Forwarded from عاشقان ایران
👈پیوست به گفتگوی استاد جنیدی درباره ریشه آیین چهارشنبه سوری👉
امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.
نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض میشود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.
مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.
این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...
در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.
توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.
از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@
سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
امروز در پژوهش های علم #زبان_شناسی تاریخی و اسطوره شناسی، بازسازی هایی بر پایهٔ گواهی های زبانی، فرهنگی، تاریخی انجام می شود.
این بازسازی ها غالبا ممکن است در منابع کهن و مکتوب اثری روشن و عینی از خود به جای نگذاشته باشند، اما بر مبنای منابع جنبی و قیاسات منطقی می توان مدعای آن بازسازی ها را پذیرفت یا دست کم فرضی علمی دانست.
نمونه های فراوانی در فرهنگ های ریشه شناختی از این بازسازی های مبتنی بر #زبانشناسی تاریخی دیده می شود.
در بررسی وقایع و آداب و رسوم #کهن نیز هنگامی که به مطالعات گاهان پژوهان، ودا پژوهان، و علمای تئولوژی و اسطوره شناسی #هندی و #ایرانی می نگریم، تعبیرها و تعلیلهایی فرض میشود که مبنایش آثار و باورهای موجود در متون #اوستا و #سنسکریت و ... و حتی روایات شفاهی است.
مثلا در آثار #هلموت_هومباخ، #ژان_کلنز، #مهرداد_بهار، و دیگران می توان چنین بازسازی هایی را در تفسیر متون، رویدادها و آداب کهن یافت.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج #جشن #چهارشنبه_سوری است.
استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم مربوط به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری بر بنیاد آگاهی از آیین های بزرگداشت #گهنبارها در #ایران_باستان، پنجهٔ دزدیده، "گرامی داشت آتش در ایران باستان" و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج #یهودیت، #مسیحیت و #مانویت در ایران، چنین بازسازی ای را در تعبیر رویداد یا آیین #چهارشنبه_سوری کردند.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از هموندان، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازی هایی در مطالعات زبانشناسی تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آداب و رسوم کهن ایرانی امری جاری است.
نکته دیگر آنکه استاد #جنیدی در برخی نشست های پرسش و پاسخ و... به این مطلب اشاره کرده اند که #سور یا #سوری نیز می تواند به معنی #آتش یا سرخی آتش باشد، ولی باورشان بر این است که سور در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم در هنگام #روز.
این گفتار، به روشنی، تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری را نشان می دهد.
تازه بودن آن، بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان در ایران نبوده است (البته این تازه بودن به معنای نداشتن قدمت و پیشینه نیست بلکه چهارشنبه سوزی سده ها در ایران جشن گرفته شده است، پس منظور استار جنیدی از تازگی این جشن آنست که در مقایسه با نوروز باستانی و مهرگان و... جشنی نیست که پیشینه آن به دوران باستان برسد) ؛
زیرا:
_نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
_دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این
جشن در شب برگزار می شود.
_سیوم) چرایی پدید آمدن چنین جشن نادرستی از نگاه تاریخی در فیلمی که از استاد #جنیدی در این باره آمده، روشن شده است و ...
در گفتار پیشین بر روایی چنین بازسازی هایی در میان زبانشناسان و #ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازی ها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی به آیین است و استاد #جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشته اند.
توضیحی دیگر اینکه؛
#پنجه_گهنبار ( #گهنبار_پنجه) درست ترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
"پنجهٔ دزدیده" یا "خمسهٔ مسترقه" نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است.
از بنیاد نیشابور bonyad_neyshaboor@
سخنان استاد جنیدی درباره چهارشنبه سوری👇
https://t.me/LoversofIRAN/5270
Telegram
Lovers of IRAN
استاد #فریدون_جنیدی مدیر #بنیاد_نیشابور اندیشمندشاهنامه پژوه درباره #چهارشنبه_سوری
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
@bonyad_neyshaboor
این جشن نه با زرتشت پیونددارد
نه با #شاهنامه
بلکه پاسداشت مردگان بوده وپیوند روان ها
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش دوم
مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شيوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی يک واژه می توانيم آنرا بشناسيم.
در زبانهای ایرانی، از «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از مصدر «کليدن» kolidan که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاويدن است با «انگ»؛ کلنگ را می سازند، به معنی آلت کاويدن و کندن خاک، يا از مصدر آويختن؛ آونگ را می سازند. مثال دیگر آنکه از ريشه «ما» در #زبان #اوستايی که به معنی سنجش و اندازه گيری است و امروزه در واژه هایی چون: آمار، شماردن، پيمانه، پيمودن، پيمايش و ... باقی مانده است، با «انگ»؛ تبديل به «ماونگ» یا «مانگ» می شود که امروزه هم در زبان های #کردی و #تالشی و #تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در #گيلان و #طبرستان نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.
پس «مانگ» (ماه) يعنی «آلت اندازه گيری»!
البته «انگ» از دید دیگر اوستاشناسان، تنها نتیجهٔ تحولات آوایی واژهٔ ماه یا ماس یا دیگر واژه های اوستایی، در محیطی خاص از بافت متنی یا آوایی است، اما ما آن را در بسیاری از واژه ها پسوند می دانیم.
از روی اين واژه (ماه) در می يابيم که نياکان ما اول با ماه زمان را اندازه گيری می کردند و سال هم نداشتند و تنها همين ماه ها بود! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدميان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشيد يکی از اين برج ها -که همان برج «بره» باشد- طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. اين #زمان سنجی، خوشبختانه نخستين زمان سنجی خورشيدی در جهان بود که هنوز هم همه جهانيان از این انديشه نياکان ما بهره می برند.
البته #خيام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های ديگری انجام دادند و گاهنامه یا #تقویم_جلالی/#جلالی یا #خيامی را ساختند. «گرگوار» مسيحی هم از روی گاهنامه خيام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال يک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خيامی – بر اساس محاسبات شادروان #احمد_بيرشک – هر يک ميليون و دويست و اندی هزار سال، يک روز نادرستی دارد! و بايد اين را در انديشه داشته باشيم که اين همه ژرف نگری نيازمند چه مقدار دانش و هوش است!
سال شماری خورشيدی و #نوروز، نزديک به پايان هنگام (دوره) #جمشيدی پيدا شد. ما اين گاهشماری را به جهانيان آشکار کرديم و برگزاری #جشن_نوروز برای ما بايد براستی «جشن دانش» باشد. ولی وقتی چندهزارسال می گذرد و تنها مردم، اين جشن ها را برگزار می کنند، انديشه و فرهنگ توده مردم هم وارد آن می شود. امروز کسی نمی انديشد که بايد اين #جشن را جهش بزرگ دانش بشری دانست. کاری که از آغاز آن هزاران سال می گذرد و هنوز روان است و تا جهان برجاست روان خواهد بود. به هر روی اين جشن امروزه به شکل مردمی، برپا می شود که بسيار بسيار نيکو است. پس از همراهی مردم با هر پديده فرهنگی، فرهنگ توده مردم هم به آن وارد می شود.
■اما هنگام آغاز سال نو، در نوروز در دربار شاهان #ساسانی، سان بر اين بود که شاه در تالاری می نشست و موبد موبدان نزد شاه می آمد و در می زد. شاه در پاسخ در زدن موبد می پرسيد؛ کيست؟ و موبد در پاسخ می گفت: سرسبزی و خرمی و نوروز و ... هستم. سپس در را باز می کردند و به همراه موبد هفت نفر با هفت ظرف در دست که در هر کدام يک نوع دانه، سبز کرده بودند وارد می شدند. اين هفت #سبزه در بر دارنده: گندم، نخود، جو، عدس، لوبیا و ارزن بود؛ به نشانه اینکه سال پیش رو، خرمی و سرسبزی با خود به همراه بیاورد و سالی «آبسال» (سالی که آب در آن زیاد است) باشد.
/از کانال #بنیاد_نیشابور
@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته ی پسین(پست بعدی)👇
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
#شاهرخ_مسکوب، نويسنده و پژوهشگر برجستهی ایرانی، در روز ۲۳ فروردين سال۱۳۸۴، بر اثر بيمارى چنگار خون (سرطان خون) خون در پاريس درگذشت.
یادش گرامی باد و روانش شاد🥀
/ نگاره از پارسیانجمن/
(شاهرخ مِسکوب نه مَسکوب)
بارگیری کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» شاهرخ مسکوب از اینجا👇
http://www.parsianjoman.ir/fa/?p=2305 -- shared by UC Mini
#هویت_ایرانی
#زبان #فارسی
@LoversofIRAN
یادش گرامی باد و روانش شاد🥀
/ نگاره از پارسیانجمن/
(شاهرخ مِسکوب نه مَسکوب)
بارگیری کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» شاهرخ مسکوب از اینجا👇
http://www.parsianjoman.ir/fa/?p=2305 -- shared by UC Mini
#هویت_ایرانی
#زبان #فارسی
@LoversofIRAN
⚫️استاد #حسن_انوشه ایرانشناس نامی درگذشت
روانش شاد و یادش جاودان🥀
استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایرانشناسی و #زبان_فارسی گذاشت
شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به علت بیماری سرطان در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت
حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی #بابل بود. مترجمی زبردست که چند کتاب ارزشمند از تحقیقات حوزه #ایرانشناسی را به فارسی ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتابهای مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود
کار ارزشمند دیگر او سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود و توجه و نگارش دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبهقاره #هند و #قفقاز و #فرارود در این کتاب
وی دانشنامۀ مازندران را تدوین کرد. البته باید یادآوری کرد که او اصلا #مازندران را تافتۀ جدابافته نمیدانست بلکه آن را بخشی از #ایران و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران میخواست و دیدگاهش بسیار دور از قومگرایی بود
@LoversofIRAN
روانش شاد و یادش جاودان🥀
استاد انوشه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود که عمر خود را برای #ایرانشناسی و #زبان_فارسی گذاشت
شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، به علت بیماری سرطان در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت
حسن_انوشه یکی از ناموران فرهنگی #بابل بود. مترجمی زبردست که چند کتاب ارزشمند از تحقیقات حوزه #ایرانشناسی را به فارسی ترجمه کرد: #غزنویان باسورث، تاریخ #سیستان باسورث، ایران و #تمدن_ایرانی کلمان هوار، و چند جلد از تاریخ ایران کمبریج. نثر روانی داشت. انتخاب این کتابهای مهم برای ترجمه هم نشان آگاهی او بود
کار ارزشمند دیگر او سرپرستی #دانشنامۀ_ادب_فارسی بود و توجه و نگارش دربارۀ میراث زبان و ادب فارسی در #افغانستان و #آناتولی و شبهقاره #هند و #قفقاز و #فرارود در این کتاب
وی دانشنامۀ مازندران را تدوین کرد. البته باید یادآوری کرد که او اصلا #مازندران را تافتۀ جدابافته نمیدانست بلکه آن را بخشی از #ایران و نام مازندران را ذیل نام بزرگ ایران میخواست و دیدگاهش بسیار دور از قومگرایی بود
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅الله لله!
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈بزرگمرد ایراندوست تاجیک، پر کشید👉
برای این قلب تپنده ی فرهنگ و ادب فارسی در فرارودان(ماوراءالنهر، آسیای میانه) که امروز ظهر در آغاز این ماه رمضان (دوم رمضان ۱۳۹۷)، ماه راز و نیاز و روزه، در ۸۶ سالگی چشم از جهان فروبست، آرزوی آمرزش و جایگاهی بلند در کنار پاکان و نیکان داریم.🥀
@LoversofIRAN
⬅️ #مومن_قناعت (۱۹۳۲_می ۲۰۱۸ میلادی) ترانه سرای بزرگ تاجیک و پارسیگوی #تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان #اتحاد_جماهیر_شوروی (۱۹۹۱-۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود.
مومن قناعت در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در #درواز تاجیکستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۶ در رشتهٔ #زبان و ادبیات #فارسی_تاجیکی از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغالتحصیل شد و در همان سال به هموندی(عضویت) اتحادیه نویسندگان درآمد. پس از پایان تحصیلات در مجلهٔ «صدای شرق» مشغول به کار شد و پس از اندکی سردبیر این نشریه شد. نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید.
پس از «شراره»، مومن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»
«سروش استالین گراد»
«حماسه داد»
«مسعود نامه»
داستان«گهواره سینا»ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ #رودکی را برای وی به ارمغان آورد.
قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ #میرزا_تورسون_زاده، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، جایگاه ریاست آن اتحادیه را تا زمان فروپاشی #شوروی به دست آورد. او مدتی نیز مدیر مجلهٔ «شرق سرخ»، یکی از برترین نشریات تاجیکستان، بود. از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ هم ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم داشت.
شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ #زبان_فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مومن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» ( #نیما_یوشیج) نیز یاد میشود.
قناعت در سیاست نیز دست داشت. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ نمایندهٔ تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی بود. او که در زمان حکومت شوروی مورد احترام و صاحب نفوذ بود و برای مأموریتهای سیاسی و فرهنگی به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد.
گفته میشود که او در سفری که در دههٔ ۸۰ میلادی (همزمان با #جنگ_تحمیلی #ایران و #عراق) به عنوان عضوی از هیات کمیته صلح شوروی به یکی از شیخ نشین های جنوب خلیج فارس ( #امارات) داشت، به طور بداهه شعری میسراید #ایراندوستانه در پاسخ به شیخ عرب، و در آن به نام #خلیج_فارس اشاره میکند که به مذاق امرای عرب خوش نمیآید:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
@LoversofIRAN
■■ بنکده ها(منابع):
□جامی، مهدی. «مومن قناعت، شاعر و سیاستمدار».بیبیسی فارسی، ۹ اوت ۲۰۰۵. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«شعری که خشم سلطان عرب را در آورد». خبر فارسی، ۱ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«بزرگداشت استاد مومن قناعت؛ شاعر مردمی تاجیکستان». رادیو تاجیکی، ۲ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□مسلمانیان قبادیانی، رحیم. «اندیشهٔ بوعلی در گهوارهٔ سینا اثر مومن قناعت». حافظ، ش. ۳۵ (مهر ۱۳۸۵): ۲۲-۲۴
□ارجمندی، عبدالمجید. «تأملی در شعر معاصر تاجیکستان». گلبانگ آشنایی (مجموعه مقالات هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی)، بهمن ۱۳۹۰.
@LoversofIRAN
چامه خوانی(شعر خوانی) زیبای استاد مومن قناعت در سال ۱۳۹۳ در بیت #رهبر ایران.
چامه ی خلیج فارس 👇
برای این قلب تپنده ی فرهنگ و ادب فارسی در فرارودان(ماوراءالنهر، آسیای میانه) که امروز ظهر در آغاز این ماه رمضان (دوم رمضان ۱۳۹۷)، ماه راز و نیاز و روزه، در ۸۶ سالگی چشم از جهان فروبست، آرزوی آمرزش و جایگاهی بلند در کنار پاکان و نیکان داریم.🥀
@LoversofIRAN
⬅️ #مومن_قناعت (۱۹۳۲_می ۲۰۱۸ میلادی) ترانه سرای بزرگ تاجیک و پارسیگوی #تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان #اتحاد_جماهیر_شوروی (۱۹۹۱-۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود.
مومن قناعت در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در #درواز تاجیکستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۶ در رشتهٔ #زبان و ادبیات #فارسی_تاجیکی از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغالتحصیل شد و در همان سال به هموندی(عضویت) اتحادیه نویسندگان درآمد. پس از پایان تحصیلات در مجلهٔ «صدای شرق» مشغول به کار شد و پس از اندکی سردبیر این نشریه شد. نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید.
پس از «شراره»، مومن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»
«سروش استالین گراد»
«حماسه داد»
«مسعود نامه»
داستان«گهواره سینا»ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ #رودکی را برای وی به ارمغان آورد.
قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ #میرزا_تورسون_زاده، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، جایگاه ریاست آن اتحادیه را تا زمان فروپاشی #شوروی به دست آورد. او مدتی نیز مدیر مجلهٔ «شرق سرخ»، یکی از برترین نشریات تاجیکستان، بود. از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ هم ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم داشت.
شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ #زبان_فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مومن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» ( #نیما_یوشیج) نیز یاد میشود.
قناعت در سیاست نیز دست داشت. از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ نمایندهٔ تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی بود. او که در زمان حکومت شوروی مورد احترام و صاحب نفوذ بود و برای مأموریتهای سیاسی و فرهنگی به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد.
گفته میشود که او در سفری که در دههٔ ۸۰ میلادی (همزمان با #جنگ_تحمیلی #ایران و #عراق) به عنوان عضوی از هیات کمیته صلح شوروی به یکی از شیخ نشین های جنوب خلیج فارس ( #امارات) داشت، به طور بداهه شعری میسراید #ایراندوستانه در پاسخ به شیخ عرب، و در آن به نام #خلیج_فارس اشاره میکند که به مذاق امرای عرب خوش نمیآید:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
@LoversofIRAN
■■ بنکده ها(منابع):
□جامی، مهدی. «مومن قناعت، شاعر و سیاستمدار».بیبیسی فارسی، ۹ اوت ۲۰۰۵. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«شعری که خشم سلطان عرب را در آورد». خبر فارسی، ۱ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□«بزرگداشت استاد مومن قناعت؛ شاعر مردمی تاجیکستان». رادیو تاجیکی، ۲ خرداد ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۲
□مسلمانیان قبادیانی، رحیم. «اندیشهٔ بوعلی در گهوارهٔ سینا اثر مومن قناعت». حافظ، ش. ۳۵ (مهر ۱۳۸۵): ۲۲-۲۴
□ارجمندی، عبدالمجید. «تأملی در شعر معاصر تاجیکستان». گلبانگ آشنایی (مجموعه مقالات هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی)، بهمن ۱۳۹۰.
@LoversofIRAN
چامه خوانی(شعر خوانی) زیبای استاد مومن قناعت در سال ۱۳۹۳ در بیت #رهبر ایران.
چامه ی خلیج فارس 👇
Telegram
خبری تلخ!
سکوت نکنیم در برابر ستم
اگر #مجلس ج.ا. و قانونگذاران عمدا پس از ۴ دهه از کوچ افغانستانی ها به ایران قوانین مهاجرت را درست نکرده اند، این گمانه پیش می آید که چه نفعی برای آنان در این قوانین ناقص علیه #مهاجران_قانونی است؟!
ج.ا چرا بر #مهاجران_قانونی سخت میگیرد؟
اما ورود #مهاجران_غیرقانونی هنوز آسان است؟؟!!!
ماه پیش، پسر استاد هروی در اعتراض به شرایط نامساعد اقامتشان در ایران که پس از ۵ دهه هنوز اقامت دائم به ایشان نداده اند، روبروی دفتر وزارت خارجه ایران درمشهد خودسوزی کرد
استاد #مایل_هروی، ادیب، پژوهشگر و #نسخه_شناس برجسته #زبان_فارسی ۵۰ سال پیش از #افغانستان به #ایران آمد، اما چنان با او بد تا شد که هنوز پس از 5 دهه با وجود خدمات بزرگش به زبان #فارسی، نه حق #اقامت_ایران دارد و نه حقوق قانونی شهروندی که شایسته جایگاه ایشان باشد. #وزارت_ارشاد مجوز چاپ دو کتاب اخیرش را هم نمیدهد
استاد هروی مدتی در بخش روانپزشکی بیمارستان بستری بود(از 3سال پیش) شرایط روحی وخیم، یک ریشه اش در مشکلات زندگی است
ایشان کتابهایش را در سلامت عقل نوشته، بیماری نباید بهانه برای رد مجوز باشد بلکه باید کیفیت آثارشان بررسی شود
سکوت نکنیم در برابر ستم
اگر #مجلس ج.ا. و قانونگذاران عمدا پس از ۴ دهه از کوچ افغانستانی ها به ایران قوانین مهاجرت را درست نکرده اند، این گمانه پیش می آید که چه نفعی برای آنان در این قوانین ناقص علیه #مهاجران_قانونی است؟!
ج.ا چرا بر #مهاجران_قانونی سخت میگیرد؟
اما ورود #مهاجران_غیرقانونی هنوز آسان است؟؟!!!
ماه پیش، پسر استاد هروی در اعتراض به شرایط نامساعد اقامتشان در ایران که پس از ۵ دهه هنوز اقامت دائم به ایشان نداده اند، روبروی دفتر وزارت خارجه ایران درمشهد خودسوزی کرد
استاد #مایل_هروی، ادیب، پژوهشگر و #نسخه_شناس برجسته #زبان_فارسی ۵۰ سال پیش از #افغانستان به #ایران آمد، اما چنان با او بد تا شد که هنوز پس از 5 دهه با وجود خدمات بزرگش به زبان #فارسی، نه حق #اقامت_ایران دارد و نه حقوق قانونی شهروندی که شایسته جایگاه ایشان باشد. #وزارت_ارشاد مجوز چاپ دو کتاب اخیرش را هم نمیدهد
استاد هروی مدتی در بخش روانپزشکی بیمارستان بستری بود(از 3سال پیش) شرایط روحی وخیم، یک ریشه اش در مشکلات زندگی است
ایشان کتابهایش را در سلامت عقل نوشته، بیماری نباید بهانه برای رد مجوز باشد بلکه باید کیفیت آثارشان بررسی شود
❌ #جمشید_شارمهد، تجزیه طلبی که زیر نام "انجمن پادشاهی" برای براندازی تلاش میکرد؛ اما به پهلوی هم بدوبیراه می گفت. او کسی بود که چند رشته بمب گذاری های تروریستی در ایران را راهبری کرده بود و در پی پیاده سازی انفجارهای دیگری در #ایران بود که از سوی ماموران امنیتی_اطلاعاتی ایران بازداشت شد.
📌 جمشید_شارمهد سردسته گروه تروریست-تجزیه طلب تندر (انجمن پادشاهی) روانپریشی بود که هر نوع پلیدی سیاسی را در خود داشت. وی علاوه بر همراهی و همکاری پیوسته با عناصر تجزیه #گاماج (شبکه #گوناز) در وب سایت تندر نیز مطالبی علیه #تمامیت_ارضی، #زبان_فارسی و #وحدت_ملی منتشر میکرد و حتی فعالان سیاسی مخالف #قوم_گرایان را به ترور تهدید میکرد.
📌در بخشی از سایت تندر ذیل عنوان حقوق اقوام درباره #کردستان چنین آمده است:
«از زمانی که کردستان درطول این هزارو چهارصد سال در اسارت #ترک و #تازی و #فارس #شیعە فرزندانش را تاحال از دست داده است و یکپارچگی اش از میان رفتە است.، هیچگاه جنبشی فراگیر در این سرزمین برای احقاق حقوق ملیتی خود، وجود نداشته است و همواره باور به سنتهای کهنه پرستانه اسلامی این درخت تنومند تاریخی را از باروری برای خلق خود بازداشته است و اگر ثمری داده برای بیگانه بوده و بیشک همزبانان من در کردستان یا اسیر خان و طایفه و شهر و چهارچوب دین تازی هستند و یا مزدور اشغالگران #عرب و #ترک وبخشی از #فارس_زبانان شوونیست. شاید بپرسند چرا تاریخ ستم بر ملیت کرد را محدود به پس از قادسیه کرده اید؟ چرا دور برویم شرق کردستان در این چهل سال رژیم جمهوری اسلامی و در پنجاه و هفت سال رژیم فارس شوونیسم #شیعه #پهلوی چه بلاهایی بر سر خلق کردستان آمد».
این متن در بخش آیین ریشهای سایت که منظور از آن مانیفیست سیاسی گروه است، نوشته شده است.
📌در نوشتهای دیگر به نام «هم آموزش زبان مادری و هم آموزش به زبان ماری» با تهدید و فحاشی به وطنخواهان آنها به دلیل مقابله با قومگرایان تهدید به نابودی می کند. شارمهد در این ویدئو ابتدا میگوید:
«وظیفه ماست که این لجنهای متعفن به اصطلاح سوپر ناسیونالیست را از دایره فعالیتهای خود دور کنیم» و سپس عنوان میکند که هنگامی که سیل بیاید لاشه بدبوی آنهایی را که با آموزش به زبان مادری مخالف اند با خود خواهد برد!!!
📌ادبیات و طرز نگاه وی شباهت زیادی به گروههای قومگرای داخلی و خارجی داشت که این موضوع ناشی از همکاری تشکیلات وی با جریانهای #تجزیه_طلب #پان_کرد (کرد نما) و #پان_ترک ( #پانترک) است.
از@Ir_Azariha
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
https://t.me/ir_Azariha/10463?single
📌 جمشید_شارمهد سردسته گروه تروریست-تجزیه طلب تندر (انجمن پادشاهی) روانپریشی بود که هر نوع پلیدی سیاسی را در خود داشت. وی علاوه بر همراهی و همکاری پیوسته با عناصر تجزیه #گاماج (شبکه #گوناز) در وب سایت تندر نیز مطالبی علیه #تمامیت_ارضی، #زبان_فارسی و #وحدت_ملی منتشر میکرد و حتی فعالان سیاسی مخالف #قوم_گرایان را به ترور تهدید میکرد.
📌در بخشی از سایت تندر ذیل عنوان حقوق اقوام درباره #کردستان چنین آمده است:
«از زمانی که کردستان درطول این هزارو چهارصد سال در اسارت #ترک و #تازی و #فارس #شیعە فرزندانش را تاحال از دست داده است و یکپارچگی اش از میان رفتە است.، هیچگاه جنبشی فراگیر در این سرزمین برای احقاق حقوق ملیتی خود، وجود نداشته است و همواره باور به سنتهای کهنه پرستانه اسلامی این درخت تنومند تاریخی را از باروری برای خلق خود بازداشته است و اگر ثمری داده برای بیگانه بوده و بیشک همزبانان من در کردستان یا اسیر خان و طایفه و شهر و چهارچوب دین تازی هستند و یا مزدور اشغالگران #عرب و #ترک وبخشی از #فارس_زبانان شوونیست. شاید بپرسند چرا تاریخ ستم بر ملیت کرد را محدود به پس از قادسیه کرده اید؟ چرا دور برویم شرق کردستان در این چهل سال رژیم جمهوری اسلامی و در پنجاه و هفت سال رژیم فارس شوونیسم #شیعه #پهلوی چه بلاهایی بر سر خلق کردستان آمد».
این متن در بخش آیین ریشهای سایت که منظور از آن مانیفیست سیاسی گروه است، نوشته شده است.
📌در نوشتهای دیگر به نام «هم آموزش زبان مادری و هم آموزش به زبان ماری» با تهدید و فحاشی به وطنخواهان آنها به دلیل مقابله با قومگرایان تهدید به نابودی می کند. شارمهد در این ویدئو ابتدا میگوید:
«وظیفه ماست که این لجنهای متعفن به اصطلاح سوپر ناسیونالیست را از دایره فعالیتهای خود دور کنیم» و سپس عنوان میکند که هنگامی که سیل بیاید لاشه بدبوی آنهایی را که با آموزش به زبان مادری مخالف اند با خود خواهد برد!!!
📌ادبیات و طرز نگاه وی شباهت زیادی به گروههای قومگرای داخلی و خارجی داشت که این موضوع ناشی از همکاری تشکیلات وی با جریانهای #تجزیه_طلب #پان_کرد (کرد نما) و #پان_ترک ( #پانترک) است.
از@Ir_Azariha
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
https://t.me/ir_Azariha/10463?single
Telegram
آذری ها |Azariha
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عاشورا /سوگواری شیعیان ایرانی تبار #بحرین به #زبان_فارسی
پیوند تاریخی، فرهنگی، زبانی بحرین با ایران ناگسستنی است حتی اگر نسل جوان امروز این کشور، به ریشه های ایرانی خود آگاهی نداشته نباشند و خود را کاملا عرب بدانند.
بحرین در زمان #پهلوی_دوم با دسیسه انگلستان و ضعف و خطای بزرگ حکومت وقت، رسما از #ایران جداشد، در حالیکه با وجود اعمال نفوذ و دخالت های آشکار بریتانیا در طول یک قرن پیش از آن، تا آن تاریخ ۱۳۵۰ بحرین هنوز رسما و قانونا از ایران جدانشده بود و ایران بطور قانونی امکان پیگیری حق حاکمیت خود را بر این جزیره ارزشمند داشت، اما #محمدرضا_شاه در برابر فشارها و تهدیدهای خارجی، دوام نیاورد و تسلیم دسیسه تجزیه رسمی این بخش از خاک زرخیز ایران و افتادن همه ایرانی تباران و شیعیان آن زیر دست حکومت آل خلیفه، شد!
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
پیوند تاریخی، فرهنگی، زبانی بحرین با ایران ناگسستنی است حتی اگر نسل جوان امروز این کشور، به ریشه های ایرانی خود آگاهی نداشته نباشند و خود را کاملا عرب بدانند.
بحرین در زمان #پهلوی_دوم با دسیسه انگلستان و ضعف و خطای بزرگ حکومت وقت، رسما از #ایران جداشد، در حالیکه با وجود اعمال نفوذ و دخالت های آشکار بریتانیا در طول یک قرن پیش از آن، تا آن تاریخ ۱۳۵۰ بحرین هنوز رسما و قانونا از ایران جدانشده بود و ایران بطور قانونی امکان پیگیری حق حاکمیت خود را بر این جزیره ارزشمند داشت، اما #محمدرضا_شاه در برابر فشارها و تهدیدهای خارجی، دوام نیاورد و تسلیم دسیسه تجزیه رسمی این بخش از خاک زرخیز ایران و افتادن همه ایرانی تباران و شیعیان آن زیر دست حکومت آل خلیفه، شد!
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈پروفسور احسان یارشاطر، ایرانشناس بزرگ
⬅️مدیر پروژه ماندگار #دانشنامه_ایرانیکا
دانشمندی که سراسر زندگی پربارش وقف پژوهش در زبان و ادب #پارسی، تاریخ و فرهنگ #ایران، بزرگی که #ایرانشناسی تا همیشه وامدار و مدیون اوست
#احسان_یارشاطر:
«وطن ما، به یک معنی، سرزمینیست پر از صحراهای فراخ و کوههای بلند و رودها و دریاچههایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز بهپاخاسته است ... ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ مینواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوریهای قهرمانانش سخن میگفت، و #خیام، سرگردانی انسان را بازمینمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرتانگیز، از ظرایف روان انسان– بیش از همه عشق– سخن میگفتند.
این وطن را میتوان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است... وطن من #زبان_فارسی است.»
@LoversofIRAN
⬅️مدیر پروژه ماندگار #دانشنامه_ایرانیکا
دانشمندی که سراسر زندگی پربارش وقف پژوهش در زبان و ادب #پارسی، تاریخ و فرهنگ #ایران، بزرگی که #ایرانشناسی تا همیشه وامدار و مدیون اوست
#احسان_یارشاطر:
«وطن ما، به یک معنی، سرزمینیست پر از صحراهای فراخ و کوههای بلند و رودها و دریاچههایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز بهپاخاسته است ... ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ مینواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوریهای قهرمانانش سخن میگفت، و #خیام، سرگردانی انسان را بازمینمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرتانگیز، از ظرایف روان انسان– بیش از همه عشق– سخن میگفتند.
این وطن را میتوان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است... وطن من #زبان_فارسی است.»
@LoversofIRAN