👈 ۱۹خرداد سالگرد دفاع از ملیشدن نفت با #حضور_مصدق_در_دیوان_لاهه
پس از شکایت انگلستان علیه ایران❗️👉
@loversofiran
#بخش_۱
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
مسعود کاظمی در روزنامه شرق:
مردم ایران از محاکم بینالمللی خاطره خوبی ندارند. معمولا هرگاه ایران بهواسطه موضوعی در #دادگاههای_بینالمللی حاضر شده، دستاوردی غیر از ناکامی نداشته است. اما یکبار همهچیز متفاوت بود؛ ماجرای نفت و مصدق.
در روزهایی که توافقی با عنوان برجام بین ایران و ١+٥ در موضوع پرونده هستهای به دست آمد، دوباره نام مصدق بر سر زبانها افتاد.
عدهای حتی پا را فراتر گذاشتند و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه فعلی ایران را به دلیل توافق با غرب، با نخستوزیر ایران در زمان ملیشدن صنعت نفت مقایسه کردند؛
اما《حکایت پیرمرد چیز دیگری است》.
جواد ظریف هرگز به دادگاه نرفت بلکه با طرفهای غربی پای میز مذاکرهای برابر نشست. مصدق اما شاید تنها دولتمرد ایرانی است که به دادگاهی بینالمللی رفت و با دست پر از آن خارج شد.
خرداد ١٣٣٠ دولت #انگلیس، یکطرفه از ایران به دیوان بینالمللی دادگستری، معروف به دادگاه جهانی (رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد که مقر آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند است) #شکایت کرد.
◀️ریشه قراردادهای نفتی ایران و انگلیس:
پس از رویدادهای سیاسی_اقتصادی جهان بعد از #جنگ جهانی؛ قراردادهای نفتی بین کشورها دستخوش تغییرشد و به تبع آن در ایران نیزصداهایی به گوش میرسید که بر ضرورت تجدیدنظر در امتیازات اعطاشده به دیگر کشورهای جهان تأکید میکرد.
تا آن مقطع قرارداد ١٣١٢# که درحقیقت میراثدار قرارداد نفتی «دارسی» به حساب میآمد، سرنوشت نفت ایران را رقم میزد و براساس آن، انگلستان بر روند استخراج و تولید از منابع هیدروکربن ایران حاکم بود. اما با اصل تقسیم منافع (٥٠ – ٥٠) که پس از جنگ در بیشتر کشورهای خاورمیانه مدنظر قرار گرفت، تداوم چنان شرایطی برای ایرانیان پذیرفتنی نبود.
در سال ١٢٨١# مظفرالدینشاه امتیاز اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و فروش نفت در سراسر کشور، بهجز پنج ایالت شمالی آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان را ٦٠ سال❗ به ویلیام ناکس #دارسی انگلیسی واگذارکرد. براساس ماده ١٠ همان قرارداد، شرکت نفت ایران و انگلیس باید حدود ١٦ درصد از منافع خالص نفت را به عنوان حق امتیاز به دولت ایران پرداخت میکرد، اما انگیلسیها حتی حاضر به پرداخت این مبلغ ناچیز هم نشدند و از ابتدای فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران، همواره کشمکش برسر محاسبه سود خالص و حق امتیاز وجودداشت. در(۱۳۰۴) ١٩٣٢ ناگهان در لندن اعلام کردند سهم ایران از درآمد نفت آن سال به حدود یکچهارم سال پیش کاهش یافته است.
#رضاشاه این را حمله مستقیمی به شخص خود تلقی کرد وسخت خشمگین شد؛ در نتیجه قرارداد دارسی را ملغی کرد. گفته میشود او قرارداد را به داخل آتش انداخت و سوزاند.
درباره ماجرای انداختن پرونده نفت در آتش بخاری و لغو امتیاز دارسی؛ #تقیزاده، وزیر دارایی وقت شرح مفصلی در خاطرات خود نوشته است. انگلیس به جامعه ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین برای دادن یک امتیاز جدید نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنند. هیأت نمایندگان شرکت نفت به تهران آمد و با تقیزاده و داور و فروغی و علاء به مذاکره پرداخت. وقتی درباره همهچیز توافق شد، سرجان کدمن (رئیس شرکت نفت) ناگهان تقاضای تمدید قرارداد را هم به آن اضافه کرد. هیأت نمایندگی ایران نپذیرفت. نمایندگان انگلیس در شُرُف ترک ایران بودند که رضاشاه آنها را خواست. درگفتوگویی که کردند شاه اول در برابر تقاضای تمدید مقاومت میکرد؛ ولی بعد تسلیم شد. تقیزاده در چندجا، گاه به تفصیل، واقعه را شرح داده است.
در مرداد سال ١٣٠٩ تقیزاده، وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در سال ١٣١٢ قرارداد #دارسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد و موجی از #حمله_افکارعمومی را تا پایان به جان خرید. تقیزاده تصمیم این قرارداد را به عهده رضاشاه دانسته و بعدها در نطقی در مجلس، خود را «آلت فعل» او خواند. تقیزاده پس از انعقاد قرارداد تجدید دارسی از وزارت برکنار و در دی همان سال به عنوان وزیر مختار رهسپار فرانسه شد.
بههر روی در سالهای بعد و پس از کشوقوس فراوان کمیسیونی موسوم به نفت تشکیل شد و نتیجه آن شد که قرارداد الحاقی #گس_گلشاییان که در سال ١٣٢٨ منعقد شده بود، باطل شود و نتیجه پیشنهاد جایگزین آن، در روز ٢٩ اسفند سال ١٣٢٩# که به تصویب مجلس رسید، این شد که #صنعت_نفت_ایران_ملی اعلام شود. پس از به نخستوزیری رسیدن دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠، اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت در دستور کار دولت قرار گرفت. با تصویب این قانون شرکت سابق نفت ایران و انگلیس قطع ید؛ و صنعت نفت ایران ملی اعلام شد. مهندس #مهدی_بازرگان هم به عنوان اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد.
(خلاصه شده از انصاف نیوز)
@loversofiran
پس از شکایت انگلستان علیه ایران❗️👉
@loversofiran
#بخش_۱
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
مسعود کاظمی در روزنامه شرق:
مردم ایران از محاکم بینالمللی خاطره خوبی ندارند. معمولا هرگاه ایران بهواسطه موضوعی در #دادگاههای_بینالمللی حاضر شده، دستاوردی غیر از ناکامی نداشته است. اما یکبار همهچیز متفاوت بود؛ ماجرای نفت و مصدق.
در روزهایی که توافقی با عنوان برجام بین ایران و ١+٥ در موضوع پرونده هستهای به دست آمد، دوباره نام مصدق بر سر زبانها افتاد.
عدهای حتی پا را فراتر گذاشتند و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه فعلی ایران را به دلیل توافق با غرب، با نخستوزیر ایران در زمان ملیشدن صنعت نفت مقایسه کردند؛
اما《حکایت پیرمرد چیز دیگری است》.
جواد ظریف هرگز به دادگاه نرفت بلکه با طرفهای غربی پای میز مذاکرهای برابر نشست. مصدق اما شاید تنها دولتمرد ایرانی است که به دادگاهی بینالمللی رفت و با دست پر از آن خارج شد.
خرداد ١٣٣٠ دولت #انگلیس، یکطرفه از ایران به دیوان بینالمللی دادگستری، معروف به دادگاه جهانی (رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد که مقر آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند است) #شکایت کرد.
◀️ریشه قراردادهای نفتی ایران و انگلیس:
پس از رویدادهای سیاسی_اقتصادی جهان بعد از #جنگ جهانی؛ قراردادهای نفتی بین کشورها دستخوش تغییرشد و به تبع آن در ایران نیزصداهایی به گوش میرسید که بر ضرورت تجدیدنظر در امتیازات اعطاشده به دیگر کشورهای جهان تأکید میکرد.
تا آن مقطع قرارداد ١٣١٢# که درحقیقت میراثدار قرارداد نفتی «دارسی» به حساب میآمد، سرنوشت نفت ایران را رقم میزد و براساس آن، انگلستان بر روند استخراج و تولید از منابع هیدروکربن ایران حاکم بود. اما با اصل تقسیم منافع (٥٠ – ٥٠) که پس از جنگ در بیشتر کشورهای خاورمیانه مدنظر قرار گرفت، تداوم چنان شرایطی برای ایرانیان پذیرفتنی نبود.
در سال ١٢٨١# مظفرالدینشاه امتیاز اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و فروش نفت در سراسر کشور، بهجز پنج ایالت شمالی آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان را ٦٠ سال❗ به ویلیام ناکس #دارسی انگلیسی واگذارکرد. براساس ماده ١٠ همان قرارداد، شرکت نفت ایران و انگلیس باید حدود ١٦ درصد از منافع خالص نفت را به عنوان حق امتیاز به دولت ایران پرداخت میکرد، اما انگیلسیها حتی حاضر به پرداخت این مبلغ ناچیز هم نشدند و از ابتدای فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران، همواره کشمکش برسر محاسبه سود خالص و حق امتیاز وجودداشت. در(۱۳۰۴) ١٩٣٢ ناگهان در لندن اعلام کردند سهم ایران از درآمد نفت آن سال به حدود یکچهارم سال پیش کاهش یافته است.
#رضاشاه این را حمله مستقیمی به شخص خود تلقی کرد وسخت خشمگین شد؛ در نتیجه قرارداد دارسی را ملغی کرد. گفته میشود او قرارداد را به داخل آتش انداخت و سوزاند.
درباره ماجرای انداختن پرونده نفت در آتش بخاری و لغو امتیاز دارسی؛ #تقیزاده، وزیر دارایی وقت شرح مفصلی در خاطرات خود نوشته است. انگلیس به جامعه ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین برای دادن یک امتیاز جدید نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنند. هیأت نمایندگان شرکت نفت به تهران آمد و با تقیزاده و داور و فروغی و علاء به مذاکره پرداخت. وقتی درباره همهچیز توافق شد، سرجان کدمن (رئیس شرکت نفت) ناگهان تقاضای تمدید قرارداد را هم به آن اضافه کرد. هیأت نمایندگی ایران نپذیرفت. نمایندگان انگلیس در شُرُف ترک ایران بودند که رضاشاه آنها را خواست. درگفتوگویی که کردند شاه اول در برابر تقاضای تمدید مقاومت میکرد؛ ولی بعد تسلیم شد. تقیزاده در چندجا، گاه به تفصیل، واقعه را شرح داده است.
در مرداد سال ١٣٠٩ تقیزاده، وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در سال ١٣١٢ قرارداد #دارسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد و موجی از #حمله_افکارعمومی را تا پایان به جان خرید. تقیزاده تصمیم این قرارداد را به عهده رضاشاه دانسته و بعدها در نطقی در مجلس، خود را «آلت فعل» او خواند. تقیزاده پس از انعقاد قرارداد تجدید دارسی از وزارت برکنار و در دی همان سال به عنوان وزیر مختار رهسپار فرانسه شد.
بههر روی در سالهای بعد و پس از کشوقوس فراوان کمیسیونی موسوم به نفت تشکیل شد و نتیجه آن شد که قرارداد الحاقی #گس_گلشاییان که در سال ١٣٢٨ منعقد شده بود، باطل شود و نتیجه پیشنهاد جایگزین آن، در روز ٢٩ اسفند سال ١٣٢٩# که به تصویب مجلس رسید، این شد که #صنعت_نفت_ایران_ملی اعلام شود. پس از به نخستوزیری رسیدن دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠، اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت در دستور کار دولت قرار گرفت. با تصویب این قانون شرکت سابق نفت ایران و انگلیس قطع ید؛ و صنعت نفت ایران ملی اعلام شد. مهندس #مهدی_بازرگان هم به عنوان اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد.
(خلاصه شده از انصاف نیوز)
@loversofiran
👈 ۱۹خرداد سالگرد دفاع از ملیشدن نفت با #حضور_مصدق_در_دیوان_لاهه👉
@loversofiran
#بخش_۲
◀️شکایت انگلیس از ایران:
انگلیس که از یک درآمد سرشار درکشوری که ضعیف میشمرد، محروم میشد؛ پس از آنکه همه ابتکارات سیاسی اش ناکام ماند، تصمیم گرفت از ایران به #دادگاه_لاهه_شکایت کند. شکایتی که در ابتدا به نظر کاملا #علیه ایران بود، اما در عمل چیزی دیگر شد.
انگلیس که این بار خطر را جدیتر تشخیص داد، ۲_ماه پس از ملیشدن نفت در ۵_خردادماه ۱۳۳۰# با استناد به معاهده ۱۳۱۲ خورشیدی که میان تهران و لندن بسته شده بود، شکایتی علیه ایران تنظیم و به دیوان لاهه ارسال کرد. دیوان لاهه نیز همان روز دادخواست دولت انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد. به دنبال طرح این شکایت دولت مصدق اعلام کرد چون معاهده ۱۳۱۲ یک قرارداد بینالمللی نیست، لغو آن به منزله نقض قوانین بینالمللی به شمار نمیرود؛ از اینرو شکایت انگلیس از ایران بیمورد است.
◀️ایراد ایران به صلاحیت دادگاه:
تهران از ابتدای امر وشکایت لندن به دیوان بینالمللی، نسبت به صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به این پرونده اعتراض داشت. اما دیوان ایراد صلاحیتی را مانع از صدور قرار موقت نمیدانست و چون رسیدگی به موضوع صلاحیت، نیازمند زمان بیشتر بود به واسطه فوریت موضوع، قراری علیه ایران صادر کرد. مفاد قرار عبارت بود از برگشت طرفین به موقعیتی که در تاریخ شروع دعوی داشتند. درواقع این قرار، ایران را ملزم میکرد تا هرچه را در ایران اجرا کرده است لغو کند و دستگاههای عملیاتی نفت را مجددا به دست مأموران شرکت نفت انگلیس و ایران بسپارد. موضوعی که اجرای آن برای دولت ایران امکان نداشت. مصدق قرار دیوان را اجرا نکرد؛ اما به هر روی شکایت لندن، از تهران سر جای خود باقی بود.
از سوی دیگر دیوان انگلیس را ملزم کرد مستندات خود را برای رد ادعای ایران مبنی بر صلاحیتنداشتن دادگاه لاهه برای رسیدگی به این دعوی ارائه دهد. در ایران هم مصدق با توجه به اهمیت موضوع، #حسین_نواب، سفیر ایران در لاهه را مأمور کرد تا با همکاری #جلال_عبده (معاون هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل)، یک متخصص و صاحبنظر معتبر درحقوق بینالملل را به عنوان وکیل ایران برگزینند.
◀️انتخاب وکیل ارزانقیمت اما خبره:
انتخاب وکیل برای دفاع از ایران در لاهه کار آسانی نبود. دکتر #غلامحسین_مصدق (فرزند مصدق) دراینباره مینویسد:
《حقوقدانانی مانند پیرکوت و دولاپرادل بودند که شهرت جهانی داشتند، اما به هیچ قیمت حاضر نبودند وکالت ایران در دادگاه را به عهده بگیرند و از ما دفاع کنند. بر فرض هم که قبول میکردند، حقالزحمه آنان رقمی حدود "٣٠٠ هزار فرانک" بود و ما در آن موقع درتنگنای بی پولی بهخصوص ارز خارجی بودیم و توانایی پرداخت چنین مبلغی نداشتیم. آقای پروفسور سوزرهای هم که پدرم او را میشناخت و استاد راهنمای تز دکترای او بود، حاضر شد در ازای "٣٠٠ هزار فرانک" فقط لایحهای بنویسد بیآنکه خود در دادگاه حاضر شود》
این شد که نواب و عبده به سراغ پروفسور ژرژسل، استاد نامدار حقوق بینالملل در فرانسه، رفتند و لایحه ایران که به وسیله او تهیه شد با امضای نواب در دفتر دیوان ثبت گردید. البته درست مشخص نشد چه اتفاقی رخ داد که سل از شرکت در جلسات رسیدگی به دیوان خودداری کرد. به هر روی، نواب مجبور شد به سراغ فرد دیگری برود و انتخاب او با موافقت و استقبال دکتر مصدق همراه شد. از این رو #پروفسور_رولن، از استادان نامدار بلژیک، تصدی دفاع از ایران در دیوان را برعهده گرفت.
دکتر کریم سنجابی در گزارش مورخ ١٩ مرداد ١٣٣١ خود به مجلس شورای ملی درباره پروفسور رولن، میگوید: «ما سعادتمند بودیم یک وکیل مدافع بسیار علاقهمند و مبارز پیدا کردیم که با نهایت علاقه و وجدان کار میکرد»
پروفسور رولن به نوشته غلامحسین مصدق در ازای خدمت خود به ایران به دریافت مبلغ ناچیز 《هزارو ٥٠٠ لیره》 قناعت کرد. بعد دکتر مصدق نیز ۶ قطعه قالیچه را که با خود از ایران برده بود در تقدیر از خدمات رولن به او هدیه داد.
◀️برنامه ریزی برای بهترین دفاع
۷خرداد دکتر مصدق در رأس هیأتی عازم لاهه شد تا ١٩خرداد در جلسه اول دیوان شرکت کند.
همراهان مصدق برچند روزنامهنگار و عکاس و عدهای از مشاوران او؛ مهندس کاظم حسیبی، اللهیار صالح، کریم سنجابی، مظفر بقایی، محمدحسین علیآبادی، حسن صدر، عبدالحسین دانشور و دکتر عیسی سپهبدی بودند.
پیش از جلسات رسیدگی دیوان، مصدق و همراهانش به شور مینشستند؛ برای ترسیم خطوط دفاعی ایران در دادگاه. حسیبی در اینباره مینویسد: «طرح رولن، وکیل ایران از کلیه طرحهای دیگر بهتر بود». اما باز هم دو موضوع باقی مانده بود، یکی تهیه مطالبی که باید توسط دکتر مصدق در جلسه اول دادگاه بیان میشد و دوم تعیین یک نفر قاضی اختصاصی از طرف ایران که میبایست در امر رسیدگی با ١٥ نفر قاضی دیگر دیوان، مشارکت میکرد
@loversofiran
@loversofiran
#بخش_۲
◀️شکایت انگلیس از ایران:
انگلیس که از یک درآمد سرشار درکشوری که ضعیف میشمرد، محروم میشد؛ پس از آنکه همه ابتکارات سیاسی اش ناکام ماند، تصمیم گرفت از ایران به #دادگاه_لاهه_شکایت کند. شکایتی که در ابتدا به نظر کاملا #علیه ایران بود، اما در عمل چیزی دیگر شد.
انگلیس که این بار خطر را جدیتر تشخیص داد، ۲_ماه پس از ملیشدن نفت در ۵_خردادماه ۱۳۳۰# با استناد به معاهده ۱۳۱۲ خورشیدی که میان تهران و لندن بسته شده بود، شکایتی علیه ایران تنظیم و به دیوان لاهه ارسال کرد. دیوان لاهه نیز همان روز دادخواست دولت انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد. به دنبال طرح این شکایت دولت مصدق اعلام کرد چون معاهده ۱۳۱۲ یک قرارداد بینالمللی نیست، لغو آن به منزله نقض قوانین بینالمللی به شمار نمیرود؛ از اینرو شکایت انگلیس از ایران بیمورد است.
◀️ایراد ایران به صلاحیت دادگاه:
تهران از ابتدای امر وشکایت لندن به دیوان بینالمللی، نسبت به صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به این پرونده اعتراض داشت. اما دیوان ایراد صلاحیتی را مانع از صدور قرار موقت نمیدانست و چون رسیدگی به موضوع صلاحیت، نیازمند زمان بیشتر بود به واسطه فوریت موضوع، قراری علیه ایران صادر کرد. مفاد قرار عبارت بود از برگشت طرفین به موقعیتی که در تاریخ شروع دعوی داشتند. درواقع این قرار، ایران را ملزم میکرد تا هرچه را در ایران اجرا کرده است لغو کند و دستگاههای عملیاتی نفت را مجددا به دست مأموران شرکت نفت انگلیس و ایران بسپارد. موضوعی که اجرای آن برای دولت ایران امکان نداشت. مصدق قرار دیوان را اجرا نکرد؛ اما به هر روی شکایت لندن، از تهران سر جای خود باقی بود.
از سوی دیگر دیوان انگلیس را ملزم کرد مستندات خود را برای رد ادعای ایران مبنی بر صلاحیتنداشتن دادگاه لاهه برای رسیدگی به این دعوی ارائه دهد. در ایران هم مصدق با توجه به اهمیت موضوع، #حسین_نواب، سفیر ایران در لاهه را مأمور کرد تا با همکاری #جلال_عبده (معاون هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل)، یک متخصص و صاحبنظر معتبر درحقوق بینالملل را به عنوان وکیل ایران برگزینند.
◀️انتخاب وکیل ارزانقیمت اما خبره:
انتخاب وکیل برای دفاع از ایران در لاهه کار آسانی نبود. دکتر #غلامحسین_مصدق (فرزند مصدق) دراینباره مینویسد:
《حقوقدانانی مانند پیرکوت و دولاپرادل بودند که شهرت جهانی داشتند، اما به هیچ قیمت حاضر نبودند وکالت ایران در دادگاه را به عهده بگیرند و از ما دفاع کنند. بر فرض هم که قبول میکردند، حقالزحمه آنان رقمی حدود "٣٠٠ هزار فرانک" بود و ما در آن موقع درتنگنای بی پولی بهخصوص ارز خارجی بودیم و توانایی پرداخت چنین مبلغی نداشتیم. آقای پروفسور سوزرهای هم که پدرم او را میشناخت و استاد راهنمای تز دکترای او بود، حاضر شد در ازای "٣٠٠ هزار فرانک" فقط لایحهای بنویسد بیآنکه خود در دادگاه حاضر شود》
این شد که نواب و عبده به سراغ پروفسور ژرژسل، استاد نامدار حقوق بینالملل در فرانسه، رفتند و لایحه ایران که به وسیله او تهیه شد با امضای نواب در دفتر دیوان ثبت گردید. البته درست مشخص نشد چه اتفاقی رخ داد که سل از شرکت در جلسات رسیدگی به دیوان خودداری کرد. به هر روی، نواب مجبور شد به سراغ فرد دیگری برود و انتخاب او با موافقت و استقبال دکتر مصدق همراه شد. از این رو #پروفسور_رولن، از استادان نامدار بلژیک، تصدی دفاع از ایران در دیوان را برعهده گرفت.
دکتر کریم سنجابی در گزارش مورخ ١٩ مرداد ١٣٣١ خود به مجلس شورای ملی درباره پروفسور رولن، میگوید: «ما سعادتمند بودیم یک وکیل مدافع بسیار علاقهمند و مبارز پیدا کردیم که با نهایت علاقه و وجدان کار میکرد»
پروفسور رولن به نوشته غلامحسین مصدق در ازای خدمت خود به ایران به دریافت مبلغ ناچیز 《هزارو ٥٠٠ لیره》 قناعت کرد. بعد دکتر مصدق نیز ۶ قطعه قالیچه را که با خود از ایران برده بود در تقدیر از خدمات رولن به او هدیه داد.
◀️برنامه ریزی برای بهترین دفاع
۷خرداد دکتر مصدق در رأس هیأتی عازم لاهه شد تا ١٩خرداد در جلسه اول دیوان شرکت کند.
همراهان مصدق برچند روزنامهنگار و عکاس و عدهای از مشاوران او؛ مهندس کاظم حسیبی، اللهیار صالح، کریم سنجابی، مظفر بقایی، محمدحسین علیآبادی، حسن صدر، عبدالحسین دانشور و دکتر عیسی سپهبدی بودند.
پیش از جلسات رسیدگی دیوان، مصدق و همراهانش به شور مینشستند؛ برای ترسیم خطوط دفاعی ایران در دادگاه. حسیبی در اینباره مینویسد: «طرح رولن، وکیل ایران از کلیه طرحهای دیگر بهتر بود». اما باز هم دو موضوع باقی مانده بود، یکی تهیه مطالبی که باید توسط دکتر مصدق در جلسه اول دادگاه بیان میشد و دوم تعیین یک نفر قاضی اختصاصی از طرف ایران که میبایست در امر رسیدگی با ١٥ نفر قاضی دیگر دیوان، مشارکت میکرد
@loversofiran
👈 ۱۹خرداد سالگرد دفاع از ملیشدن نفت با #حضور_مصدق_در_دیوان_لاهه👉
@loversofiran
#بخش_۳
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#حسیبی در یادداشت روز ٩ خرداد این نکته را مینویسد: «از گفتار دکتر مصدق بوی این میآید که از کارنکردن عدهای ناراضی هستند». همچنین غلامحسین مصدق در خاطرات خود یادآور میشود: بیشتر اعضای هیأت نمایندگی ایران، سیاهی لشگر بودند، و به استثنای #نواب، #صالح و #حسیبی بقیه به دنبال گردش و تفریح و کارهای شخصی میرفتند. حتا گاهی جمع کردن آنان در محل اقامتان که هتلی متوسط بود با اشکال روبرو میشد ... طوریکه یکبار پدرم خواست با خریدن چند جعبه شکلات این آقایان را جمع و جور کنیم!
( عدم درک آقایان هیات همراه، از حساسیت جایگاه و موقعیت تاریخی که در آن بودند باعث ناراحتی علنی و آشکار مصدق میشده، چنانکه معضل بزرگ #قحط_الرجال ایران کاملا آشکار بوده است )
◀️شروع دادگاه و سخنرانی مصدق و سپس دفاع پروفسور رولن:
۱۹ خرداد نخستین جلسه دادگاه برگزار شد. این روز بهقدری برای مردم ایران مهم بود که گاه درباره آن، داستان هایی خیالی ساخته اند (مانند داستان نشستن مصدق روی صندلی هیأت انگلیسی که موجب اعتراض شدید انگلیس و پاسخ کوبنده دکتر شد).
بههر روی، مصدق سخنان خود در دادگاه را بر دو محور #تکریم_آزادی و آزادیخواهی و برشمردن #ظلمهای_تاریخی_علیه_ایران پایهریزی کرد.
او نمیخواست درگیر مباحث پیچیده حقوقی شود، چراکه دفاع حقوقی بر عهده #پروفسور_رولن بود.
پس از نطق دکتر مصدق که متن آنرا در بخش بعدی (چهارم) این نوشتار میگذاریم، پروفسور رولن به دفاع پرداخت.
او در بخشی از مدافعاتش گفت: «در درجه اول ما در مسئله #صلاحیت ذیعلاقه هستیم. من پیشنهاد میکنم اصولی که مبنای صلاحیت دادگاه است موردتوجه واقع شود. احساس میکنم که این امر ممکن است مفید واقع شود، زیرا اینجانب تا حدی با اصولی که نویسندگان دانشمند تذکاریه دولت پادشاهی انگلیس به شما تسلیم کردهاند مخالف هستم… صلاحیت شما منحصرا منوط به رضایت طرفین بوده و از آن رضایت نمیتواند تجاوز کند… و به مجرد اینکه قبول شد، صلاحیت دیوان متکی براساس اختیار است. چارهای از این نیست که دیوان باید از احراز صلاحیت خودداری کند زیرا که دلیلی بر قبولی صلاحیت در دست ندارد».
پس از این جلسه، ١١# جلسه دیگر نیز برگزار شد. دادگاه تمام شد و مصدق مصمم منتظر رأی ماند.
◀️سلب صلاحیت دادگاه و پیروزی پیرمرد:
۳_تیر، دکتر مصدق به تهران بازگشت و دادگاه لاهه پس از ١٢ جلسه وارد شور شد و بالاخره در #۳۱_تیرماه_۱۳۳۱ با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق، حکم خود را مبنی بر #صلاحیت_نداشتن دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد. خلاصه رأی دیوان در عباراتی مختصر چنین آمده بود:
«…دیوان چنین نتیجه میگیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت انگلیس طرح کرده است، ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است، لازم نمیداند. طی قراری که دیوان در تاریخ پنجم ژوئیه ۱۹۵۱ صادر کرد، اعلام شد که اقدامات تأمینه مصرح در قرار مزبور بهطور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر شده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود».
اینچنین بود که ایران در دادگاهی بینالمللی موفق به استیفای حقوق ملی خود شد. البته مصدق بعدها تاوان خدمات ملی خود را پس داد. #کودتای_مشترک_انگلیسی_آمریکایی و سلطنتی دولت او را ساقط کرد و شاه فراری را به کشور بازگرداند. مصدق راهی حصر شد اما صنعت نفت همچنان ملی ماند، اگرچه تنها بنام #ملی و نه براستی ملی.
@loversofiran
@loversofiran
#بخش_۳
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#حسیبی در یادداشت روز ٩ خرداد این نکته را مینویسد: «از گفتار دکتر مصدق بوی این میآید که از کارنکردن عدهای ناراضی هستند». همچنین غلامحسین مصدق در خاطرات خود یادآور میشود: بیشتر اعضای هیأت نمایندگی ایران، سیاهی لشگر بودند، و به استثنای #نواب، #صالح و #حسیبی بقیه به دنبال گردش و تفریح و کارهای شخصی میرفتند. حتا گاهی جمع کردن آنان در محل اقامتان که هتلی متوسط بود با اشکال روبرو میشد ... طوریکه یکبار پدرم خواست با خریدن چند جعبه شکلات این آقایان را جمع و جور کنیم!
( عدم درک آقایان هیات همراه، از حساسیت جایگاه و موقعیت تاریخی که در آن بودند باعث ناراحتی علنی و آشکار مصدق میشده، چنانکه معضل بزرگ #قحط_الرجال ایران کاملا آشکار بوده است )
◀️شروع دادگاه و سخنرانی مصدق و سپس دفاع پروفسور رولن:
۱۹ خرداد نخستین جلسه دادگاه برگزار شد. این روز بهقدری برای مردم ایران مهم بود که گاه درباره آن، داستان هایی خیالی ساخته اند (مانند داستان نشستن مصدق روی صندلی هیأت انگلیسی که موجب اعتراض شدید انگلیس و پاسخ کوبنده دکتر شد).
بههر روی، مصدق سخنان خود در دادگاه را بر دو محور #تکریم_آزادی و آزادیخواهی و برشمردن #ظلمهای_تاریخی_علیه_ایران پایهریزی کرد.
او نمیخواست درگیر مباحث پیچیده حقوقی شود، چراکه دفاع حقوقی بر عهده #پروفسور_رولن بود.
پس از نطق دکتر مصدق که متن آنرا در بخش بعدی (چهارم) این نوشتار میگذاریم، پروفسور رولن به دفاع پرداخت.
او در بخشی از مدافعاتش گفت: «در درجه اول ما در مسئله #صلاحیت ذیعلاقه هستیم. من پیشنهاد میکنم اصولی که مبنای صلاحیت دادگاه است موردتوجه واقع شود. احساس میکنم که این امر ممکن است مفید واقع شود، زیرا اینجانب تا حدی با اصولی که نویسندگان دانشمند تذکاریه دولت پادشاهی انگلیس به شما تسلیم کردهاند مخالف هستم… صلاحیت شما منحصرا منوط به رضایت طرفین بوده و از آن رضایت نمیتواند تجاوز کند… و به مجرد اینکه قبول شد، صلاحیت دیوان متکی براساس اختیار است. چارهای از این نیست که دیوان باید از احراز صلاحیت خودداری کند زیرا که دلیلی بر قبولی صلاحیت در دست ندارد».
پس از این جلسه، ١١# جلسه دیگر نیز برگزار شد. دادگاه تمام شد و مصدق مصمم منتظر رأی ماند.
◀️سلب صلاحیت دادگاه و پیروزی پیرمرد:
۳_تیر، دکتر مصدق به تهران بازگشت و دادگاه لاهه پس از ١٢ جلسه وارد شور شد و بالاخره در #۳۱_تیرماه_۱۳۳۱ با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق، حکم خود را مبنی بر #صلاحیت_نداشتن دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد. خلاصه رأی دیوان در عباراتی مختصر چنین آمده بود:
«…دیوان چنین نتیجه میگیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت انگلیس طرح کرده است، ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است، لازم نمیداند. طی قراری که دیوان در تاریخ پنجم ژوئیه ۱۹۵۱ صادر کرد، اعلام شد که اقدامات تأمینه مصرح در قرار مزبور بهطور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر شده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود».
اینچنین بود که ایران در دادگاهی بینالمللی موفق به استیفای حقوق ملی خود شد. البته مصدق بعدها تاوان خدمات ملی خود را پس داد. #کودتای_مشترک_انگلیسی_آمریکایی و سلطنتی دولت او را ساقط کرد و شاه فراری را به کشور بازگرداند. مصدق راهی حصر شد اما صنعت نفت همچنان ملی ماند، اگرچه تنها بنام #ملی و نه براستی ملی.
@loversofiran
👈 ۱۹خرداد سالگرد دفاع از ملیشدن نفت با #حضور_مصدق_در_دیوان_لاهه👉
@loversofiran
#بخش_۴
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
◀️بخشی از نطق بلند مصدق در جلسه نخست دیوان لاهه:
«در نزد ما #ایرانیان تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم مداخله در #صلاحیت_ملی باشد، #شدیدتر از سایر ملل است…کشور ما میدان رقابت سیاستهای استعماری بوده و ضمنا پی بردهایم که متأسفانه، با وجود آن همه امید و آرزو جامعهملل و سازمانملل متحد نتوانستهاند به این وضع اسفناک که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در ٥٠ سال اخیر مظهر برجسته آن بود، خاتمه دهند. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه با ملیکردن صنایع نفت و قبول اصل پرداخت غرامات، یکباره به سلطه بیگانگان پایان داد. در آن هنگام دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد. چتربازان خود را به مجاورت سرحدات ایران و ناوهای جنگی را به نزدیکی آبهای ساحلی ما فرستاد. سپس دستبهکار محاصره اقتصادی شد و خواست این منظور را با فشار اقتصادی و توقیف ارزهایی که در انگلستان داشتیم عملی کند. در داخل ایران به کمک عمال و ایادی خود دسایسی علیه دولت و نهضت ملی برپا کرده و در امور اقتصادی و مالی کارشکنی را تشویق کرد. در خارج تبلیغاتی به راه انداخت تا در کشورهای دیگر و محافل بینالمللی موجبات بدنامی ما را فراهم کند. در پایان چون از این فعالیتهای شوم نتیجهای به دست نیاورد، قیافه مظلومانه به خود گرفت و به دستگاههای ملل متحد از قبیل دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت شکایت کرد». مصدق سپس شرحی از مظالم شرکت را برشمرده و بر تحسین ملت ایران تأکید کرد: «ملت ایران به علتالعلل بدبختیهای خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشهکن کند و اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد… تصمیم ملیشدن صنعت نفت نتیجه اراده
سیاسی یک #ملت_مستقل_و_آزاد است. با کمال اعتمادی که به حقانیت خود داریم، و مخصوصا برای اینکه اعتماد ما خللناپذیر است، نمیتوانیم قضیهای را که برای ملت ما حیاتی است، در معرض خطر رأی نامساعدی، ولو اینکه آن غیرمحتمل هم باشد، قرار دهیم. با توجه به آنچه گفته شد، از آقایان تمنا دارم که بر این طرز فکر ما خرده نگیرند و اگر ممکن باشد آن را تصدیق کنند و درهرحال لااقل طرز فکر ما را درک کنند. به همین منظور بود که با وجود نقاهت و ضعف مزاج که نتیجه کبرسن و مصائبی است که در راه مبارزه برای آزادی متحمل شدهام و با وجود اینکه بار سنگین مسئولیت مرا ناتوان ساخته است، از راه دور به این دیار آمدم تا از طرفی با حضور خود حس احترام کامل ملت و دولت ایران را به دستگاههای بینالمللی ثابت کنم و از طرف دیگر به آقایان مدلل سازم که گذشته از ایرادات حقوقی که نسبت به صلاحیت دیوان داریم، اخلاقا و سیاستا در وضعی واقع شدهایم که دیگر نمیتوانیم موضوع ملیشدن نفت را مورد بحث قرار دهیم».
〰〰〰〰〰〰〰〰
هرچه هست و با وجود تمام بی مهری ها و جفاهایی که در حق آن بزرگمرد رفته است, این نکته مسلّم است که افتخارات دوران سلطنت #محمدرضا شاه که میخواست از دروازه های #تمدن_بزرگ عبورکند و همچنین مانورهای بزرگی که داده میشد با هزینه های... , مدیون درآمدی است که به یمن #ملی_شدن_صنعت_نفت به خزانه ی حکومت او واریز شد و این است خدمتی که بزرگمرد تاریخ و یگانه ی زمان برای ملت ایران به ارمغان آورد.
ای کاش فقط به تعداد #انگشتان_یک_دست و نه بیشتر , بزرگمردانی شیر پاک خورده چون شهید دکتر سید #حسین_فاطمی در کنار او بودند تا استبداد, در کنار بغض و نفرت استعمار انگلیس فرصت عقده گشایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را پیدا نمیکرد و تحمیل اینهمه هزینه های گزاف و جبران ناپذیر #ملی را بر دوش ملت ایران پس از آن شاهد نبودیم .
سخن را با کلامی از استاد #شفیعی_کدکنی در رثای آن زنده یاد به پایان میبرم:
گیرم بیرون از این حصار کسی نیست / گیرم در آن کرانه نگویند /
کین موج روشنایی مردم مشرق /
بر نخلهای تشنه ی صحرا، یمن، عدن /
یا آبهای ساحلی نیل /
از بخشش کدام سپیده ست /
امّا من از نگاه آینه هرچند تیره ، تار / شرمنده ام که آه /
در سوگت ای درخت تناور /
ای آیت خجسته ی در خویش زیستن /
بالیدن و شکفتن /
در خویش بارور شدن از خویش /
در خاک خویش ریشه دواندن /
ما را حتا امان گریه ندادند/
روانش شاد و آرام باد مصدق ایران🥀🙏
(محسن سیروس؛ تارنمای افتاب)
@Loversofiran
@loversofiran
#بخش_۴
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
◀️بخشی از نطق بلند مصدق در جلسه نخست دیوان لاهه:
«در نزد ما #ایرانیان تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم مداخله در #صلاحیت_ملی باشد، #شدیدتر از سایر ملل است…کشور ما میدان رقابت سیاستهای استعماری بوده و ضمنا پی بردهایم که متأسفانه، با وجود آن همه امید و آرزو جامعهملل و سازمانملل متحد نتوانستهاند به این وضع اسفناک که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در ٥٠ سال اخیر مظهر برجسته آن بود، خاتمه دهند. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه با ملیکردن صنایع نفت و قبول اصل پرداخت غرامات، یکباره به سلطه بیگانگان پایان داد. در آن هنگام دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد. چتربازان خود را به مجاورت سرحدات ایران و ناوهای جنگی را به نزدیکی آبهای ساحلی ما فرستاد. سپس دستبهکار محاصره اقتصادی شد و خواست این منظور را با فشار اقتصادی و توقیف ارزهایی که در انگلستان داشتیم عملی کند. در داخل ایران به کمک عمال و ایادی خود دسایسی علیه دولت و نهضت ملی برپا کرده و در امور اقتصادی و مالی کارشکنی را تشویق کرد. در خارج تبلیغاتی به راه انداخت تا در کشورهای دیگر و محافل بینالمللی موجبات بدنامی ما را فراهم کند. در پایان چون از این فعالیتهای شوم نتیجهای به دست نیاورد، قیافه مظلومانه به خود گرفت و به دستگاههای ملل متحد از قبیل دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت شکایت کرد». مصدق سپس شرحی از مظالم شرکت را برشمرده و بر تحسین ملت ایران تأکید کرد: «ملت ایران به علتالعلل بدبختیهای خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشهکن کند و اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد… تصمیم ملیشدن صنعت نفت نتیجه اراده
سیاسی یک #ملت_مستقل_و_آزاد است. با کمال اعتمادی که به حقانیت خود داریم، و مخصوصا برای اینکه اعتماد ما خللناپذیر است، نمیتوانیم قضیهای را که برای ملت ما حیاتی است، در معرض خطر رأی نامساعدی، ولو اینکه آن غیرمحتمل هم باشد، قرار دهیم. با توجه به آنچه گفته شد، از آقایان تمنا دارم که بر این طرز فکر ما خرده نگیرند و اگر ممکن باشد آن را تصدیق کنند و درهرحال لااقل طرز فکر ما را درک کنند. به همین منظور بود که با وجود نقاهت و ضعف مزاج که نتیجه کبرسن و مصائبی است که در راه مبارزه برای آزادی متحمل شدهام و با وجود اینکه بار سنگین مسئولیت مرا ناتوان ساخته است، از راه دور به این دیار آمدم تا از طرفی با حضور خود حس احترام کامل ملت و دولت ایران را به دستگاههای بینالمللی ثابت کنم و از طرف دیگر به آقایان مدلل سازم که گذشته از ایرادات حقوقی که نسبت به صلاحیت دیوان داریم، اخلاقا و سیاستا در وضعی واقع شدهایم که دیگر نمیتوانیم موضوع ملیشدن نفت را مورد بحث قرار دهیم».
〰〰〰〰〰〰〰〰
هرچه هست و با وجود تمام بی مهری ها و جفاهایی که در حق آن بزرگمرد رفته است, این نکته مسلّم است که افتخارات دوران سلطنت #محمدرضا شاه که میخواست از دروازه های #تمدن_بزرگ عبورکند و همچنین مانورهای بزرگی که داده میشد با هزینه های... , مدیون درآمدی است که به یمن #ملی_شدن_صنعت_نفت به خزانه ی حکومت او واریز شد و این است خدمتی که بزرگمرد تاریخ و یگانه ی زمان برای ملت ایران به ارمغان آورد.
ای کاش فقط به تعداد #انگشتان_یک_دست و نه بیشتر , بزرگمردانی شیر پاک خورده چون شهید دکتر سید #حسین_فاطمی در کنار او بودند تا استبداد, در کنار بغض و نفرت استعمار انگلیس فرصت عقده گشایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را پیدا نمیکرد و تحمیل اینهمه هزینه های گزاف و جبران ناپذیر #ملی را بر دوش ملت ایران پس از آن شاهد نبودیم .
سخن را با کلامی از استاد #شفیعی_کدکنی در رثای آن زنده یاد به پایان میبرم:
گیرم بیرون از این حصار کسی نیست / گیرم در آن کرانه نگویند /
کین موج روشنایی مردم مشرق /
بر نخلهای تشنه ی صحرا، یمن، عدن /
یا آبهای ساحلی نیل /
از بخشش کدام سپیده ست /
امّا من از نگاه آینه هرچند تیره ، تار / شرمنده ام که آه /
در سوگت ای درخت تناور /
ای آیت خجسته ی در خویش زیستن /
بالیدن و شکفتن /
در خویش بارور شدن از خویش /
در خاک خویش ریشه دواندن /
ما را حتا امان گریه ندادند/
روانش شاد و آرام باد مصدق ایران🥀🙏
(محسن سیروس؛ تارنمای افتاب)
@Loversofiran