@sokhanranihaa - محمد رضا شفیعی کدکنی - حاصل 70 سال کتاب خواندن…
@sokhanranihaa
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی:
خوب گوش کنید بچه ها
این سخنان حاصل ۷۰سال کتاب خواندن ومطالعه من هست
استاد گرانمایه #شفیعی_کدکنی
کلاس۸خرداد۱۳۹۷
روحیه ایرانیان را حفظ کنیم و ناامیدی را گسترش ندهیم
@LoversofIRAN
خوب گوش کنید بچه ها
این سخنان حاصل ۷۰سال کتاب خواندن ومطالعه من هست
استاد گرانمایه #شفیعی_کدکنی
کلاس۸خرداد۱۳۹۷
روحیه ایرانیان را حفظ کنیم و ناامیدی را گسترش ندهیم
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 چرا زبان فارسی مهم است؟ 👉
اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سخنان ارزشمند آقای دکتر حسن انوری، عضو #آذری #فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در مراسم بزرگداشتشان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایراد کردند.
@LoversofIRAN
⬅️بیش از ۶۰ درصد استادان زبان فارسی در دانشگاه های کشور از آذربایجان هستند.
من خدمتگزار #زبان #فارسی هستم، اگرچه #زبان_مادریام آذری است. از زمانی که مادرم شعری از حافظ را به من تفهیم کرد، شیفته زبان فارسی شدم. در دانشکده ادبیات #تبریز در حضور استادانی چون ماهیار نوابی ، دکتر رجائی بخارایی، دکتر منوچهر مرتضوی، استاد ادیب طوسی و استاد ترجانی زاده و در دانشکده ادبیات #دانشگاه_تهران در حضور استاد بدیعالزمان فروزانفر، استاد جلالالدین همائی دکتر ناتل خانلری و دکتر محمد معین و دیگر استادان کم و بیش و به قدر استطاعت بار موز زبان فارسی آشنا شدم. در طی بیش از سی سال خدمت در موسسه #لغتنامه_دهخدا تاریخ زبان فارسی را مرور کردم. وقتی قرار شد در مدت معینی، این فرهنگ را به فرجام برسانم شب و روز خود را در اختیار فرهنگ سخن قرار دادم.
اگر بپرسید چرا زبان فارسی برای منِ آذربایجانی مهم است، به شما میگویم که زبان فارسی مهم و شایسته دوست داشتن است. روزی #زبان_بینالمللی بوده و از هندوستان تا آسیای صغیر و بالکان را زیر سیطره داشته است.
دیگر آنکه به این زبان آثاری پدید آمده که از شاهکارهای ادبیات جهانی است. چند زبان در دنیا میشناسید که در آنها اثری چون #شاهنامه، دیوان #حافظ و دیوان شمس به وجود آمده باشد؟ از دیگر مزایای زبان فارسی آن است که #عرفان_ایرانی را به وجود آورده است. به قول دکتر #شفیعی_کدکنی: عرفان و زبان فارسی در مواردی از هم تجزیه ناپذیرند.
تنها من نیستم که شیفته زبان فارسیام. میتوانم شهادت بدهم که اکثر اهالی #آذربایجان زبان فارسی را دوست دارند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی قابل توجه است. برآورد کردهاند که بیش از شصت درصد استادان زبان فارسی در دانشگاههای کشور از اهالی آذربایجان هستند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در ایجاد آثاری به فارسی به ویژه فرهنگ فارسی (واژهنامه فارسی) شایان توجه است. بندهٔ ناچیز در سخنرانی که در بنیاد شهریار تبریز کردم، سهم آذربایجان را در فرهنگنویسی فارسی (واژهنامه نویسی فارسی) بررسی کردم و نشان دادم که تعداد زیادی از فرهنگهای فارسی (واژهنامه های فارسی) از زیر دست آذربایجانیها بیرون آمده است.
📰 برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25859، دوشنبه ۸ اردیبهشت۱۳۹۳/از @Ethnicstudies/
@LoversofIRAN
اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سخنان ارزشمند آقای دکتر حسن انوری، عضو #آذری #فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در مراسم بزرگداشتشان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایراد کردند.
@LoversofIRAN
⬅️بیش از ۶۰ درصد استادان زبان فارسی در دانشگاه های کشور از آذربایجان هستند.
من خدمتگزار #زبان #فارسی هستم، اگرچه #زبان_مادریام آذری است. از زمانی که مادرم شعری از حافظ را به من تفهیم کرد، شیفته زبان فارسی شدم. در دانشکده ادبیات #تبریز در حضور استادانی چون ماهیار نوابی ، دکتر رجائی بخارایی، دکتر منوچهر مرتضوی، استاد ادیب طوسی و استاد ترجانی زاده و در دانشکده ادبیات #دانشگاه_تهران در حضور استاد بدیعالزمان فروزانفر، استاد جلالالدین همائی دکتر ناتل خانلری و دکتر محمد معین و دیگر استادان کم و بیش و به قدر استطاعت بار موز زبان فارسی آشنا شدم. در طی بیش از سی سال خدمت در موسسه #لغتنامه_دهخدا تاریخ زبان فارسی را مرور کردم. وقتی قرار شد در مدت معینی، این فرهنگ را به فرجام برسانم شب و روز خود را در اختیار فرهنگ سخن قرار دادم.
اگر بپرسید چرا زبان فارسی برای منِ آذربایجانی مهم است، به شما میگویم که زبان فارسی مهم و شایسته دوست داشتن است. روزی #زبان_بینالمللی بوده و از هندوستان تا آسیای صغیر و بالکان را زیر سیطره داشته است.
دیگر آنکه به این زبان آثاری پدید آمده که از شاهکارهای ادبیات جهانی است. چند زبان در دنیا میشناسید که در آنها اثری چون #شاهنامه، دیوان #حافظ و دیوان شمس به وجود آمده باشد؟ از دیگر مزایای زبان فارسی آن است که #عرفان_ایرانی را به وجود آورده است. به قول دکتر #شفیعی_کدکنی: عرفان و زبان فارسی در مواردی از هم تجزیه ناپذیرند.
تنها من نیستم که شیفته زبان فارسیام. میتوانم شهادت بدهم که اکثر اهالی #آذربایجان زبان فارسی را دوست دارند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی قابل توجه است. برآورد کردهاند که بیش از شصت درصد استادان زبان فارسی در دانشگاههای کشور از اهالی آذربایجان هستند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در ایجاد آثاری به فارسی به ویژه فرهنگ فارسی (واژهنامه فارسی) شایان توجه است. بندهٔ ناچیز در سخنرانی که در بنیاد شهریار تبریز کردم، سهم آذربایجان را در فرهنگنویسی فارسی (واژهنامه نویسی فارسی) بررسی کردم و نشان دادم که تعداد زیادی از فرهنگهای فارسی (واژهنامه های فارسی) از زیر دست آذربایجانیها بیرون آمده است.
📰 برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25859، دوشنبه ۸ اردیبهشت۱۳۹۳/از @Ethnicstudies/
@LoversofIRAN
👈استاد شفیعیکدکنی در هجوم کژخوانان👉
@LoversofIRAN
#تجزیه_طلبان دانستهاند که برآوردهشدن آرزوهایشان منوط است به همراه کردن "مردم" با خودشان. پس میکوشند "مردم"را اغوا کنند و بر امواج عواطف برافروختهشده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان #شفیعی_کدکنی در موضوع #زبان #فارسی و زبانهای #محلی، رسانههای مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی توفیقاتی داشتند و توانستند عدهای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است.
بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملیاش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک "مردم"ایران است. به قول شفیعی:«قرنها و قرنهاست كه همه اين #اقوام در شكلگيری زبان بينالاقوامی فارسی مساهمت دارند. هيچ قومی بر قومی ديگر در ساختن امواج اين دريای بزرگ تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات نادرست، خاطر "مردم"را مشوش کند.
اما کانون تبلیغات آنان علیه استاد این بود: «شفیعی گفته؛ شاشیدم به زبانهای محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به #قوم و زبان ما توهین کرده است. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول شخص دیگری نقل کرده است. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده! آیا میتوان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون میداند؟
در همان فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و #سعدی و #حافظ! » آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانتکند؟ معلوم است که نه. اما دوستان ( #قوم_گرا) باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند!
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغهای بزرگ گفتند. گفتند؛ شفیعی مثل هایدگر #فاشیست است و قتل زبانهای محلی را تئوریزه کرده! میگوید مردم نباید به #زبان_مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبانهای محلی در مدارس و دانشگاهها سخن میگوید»! #نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر...
دکتر شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته است. اینهمه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کمرنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ #اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیدهاند که او به اقوام و زبانهای #بومی توهینکند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف #مذهبی و #قومی را خواست دولتهای استعماری میداند. در همین فایل هم که گفته: «زبانهای محلی، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهای محلیمان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشی مهم از فرهنگ مشتركمان را نمیفهميم». پس دیگر این جنجالها برای چیست؟
دکتر شفیعی کدکنی، هواخواه زبانهای محلی و فرهنگهای بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیقها باید زیر خیمه #ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ #ایران_یکپارچه را. ایرانی که برای «همه» #ایرانیان است. به نظر او عدهای در پوشش دلسوزی برای زبان و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی میزنند و آب به آسیاب بیگانگان میریزند. زبان، بهانه ایشان برای #تجزیه ایران است.
درستی این سخن استاد مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیهطلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت مینویسند. آزاد و بیهیچگونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم #ترکیه است:
«شفیعیکدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است و الّا چیزی از زبانمان باقی نمیماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعیکدکنی تکلیف را برای خیلیها (از جمله فعالین فرهنگی_مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانیها" گدایی احترام میکنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت #ملی آن ملت اعتلا مییابد"».
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند؟ از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان میآمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهستهتر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیشتر باشیم. بیشک اگر شفیعی میدانست این سخنان منتشرمیشود، عبارات دیگری را برمیگزید. دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبانهای محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین کریخواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد، زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. شماری از "مردم"نسبت به این مقایسهها حساساند. نباید عواطف را تحریککرد
@shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
#تجزیه_طلبان دانستهاند که برآوردهشدن آرزوهایشان منوط است به همراه کردن "مردم" با خودشان. پس میکوشند "مردم"را اغوا کنند و بر امواج عواطف برافروختهشده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان #شفیعی_کدکنی در موضوع #زبان #فارسی و زبانهای #محلی، رسانههای مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی توفیقاتی داشتند و توانستند عدهای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است.
بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملیاش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک "مردم"ایران است. به قول شفیعی:«قرنها و قرنهاست كه همه اين #اقوام در شكلگيری زبان بينالاقوامی فارسی مساهمت دارند. هيچ قومی بر قومی ديگر در ساختن امواج اين دريای بزرگ تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات نادرست، خاطر "مردم"را مشوش کند.
اما کانون تبلیغات آنان علیه استاد این بود: «شفیعی گفته؛ شاشیدم به زبانهای محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به #قوم و زبان ما توهین کرده است. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول شخص دیگری نقل کرده است. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده! آیا میتوان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون میداند؟
در همان فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و #سعدی و #حافظ! » آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانتکند؟ معلوم است که نه. اما دوستان ( #قوم_گرا) باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند!
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغهای بزرگ گفتند. گفتند؛ شفیعی مثل هایدگر #فاشیست است و قتل زبانهای محلی را تئوریزه کرده! میگوید مردم نباید به #زبان_مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبانهای محلی در مدارس و دانشگاهها سخن میگوید»! #نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر...
دکتر شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته است. اینهمه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کمرنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ #اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیدهاند که او به اقوام و زبانهای #بومی توهینکند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف #مذهبی و #قومی را خواست دولتهای استعماری میداند. در همین فایل هم که گفته: «زبانهای محلی، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبانهای محلیمان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشی مهم از فرهنگ مشتركمان را نمیفهميم». پس دیگر این جنجالها برای چیست؟
دکتر شفیعی کدکنی، هواخواه زبانهای محلی و فرهنگهای بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیقها باید زیر خیمه #ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ #ایران_یکپارچه را. ایرانی که برای «همه» #ایرانیان است. به نظر او عدهای در پوشش دلسوزی برای زبان و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی میزنند و آب به آسیاب بیگانگان میریزند. زبان، بهانه ایشان برای #تجزیه ایران است.
درستی این سخن استاد مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیهطلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت مینویسند. آزاد و بیهیچگونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم #ترکیه است:
«شفیعیکدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است و الّا چیزی از زبانمان باقی نمیماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعیکدکنی تکلیف را برای خیلیها (از جمله فعالین فرهنگی_مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانیها" گدایی احترام میکنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت #ملی آن ملت اعتلا مییابد"».
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند؟ از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان میآمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهستهتر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیشتر باشیم. بیشک اگر شفیعی میدانست این سخنان منتشرمیشود، عبارات دیگری را برمیگزید. دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبانهای محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین کریخواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد، زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. شماری از "مردم"نسبت به این مقایسهها حساساند. نباید عواطف را تحریککرد
@shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
رسانه نفرت پراکن و #تجزیه_طلب که از هیچ رذالتی برای ایجاد کینه بین #ملت_ایران فروگذارنمیکند، دروغ هایش علیه استاد #شفیعی_کدکنی تمامی ندارد
#ترک ها و ترکزبان های خوب ایران از این کانال #پانترک بیزارند
#ترک ها و ترکزبان های خوب ایران از این کانال #پانترک بیزارند
👈روشنفکرهای ایرانستیز 👉
@LoversofIRAN
✍امیر هاشمی مقدم: فرارو
⬅️چکیده: چندی است بحث #روشنفکران ایرانی، بین نویسندگان شناختهشدهی تلگرامی داغ است.
#مجتبی_لشکربلوکی به نقل از #شفیعی_کدکنی، روشنفکران ایرانی را به دو دسته «نمیخواهم» و «چه میخواهم» دستهبندی کرده و نتیجه گرفته است بیشتر روشنفکران کنونی ایران، از دسته نمیخواهماند که مدام در حال نق زدن و نقد این و آن بوده، بیآنکه بدانند دقیقا چه میخواهند.
#محمد_فاضلی اشاره دارد که روشنفکران ایرانی همچون بسیاری از دیگران، تنها ناکارآمدیها را دیده و انتقاد میکنند.
#امیر_ناظمی هم نسل سوم روشنفکران ایرانی را «چپکوک و اسلامگرا» میداند که مسائل اجتماعی و سیاسی را بسیار سادهانگارانه میبینند.
بر پایه همین ویژگی چپکوک و اسلامگرا که ناظمی برای این گروه نام برده، میخواهم نشان دهم که:
1- اینها ریشهشان به نخستین نسل روشنفکران میرسد؛
2- روشنفکران کنونی بیشترشان جزو این دستهاند؛
3- ایرانستیزی آشکار و نهان جزو ویژگیهای این دسته است.
پدر معنوی روشنفکران دینی ایران، #سید_جمالالدین است، خواه ایرانی بدانیمش و خواه افغانی. او بیش از آنکه دغدغه ایران داشته باشد، دغدغه #امت_اسلام را داشت و برای همین، حاضر به فدای منافع ایران در پای منافع امتگرایانه #عثمانی بود. اگر اعترافات #میرزا_رضا_کرمانی، قاتل #ناصرالدین_شاه را در جلسه بازجوییاش بپذیریم، آشکارا میگوید که قتل ناصرالدین شاه به تحریک سلطان عثمانی و نقشه سیدجمال بوده؛ چرا که ناصرالدین شاه، مانع پیوستن کل سرزمینهای اسلامی به امپراتوری عثمانی و زیر نظر خلیفه بوده و خلیفه به سیدجمال گفته باید او را از میان برداشت!!!
از دیگر سخنان و نوشتههای سیدجمال همین قربانی کردن #ایران و #تشیع در پای خلافت عثمانی و به نام #وحدت_اسلام، برداشت میشود. همین است که #میرزای_شیرازی، فعالیتهای سیدجمال را خلاف مصلحت #اسلام و تشیع دانسته بود، و نه به نامههای او پاسخ داد و نه او را به حضور پذیرفت.
این، نهایت سادهانگاری سیدجمال بود (ویژگیای که ناظمی برای راهکارهای روشنفکران چپکوک و اسلامگرا بر میشمرد). او در دورهای که امتگرایی در حال خاموشی بود، در پی این ایده، حتی به بهای قربانی کردن ایران و تشیع بر آمد. تجربه همان عثمانی هم نشان داد که این امتگرایی در کمتر از سه دهه بعد، جایش را به ملیگرایی متعصبانه #تُرکی داد که همچنان در این کشور دنبال میشود.
از سوی دیگر، قتل ناصرالدین شاه در آن دوره فاجعه بود؛ چرا که نه تنها در دوره ناصرالدین شاه، ایران عهد #قاجار بیشترین ثبات را داشت، بلکه او را میتوان روشنفکرترین شاه قاجار دانست. او نویسنده، عکاس، نقاش، خوشنویس، آشنا به زبان فرانسه، روزنامهخوان و پشتیبان گسترش دانش غربی در ایران بود. هرچند اینها به معنای نادیده گرفتن ویژگیهای منفی او نیست(که تردیدی هم در آنها نیست)؛ اما در مقایسه با دیگر شاهان قاجار، این برجستگیها را داشت.
امتگرایی، بعدها توسط دیگر روشنفکران #چپ_گرا و #اسلام_گرا دنبال شد. #جلال_آل_احمد بهعنوان روشنفکری برآمده از ایدئولوژی #چپ هم، بر #صفویان خرده گرفت که با بنیانگذاری حکومت #شیعه در ایران و پیشگیری از حل شدن ایران در خلافت عثمانی، جبهه قدرتمندی جلوی اروپا به وجود نیاوردند!!! #علی_شریعتی، #روشنفکر_دینی هم عین همین انتقادات را بر صفویان وارد میکند. او چه آنجا که از شکست #ایرانیان در برابر سپاه #اعراب به وجد میآید، چه آنجا که جانب عثمانیها را گرفته و بر صفویان میتازد، آشکارا موضع #ضد_ایرانی گرفته و دچار همان سادهاندیشی سیدجمال میشود. چرا که اگر امتگرایی راه علاج بود، خود عثمانیها از آن دست بر نمیداشتند و به سراغ ملیگرایی قومی/زبانی نمیرفتند.
این ویژگی ایرانستیزی یا توهین به #هویت_ایرانی، در میان بسیاری از روشنفکران که پیشینه دینی یا چپ داشتند، دنباله یافت و اتفاقا پس از انقلاب، فضای بهتری برای این گروه فراهم گردید. سخنرانیها و نوشتههای افرادی همچون #صادق_زیباکلام، #مصطفی_ملکیان، #یوسف_اباذری و دهها شخصیت دیگری که نام روشنفکر را یدک میکشند، در تحقیر #ایرانیان امروز یا نفی تمدن تاریخیشان، در همین راستا جای میگیرد؛ هرچند نا آگاهیشان درباره موضوعی که نقد میکنند، از میان اشتباهات فاحششان آشکار است.
آنچه این روزها بحث روشنفکران ایرانی را پیش کشیده، نقش آنها در توسعه کشور یا گذار از شرایط بحرانی کنونی است. اما دقیقا همین روحیه ایرانستیزانه برخی از روشنفکران ایرانی، مانع از تحقق این امر میشود. اصولا این روشنفکران با انکار توانمندیهای تاریخی و کنونی ایرانیان، باور به توسعه درونزا ندارند. این را بگذاریم در کنار نقش روشنفکران دیگر کشورها تا ژرفای فاجعه را دریابیم.
در این یادداشت، روشنفکران ایرانی و #ترکیه ای را مقایسه کردهام
https://t.me/moghaddames/135
@LoversofIRAN
✍امیر هاشمی مقدم: فرارو
⬅️چکیده: چندی است بحث #روشنفکران ایرانی، بین نویسندگان شناختهشدهی تلگرامی داغ است.
#مجتبی_لشکربلوکی به نقل از #شفیعی_کدکنی، روشنفکران ایرانی را به دو دسته «نمیخواهم» و «چه میخواهم» دستهبندی کرده و نتیجه گرفته است بیشتر روشنفکران کنونی ایران، از دسته نمیخواهماند که مدام در حال نق زدن و نقد این و آن بوده، بیآنکه بدانند دقیقا چه میخواهند.
#محمد_فاضلی اشاره دارد که روشنفکران ایرانی همچون بسیاری از دیگران، تنها ناکارآمدیها را دیده و انتقاد میکنند.
#امیر_ناظمی هم نسل سوم روشنفکران ایرانی را «چپکوک و اسلامگرا» میداند که مسائل اجتماعی و سیاسی را بسیار سادهانگارانه میبینند.
بر پایه همین ویژگی چپکوک و اسلامگرا که ناظمی برای این گروه نام برده، میخواهم نشان دهم که:
1- اینها ریشهشان به نخستین نسل روشنفکران میرسد؛
2- روشنفکران کنونی بیشترشان جزو این دستهاند؛
3- ایرانستیزی آشکار و نهان جزو ویژگیهای این دسته است.
پدر معنوی روشنفکران دینی ایران، #سید_جمالالدین است، خواه ایرانی بدانیمش و خواه افغانی. او بیش از آنکه دغدغه ایران داشته باشد، دغدغه #امت_اسلام را داشت و برای همین، حاضر به فدای منافع ایران در پای منافع امتگرایانه #عثمانی بود. اگر اعترافات #میرزا_رضا_کرمانی، قاتل #ناصرالدین_شاه را در جلسه بازجوییاش بپذیریم، آشکارا میگوید که قتل ناصرالدین شاه به تحریک سلطان عثمانی و نقشه سیدجمال بوده؛ چرا که ناصرالدین شاه، مانع پیوستن کل سرزمینهای اسلامی به امپراتوری عثمانی و زیر نظر خلیفه بوده و خلیفه به سیدجمال گفته باید او را از میان برداشت!!!
از دیگر سخنان و نوشتههای سیدجمال همین قربانی کردن #ایران و #تشیع در پای خلافت عثمانی و به نام #وحدت_اسلام، برداشت میشود. همین است که #میرزای_شیرازی، فعالیتهای سیدجمال را خلاف مصلحت #اسلام و تشیع دانسته بود، و نه به نامههای او پاسخ داد و نه او را به حضور پذیرفت.
این، نهایت سادهانگاری سیدجمال بود (ویژگیای که ناظمی برای راهکارهای روشنفکران چپکوک و اسلامگرا بر میشمرد). او در دورهای که امتگرایی در حال خاموشی بود، در پی این ایده، حتی به بهای قربانی کردن ایران و تشیع بر آمد. تجربه همان عثمانی هم نشان داد که این امتگرایی در کمتر از سه دهه بعد، جایش را به ملیگرایی متعصبانه #تُرکی داد که همچنان در این کشور دنبال میشود.
از سوی دیگر، قتل ناصرالدین شاه در آن دوره فاجعه بود؛ چرا که نه تنها در دوره ناصرالدین شاه، ایران عهد #قاجار بیشترین ثبات را داشت، بلکه او را میتوان روشنفکرترین شاه قاجار دانست. او نویسنده، عکاس، نقاش، خوشنویس، آشنا به زبان فرانسه، روزنامهخوان و پشتیبان گسترش دانش غربی در ایران بود. هرچند اینها به معنای نادیده گرفتن ویژگیهای منفی او نیست(که تردیدی هم در آنها نیست)؛ اما در مقایسه با دیگر شاهان قاجار، این برجستگیها را داشت.
امتگرایی، بعدها توسط دیگر روشنفکران #چپ_گرا و #اسلام_گرا دنبال شد. #جلال_آل_احمد بهعنوان روشنفکری برآمده از ایدئولوژی #چپ هم، بر #صفویان خرده گرفت که با بنیانگذاری حکومت #شیعه در ایران و پیشگیری از حل شدن ایران در خلافت عثمانی، جبهه قدرتمندی جلوی اروپا به وجود نیاوردند!!! #علی_شریعتی، #روشنفکر_دینی هم عین همین انتقادات را بر صفویان وارد میکند. او چه آنجا که از شکست #ایرانیان در برابر سپاه #اعراب به وجد میآید، چه آنجا که جانب عثمانیها را گرفته و بر صفویان میتازد، آشکارا موضع #ضد_ایرانی گرفته و دچار همان سادهاندیشی سیدجمال میشود. چرا که اگر امتگرایی راه علاج بود، خود عثمانیها از آن دست بر نمیداشتند و به سراغ ملیگرایی قومی/زبانی نمیرفتند.
این ویژگی ایرانستیزی یا توهین به #هویت_ایرانی، در میان بسیاری از روشنفکران که پیشینه دینی یا چپ داشتند، دنباله یافت و اتفاقا پس از انقلاب، فضای بهتری برای این گروه فراهم گردید. سخنرانیها و نوشتههای افرادی همچون #صادق_زیباکلام، #مصطفی_ملکیان، #یوسف_اباذری و دهها شخصیت دیگری که نام روشنفکر را یدک میکشند، در تحقیر #ایرانیان امروز یا نفی تمدن تاریخیشان، در همین راستا جای میگیرد؛ هرچند نا آگاهیشان درباره موضوعی که نقد میکنند، از میان اشتباهات فاحششان آشکار است.
آنچه این روزها بحث روشنفکران ایرانی را پیش کشیده، نقش آنها در توسعه کشور یا گذار از شرایط بحرانی کنونی است. اما دقیقا همین روحیه ایرانستیزانه برخی از روشنفکران ایرانی، مانع از تحقق این امر میشود. اصولا این روشنفکران با انکار توانمندیهای تاریخی و کنونی ایرانیان، باور به توسعه درونزا ندارند. این را بگذاریم در کنار نقش روشنفکران دیگر کشورها تا ژرفای فاجعه را دریابیم.
در این یادداشت، روشنفکران ایرانی و #ترکیه ای را مقایسه کردهام
https://t.me/moghaddames/135
Telegram
مقدمه
روشنفکر ایرانستیز
امیر هاشمی مقدم: فرارو
چکیده: چندی است بحث روشنفکران ایرانی، بین نویسندگان شناختهشدهی تلگرامی داغ است. مجتبی لشکربلوکی به نقل از شفیعی کدکنی، روشنفکران ایرانی را به دو دسته «نمیخواهم» و «چه میخواهم» دستهبندی کرده و نتیجه گرفته بیشتر…
امیر هاشمی مقدم: فرارو
چکیده: چندی است بحث روشنفکران ایرانی، بین نویسندگان شناختهشدهی تلگرامی داغ است. مجتبی لشکربلوکی به نقل از شفیعی کدکنی، روشنفکران ایرانی را به دو دسته «نمیخواهم» و «چه میخواهم» دستهبندی کرده و نتیجه گرفته بیشتر…
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
@shafiei_kadkani
ماییم چون غباران، در چارْچارِ باران
و او پرشکوهْکوهی بنشسته بر سکویش
اینک استاد #شفیعی_کدکنی، در آغاز دههٔ نهم از بودن و سرودن
زاده: ۱۹مهرِ ۱۳۱۸
پاینده باد گرانمایه استاد زبان پارسی
ماییم چون غباران، در چارْچارِ باران
و او پرشکوهْکوهی بنشسته بر سکویش
اینک استاد #شفیعی_کدکنی، در آغاز دههٔ نهم از بودن و سرودن
زاده: ۱۹مهرِ ۱۳۱۸
پاینده باد گرانمایه استاد زبان پارسی
@sokhanranihaa - محمد رضا شفیعی کدکنی - حاصل 70 سال کتاب خواندن…
@sokhanranihaa
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی:
خوب گوش کنید بچه ها
این سخنان حاصل ۷۰سال کتاب خواندن ومطالعه من هست
استاد گرانمایه #شفیعی_کدکنی
کلاس۸خرداد۱۳۹۷
روحیه ایرانیان را حفظ کنیم و ناامیدی را گسترش ندهیم
@LoversofIRAN
خوب گوش کنید بچه ها
این سخنان حاصل ۷۰سال کتاب خواندن ومطالعه من هست
استاد گرانمایه #شفیعی_کدکنی
کلاس۸خرداد۱۳۹۷
روحیه ایرانیان را حفظ کنیم و ناامیدی را گسترش ندهیم
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈استاد شفیعی کدکنی و زبانهای محلّی
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
Telegram
attach 📎
Audio
دفاع جانانه استاد بزرگ
#شفیعی_کدکنی از #فارسی
زبانهای #محلی گرامی اند اما ...
خرداد۱۳۹۷
تضعیف زبان فارسی که رقیب انگلیسی و روسی است؛
۱۰۰سال سیاست #انگلیس و #روسیه در #هند و آسیای میانه
@LoversofIRAN
#شفیعی_کدکنی از #فارسی
زبانهای #محلی گرامی اند اما ...
خرداد۱۳۹۷
تضعیف زبان فارسی که رقیب انگلیسی و روسی است؛
۱۰۰سال سیاست #انگلیس و #روسیه در #هند و آسیای میانه
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد زادروز #شفیعی_کدکنی شاعر، ادیب و استاد بزرگ ادبیات فارسی امروز ایران
شعری که یکی از دانشجویان ادبیات تقدیم استاد می کند و برخورد زیبای استاد با یاد مهرآمیز این دانشجو
@LoversofIRAN
شعری که یکی از دانشجویان ادبیات تقدیم استاد می کند و برخورد زیبای استاد با یاد مهرآمیز این دانشجو
@LoversofIRAN
برنامه ای که #روسیه/ #شوروی برای کمرنگ کردن جایگاه و پایگاه فرهنگ ایرانی و #زبان #فارسی در #آسیای_میانه/ #فرارودان انجام داده است
استاد #شفیعی_کدکنی
تضعیف پیوسته ایران از #قاجار تاکنون
@LoversofIRAN
استاد #شفیعی_کدکنی
تضعیف پیوسته ایران از #قاجار تاکنون
@LoversofIRAN
👆سلامت باشی #شفیعی_کدکنی استاد بزرگ زبان و ادبیات #فارسی
بزرگداشت استاد #محمدعلی_موحد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
عکس ایرنا از شفیعی کدکنی، نشسته بر درگاه تالار فردوسی، روی زمین
از استاد شفیعی کدکنی شنیده بودم که استاد موحد یکی از ده دانهدرشت فرهنگ ایران معاصر است. ایشان بر پیشانی یک مقاله خود که به موحد تقدیم کرده نوشت: شادی شیخی که خانقاه ندارد.
از دکتر موحد شنیدم که گفت شفیعی در کار خود نظیر ندارد. گفت بسیار شادم که شفیعیکدکنی گفته من اگر وزیر بودم مقاله «بازخوانی پرونده اتحاد اسلام نادر» تو را در کتابهای درسی میگذاشتم تا همه فرزندان ایران آن را بخوانند. /به نقل از: نور سیاه/
👈درود بر اندیشه و آیین فروتنانه بزرگمردان و استادان زیبااندیش و ایراندوست که از هزاران عنصر #سیاسی پرمدعای کم خاصیت در امروز این کشور، برای ایران سودمندتر بوده اند.
خداوند از عمر فرومایگان بگیرد و بر عمر این نازنینان بیافزاید.
به قول استاد #فریدون_جنیدی: برای ساختن و آبادکردن #ایران، باید روی فرهنگ ایران کار بسیار کرد. فرهنگ، فرهنگ، و فرهنگ ...
@LoversofIRAN
بزرگداشت استاد #محمدعلی_موحد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
عکس ایرنا از شفیعی کدکنی، نشسته بر درگاه تالار فردوسی، روی زمین
از استاد شفیعی کدکنی شنیده بودم که استاد موحد یکی از ده دانهدرشت فرهنگ ایران معاصر است. ایشان بر پیشانی یک مقاله خود که به موحد تقدیم کرده نوشت: شادی شیخی که خانقاه ندارد.
از دکتر موحد شنیدم که گفت شفیعی در کار خود نظیر ندارد. گفت بسیار شادم که شفیعیکدکنی گفته من اگر وزیر بودم مقاله «بازخوانی پرونده اتحاد اسلام نادر» تو را در کتابهای درسی میگذاشتم تا همه فرزندان ایران آن را بخوانند. /به نقل از: نور سیاه/
👈درود بر اندیشه و آیین فروتنانه بزرگمردان و استادان زیبااندیش و ایراندوست که از هزاران عنصر #سیاسی پرمدعای کم خاصیت در امروز این کشور، برای ایران سودمندتر بوده اند.
خداوند از عمر فرومایگان بگیرد و بر عمر این نازنینان بیافزاید.
به قول استاد #فریدون_جنیدی: برای ساختن و آبادکردن #ایران، باید روی فرهنگ ایران کار بسیار کرد. فرهنگ، فرهنگ، و فرهنگ ...
@LoversofIRAN
چرا #سعدی؟
استاد #شفیعی_کدکنی:
هيچ كس ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است و هيچ كس ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابىِ هنرِ شعر نيز بر مجموعهٔ ميراثِ بزرگان ادب #فارسى و #عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچكس در اين امر نيز نمىتواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخههاى فرهنگ وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنتِ هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكردهايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد بردهايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشتهاند و آن "آزمونگرى و تجربهگرايى" سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ كه او خود از آن به «معاملت داشتن » تعبير مىكند.
میخواهم به يكى از گوشههاى پوشيده ماندهٔ تجارب و معاملات او در آفاق حيات اشاره كنم. این ابيات بنگريد:
جوانمرد اگر راست خواهى ولىست
كرم پيشهٔ شاه مردان علىست/
@LoversofIRAN
ادامه در پیام پسین👇
استاد #شفیعی_کدکنی:
هيچ كس ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است و هيچ كس ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابىِ هنرِ شعر نيز بر مجموعهٔ ميراثِ بزرگان ادب #فارسى و #عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچكس در اين امر نيز نمىتواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخههاى فرهنگ وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنتِ هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكردهايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد بردهايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشتهاند و آن "آزمونگرى و تجربهگرايى" سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ كه او خود از آن به «معاملت داشتن » تعبير مىكند.
میخواهم به يكى از گوشههاى پوشيده ماندهٔ تجارب و معاملات او در آفاق حيات اشاره كنم. این ابيات بنگريد:
جوانمرد اگر راست خواهى ولىست
كرم پيشهٔ شاه مردان علىست/
@LoversofIRAN
ادامه در پیام پسین👇
👈👈 چرا #سعدی؟
⬅️ نوشته استاد گرانقدر ادبیات فارسی، #شفیعی_کدکنی:
◾️هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است. و هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابىِ هنرِ شعر نيز بر مجموعهٔ ميراثِ بزرگان ادب فارسى و عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچكس در اين امر نيز نمىتواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخههاى فرهنگ وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنتِ هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكردهايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد بردهايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشتهاند و آن
آزمونگرى و تجربهگرايى سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ همان چيزى كه او خود از آن به «معاملت داشتن » تعبير مىكند.
و من میخواهم به يكى از گوشههاى پوشيده ماندهٔ تجارب و معاملات گوناگون او در آفاق حيات اشاره كنم. به ابياتی از اين دست بنگريد:
جوانمرد اگر راست خواهى ولىست
كرم پيشهٔ شاه مردان علىست
يا
جوانمردىّ و لطف است آدميّت
همين نقش هيولايى مپندار
يا
علم آدميّت است و جوانمردى و ادب
ورنى ددى به صورت انسان مصوّرى
كه بالاترين حدّ انسانيت را در اين گونه ابيات به جوانمردان نسبت مىدهد و خود تصريح دارد كه آخرين حدِّ سير روحانىاش، پس از آن همه تحصيل در مدارس علوم اسلامى از قبيل نظاميّهٔ بغداد، پيوستن به جوانمردان بوده است:
نشستم با جوانمردان قلّاش
بشُستم هرچه خواندم بر اديبان
و بهترين قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمرداناند، چنان كه در داستان آن جوانمرد تبريزى مىبينيم كه دزدى را از راه ديوار به سراى خويش مىبرد و دستار و رختِ خود را بدو مىدهد تا در دزدى ناكام نباشد و در پايان مىگويد:
عجب نايد از سيرتِ بخردان
كه نيكى كنند از كرم با بدان
در چشمانداز نخست چنين به نظر مىرسد كه ستايش جوانمردى امرى است طبيعى و هر كسى به فضايل اخلاقى اشارتى داشته باشد همين حرفها را مىزند؛ امّا چنين نيست.
براي آنكه مساله قدرى ملموستر و روشنتر شود، از همشهرى بزرگ و بىهمتاى سعدى، خواجهٔ شيراز ياد مىکنيم كه در سراسر ديوانش حتى يك بار هم از كلماتى مانند « جوانمرد» و
« جوانمردى» و « فتوّت» ياد نكرده است. آيا اين يك امر تصادفىست يا مىتواند ريشه هايى در روانشناسى فردى و شخصى سعدى داشته باشد؟ به گفتهٔ خودش:
دگرى همين حكايت بكند كه من وليكن
چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد
بىگمان او در اين قلمرو نيز معاملت و تجربه داشته است.
/محمدرضا شفيعى كدكنى
قلندريّه در تاريخ
صص ۵۲۸–۵۲۷/
@LoversofIRAN
⬅️ نوشته استاد گرانقدر ادبیات فارسی، #شفیعی_کدکنی:
◾️هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است. و هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابىِ هنرِ شعر نيز بر مجموعهٔ ميراثِ بزرگان ادب فارسى و عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچكس در اين امر نيز نمىتواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخههاى فرهنگ وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنتِ هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكردهايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد بردهايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشتهاند و آن
آزمونگرى و تجربهگرايى سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ همان چيزى كه او خود از آن به «معاملت داشتن » تعبير مىكند.
و من میخواهم به يكى از گوشههاى پوشيده ماندهٔ تجارب و معاملات گوناگون او در آفاق حيات اشاره كنم. به ابياتی از اين دست بنگريد:
جوانمرد اگر راست خواهى ولىست
كرم پيشهٔ شاه مردان علىست
يا
جوانمردىّ و لطف است آدميّت
همين نقش هيولايى مپندار
يا
علم آدميّت است و جوانمردى و ادب
ورنى ددى به صورت انسان مصوّرى
كه بالاترين حدّ انسانيت را در اين گونه ابيات به جوانمردان نسبت مىدهد و خود تصريح دارد كه آخرين حدِّ سير روحانىاش، پس از آن همه تحصيل در مدارس علوم اسلامى از قبيل نظاميّهٔ بغداد، پيوستن به جوانمردان بوده است:
نشستم با جوانمردان قلّاش
بشُستم هرچه خواندم بر اديبان
و بهترين قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمرداناند، چنان كه در داستان آن جوانمرد تبريزى مىبينيم كه دزدى را از راه ديوار به سراى خويش مىبرد و دستار و رختِ خود را بدو مىدهد تا در دزدى ناكام نباشد و در پايان مىگويد:
عجب نايد از سيرتِ بخردان
كه نيكى كنند از كرم با بدان
در چشمانداز نخست چنين به نظر مىرسد كه ستايش جوانمردى امرى است طبيعى و هر كسى به فضايل اخلاقى اشارتى داشته باشد همين حرفها را مىزند؛ امّا چنين نيست.
براي آنكه مساله قدرى ملموستر و روشنتر شود، از همشهرى بزرگ و بىهمتاى سعدى، خواجهٔ شيراز ياد مىکنيم كه در سراسر ديوانش حتى يك بار هم از كلماتى مانند « جوانمرد» و
« جوانمردى» و « فتوّت» ياد نكرده است. آيا اين يك امر تصادفىست يا مىتواند ريشه هايى در روانشناسى فردى و شخصى سعدى داشته باشد؟ به گفتهٔ خودش:
دگرى همين حكايت بكند كه من وليكن
چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد
بىگمان او در اين قلمرو نيز معاملت و تجربه داشته است.
/محمدرضا شفيعى كدكنى
قلندريّه در تاريخ
صص ۵۲۸–۵۲۷/
@LoversofIRAN
4_5866015025197483839.pdf
2.3 MB
📝📖 #ادبی #ادبیات_ایران
■□ پژوهشگر ستیهنده؛
گفتگو با استاد #مجتبی_مینوی پاییز ۱۳۵۲
این گفتگو در گوشه ای از کتابخانه استاد مینوی انجام شد که از کاملترین کتابخانه های #ایرانشناسی و #ادبیات_فارسی بود.
شرکتکنندگان در گفتگو:
#نجف_دریابندی
#ایرج_افشار
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
■ ششم بهمنماه، سالروز درگذشت پژوهشگر ستیهندهٔ ایران؛ استاد مجتبی مینوی.
۱۹بهمن ۱۲۸۱
۶ بهمن ۱۳۵۵
روانش شاد و راهش پر رهرو باد 🖌📖
(از کانال استاد شفیعی کدکنی)
*ستیهنده=نستوه،خستگی ناپذیر،ستیزه گر
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
■□ پژوهشگر ستیهنده؛
گفتگو با استاد #مجتبی_مینوی پاییز ۱۳۵۲
این گفتگو در گوشه ای از کتابخانه استاد مینوی انجام شد که از کاملترین کتابخانه های #ایرانشناسی و #ادبیات_فارسی بود.
شرکتکنندگان در گفتگو:
#نجف_دریابندی
#ایرج_افشار
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
■ ششم بهمنماه، سالروز درگذشت پژوهشگر ستیهندهٔ ایران؛ استاد مجتبی مینوی.
۱۹بهمن ۱۲۸۱
۶ بهمن ۱۳۵۵
روانش شاد و راهش پر رهرو باد 🖌📖
(از کانال استاد شفیعی کدکنی)
*ستیهنده=نستوه،خستگی ناپذیر،ستیزه گر
عاشقان ایران
@LoversofIRAN