایران،درفش کاویانی
چپ:
دیدگاه دکتر #شروین_وکیلی درباره ساسانیان
شاهنشاهی #ساسانی از دودمان #ساسانیان (به آن #ایرانشهر نیز میگفتند) آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از #اسلام و حمله #اعراب است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷سال) بر ایران فرمان راند.
این شاهنشاهی یکپارچه را #اردشیر_بابکان با شکست #اردوان_پنجم، آخرین شاهنشاه #اشکانی بناکرد و بخشی از سرزمین هایی که پس از سقوط #هخامنشیان جداشده بودند به مرزهای پیشین خود در #ایران_زمین بازگشتند، زیر فرمان یک شاهنشاهی یکپارچه.
شاهان ساسانی بر پهنهٔ بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافت و در کنار امپراتوری #روم-بیزانس، در دورهای بیش از ۴۰۰سال، ابرقدرت جهان #باستان بود.
پایتخت ایران در این دوره، شهر #تیسپون / #تیسفون در نزدیکی #بغداد، #عراق امروزی بود
پرچم ایران آن دوره #درفش_کاویانی بود که پس از سقوط ساسانیان از بین رفت.
نمادپادشاهی ساسانی، #سیمرغ بود/
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈استاد ابراهیم پورداوود و ایران شناسی 👉
@LoversofIRAN
⬅️ #ابراهیم_پورداوود،
زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران
پورداوود را بنیانگذار #ایران_شناسی در #ایران، و زندهکنندهٔ "فرهنگ و زبان های #ایران_باستان" دانستهاند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران کهن علاقه داشت و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب هایی را که درباره ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب های مربوط به دین #زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد.
او سال های دراز در اینباره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان های کهن داشت، تمام کتاب های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود.
او در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایرانشناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمیکرد. بر اثر کوشش های پیگیر او ایرانیان میتوانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.
خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شدهاست که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.
ترجمه و گزارش اوستا برجستهترین اثر پورداوود به شمار میرود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت های اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ #زبان #فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن میشود.
او میکوشید ترجمهای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژههای کهن، ترکیباتی رسا و خوشآهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش های اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغتنامهٔ بزرگی در ریشهشناسی واژههای ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان بهشمار میآید.
پورداوود در طول سال ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده میشوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فرهوشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناختهشده هستند.
آثار
الف: ترجمه ها
1. گاتها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار میآید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمدهاست.
2. یشتها (بمبئی، ۱۳۰۷)، دو بخش. نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شدهاست.
3.خردهاوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
4.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)
5.یادداشتهای گاتها (تهران، ۱۳۳۶)
6.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از اوستا
7.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.
ب: نثر وپژوهش ها
1.ایرانشاه(بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
2.خرمشاه(بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانیهای پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان
3.گفتوشنود پارسی(بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی آموختن زبان پارسی به هندوها.
4.سوشیانس(بمبئی، ۱۳۰۶)، رساله سخنرانی ها
5.فرهنگ ایران باستان(تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژهها
6.هرمزدنامه(تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی، دارویی و واژهشناسی.
7.آناهیتا یا پنجاه گفتار(تهران، ۱۳۴۳)، مقالههایی دربارهٔ تاریخ، تمدن و زبان ایرانیان.
8.خوزستان ما(تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیشگفتار دقیقی و شاهنامه
10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی
11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچهای از سلاحهای کهن ایرانی.
12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.
ج: شعرها
1.پوراندختنامه (دیوان اشعار)،۱۳۰۶
2.یزدگرد شهریار، یادبود جشن هزاره فردوسی۱۳۰۷
3.سرودههای پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده،۱۳۱۰
4. چکامهای در گزارش گاتها،۱۳۱۶
5.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون از پورداوود در کتاب تاریخ ادبیات
6.قطعهٔ کشاورز،۱۹۱۴
خلاصه شده ازکانال @ardestanialii
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️ #ابراهیم_پورداوود،
زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، #رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) #ایران_شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی #اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران
پورداوود را بنیانگذار #ایران_شناسی در #ایران، و زندهکنندهٔ "فرهنگ و زبان های #ایران_باستان" دانستهاند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران کهن علاقه داشت و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب هایی را که درباره ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب های مربوط به دین #زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد.
او سال های دراز در اینباره به تحقیق پرداخت و با آگاهی وسیعی که از زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان های کهن داشت، تمام کتاب های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود.
او در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایرانشناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمیکرد. بر اثر کوشش های پیگیر او ایرانیان میتوانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.
خدمت بزرگ او دربارهٔ تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شدهاست که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.
ترجمه و گزارش اوستا برجستهترین اثر پورداوود به شمار میرود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت های اوستایی و دور بودن آنها از شیوهٔ #زبان #فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن میشود.
او میکوشید ترجمهای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژههای کهن، ترکیباتی رسا و خوشآهنگ پدید آورد. امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش های اوستا نگاشته است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغتنامهٔ بزرگی در ریشهشناسی واژههای ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان بهشمار میآید.
پورداوود در طول سال ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده میشوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فرهوشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناختهشده هستند.
آثار
الف: ترجمه ها
1. گاتها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به شمار میآید و توسط انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمدهاست.
2. یشتها (بمبئی، ۱۳۰۷)، دو بخش. نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شدهاست.
3.خردهاوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.
4.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)
5.یادداشتهای گاتها (تهران، ۱۳۳۶)
6.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از اوستا
7.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.
ب: نثر وپژوهش ها
1.ایرانشاه(بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند.
2.خرمشاه(بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانیهای پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان
3.گفتوشنود پارسی(بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی آموختن زبان پارسی به هندوها.
4.سوشیانس(بمبئی، ۱۳۰۶)، رساله سخنرانی ها
5.فرهنگ ایران باستان(تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژهها
6.هرمزدنامه(تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی، دارویی و واژهشناسی.
7.آناهیتا یا پنجاه گفتار(تهران، ۱۳۴۳)، مقالههایی دربارهٔ تاریخ، تمدن و زبان ایرانیان.
8.خوزستان ما(تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.
9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیشگفتار دقیقی و شاهنامه
10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیدهای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی
11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچهای از سلاحهای کهن ایرانی.
12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.
ج: شعرها
1.پوراندختنامه (دیوان اشعار)،۱۳۰۶
2.یزدگرد شهریار، یادبود جشن هزاره فردوسی۱۳۰۷
3.سرودههای پورداوود در گزارش خرده اوستا؛ سروده شده،۱۳۱۰
4. چکامهای در گزارش گاتها،۱۳۱۶
5.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون از پورداوود در کتاب تاریخ ادبیات
6.قطعهٔ کشاورز،۱۹۱۴
خلاصه شده ازکانال @ardestanialii
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈از ۲۹بهمن تا ۵ اسفند را هفته مهرورزی بنامیم👉
@LoversofIRAN
#جشن #اسفندگان #سپندارمذگان #ایران_باستان #باستان #زن #زمین #گاهشماری_باستانی #گاهشماری_خیامی
⬅️استاد #فریدون_جنیدی
ميان گاهشماری خيامی (پس از اسلام) و گاهشماری ايران باستان ۶ روز اختلاف است که همين امر در تعيين تاريخ برخی جشنهای ايران باستان از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به وجود میآورد. استاد جنیدی، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران معتقد است با احترام به هر دو گاهشماری بهتر است از ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را هفته عشق و مهرورزی بناميم.
تاريخ خيامی يا همان تاريخ شمسی/خورشیدی که امروز مورد استفاده قرار گرفته، ۶ روز با تاريخ باستانی ايران تفاوت دارد. اين ۶ روز در تعيين برخی جشنهای ايرانی از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به همراه دارد. برخی معتقدند با کسر اين شش روز سپندارمذگان بايد در ۲۹ بهمن برگزار شود و برخی نيز تاکيد میکنند که اين جشن بايد در ۵ اسفند(روز اسفند از ماه اسفند) برگزار شود.
در ايران باستان هر روز يک نام داشت و از ۳۰ روز هر ماه، ۱۲ روز به نام ماههای سال بود. همروز شدن نام ماه با همان ماه سال موجبات جشن را فراهم میکرد. پنجمين روز هر ماه را اسفند روز (سپندارمذ) میناميدند که لقب ملی #زمين است؛ يعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری ميپنداشتند.
#ابوريحان_بيرونی در #آثارالباقيه آورده است که ايرانيان باستان اين روز را روز بزرگداشت زن و زمين می دانستند.
به همين علت پنجمين روز ماه اسفند را روز سپندارمذگان روز عشق و مهرورزی مينامند. بسياری معتقدند طبق تاريخ باستاني که در آن ماههای سال ۳۰ روز است، بايد ۶ روز ماه تابستان را که در تاريخ امروز شمسی وجود دارد از ۵ اسفند کسر کرد و به اين ترتيب روز ۲۹ بهمنماه، را به عنوان روز سپندارمذگان ميشناسند.
اما برخی طبق سنت کهن همچنان پنج اسفند را گرامی میدارند.
«فريدون جنيدی»، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران درباره اين اختلاف تقويمی به CHN میگويد: «خيام با دانش شگفت و عظيم خود دريافت که ۶ ماه ابتداي سال ۳۱ روز است و امروز دانشمندان با بررسی آنچه خيام کشف کرده، مهر دوباره تائيد بر آن زدهاند. به واقع گاهشماری خيامی دقيقترين گاهشماری جهان است. از سوی ديگر گاهشماری باستانی ايران که حدود ۸ هزار سال قدمت دارد هم در نوع خود بینظير است و در زمان خود بهترين گاهشماری محسوب میشدهاست. اما آن گاهشماری ۶ روز عقبتر از گاهشماری خيام است و به همين علت در تاريخ برخی جشنها و رسوم کهن اختلافاتی وجود دارد.»
جنيدی پيشنهاد میکند که با احترام به گاهشماری خيامی و گاهشماری ايران باستان و اهميت جشن اسفندگان (سپندارمذگان) بهتر است ۶ روز ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را به عنوان هفته عشق و مهرورزی بناميم.
ايران کشوری با پيشينه فرهنگی کهن است و نگاهی به گذشته باستانیاش، هر بينندهای را مبهوت جشنهای کهن اين سرزمين میکند. در ميان بيش از ۵۰ جشن باستانی، "سپندارمذگان"، روز گراميداشت زن و زمين يکی از مهمترين آنهاست. روزی که عشق و مهرورزی بخشی از سنتهای آن است. با اينحال چرا چنين جشن ارزشمندی به فراموشی سپرده شده است؟
/خبرگزاری ميراث فرهنگی ـ گروه ميراث فرهنگی ـ ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
#جشن #اسفندگان #سپندارمذگان #ایران_باستان #باستان #زن #زمین #گاهشماری_باستانی #گاهشماری_خیامی
⬅️استاد #فریدون_جنیدی
ميان گاهشماری خيامی (پس از اسلام) و گاهشماری ايران باستان ۶ روز اختلاف است که همين امر در تعيين تاريخ برخی جشنهای ايران باستان از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به وجود میآورد. استاد جنیدی، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران معتقد است با احترام به هر دو گاهشماری بهتر است از ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را هفته عشق و مهرورزی بناميم.
تاريخ خيامی يا همان تاريخ شمسی/خورشیدی که امروز مورد استفاده قرار گرفته، ۶ روز با تاريخ باستانی ايران تفاوت دارد. اين ۶ روز در تعيين برخی جشنهای ايرانی از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به همراه دارد. برخی معتقدند با کسر اين شش روز سپندارمذگان بايد در ۲۹ بهمن برگزار شود و برخی نيز تاکيد میکنند که اين جشن بايد در ۵ اسفند(روز اسفند از ماه اسفند) برگزار شود.
در ايران باستان هر روز يک نام داشت و از ۳۰ روز هر ماه، ۱۲ روز به نام ماههای سال بود. همروز شدن نام ماه با همان ماه سال موجبات جشن را فراهم میکرد. پنجمين روز هر ماه را اسفند روز (سپندارمذ) میناميدند که لقب ملی #زمين است؛ يعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری ميپنداشتند.
#ابوريحان_بيرونی در #آثارالباقيه آورده است که ايرانيان باستان اين روز را روز بزرگداشت زن و زمين می دانستند.
به همين علت پنجمين روز ماه اسفند را روز سپندارمذگان روز عشق و مهرورزی مينامند. بسياری معتقدند طبق تاريخ باستاني که در آن ماههای سال ۳۰ روز است، بايد ۶ روز ماه تابستان را که در تاريخ امروز شمسی وجود دارد از ۵ اسفند کسر کرد و به اين ترتيب روز ۲۹ بهمنماه، را به عنوان روز سپندارمذگان ميشناسند.
اما برخی طبق سنت کهن همچنان پنج اسفند را گرامی میدارند.
«فريدون جنيدی»، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران درباره اين اختلاف تقويمی به CHN میگويد: «خيام با دانش شگفت و عظيم خود دريافت که ۶ ماه ابتداي سال ۳۱ روز است و امروز دانشمندان با بررسی آنچه خيام کشف کرده، مهر دوباره تائيد بر آن زدهاند. به واقع گاهشماری خيامی دقيقترين گاهشماری جهان است. از سوی ديگر گاهشماری باستانی ايران که حدود ۸ هزار سال قدمت دارد هم در نوع خود بینظير است و در زمان خود بهترين گاهشماری محسوب میشدهاست. اما آن گاهشماری ۶ روز عقبتر از گاهشماری خيام است و به همين علت در تاريخ برخی جشنها و رسوم کهن اختلافاتی وجود دارد.»
جنيدی پيشنهاد میکند که با احترام به گاهشماری خيامی و گاهشماری ايران باستان و اهميت جشن اسفندگان (سپندارمذگان) بهتر است ۶ روز ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را به عنوان هفته عشق و مهرورزی بناميم.
ايران کشوری با پيشينه فرهنگی کهن است و نگاهی به گذشته باستانیاش، هر بينندهای را مبهوت جشنهای کهن اين سرزمين میکند. در ميان بيش از ۵۰ جشن باستانی، "سپندارمذگان"، روز گراميداشت زن و زمين يکی از مهمترين آنهاست. روزی که عشق و مهرورزی بخشی از سنتهای آن است. با اينحال چرا چنين جشن ارزشمندی به فراموشی سپرده شده است؟
/خبرگزاری ميراث فرهنگی ـ گروه ميراث فرهنگی ـ ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مجلس #سیاسی #ایران_زمین #ایران_باستان
🎥 #مجلس_مهستان اولین مجلس شورا در ایران دوره #اشکانیان
📌در دوران اشکانیان که طولانی ترین دوران #شاهنشاهی در ایران را داشتند، بسیاری از مورخان این تداوم را از ساختار سیاسی نوادگان اشک و از جمله تاسیس و اهمیت سیاسی کارکرد مجلس #مهستان می دانند.
مجلس مهستان مجلسی فراگیر و قدرتمند بود و تعیین جانشینان شاهان و سایر مقامات ارشد باید به تصویب مهستان می رسید. در دوره اشکانیان همین مجلس چندبار #شاه وقت را عزل کرده بود و این نشانه قدرت و استقلال آن از هسته مرکزی شاهنشاهی بود.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
🎥 #مجلس_مهستان اولین مجلس شورا در ایران دوره #اشکانیان
📌در دوران اشکانیان که طولانی ترین دوران #شاهنشاهی در ایران را داشتند، بسیاری از مورخان این تداوم را از ساختار سیاسی نوادگان اشک و از جمله تاسیس و اهمیت سیاسی کارکرد مجلس #مهستان می دانند.
مجلس مهستان مجلسی فراگیر و قدرتمند بود و تعیین جانشینان شاهان و سایر مقامات ارشد باید به تصویب مهستان می رسید. در دوره اشکانیان همین مجلس چندبار #شاه وقت را عزل کرده بود و این نشانه قدرت و استقلال آن از هسته مرکزی شاهنشاهی بود.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈از ۲۹بهمن تا ۵ اسفند را هفته مهرورزی بنامیم👉
@LoversofIRAN
#جشن #اسفندگان #سپندارمذگان #ایران_باستان #باستان #زن #زمین #گاهشماری_باستانی #گاهشماری_خیامی
⬅️استاد #فریدون_جنیدی
ميان گاهشماری خيامی (پس از اسلام) و گاهشماری ايران باستان ۶ روز اختلاف است که همين امر در تعيين تاريخ برخی جشنهای ايران باستان از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به وجود میآورد. استاد جنیدی، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران معتقد است با احترام به هر دو گاهشماری بهتر است از ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را هفته عشق و مهرورزی بناميم.
تاريخ خيامی يا همان تاريخ شمسی/خورشیدی که امروز مورد استفاده قرار گرفته، ۶ روز با تاريخ باستانی ايران تفاوت دارد. اين ۶ روز در تعيين برخی جشنهای ايرانی از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به همراه دارد. برخی معتقدند با کسر اين شش روز سپندارمذگان بايد در ۲۹ بهمن برگزار شود و برخی نيز تاکيد میکنند که اين جشن بايد در ۵ اسفند(روز اسفند از ماه اسفند) برگزار شود.
در ايران باستان هر روز يک نام داشت و از ۳۰ روز هر ماه، ۱۲ روز به نام ماههای سال بود. همروز شدن نام ماه با همان ماه سال موجبات جشن را فراهم میکرد. پنجمين روز هر ماه را اسفند روز (سپندارمذ) میناميدند که لقب ملی #زمين است؛ يعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری ميپنداشتند.
#ابوريحان_بيرونی در #آثارالباقيه آورده است که ايرانيان باستان اين روز را روز بزرگداشت زن و زمين می دانستند.
به همين علت پنجمين روز ماه اسفند را روز سپندارمذگان روز عشق و مهرورزی مينامند. بسياری معتقدند طبق تاريخ باستاني که در آن ماههای سال ۳۰ روز است، بايد ۶ روز ماه تابستان را که در تاريخ امروز شمسی وجود دارد از ۵ اسفند کسر کرد و به اين ترتيب روز ۲۹ بهمنماه، را به عنوان روز سپندارمذگان ميشناسند.
اما برخی طبق سنت کهن همچنان پنج اسفند را گرامی میدارند.
«فريدون جنيدی»، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران درباره اين اختلاف تقويمی به CHN میگويد: «خيام با دانش شگفت و عظيم خود دريافت که ۶ ماه ابتداي سال ۳۱ روز است و امروز دانشمندان با بررسی آنچه خيام کشف کرده، مهر دوباره تائيد بر آن زدهاند. به واقع گاهشماری خيامی دقيقترين گاهشماری جهان است. از سوی ديگر گاهشماری باستانی ايران که حدود ۸ هزار سال قدمت دارد هم در نوع خود بینظير است و در زمان خود بهترين گاهشماری محسوب میشدهاست. اما آن گاهشماری ۶ روز عقبتر از گاهشماری خيام است و به همين علت در تاريخ برخی جشنها و رسوم کهن اختلافاتی وجود دارد.»
جنيدی پيشنهاد میکند که با احترام به گاهشماری خيامی و گاهشماری ايران باستان و اهميت جشن اسفندگان (سپندارمذگان) بهتر است ۶ روز ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را به عنوان هفته عشق و مهرورزی بناميم.
ايران کشوری با پيشينه فرهنگی کهن است و نگاهی به گذشته باستانیاش، هر بينندهای را مبهوت جشنهای کهن اين سرزمين میکند. در ميان بيش از ۵۰ جشن باستانی، "سپندارمذگان"، روز گراميداشت زن و زمين يکی از مهمترين آنهاست. روزی که عشق و مهرورزی بخشی از سنتهای آن است. با اينحال چرا چنين جشن ارزشمندی به فراموشی سپرده شده است؟
/خبرگزاری ميراث فرهنگی ـ گروه ميراث فرهنگی ـ ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
#جشن #اسفندگان #سپندارمذگان #ایران_باستان #باستان #زن #زمین #گاهشماری_باستانی #گاهشماری_خیامی
⬅️استاد #فریدون_جنیدی
ميان گاهشماری خيامی (پس از اسلام) و گاهشماری ايران باستان ۶ روز اختلاف است که همين امر در تعيين تاريخ برخی جشنهای ايران باستان از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به وجود میآورد. استاد جنیدی، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران معتقد است با احترام به هر دو گاهشماری بهتر است از ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را هفته عشق و مهرورزی بناميم.
تاريخ خيامی يا همان تاريخ شمسی/خورشیدی که امروز مورد استفاده قرار گرفته، ۶ روز با تاريخ باستانی ايران تفاوت دارد. اين ۶ روز در تعيين برخی جشنهای ايرانی از جمله سپندارمذگان مشکلاتی را به همراه دارد. برخی معتقدند با کسر اين شش روز سپندارمذگان بايد در ۲۹ بهمن برگزار شود و برخی نيز تاکيد میکنند که اين جشن بايد در ۵ اسفند(روز اسفند از ماه اسفند) برگزار شود.
در ايران باستان هر روز يک نام داشت و از ۳۰ روز هر ماه، ۱۲ روز به نام ماههای سال بود. همروز شدن نام ماه با همان ماه سال موجبات جشن را فراهم میکرد. پنجمين روز هر ماه را اسفند روز (سپندارمذ) میناميدند که لقب ملی #زمين است؛ يعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری ميپنداشتند.
#ابوريحان_بيرونی در #آثارالباقيه آورده است که ايرانيان باستان اين روز را روز بزرگداشت زن و زمين می دانستند.
به همين علت پنجمين روز ماه اسفند را روز سپندارمذگان روز عشق و مهرورزی مينامند. بسياری معتقدند طبق تاريخ باستاني که در آن ماههای سال ۳۰ روز است، بايد ۶ روز ماه تابستان را که در تاريخ امروز شمسی وجود دارد از ۵ اسفند کسر کرد و به اين ترتيب روز ۲۹ بهمنماه، را به عنوان روز سپندارمذگان ميشناسند.
اما برخی طبق سنت کهن همچنان پنج اسفند را گرامی میدارند.
«فريدون جنيدی»، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران درباره اين اختلاف تقويمی به CHN میگويد: «خيام با دانش شگفت و عظيم خود دريافت که ۶ ماه ابتداي سال ۳۱ روز است و امروز دانشمندان با بررسی آنچه خيام کشف کرده، مهر دوباره تائيد بر آن زدهاند. به واقع گاهشماری خيامی دقيقترين گاهشماری جهان است. از سوی ديگر گاهشماری باستانی ايران که حدود ۸ هزار سال قدمت دارد هم در نوع خود بینظير است و در زمان خود بهترين گاهشماری محسوب میشدهاست. اما آن گاهشماری ۶ روز عقبتر از گاهشماری خيام است و به همين علت در تاريخ برخی جشنها و رسوم کهن اختلافاتی وجود دارد.»
جنيدی پيشنهاد میکند که با احترام به گاهشماری خيامی و گاهشماری ايران باستان و اهميت جشن اسفندگان (سپندارمذگان) بهتر است ۶ روز ۲۹ بهمن تا ۵ اسفند را به عنوان هفته عشق و مهرورزی بناميم.
ايران کشوری با پيشينه فرهنگی کهن است و نگاهی به گذشته باستانیاش، هر بينندهای را مبهوت جشنهای کهن اين سرزمين میکند. در ميان بيش از ۵۰ جشن باستانی، "سپندارمذگان"، روز گراميداشت زن و زمين يکی از مهمترين آنهاست. روزی که عشق و مهرورزی بخشی از سنتهای آن است. با اينحال چرا چنين جشن ارزشمندی به فراموشی سپرده شده است؟
/خبرگزاری ميراث فرهنگی ـ گروه ميراث فرهنگی ـ ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
@LoversofIRAN