عاشقان ایران
470 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
👇👇
👈اعتراض، حق ملت ایران است👉

عوامل گوناگونی هستند که #اعتراض های به حق مردم نسبت به شرایط سخت زندگی شان را تبدیل به #اغتشاش و #آشوب می کنند.

#اختصاصی_کانال
@LoversofIRAN

در "اصل ۲۷" #قانون_اساسی ایران پس از انقلاب اسلامی آمده است: 《تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی ‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.‌‏》

در دانش #مدیریت، هنگام بررسی #بحران در سازمانها و #مدیریت_بحران سازمانی، بحثی که موردتوجه قرار میگیرد بررسی سطح #تعارض در هر سازمان است. تعارض یعنی "تضاد هدف و منافع" هر دسته یا گروه در سازمان، با گروهی دیگر؛ چراکه منابع سازمان (پول، کار، قدرت، اعتبار و...) نامحدود نیستند پس کمیاب بودن آنها سدی در برابر رفتار گروههای مختلف سازمان است. سطح تعارض در سازمان ها هرچه از حد #تعادل بالاتر رود امکان تبدیل شدن آن به بحران بیشتر میشود(آنتونی رابینز، رفتار سازمانی). بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی #جامعه را نیز از همین دیدگاه "تعارض" میتوان بررسی کرد چون جامعه از سازمانهای گوناگونی ساختار یافته است و بحران اجتماعی آن ریشه در تعارض و تضاد منافع و اهداف گروههای مختلف در بحث آزادی و قوانین اجتماعی، بحران اقتصادی اش ریشه در تضاد برای تقسیم دارایی های و ثروت، و بحران سیاسی ریشه در تضاد هنگام تقسیم قدرت دارد.

در بحران اجتماعی چندروز گذشته ایران نیز باید دقت کرد که درکنار عوامل #ضد_ایرانی گوناگون محرک مردم که از خارج کشور راهبری می شوند، اما ریشه اصلی اعتراض مردم، واقعیتهای تلخ جامعه ایران است که خارجی ها توانسته اند بر آن سوارشوند از جمله؛ بیکاری، وضعیت بد مالباختگان بانک‌ها، عدم پرداخت حقوق کارگران، خبر قطع یارانه ۳۵میلیون نفر در سال۹۷، خبر گرانی بنزین تا ۱۵۰۰ تومان، حذف بخشی از خدمات بیمه درمانی، گران شدن اقلام خوراکی و اساسی مردم، در کنار اخبار هر ماه ی فساد مالی گروه هایی که هریک با دست داشتن در بخشی از قدرت به باندهای #مافیا تبدیل شده اند. این رخدادهای تباه کننده جامعه، فشاری را بیش از سطح متعادل تعارض برای طبقه آسیب پذیر ملت ایران فراهم کرده است و براستی شماری از مردم را به ستوه آورده که کاملا طبیعی است. هر انسانی آستانه مشخصی برای تحمل درد و رنج دارد.

در این هنگامه، گروههای #تجزیه_طلب، #منافقین (مجاهدین خلق پیشین)، دست نشاندگان #عربستان و #اسراییل و #ترکیه و #آمریکا، هم به میدان آمده و با دخالت در اعتراض های مردمی، می خواهند آن را به سوی موردنظر خود ببرند، که این مساله هوشیاری بالای #ملت_ایران و #حاکمیت_ایران را می طلبد. مردم ایران باید سریع و هوشیارانه خود را از این گروههای دشمن جداکنند و حاکمیت هم باید راهکارهای خردمندانه برای پایان دادن به این "بحران" بچیند تا به مردم نشان دهد که درپی اقدام های واقعی و کاربردی برای رفع مشکلات و برآوردن خواسته هایشان است.

مردم را بفهمید و برایشان راه ابراز قانونی و مسالت آمیز اعتراض را باز کنید چون مردم در برابر رای دادن و شرکت در انتخابات، حق بی چون و چرای پرسشگری از کسانی را که بر اریکه نشانده اند دارند که اگر چنین نشود آنگاه:
1_ در نبود آزادی بیان و مخالفت قانونی، صدای اعتراض مردم که میتوانست مدنی و چارچوب مند باشد، تبدیل به اغتشاش و درگیری و آشوب می شود، چراکه این فشار باید تخلیه شود، وحتما به سوءاستفاده دشمنان داخل وخارج ایران خواهدانجامید.
2_ صدای بلند #اعتراض مردم، و #آزادی_بیان، نعمت هایی بزرگ برای هر کشورند زیرا باعث اصلاح سریعتر ساختارهای بیمار رسمی و دولتی می شوند و از گسترش سریع #فساد و تباهی در سیستم رسمی وحکومتی کشور پیشگیری میکنند.

امیدواریم دستکم بخشی از حکومت هم به این نتیجه گیری برسد، اگرچه که شاید دیرشده و فرصتهای ارزشمندی از دست رفته است که می توانست به این شکل ابراز نارضایتی های خیابانی نرسد. تنها راه پایداری و سرافرازی ایران عزیز ما آنست که #اصلاحات_اساسی از خود ساختار رسمی و حکومتی کشور آغاز شود و سرچشمه های #فساد از قدرتمندترین نهادهای این کشور بخشکد تا ساختارهای خردتر و کوچکتر هم قابل #اصلاح شوند.

@LoversofIRAN

https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈اندیشه ملی که مصدق پرچمدارش بود، همواره یا خار چشم تمامیت خواهان بوده یا ایرانستیزان

#ماریا_بهمن_پور

@LoversofIRAN

حکومتی شبیه #مصدق، همیشه خار چشم تمامیت خواهان بوده وهست چون در عین عدم تمایل به تغییرات انقلابی، ویژگی هایی ساختار شکنانه را در چارچوب #قوانین_بین_المللی و #قوانین_داخلی داشت که با نقض قالبهای سفارشی و از پیش تعیین شده دیکتاتوری و توافقات پنهانی کانون های قدرت که در ضدیت با منافع بلندمدت (و نه کوتاه مدت) مردم ایران بودند، خودنمایی می کرد.

حکومت مصدق گرچه #انقلابی نبود و مصدق تفکرات انقلابی به معنای از بین بردن کامل ساختار رسمی حاکمیت نداشت(نخواست با چهره رهبری انقلابی، مردم را به حمایت مستقیم از خود به خیابان آورد و در تقابل مستقیم با نظامیان طرفدار پادشاهی قراردهد) اما در عین حال دربخشی از برنامه هایش دنبال ساختارشکنی درون زا یعنی #تحول_خواهی، #اصلاحات اساسی و عملی بود. مصدق برای احقاق حق ملت ایران نسخه ی بالارفتن از #دیوار_سفارت انگلیس را نپیچید بلکه انگلستان را با تیر قانون در #دادگاه_لاهه ( #دیوان_لاهه #لاهه) به چارمیخ کشید.

دولت مصدق، دولتی #آزادی خواه و دلسوز #ملت بود، درعین حال دست نشانده هیچ قدرت خارجی نبود؛ دستش هم آلوده به خون بی گناهان و ناپاک در پول های کثیف نبود گرچه مانند هر حکومت دیگری دارای خطا و اشتباه بود که با کمک زمان می توانست اصلاح شود اما افسوس مهلتی که لازم و کافی بود به او داده نشد.

بسیاری در این ۶۴ سال پس از ۲۸ امرداد سال سیاه ۳۲، تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند با انواع تهمت ها مصدق را منفور مردم کنند. تهمت هایی چنان مسخره و متناقض که همین تناقض ها نشان پریشانی اندیشه ی سازندگان آن تهمت هاست. دشمنان ناجوانمردش او را از #توده ای تا جاسوس #انگلیس و #فراماسون و عامل #روسیه و همدست تندروهای #مذهبی چون #فداییان_اسلام خوانده اند که هیچگاه در یک نفر قابل جمع نیست! می خواستند او را مانند خودشان به منجلاب بکشند؛ اما نتوانستند و در نزد عقلا خود را روز به روز رسواتر کرده اند.

نمی گویم مصدق مبرا از خطا و اشتباه بود؛ که اگر چنین بود، سرنوشت ایران و جنبش ملی آن، حتما جور دیگری پیش می رفت. مصدق به ویژه در ۶ ماه آخر نخست وزیری اش ۲_۳ اشتباه آشکار داشت که من آنها را ناشی از عدم تمرکز حاصل از فشارهای خردکننده ی بدخواهان و توطئه گران علیه #نهضت_ملی می دانم که تاب آوردن در برابر آن ها با توجه به کهولت سن و حال ناخوش و بیماری مصدق، کاری بس دشوار بود! آن یورش های همه جانبه، آشکارا مصدق و شیرازه نیروهای جنبش نوپای ملی ایران را دچار نوعی دست پاچگی برای حفظ دستاوردهای #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت کرده بود و نتیجه آن فشارهای همه جانبه و روز افزون (از سوی همه نیروهای متضاد یعنی تندروهای مذهبی، #سلطنت_طلب های ضد مصدق، کانون های لابی انگلیس، آمریکا، روسیه و حزب توده)، این شد که مصدق فقط می خواست به هر ترتیبی شده نتایج و دستاوردهایی را که یک عمر برایشان انتظار کشیده بود حفظ کند حتا اگر با چند اشتباه بزرگ استراتژیک در تصمیم گیری همراه می بود.

اما، بی شک، مصدق هرچه که بود؛ و هر که بود، مصدق بود. صادق و بر عهدش برای پاسداشت ایران با هیچ گروه، دسته و رسته ای معامله نکرد و به هیچ بهایی حیثیت و اعتبار نهضت ملی را که شالوده مبارزه و پایداری ملت ایران می دانست نفروخت، گرچه به حذف خود و یارانش بیش ازنیم قرن از شطرنج سیاست ایران انجامید.
مصدق همچون هر سیاستمدار بزرگی دچار اشتباه شد؛ اما اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم این در شرایطی بودکه با دسیسه های مسلسل وار داخل و خارج کشور مسیرش ناتمام ماند و هیچ مجالی برای جبران اشتباهات پایان نخست وزیری اش نیافت و نتوانست نتایج درخشانی که نهضت ملی کسب کرده بودو آرزوهای بزرگی که برای ایران داشت را به انجام رساند.

۱۸ماه، فرصتی اندک بود برای دولتی که گامی چنان بزرگ برداشته بود که همه عناصر متزلزل و کم اراده داخلی را به فریاد بلند واداشته بود و همه استعمارگران بی رحم خارجی را نیز.

اما آنچه مهم است و مصدق را عنصری بی همتا در #تاریخ_معاصر_ایران می کند، اینست که بدخواهانش نه توانستند تهمت ناشایست "وابستگی به خارج" را(چنانکه شایسته ی خودشان بود)که به او می زدند ثابت کنند و نه توانستند دامانش را با تهمت ناپاکی و خائن به وطن (باز هم همانطور که شایسته خودشان بود)بیالایند. او بخاطر #وطن_پرستی، معامله نکردن بر سر حیثیت و #منافع_ملی ایران، و پاکدستی اش، آبرو و اعتبار #ملی_گرایی معاصر ایران است.

مصدق هم باید نقد شود، اما هرکس بخواهد دامان این بزرگمرد را بخاطر اشتباهاتش و یا سوءاستفاده ای که جریان های سیاسی پس از #تبعید و مرگ او، از نام او کردند، به تهمت و دروغ ناروا بیالاید، بی شک ستمگر است و در حال خیانت به وطن حتا اگر نداند.

روانش شاد، آبروی جنبش معاصر #ملی ایران

@LoversofIRAN