👈 ۱۹خرداد سالگرد دفاع از ملیشدن نفت با #حضور_مصدق_در_دیوان_لاهه
پس از شکایت انگلستان علیه ایران❗️👉
@loversofiran
#بخش_۱
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
مسعود کاظمی در روزنامه شرق:
مردم ایران از محاکم بینالمللی خاطره خوبی ندارند. معمولا هرگاه ایران بهواسطه موضوعی در #دادگاههای_بینالمللی حاضر شده، دستاوردی غیر از ناکامی نداشته است. اما یکبار همهچیز متفاوت بود؛ ماجرای نفت و مصدق.
در روزهایی که توافقی با عنوان برجام بین ایران و ١+٥ در موضوع پرونده هستهای به دست آمد، دوباره نام مصدق بر سر زبانها افتاد.
عدهای حتی پا را فراتر گذاشتند و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه فعلی ایران را به دلیل توافق با غرب، با نخستوزیر ایران در زمان ملیشدن صنعت نفت مقایسه کردند؛
اما《حکایت پیرمرد چیز دیگری است》.
جواد ظریف هرگز به دادگاه نرفت بلکه با طرفهای غربی پای میز مذاکرهای برابر نشست. مصدق اما شاید تنها دولتمرد ایرانی است که به دادگاهی بینالمللی رفت و با دست پر از آن خارج شد.
خرداد ١٣٣٠ دولت #انگلیس، یکطرفه از ایران به دیوان بینالمللی دادگستری، معروف به دادگاه جهانی (رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد که مقر آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند است) #شکایت کرد.
◀️ریشه قراردادهای نفتی ایران و انگلیس:
پس از رویدادهای سیاسی_اقتصادی جهان بعد از #جنگ جهانی؛ قراردادهای نفتی بین کشورها دستخوش تغییرشد و به تبع آن در ایران نیزصداهایی به گوش میرسید که بر ضرورت تجدیدنظر در امتیازات اعطاشده به دیگر کشورهای جهان تأکید میکرد.
تا آن مقطع قرارداد ١٣١٢# که درحقیقت میراثدار قرارداد نفتی «دارسی» به حساب میآمد، سرنوشت نفت ایران را رقم میزد و براساس آن، انگلستان بر روند استخراج و تولید از منابع هیدروکربن ایران حاکم بود. اما با اصل تقسیم منافع (٥٠ – ٥٠) که پس از جنگ در بیشتر کشورهای خاورمیانه مدنظر قرار گرفت، تداوم چنان شرایطی برای ایرانیان پذیرفتنی نبود.
در سال ١٢٨١# مظفرالدینشاه امتیاز اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و فروش نفت در سراسر کشور، بهجز پنج ایالت شمالی آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان را ٦٠ سال❗ به ویلیام ناکس #دارسی انگلیسی واگذارکرد. براساس ماده ١٠ همان قرارداد، شرکت نفت ایران و انگلیس باید حدود ١٦ درصد از منافع خالص نفت را به عنوان حق امتیاز به دولت ایران پرداخت میکرد، اما انگیلسیها حتی حاضر به پرداخت این مبلغ ناچیز هم نشدند و از ابتدای فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران، همواره کشمکش برسر محاسبه سود خالص و حق امتیاز وجودداشت. در(۱۳۰۴) ١٩٣٢ ناگهان در لندن اعلام کردند سهم ایران از درآمد نفت آن سال به حدود یکچهارم سال پیش کاهش یافته است.
#رضاشاه این را حمله مستقیمی به شخص خود تلقی کرد وسخت خشمگین شد؛ در نتیجه قرارداد دارسی را ملغی کرد. گفته میشود او قرارداد را به داخل آتش انداخت و سوزاند.
درباره ماجرای انداختن پرونده نفت در آتش بخاری و لغو امتیاز دارسی؛ #تقیزاده، وزیر دارایی وقت شرح مفصلی در خاطرات خود نوشته است. انگلیس به جامعه ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین برای دادن یک امتیاز جدید نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنند. هیأت نمایندگان شرکت نفت به تهران آمد و با تقیزاده و داور و فروغی و علاء به مذاکره پرداخت. وقتی درباره همهچیز توافق شد، سرجان کدمن (رئیس شرکت نفت) ناگهان تقاضای تمدید قرارداد را هم به آن اضافه کرد. هیأت نمایندگی ایران نپذیرفت. نمایندگان انگلیس در شُرُف ترک ایران بودند که رضاشاه آنها را خواست. درگفتوگویی که کردند شاه اول در برابر تقاضای تمدید مقاومت میکرد؛ ولی بعد تسلیم شد. تقیزاده در چندجا، گاه به تفصیل، واقعه را شرح داده است.
در مرداد سال ١٣٠٩ تقیزاده، وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در سال ١٣١٢ قرارداد #دارسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد و موجی از #حمله_افکارعمومی را تا پایان به جان خرید. تقیزاده تصمیم این قرارداد را به عهده رضاشاه دانسته و بعدها در نطقی در مجلس، خود را «آلت فعل» او خواند. تقیزاده پس از انعقاد قرارداد تجدید دارسی از وزارت برکنار و در دی همان سال به عنوان وزیر مختار رهسپار فرانسه شد.
بههر روی در سالهای بعد و پس از کشوقوس فراوان کمیسیونی موسوم به نفت تشکیل شد و نتیجه آن شد که قرارداد الحاقی #گس_گلشاییان که در سال ١٣٢٨ منعقد شده بود، باطل شود و نتیجه پیشنهاد جایگزین آن، در روز ٢٩ اسفند سال ١٣٢٩# که به تصویب مجلس رسید، این شد که #صنعت_نفت_ایران_ملی اعلام شود. پس از به نخستوزیری رسیدن دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠، اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت در دستور کار دولت قرار گرفت. با تصویب این قانون شرکت سابق نفت ایران و انگلیس قطع ید؛ و صنعت نفت ایران ملی اعلام شد. مهندس #مهدی_بازرگان هم به عنوان اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد.
(خلاصه شده از انصاف نیوز)
@loversofiran
پس از شکایت انگلستان علیه ایران❗️👉
@loversofiran
#بخش_۱
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
مسعود کاظمی در روزنامه شرق:
مردم ایران از محاکم بینالمللی خاطره خوبی ندارند. معمولا هرگاه ایران بهواسطه موضوعی در #دادگاههای_بینالمللی حاضر شده، دستاوردی غیر از ناکامی نداشته است. اما یکبار همهچیز متفاوت بود؛ ماجرای نفت و مصدق.
در روزهایی که توافقی با عنوان برجام بین ایران و ١+٥ در موضوع پرونده هستهای به دست آمد، دوباره نام مصدق بر سر زبانها افتاد.
عدهای حتی پا را فراتر گذاشتند و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه فعلی ایران را به دلیل توافق با غرب، با نخستوزیر ایران در زمان ملیشدن صنعت نفت مقایسه کردند؛
اما《حکایت پیرمرد چیز دیگری است》.
جواد ظریف هرگز به دادگاه نرفت بلکه با طرفهای غربی پای میز مذاکرهای برابر نشست. مصدق اما شاید تنها دولتمرد ایرانی است که به دادگاهی بینالمللی رفت و با دست پر از آن خارج شد.
خرداد ١٣٣٠ دولت #انگلیس، یکطرفه از ایران به دیوان بینالمللی دادگستری، معروف به دادگاه جهانی (رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد که مقر آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند است) #شکایت کرد.
◀️ریشه قراردادهای نفتی ایران و انگلیس:
پس از رویدادهای سیاسی_اقتصادی جهان بعد از #جنگ جهانی؛ قراردادهای نفتی بین کشورها دستخوش تغییرشد و به تبع آن در ایران نیزصداهایی به گوش میرسید که بر ضرورت تجدیدنظر در امتیازات اعطاشده به دیگر کشورهای جهان تأکید میکرد.
تا آن مقطع قرارداد ١٣١٢# که درحقیقت میراثدار قرارداد نفتی «دارسی» به حساب میآمد، سرنوشت نفت ایران را رقم میزد و براساس آن، انگلستان بر روند استخراج و تولید از منابع هیدروکربن ایران حاکم بود. اما با اصل تقسیم منافع (٥٠ – ٥٠) که پس از جنگ در بیشتر کشورهای خاورمیانه مدنظر قرار گرفت، تداوم چنان شرایطی برای ایرانیان پذیرفتنی نبود.
در سال ١٢٨١# مظفرالدینشاه امتیاز اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و فروش نفت در سراسر کشور، بهجز پنج ایالت شمالی آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان را ٦٠ سال❗ به ویلیام ناکس #دارسی انگلیسی واگذارکرد. براساس ماده ١٠ همان قرارداد، شرکت نفت ایران و انگلیس باید حدود ١٦ درصد از منافع خالص نفت را به عنوان حق امتیاز به دولت ایران پرداخت میکرد، اما انگیلسیها حتی حاضر به پرداخت این مبلغ ناچیز هم نشدند و از ابتدای فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران، همواره کشمکش برسر محاسبه سود خالص و حق امتیاز وجودداشت. در(۱۳۰۴) ١٩٣٢ ناگهان در لندن اعلام کردند سهم ایران از درآمد نفت آن سال به حدود یکچهارم سال پیش کاهش یافته است.
#رضاشاه این را حمله مستقیمی به شخص خود تلقی کرد وسخت خشمگین شد؛ در نتیجه قرارداد دارسی را ملغی کرد. گفته میشود او قرارداد را به داخل آتش انداخت و سوزاند.
درباره ماجرای انداختن پرونده نفت در آتش بخاری و لغو امتیاز دارسی؛ #تقیزاده، وزیر دارایی وقت شرح مفصلی در خاطرات خود نوشته است. انگلیس به جامعه ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین برای دادن یک امتیاز جدید نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنند. هیأت نمایندگان شرکت نفت به تهران آمد و با تقیزاده و داور و فروغی و علاء به مذاکره پرداخت. وقتی درباره همهچیز توافق شد، سرجان کدمن (رئیس شرکت نفت) ناگهان تقاضای تمدید قرارداد را هم به آن اضافه کرد. هیأت نمایندگی ایران نپذیرفت. نمایندگان انگلیس در شُرُف ترک ایران بودند که رضاشاه آنها را خواست. درگفتوگویی که کردند شاه اول در برابر تقاضای تمدید مقاومت میکرد؛ ولی بعد تسلیم شد. تقیزاده در چندجا، گاه به تفصیل، واقعه را شرح داده است.
در مرداد سال ١٣٠٩ تقیزاده، وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در سال ١٣١٢ قرارداد #دارسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد و موجی از #حمله_افکارعمومی را تا پایان به جان خرید. تقیزاده تصمیم این قرارداد را به عهده رضاشاه دانسته و بعدها در نطقی در مجلس، خود را «آلت فعل» او خواند. تقیزاده پس از انعقاد قرارداد تجدید دارسی از وزارت برکنار و در دی همان سال به عنوان وزیر مختار رهسپار فرانسه شد.
بههر روی در سالهای بعد و پس از کشوقوس فراوان کمیسیونی موسوم به نفت تشکیل شد و نتیجه آن شد که قرارداد الحاقی #گس_گلشاییان که در سال ١٣٢٨ منعقد شده بود، باطل شود و نتیجه پیشنهاد جایگزین آن، در روز ٢٩ اسفند سال ١٣٢٩# که به تصویب مجلس رسید، این شد که #صنعت_نفت_ایران_ملی اعلام شود. پس از به نخستوزیری رسیدن دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠، اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت در دستور کار دولت قرار گرفت. با تصویب این قانون شرکت سابق نفت ایران و انگلیس قطع ید؛ و صنعت نفت ایران ملی اعلام شد. مهندس #مهدی_بازرگان هم به عنوان اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد.
(خلاصه شده از انصاف نیوز)
@loversofiran
عاشقان ایران
🎥 #سینمای_ایران 📚 #تاریخی #سیاسی 📺 تیزر ۲ دقیقه ای فیلم دیدنی «کودتای ۵۳» #مصدق #کودتا #انگلیس #آمریکا #چرچیل 🎞 فیلم «کودتای ۵۳» روایتی مستند از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ /1953/ در ایران علیه دولت دکتر مصدق است. ساخت این اثر ۸ سال طول کشید. ■این فیلم محصول…
📌 #سیاسی 💰 #اقتصادی 📚 #تاریخی
👈۱۲ بهمن سالروز ملی شدن صنعت شیلات و ماهیگیری ایران در دولت دکترمصدق گرامی باد
🔸توده ای ها پس از ملی_شدن صنعت شیلات ایران گفتند:
مصدق فرمان اربابان امپریالیست اش را اجرا کرد!!!
✴️ ملی شدن صنعت ماهی و شیلات ایران، یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران است که در ۱۲ بهمن سال ۱۳۳۱ خورشیدی، و در دوره زمامداری دکتر محمد مصدق به انجام رسید. این واقعه در راستای #سیاست_موازنه_منفی دولت مصدق (ندادن امتیاز به هیچ دولت بیگانه ای) ارزیابی میشود.
در دی ماه ۱۳۳۱ شوروی برای تمدید امتیاز #انحصار_کشتیرانی_شوروی در دریای خزر و شیلات در اطراف بندرهای ایرانی این دریاچه (قراردادی کاملا استعماری که تنها کشتی های شوروری اجاره رفت و آمد در دریاچه #کاسپی/ #خزر را داشتند و نه حتی کشتی های ایرانی!) به دولت مصدق پیشنهادهایی داد. این امتیاز، در گذشته(در زمان #محمد_شاه #قاجار) ابتدا به یک تبعه #روس تزاری به نام #لیانازوف داده شده بود و مدت آن در ۱۳۰۳ به سر می آمد.
#رضا_شاه هم در زمان زمامداری خود موافقت کرده بود امتیاز مزبور برای ۲۵ سال دیگر به شوروی انتقال یابد! توافقنامه #شیلات که توسط رضاشاه در ۱۳۰۶/۱۹۲۷ امضا شده بود، نفعی برای ایران نداشت زیرا به قول فرهاد دیبا پرداخت پولها به روبل انجام میشد، شوروی تعیین نرخ و فروش را کنترل میکرد، و همه حساب و کتابها را در اختیار داشت. این وضع چارهای جز قبول هر آنچه شوروی میخواست برای ایران نمیگذاشت. دکتر مصدق در همان زمان (رضاشاه) که نماینده #مجلس بود با این تمدید امتیاز مخالفت کرد.
بازهم دولت شوروی پیش از پایان مهلت مجدد امتیاز، در دی ماه ۱۳۳۱، خواهان تمدید قرارداد برای مدتی دیگر شد! (اینبار اما مصدق نخست وزیر ایران بود و #محمدرضا_شاه پادشاه ایران) مصدق درخواست شوروی را رد کرد و به سفیر آن کشور گفت؛ از ایران در حالی که #امتیاز_نفت_انگلیس را(که هنوز چند دهه به پایان آن مانده است) لغو می کند، نباید انتظار واگذاری دوباره #امتیاز_شیلات_شمال به #روس ها را داشته باشند.
در ۱۴ بهمن ۱۳۳۱ «به سوی آینده» (روزنامه حزب توده) نوشت:
«واقعیت امر این است که دولت ایران نماینده فئودال ها، زمینداران بزرگ و سرمایه داران عمده ای است که وابسته به امپریالیسم هستند، به همین جهت نمی تواند با سیاست دولت شوروی همراه شود، سیاستی که تامین صلح، آزادی و خوشبختی توده های تمامی مردم جهان را بر عهده دارد.»
«به سوی آینده» و «شهباز» (دو روزنامه حزب توده) ابتدا منکر این شدند که دولت شوروی خواهان تمدید امتیاز شیلات بوده است، اما به دنبال اعلام این مطلب از سوی خبرگزاری تاس، آنها نیز حرفشان را پس گرفتند.
"مردم" (ارگان رسمی حزب توده) در ۲۳ بهمن نظر رسمی حزب را در این مورد بیان کرد:
«روز اول بهمن ماه ۱۳۳۱ به سبب توقف عملیات شرکت شیلات ایران! دولت شوروی به دولت ایران پیشنهاد تمدید فعالیت های شرکت را برای مدت بیشتری داد. این پیشنهاد کاملا به نفع مردم ما و کشور ما بود. با وجود این، و به رغم این همه حقایق بدیهی، دولت مصدق بر خلاف منافع مردم ما و کشور ما و در راستای اجرای فرامین اربابان خارجی اش، رسما به پیشنهاد اتحاد شوروی پاسخ داد و اعلام کرد دولت او قصد تمدید فعالیت شرکت مشترک ایران و شوروی را ندارد. مردم ایران این اقدام ضد ملی مصدق را عمل زشتی تلقی می کنند و معتقدند که انگیزه این اقدام دشمنی با منافع مردم و پیروی از اربابان امپریالیست کسانی است که سر رشته سیاست کنونی ایران را در دست دارند.»
/بنکده ها:
مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان،۲۵۳-۲۵۵
فرهاد دیبا، محمد مصدق، ص ۱۶۷/
/از کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh /
#ملی #ملی_گرایی #ملی_شدن #صنعت_شیلات #صنعت_ماهی #صنعت_نفت #صنعت_شیلات_ایران #پهلوی #پهلوی_اول #پهلوی_دوم #مصدق #محمد_مصدق #توده #حزب_توده #روسیه #امریکا #انگلیس #امپریالیست #شوروی #کمونیست
🆚 عاشقان ایران:
درباره مصدق انچه بسیار نارواست و به ستم، اینست که هم از سوی دلدادگان بلوک شرق و هم بلوک غرب، مورد اتهام و هجمه است، یعنی هم از سوی بخشی از #سلطنت_طلب های تندرو و هم از سوی بخشی از #توده_ای های تندرو!!!
عناصر حزب توده به مصدق اتهام همکاری با امپریالیسم را میزدند چون دست روسیه _ارباب توده ای ها_ را از منابع ارزنده آبزیان و #ماهی_دریای_شمال_ایران کوتاه کرده بود. حزب توده ایران، به همین راحتی و روشنی، سرسپرده کمونیسم بود و به خدمتگزار #ملت_ایران، به جرم ایستادن در برابر اربابش چنین ناروا تهمت می زد! دردناکتر انکه از آنسو هم گروه وابسته به غرب _امریکا و انگلیس_ به مصدق اتهام همکاری با روسیه و حزب توده را می زدند چون در برابر غربی ها ایستادگی کرده بود و از منابع #نفت_جنوب_ایران هم دست آنها را بریده بود!
عجبا از تنهایی این مرد خدمتگزار ملت و میهن!
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
👈۱۲ بهمن سالروز ملی شدن صنعت شیلات و ماهیگیری ایران در دولت دکترمصدق گرامی باد
🔸توده ای ها پس از ملی_شدن صنعت شیلات ایران گفتند:
مصدق فرمان اربابان امپریالیست اش را اجرا کرد!!!
✴️ ملی شدن صنعت ماهی و شیلات ایران، یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران است که در ۱۲ بهمن سال ۱۳۳۱ خورشیدی، و در دوره زمامداری دکتر محمد مصدق به انجام رسید. این واقعه در راستای #سیاست_موازنه_منفی دولت مصدق (ندادن امتیاز به هیچ دولت بیگانه ای) ارزیابی میشود.
در دی ماه ۱۳۳۱ شوروی برای تمدید امتیاز #انحصار_کشتیرانی_شوروی در دریای خزر و شیلات در اطراف بندرهای ایرانی این دریاچه (قراردادی کاملا استعماری که تنها کشتی های شوروری اجاره رفت و آمد در دریاچه #کاسپی/ #خزر را داشتند و نه حتی کشتی های ایرانی!) به دولت مصدق پیشنهادهایی داد. این امتیاز، در گذشته(در زمان #محمد_شاه #قاجار) ابتدا به یک تبعه #روس تزاری به نام #لیانازوف داده شده بود و مدت آن در ۱۳۰۳ به سر می آمد.
#رضا_شاه هم در زمان زمامداری خود موافقت کرده بود امتیاز مزبور برای ۲۵ سال دیگر به شوروی انتقال یابد! توافقنامه #شیلات که توسط رضاشاه در ۱۳۰۶/۱۹۲۷ امضا شده بود، نفعی برای ایران نداشت زیرا به قول فرهاد دیبا پرداخت پولها به روبل انجام میشد، شوروی تعیین نرخ و فروش را کنترل میکرد، و همه حساب و کتابها را در اختیار داشت. این وضع چارهای جز قبول هر آنچه شوروی میخواست برای ایران نمیگذاشت. دکتر مصدق در همان زمان (رضاشاه) که نماینده #مجلس بود با این تمدید امتیاز مخالفت کرد.
بازهم دولت شوروی پیش از پایان مهلت مجدد امتیاز، در دی ماه ۱۳۳۱، خواهان تمدید قرارداد برای مدتی دیگر شد! (اینبار اما مصدق نخست وزیر ایران بود و #محمدرضا_شاه پادشاه ایران) مصدق درخواست شوروی را رد کرد و به سفیر آن کشور گفت؛ از ایران در حالی که #امتیاز_نفت_انگلیس را(که هنوز چند دهه به پایان آن مانده است) لغو می کند، نباید انتظار واگذاری دوباره #امتیاز_شیلات_شمال به #روس ها را داشته باشند.
در ۱۴ بهمن ۱۳۳۱ «به سوی آینده» (روزنامه حزب توده) نوشت:
«واقعیت امر این است که دولت ایران نماینده فئودال ها، زمینداران بزرگ و سرمایه داران عمده ای است که وابسته به امپریالیسم هستند، به همین جهت نمی تواند با سیاست دولت شوروی همراه شود، سیاستی که تامین صلح، آزادی و خوشبختی توده های تمامی مردم جهان را بر عهده دارد.»
«به سوی آینده» و «شهباز» (دو روزنامه حزب توده) ابتدا منکر این شدند که دولت شوروی خواهان تمدید امتیاز شیلات بوده است، اما به دنبال اعلام این مطلب از سوی خبرگزاری تاس، آنها نیز حرفشان را پس گرفتند.
"مردم" (ارگان رسمی حزب توده) در ۲۳ بهمن نظر رسمی حزب را در این مورد بیان کرد:
«روز اول بهمن ماه ۱۳۳۱ به سبب توقف عملیات شرکت شیلات ایران! دولت شوروی به دولت ایران پیشنهاد تمدید فعالیت های شرکت را برای مدت بیشتری داد. این پیشنهاد کاملا به نفع مردم ما و کشور ما بود. با وجود این، و به رغم این همه حقایق بدیهی، دولت مصدق بر خلاف منافع مردم ما و کشور ما و در راستای اجرای فرامین اربابان خارجی اش، رسما به پیشنهاد اتحاد شوروی پاسخ داد و اعلام کرد دولت او قصد تمدید فعالیت شرکت مشترک ایران و شوروی را ندارد. مردم ایران این اقدام ضد ملی مصدق را عمل زشتی تلقی می کنند و معتقدند که انگیزه این اقدام دشمنی با منافع مردم و پیروی از اربابان امپریالیست کسانی است که سر رشته سیاست کنونی ایران را در دست دارند.»
/بنکده ها:
مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان،۲۵۳-۲۵۵
فرهاد دیبا، محمد مصدق، ص ۱۶۷/
/از کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh /
#ملی #ملی_گرایی #ملی_شدن #صنعت_شیلات #صنعت_ماهی #صنعت_نفت #صنعت_شیلات_ایران #پهلوی #پهلوی_اول #پهلوی_دوم #مصدق #محمد_مصدق #توده #حزب_توده #روسیه #امریکا #انگلیس #امپریالیست #شوروی #کمونیست
🆚 عاشقان ایران:
درباره مصدق انچه بسیار نارواست و به ستم، اینست که هم از سوی دلدادگان بلوک شرق و هم بلوک غرب، مورد اتهام و هجمه است، یعنی هم از سوی بخشی از #سلطنت_طلب های تندرو و هم از سوی بخشی از #توده_ای های تندرو!!!
عناصر حزب توده به مصدق اتهام همکاری با امپریالیسم را میزدند چون دست روسیه _ارباب توده ای ها_ را از منابع ارزنده آبزیان و #ماهی_دریای_شمال_ایران کوتاه کرده بود. حزب توده ایران، به همین راحتی و روشنی، سرسپرده کمونیسم بود و به خدمتگزار #ملت_ایران، به جرم ایستادن در برابر اربابش چنین ناروا تهمت می زد! دردناکتر انکه از آنسو هم گروه وابسته به غرب _امریکا و انگلیس_ به مصدق اتهام همکاری با روسیه و حزب توده را می زدند چون در برابر غربی ها ایستادگی کرده بود و از منابع #نفت_جنوب_ایران هم دست آنها را بریده بود!
عجبا از تنهایی این مرد خدمتگزار ملت و میهن!
💌 عاشقان ایران
@LoversofIRAN
گرامیداشت ۲۹ خرداد، سالروز #خلع_ید از شرکت نفت انگلیس در ایران
(خلع ید، به معنی "کوتاه کردن دست" است)
🔅خاطرهای از آخرین گامهای بیرون راندن انگلیسیها از #صنعت_نفت ایران
---------------
🔆بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۳۰ پرچم سه رنگ ایران بر فراز پالایشگاه #آبادان به اهتزاز درآمد و دست بریتانیای کبیر بعد از پنجاه سال از صنعت #نفت ایران کوتاه شد.
مهندس مهدی #بازرگان:
در این جا باید انصاف داد و خدمات افراد را در نظر گرفت. به خاطر دارم روزی آقای #مکی در جلسه هیات خلع ید اظهار داشت: شرکت نفت انگلیس حاضر نیست تاسیسات نفت را به ما تحویل دهد. باید دل به دریا بزنیم و برویم و خودمان همه چیز را در اختیار بگیریم.
بعضی از همکاران واهمه داشتند که اقدام به دین کار ممکن است ما را با پیشآمدهای نامطلوب و حتی شکست روبهرو کند. امیر علائی و من با نظر مکی موافق بودیم، اردلان هم استقبال کرد، دیگران تردید داشتند.
...سرانجام قرار شد طرح پیشنهادی آقای #حسین_مکی را اجرا کنیم. صبح روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ در فرمانداری #خرمشهر جمع شدیم و دسته جمعی به طرف دفتر مرکزی شرکت نفت راه افتادیم، به توصیه آقای غفاری، فرماندار خرمشهر، نیروی دریایی ایران یک دسته موزیک نظامی برای همراهی ما فرستاده بود، یک سینی با آینه و قرآن و پرچم ایران در پیشاپیش ما قرار داده شد.
پشت سر آن دسته موزیک حرکت میکرد و به دنبال آن هیات خلع ید و مردم که پیوسته تعدادشان افزایش مییافت، به ما ملحق میشدند. از روخانه رد شدیم و به دفتر مرکزی شرکت رسیدیم.
یک تابلوی برنزی قاب شده با عنوان «شرکت ملی نفت ایران؛ هیات خلع ید» را که با خود آورده بودیم، به دیوار ساختمان سه طبقه دفتر مرکزی شرکت سابق نصب کردیم. کارکنان انگلیسی شرکت از پشت پنجرهها، با حیرت جمعیت ناخوانده را نگاه میکردند.
به محوطه و ساختمان دفتر مرکزی وارد شدیم، یکر است به طبقه بالا و اتاق «دریک» رفتیم. در ملاقاتهای پیشین که با وی داشتیم، از میزش بلند میشد و با ما، دور میز گرد وسط اتاق مینشست. این دفعه هم دریک همان کار را کرد و به طرف ما آمد.
پیش از آنکه دور آن میز بنشینیم، مکی به من گفت: «برو، سرجایش بنشین» من هم معطل نکردم و پشت میزم نشستم. مستر دریک هاجوواج شده بود! چند لحظه بعد، بیآنکه حرف بزند، کلاهش را برداشت و رفت و ما دیگر او را ندیدیم!
به این ترتیب و به همین سادگی #خلع_ید_از_شرکت_نفت_انگلیس انجام شد...
به دستور دکتر #مصدق، در اولین اعلامیهای که منتشر کردیم یادآور شدیم که کلیه کارکنان ایرانی و انگلیسی براساس مقررات و مسوولیتهایی که در زمان تصدی «دریک» داشتهاند، در جای خود باقی خواهند ماند، ولی باید خودشان را مستخدم و مامور #ایران و #شرکت_ملی_نفت_ایران بدانند.
برای اداره امور مهم شرکت، پس از رفتن انگلیسیها، پیشبینیهایی کرده بودیم؛ #سرتیپ_تقی_ریاحی که فارغالتحصیل پلیتکنیک پاریس و استاد حقالتدریسی دانشکده فنی بود، خواستیم که جهت اداره #پالایشگاه_آبادان، با مستر راس(Ross) همکاری کند تا نسبت به مسائل #مدیریت آنجا آشنا شود. از #سرهنگ_شیبانی، معلم دانشکده افسری و متخصص مخابرات، برای سرپرستی دستگاههای تلگراف و بیسیم و تلفن شرکت دعوت شد....
برای تامین هزینهها و دستمزد کارگران و کارمندان، به دستور دکتر مصدق عایدات #گمرک_خرمشهر که روزانه بالغ بر نیم میلیون تومان بود، در اختیار هیاتمدیره قرار گرفته بود. به کلیه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و سفارتخانههای ایران در خارج از کشور بخشنامه شد، با هیاتمدیره موقت شرکت ملی ایران نهایت همکاری را به عمل آورند.
/مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۳۰۶-۳۰۸ /
از کانال وزین مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
https://t.me/mohammadmosaddegh/3670
(خلع ید، به معنی "کوتاه کردن دست" است)
🔅خاطرهای از آخرین گامهای بیرون راندن انگلیسیها از #صنعت_نفت ایران
---------------
🔆بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۳۰ پرچم سه رنگ ایران بر فراز پالایشگاه #آبادان به اهتزاز درآمد و دست بریتانیای کبیر بعد از پنجاه سال از صنعت #نفت ایران کوتاه شد.
مهندس مهدی #بازرگان:
در این جا باید انصاف داد و خدمات افراد را در نظر گرفت. به خاطر دارم روزی آقای #مکی در جلسه هیات خلع ید اظهار داشت: شرکت نفت انگلیس حاضر نیست تاسیسات نفت را به ما تحویل دهد. باید دل به دریا بزنیم و برویم و خودمان همه چیز را در اختیار بگیریم.
بعضی از همکاران واهمه داشتند که اقدام به دین کار ممکن است ما را با پیشآمدهای نامطلوب و حتی شکست روبهرو کند. امیر علائی و من با نظر مکی موافق بودیم، اردلان هم استقبال کرد، دیگران تردید داشتند.
...سرانجام قرار شد طرح پیشنهادی آقای #حسین_مکی را اجرا کنیم. صبح روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ در فرمانداری #خرمشهر جمع شدیم و دسته جمعی به طرف دفتر مرکزی شرکت نفت راه افتادیم، به توصیه آقای غفاری، فرماندار خرمشهر، نیروی دریایی ایران یک دسته موزیک نظامی برای همراهی ما فرستاده بود، یک سینی با آینه و قرآن و پرچم ایران در پیشاپیش ما قرار داده شد.
پشت سر آن دسته موزیک حرکت میکرد و به دنبال آن هیات خلع ید و مردم که پیوسته تعدادشان افزایش مییافت، به ما ملحق میشدند. از روخانه رد شدیم و به دفتر مرکزی شرکت رسیدیم.
یک تابلوی برنزی قاب شده با عنوان «شرکت ملی نفت ایران؛ هیات خلع ید» را که با خود آورده بودیم، به دیوار ساختمان سه طبقه دفتر مرکزی شرکت سابق نصب کردیم. کارکنان انگلیسی شرکت از پشت پنجرهها، با حیرت جمعیت ناخوانده را نگاه میکردند.
به محوطه و ساختمان دفتر مرکزی وارد شدیم، یکر است به طبقه بالا و اتاق «دریک» رفتیم. در ملاقاتهای پیشین که با وی داشتیم، از میزش بلند میشد و با ما، دور میز گرد وسط اتاق مینشست. این دفعه هم دریک همان کار را کرد و به طرف ما آمد.
پیش از آنکه دور آن میز بنشینیم، مکی به من گفت: «برو، سرجایش بنشین» من هم معطل نکردم و پشت میزم نشستم. مستر دریک هاجوواج شده بود! چند لحظه بعد، بیآنکه حرف بزند، کلاهش را برداشت و رفت و ما دیگر او را ندیدیم!
به این ترتیب و به همین سادگی #خلع_ید_از_شرکت_نفت_انگلیس انجام شد...
به دستور دکتر #مصدق، در اولین اعلامیهای که منتشر کردیم یادآور شدیم که کلیه کارکنان ایرانی و انگلیسی براساس مقررات و مسوولیتهایی که در زمان تصدی «دریک» داشتهاند، در جای خود باقی خواهند ماند، ولی باید خودشان را مستخدم و مامور #ایران و #شرکت_ملی_نفت_ایران بدانند.
برای اداره امور مهم شرکت، پس از رفتن انگلیسیها، پیشبینیهایی کرده بودیم؛ #سرتیپ_تقی_ریاحی که فارغالتحصیل پلیتکنیک پاریس و استاد حقالتدریسی دانشکده فنی بود، خواستیم که جهت اداره #پالایشگاه_آبادان، با مستر راس(Ross) همکاری کند تا نسبت به مسائل #مدیریت آنجا آشنا شود. از #سرهنگ_شیبانی، معلم دانشکده افسری و متخصص مخابرات، برای سرپرستی دستگاههای تلگراف و بیسیم و تلفن شرکت دعوت شد....
برای تامین هزینهها و دستمزد کارگران و کارمندان، به دستور دکتر مصدق عایدات #گمرک_خرمشهر که روزانه بالغ بر نیم میلیون تومان بود، در اختیار هیاتمدیره قرار گرفته بود. به کلیه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و سفارتخانههای ایران در خارج از کشور بخشنامه شد، با هیاتمدیره موقت شرکت ملی ایران نهایت همکاری را به عمل آورند.
/مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۳۰۶-۳۰۸ /
از کانال وزین مصدق به روایت تاریخ و اسناد @mohammadmosaddegh
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
https://t.me/mohammadmosaddegh/3670
Telegram
مصدق به روايت تاريخ و اسناد
@mohammadmosaddegh