Forwarded from اتچ بات
👈برای نخستین بار، تحلیل نبرد چالدران👉
👈دکتر #منوچهر_مشتاق_خراسانی، بنیانگذار رزم افزار و کارشناس بین المللی سلاح و رزم های تاریخی #ایرانی، برای نخستین بار، این تحلیل ارزشمند را برای #عموم در همایش #چالدران انجام دادند.
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️دکتر منوچهر مشتاق پس از تشکر از دست اندرکاران همایش چالدران به خصوص آقای دشتبانی، و ابراز خرسندی و افتخار از حضور #ناخدا_صمدی در برنامه و تشکر ویژه از ایشان، خودشان را بشکل گزیده معرفی کردند:
⬅️من، منوچهر مشتاق خراسانی، بنیان گذار رزم افزار و 31 سال است خارج از کشور زندگی می کنم. الان ساکن المان هستم. در آمریکا لیسانس، و در آلمان فوق لیسانس و دکتر گرفته ام. 5 کتاب درباره سلاحهای ایرانی نوشته ام و سلاحهای 19 موزه ی ایران را کارشناسی کرده ام از دوران باستان تا قاجار و از این 5 کتاب، اولین کتابم سلاحها و جوشنهای ایرانی برنده جایزه جهانی کتاب شد که در 2006 نوشته و در 2009 برنده جایزه شد و از رییس جمهور وقت جایزه ام را دریافت کردم. کتاب بعدی ام درباره لغتنامه های سلاحها و رزم افزارها بود که در 2012 جایزه جهانی کتاب گرفت. 166 مقاله چاپی در 39 کشور دنیا دارم و 125 تای آن علمی پژوهشی هست. چرا این کارها را کردم؟ برای اینکه فرهنگ رزمی ایران را به دنیا بشناسانم و ایران را سرفراز کنم.
من عضو هیات علمی 12 نفره کاخ کرملین در سلاح شناسی هستم و 11 عضو روس دارد و من تنها عضو غیر روس آن هستم. در آمریکا و آلمان هم هیات علمی سلاح شناسی هستم.
سلاح شناسی نه تنها درباره تولید سلاح مانند پولاد گروهر دار ایرانی که بسیار معروف بوده است و ریخته گری مفرغ در ایران قدیم، بلکه درباره نحوه ی کاربرد این سلاحها هم تبحر دارم مثلا ایرانیان نیزه را چگونه استفاده می کردند یا کمان زنی روی اسب چطور بوده یا شمشیرزنی و...
تیم رزم افزار ما 3 بخش دارد که یک بخش آن علمی پژوهشی هستند، و یکی نظامی و رزمی است که چگونگی مبارزه به سلاحها را کار می کنیم، و بخش دیگر هم ساخت رزم افزارها است.
امروز درباره جنگ چالدران صحبت می کنیم بر مبنای مقاله ای که من با دکتر فرخ نوشته ام و در مجله پالاش که مربوط به ناتو است چاپ شد.
@LoversofIRAN
در زیر بخش ۱، بررسی جالب نبرد دلیرانه ی چالدران را که پیشتر هم در این کانال گذاشته بودیم، از دکتر منوچهر مشتاق بببینید. 👇👇
بخش ۲ این سخنرانی را هم در همین کانال دنبال کنید.
جنگ چالدران میان #شاه_اسماعیل_صفوی_ایرانی و #سلطان_سلیم_عثمانی_ترک انجام شد.
جنگ چالدران، نخستین نبرد دولت صفوی با عثمانی بود که در نزدیکی شهرستان چالدران در شمال غربی ایران در ۲ رجب ۹۲۰ ه. ق/۲۳ اوت ۱۵۱۴ میلادی رخ داد.
نتیجه این نبرد پیروزی سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول بر سپاه صفوی به فرماندهی شاه اسماعیل اول بود.
#قِزِلباش مجموعهای بود از ایلهای شمالباختریِ فلات ایران که پیرو طریقت معنوی #صفوی بودند و #شاه_اسماعیل_یکم به یاری آنها سلسلهٔ صفوی را پس از براندازی سلسلهٔ #آققویونلوها بنیانگذاری کرد. بهطورکلی به ارتش ایران در زمان صفویان، «قزلباش» میگفتند. جمعیت آن ها گویا در #افغانستان امروزی هم هستند در منطقه ی چتداول شهر #کابل.
واژه قزلباش از دو واژهٔ ترکی آذربایجانیِ قزل به معنی «زرین و سرخ» و باش به معنی «سر» تشکیل یافتهاست. وجه تسمیهٔ آن مربوط میشود به #کلاه_سرخی که پیروان این طریقت به سر داشتند و توسط شیخ حیدر ــ پدر شاه اسماعیل اول ــ برای #صوفیانِ_مرید ابداع شده بود.
از سوی دیگر، با تکیه بر نظریهٔ زبان آذری #کسروی، خود واژهٔ «باش» را میتوان تکاملیافتهٔ «بوآش» از #فارسی_میانه به معنی قله و بالای هر چیز دانست و «قِزِل» یا «قَزِل» را نیز میتوان شکل دیگری از واژهٔ فارسیِ «گَزَر» دانست به معنی هویج، که با رنگ زرین و سرخ و شکل مخروطیِ کلاه قزلباشان نیز مرتبط است.
قزلباشها ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای درازی میگذاشتند و روی سر تراشیده خود کاکل بلندی جا میگذاشتند و کلاههایی به رنگ ارغوانی به سر داشتند که به نشانهٔ ۱۲ امام شیعه ۱۲ خط راه راه روی آنها دیده میشد.
@LoversofIRAN
بخش ۱تحلیل جنگ چالدران از دکتر منوچهر مشتاق👇👇
👈دکتر #منوچهر_مشتاق_خراسانی، بنیانگذار رزم افزار و کارشناس بین المللی سلاح و رزم های تاریخی #ایرانی، برای نخستین بار، این تحلیل ارزشمند را برای #عموم در همایش #چالدران انجام دادند.
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️دکتر منوچهر مشتاق پس از تشکر از دست اندرکاران همایش چالدران به خصوص آقای دشتبانی، و ابراز خرسندی و افتخار از حضور #ناخدا_صمدی در برنامه و تشکر ویژه از ایشان، خودشان را بشکل گزیده معرفی کردند:
⬅️من، منوچهر مشتاق خراسانی، بنیان گذار رزم افزار و 31 سال است خارج از کشور زندگی می کنم. الان ساکن المان هستم. در آمریکا لیسانس، و در آلمان فوق لیسانس و دکتر گرفته ام. 5 کتاب درباره سلاحهای ایرانی نوشته ام و سلاحهای 19 موزه ی ایران را کارشناسی کرده ام از دوران باستان تا قاجار و از این 5 کتاب، اولین کتابم سلاحها و جوشنهای ایرانی برنده جایزه جهانی کتاب شد که در 2006 نوشته و در 2009 برنده جایزه شد و از رییس جمهور وقت جایزه ام را دریافت کردم. کتاب بعدی ام درباره لغتنامه های سلاحها و رزم افزارها بود که در 2012 جایزه جهانی کتاب گرفت. 166 مقاله چاپی در 39 کشور دنیا دارم و 125 تای آن علمی پژوهشی هست. چرا این کارها را کردم؟ برای اینکه فرهنگ رزمی ایران را به دنیا بشناسانم و ایران را سرفراز کنم.
من عضو هیات علمی 12 نفره کاخ کرملین در سلاح شناسی هستم و 11 عضو روس دارد و من تنها عضو غیر روس آن هستم. در آمریکا و آلمان هم هیات علمی سلاح شناسی هستم.
سلاح شناسی نه تنها درباره تولید سلاح مانند پولاد گروهر دار ایرانی که بسیار معروف بوده است و ریخته گری مفرغ در ایران قدیم، بلکه درباره نحوه ی کاربرد این سلاحها هم تبحر دارم مثلا ایرانیان نیزه را چگونه استفاده می کردند یا کمان زنی روی اسب چطور بوده یا شمشیرزنی و...
تیم رزم افزار ما 3 بخش دارد که یک بخش آن علمی پژوهشی هستند، و یکی نظامی و رزمی است که چگونگی مبارزه به سلاحها را کار می کنیم، و بخش دیگر هم ساخت رزم افزارها است.
امروز درباره جنگ چالدران صحبت می کنیم بر مبنای مقاله ای که من با دکتر فرخ نوشته ام و در مجله پالاش که مربوط به ناتو است چاپ شد.
@LoversofIRAN
در زیر بخش ۱، بررسی جالب نبرد دلیرانه ی چالدران را که پیشتر هم در این کانال گذاشته بودیم، از دکتر منوچهر مشتاق بببینید. 👇👇
بخش ۲ این سخنرانی را هم در همین کانال دنبال کنید.
جنگ چالدران میان #شاه_اسماعیل_صفوی_ایرانی و #سلطان_سلیم_عثمانی_ترک انجام شد.
جنگ چالدران، نخستین نبرد دولت صفوی با عثمانی بود که در نزدیکی شهرستان چالدران در شمال غربی ایران در ۲ رجب ۹۲۰ ه. ق/۲۳ اوت ۱۵۱۴ میلادی رخ داد.
نتیجه این نبرد پیروزی سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول بر سپاه صفوی به فرماندهی شاه اسماعیل اول بود.
#قِزِلباش مجموعهای بود از ایلهای شمالباختریِ فلات ایران که پیرو طریقت معنوی #صفوی بودند و #شاه_اسماعیل_یکم به یاری آنها سلسلهٔ صفوی را پس از براندازی سلسلهٔ #آققویونلوها بنیانگذاری کرد. بهطورکلی به ارتش ایران در زمان صفویان، «قزلباش» میگفتند. جمعیت آن ها گویا در #افغانستان امروزی هم هستند در منطقه ی چتداول شهر #کابل.
واژه قزلباش از دو واژهٔ ترکی آذربایجانیِ قزل به معنی «زرین و سرخ» و باش به معنی «سر» تشکیل یافتهاست. وجه تسمیهٔ آن مربوط میشود به #کلاه_سرخی که پیروان این طریقت به سر داشتند و توسط شیخ حیدر ــ پدر شاه اسماعیل اول ــ برای #صوفیانِ_مرید ابداع شده بود.
از سوی دیگر، با تکیه بر نظریهٔ زبان آذری #کسروی، خود واژهٔ «باش» را میتوان تکاملیافتهٔ «بوآش» از #فارسی_میانه به معنی قله و بالای هر چیز دانست و «قِزِل» یا «قَزِل» را نیز میتوان شکل دیگری از واژهٔ فارسیِ «گَزَر» دانست به معنی هویج، که با رنگ زرین و سرخ و شکل مخروطیِ کلاه قزلباشان نیز مرتبط است.
قزلباشها ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای درازی میگذاشتند و روی سر تراشیده خود کاکل بلندی جا میگذاشتند و کلاههایی به رنگ ارغوانی به سر داشتند که به نشانهٔ ۱۲ امام شیعه ۱۲ خط راه راه روی آنها دیده میشد.
@LoversofIRAN
بخش ۱تحلیل جنگ چالدران از دکتر منوچهر مشتاق👇👇
Telegram
attach 📎
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
🖋زبان پهلوی آذری، زبان پیشین مردم آذربایجان
#پهلوی #آذری
✅ وحید بهمن/
نیکالای خانیکوف، دانشمند شرقشناس نامدار روسی، ۷۰ سال قبلتر از چاپ رسالهی «آذری یا زبان باستان آذربایجانِ» زندهیاد #کسروی، به زبان پیشین مردم #آذربایجان یعنی #پهلوی_آذری اشاره کرده است.
وی چندین سفر تحقیقاتی به ایران داشت و همچنین بین سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۷ میلادی سرکنسول #روسیه در تبریز بود.
پ.ن: سفرنامه خانیکوف، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، صفحه ۱۲۶، مترجمان: دکتر اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، چاپ اول، ۱۳۷۵
پژوهش از @Ir_Bahman
@LoversofIRAN
#پهلوی #آذری
✅ وحید بهمن/
نیکالای خانیکوف، دانشمند شرقشناس نامدار روسی، ۷۰ سال قبلتر از چاپ رسالهی «آذری یا زبان باستان آذربایجانِ» زندهیاد #کسروی، به زبان پیشین مردم #آذربایجان یعنی #پهلوی_آذری اشاره کرده است.
وی چندین سفر تحقیقاتی به ایران داشت و همچنین بین سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۷ میلادی سرکنسول #روسیه در تبریز بود.
پ.ن: سفرنامه خانیکوف، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، صفحه ۱۲۶، مترجمان: دکتر اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، چاپ اول، ۱۳۷۵
پژوهش از @Ir_Bahman
@LoversofIRAN