عاشقان ایران
بوی جوی مولیان این پارچه موسیقی در #تاجیکستان و #ازبکستان دوستداران بسیاردارد آواز: بانو #مرضیه و استاد #بنان /بیات اصفهان/ آهنگساز #روح_الله_خالقی شعر #رودکی ای #بخارا شادباش و دیر زی @LoversofIRAN
👈ترانه "بوی جوی مولیان"، داستانی زیبا از گذشته مشترک ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان
🔹پیام #ویژه کانال
#اختصاصی
@LoversofIRAN
⬅️چنین گفته شده که این ترانه ی زیبای رودکی بزرگ، اشاره به "امیر نصر دوم سامانی" دارد
سامانیان از نخستین دودمان های #ایرانی پس از #اسلام بود که #ایرانیان #فرارودان (مارواءالنهر، #ازبکستان و #تاجیکستان امروزی) آن را بنیان گذارند و کم کم گستره ی پادشاهی خود را از #فرارود به بخش های مرکزی امروز (پهنکوه=فلات) #ایران رساندند.
ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۱ه. ق) امیر #سامانی بود که در هشتسالگی جانشین پادشاه شد و بر تخت نشست. در آن زمان #بخارا (در #ازبکستان کنونی) پایتخت دولت #سامانیان بود. امیر نصر بن احمد سامانی، سی سال و اندی پادشاهی کرد.
سکه ضرب شده #امیر_نصر_دوم سامانی در پژوهشهای باستانشناسی در #نیشابور / #خراسان، ایران/ کشف شدهاست.
امیر نصر مانند پدر و نیاکان خود اهل دانش و شعردوست بود و در ترویج و توسعهٔ #زبان و ادبیات #فارسی خدمات شایانی کرد. میگویند او امیری بود نیک سرشت، بردبار و دلیر، بامتانت، که با خردمندی و کاردانی دشمنانش را مطیع خود ساخت یا نابود کرد.
در نقل هایی آمده است؛ رویدادی که به سرودن شعر «بوی جوی مولیان…» از سوی #رودکی انجامید، به امیر_نصر دوم بازمی گردد. او در یکی از سفرهایش در بازدید از #هرات ( باختر #افغانستان امروزی) به دو روستای زیبا میرسد که آنجا جلوی هرکدام از خانهها باغهای بزرگی بناشده بود. امیر از زیبایی و چشم نوازی این دیار بسیار خوشش آمد و دستور داد تا همه لشکریان در آن جا اقامت کنند.
این ماندن به درازا کشید و برابر چهار سال شد چون در همه سرزمینهای گستره(قلمرو) سامانیان آرامش وجود داشت. امیران لشکر و سربازان که دلشان برای خانواده خود تنگ شده بود از وزیر امیر میخواهند که تدبیری بیندیشد و امیر را راضی به ترک این مکان سازد و آنها هم در مقابل به او سکههای زیادی خواهند داد. رودکی بزرگ نیز که وزیر امیر نصر بود، صبحگاهان با در دست داشتن ساز چنگ و نواختن آن، این ترانه را که سروده بود خواند تا امیر را به یاد بخار بیاندازد و بازگشت به خانه.
بوی جوی مولیان(1) آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی(2) و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون(3) از نشاط روی دوست
خنگ(4) ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو، شادمان آید همی
میر(امیر نصر) ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
امیرنصر، به اینجای شعر که رسید از شادمانی سوار بر اسب شد و تا زمانی که به بخارا رسیدند بهجز نیاز واجب، هیچ جای دیگری توقف نکرد. رودکی نیز چند برابر سکههایی که به او قول داده بودند از آنها دریافت کرد.
■ چم(معنی) واژگان این ترانه:
(1) #مولیان: رودی در بخارا که سامانیان در نزدیکی آن، ارگ و کاخی بزرگ داشتند
(2) #آموی: دشتی گسترده و فراخ از ریگ در کناره رود جیحون
(3) #جیحون: [ ج َ ] یا رود #بلخ که به #خوارزم می ریزد. نام دیگرش #آمودریا است و آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ که از فلات پامیر سرچشمه گرفته پس از گذشتن از #خیوه به دریاچه ٔ #خوارزم یا #آرال می ریزد. رود جیحون به همراه رود #سیحون یا #سیردریا، بخش ماوراءالنهر یا فرارودان را ساخته اند.
(4) خنگ: جامه سپید، سپید.
روان پاک نیاکان خوش سرشت، نیک آیین #ایرانیان شاد باد💐🙏
https://t.me/LoversofIRAN/6245
🔹پیام #ویژه کانال
#اختصاصی
@LoversofIRAN
⬅️چنین گفته شده که این ترانه ی زیبای رودکی بزرگ، اشاره به "امیر نصر دوم سامانی" دارد
سامانیان از نخستین دودمان های #ایرانی پس از #اسلام بود که #ایرانیان #فرارودان (مارواءالنهر، #ازبکستان و #تاجیکستان امروزی) آن را بنیان گذارند و کم کم گستره ی پادشاهی خود را از #فرارود به بخش های مرکزی امروز (پهنکوه=فلات) #ایران رساندند.
ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۱ه. ق) امیر #سامانی بود که در هشتسالگی جانشین پادشاه شد و بر تخت نشست. در آن زمان #بخارا (در #ازبکستان کنونی) پایتخت دولت #سامانیان بود. امیر نصر بن احمد سامانی، سی سال و اندی پادشاهی کرد.
سکه ضرب شده #امیر_نصر_دوم سامانی در پژوهشهای باستانشناسی در #نیشابور / #خراسان، ایران/ کشف شدهاست.
امیر نصر مانند پدر و نیاکان خود اهل دانش و شعردوست بود و در ترویج و توسعهٔ #زبان و ادبیات #فارسی خدمات شایانی کرد. میگویند او امیری بود نیک سرشت، بردبار و دلیر، بامتانت، که با خردمندی و کاردانی دشمنانش را مطیع خود ساخت یا نابود کرد.
در نقل هایی آمده است؛ رویدادی که به سرودن شعر «بوی جوی مولیان…» از سوی #رودکی انجامید، به امیر_نصر دوم بازمی گردد. او در یکی از سفرهایش در بازدید از #هرات ( باختر #افغانستان امروزی) به دو روستای زیبا میرسد که آنجا جلوی هرکدام از خانهها باغهای بزرگی بناشده بود. امیر از زیبایی و چشم نوازی این دیار بسیار خوشش آمد و دستور داد تا همه لشکریان در آن جا اقامت کنند.
این ماندن به درازا کشید و برابر چهار سال شد چون در همه سرزمینهای گستره(قلمرو) سامانیان آرامش وجود داشت. امیران لشکر و سربازان که دلشان برای خانواده خود تنگ شده بود از وزیر امیر میخواهند که تدبیری بیندیشد و امیر را راضی به ترک این مکان سازد و آنها هم در مقابل به او سکههای زیادی خواهند داد. رودکی بزرگ نیز که وزیر امیر نصر بود، صبحگاهان با در دست داشتن ساز چنگ و نواختن آن، این ترانه را که سروده بود خواند تا امیر را به یاد بخار بیاندازد و بازگشت به خانه.
بوی جوی مولیان(1) آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی(2) و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون(3) از نشاط روی دوست
خنگ(4) ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو، شادمان آید همی
میر(امیر نصر) ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
امیرنصر، به اینجای شعر که رسید از شادمانی سوار بر اسب شد و تا زمانی که به بخارا رسیدند بهجز نیاز واجب، هیچ جای دیگری توقف نکرد. رودکی نیز چند برابر سکههایی که به او قول داده بودند از آنها دریافت کرد.
■ چم(معنی) واژگان این ترانه:
(1) #مولیان: رودی در بخارا که سامانیان در نزدیکی آن، ارگ و کاخی بزرگ داشتند
(2) #آموی: دشتی گسترده و فراخ از ریگ در کناره رود جیحون
(3) #جیحون: [ ج َ ] یا رود #بلخ که به #خوارزم می ریزد. نام دیگرش #آمودریا است و آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ که از فلات پامیر سرچشمه گرفته پس از گذشتن از #خیوه به دریاچه ٔ #خوارزم یا #آرال می ریزد. رود جیحون به همراه رود #سیحون یا #سیردریا، بخش ماوراءالنهر یا فرارودان را ساخته اند.
(4) خنگ: جامه سپید، سپید.
روان پاک نیاکان خوش سرشت، نیک آیین #ایرانیان شاد باد💐🙏
https://t.me/LoversofIRAN/6245
Telegram
Lovers of IRAN
بوی جوی مولیان
این پارچه موسیقی در #تاجیکستان و #ازبکستان دوستداران بسیاردارد
آواز: بانو #مرضیه و استاد #بنان
/بیات اصفهان/
آهنگساز #روح_الله_خالقی
شعر #رودکی
ای #بخارا شادباش و دیر زی
@LoversofIRAN
این پارچه موسیقی در #تاجیکستان و #ازبکستان دوستداران بسیاردارد
آواز: بانو #مرضیه و استاد #بنان
/بیات اصفهان/
آهنگساز #روح_الله_خالقی
شعر #رودکی
ای #بخارا شادباش و دیر زی
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
برنامه ای که #روسیه/ #شوروی برای کمرنگ کردن جایگاه و پایگاه فرهنگ ایرانی و #زبان #فارسی در #آسیای_میانه/ #فرارودان انجام داده است استاد #شفیعی_کدکنی تضعیف پیوسته ایران از #قاجار تاکنون @LoversofIRAN
👈گواه استوار ریشه ایرانی کشور ترکمنستان
ترکمنستان تا پیش از #پیمان_آخال بین #روسیه و ایران #قاجار و جدایی سرزمین های شمال شرق ایران در۱۲۶۰ ( #ناصرالدین_شاه) وجودخارجی نداشت. اما امروز دولت مستقر آن، تمایلی به بیان ریشه ایرانی خود و برقراری پیوند با #فارسی_زبانان ندارد
⬅️ گزیده گزارش سال۱۳۹۵خبرگزاری ایرنا_ بجنورد ✍سیدحسین قدسی
باستان شناسان آلمانی و ایرانی برای یافتن حلقه مفقوده بخشی از تاریخ باستان در شهر دفن شده #ریوی #خراسان_شمالی (۴۵کیلومتری غرب #بجنورد) در تلاش هستند؛ با نیم نگاهی به ارتباط این شهر تاریخی با شهر تاریخی #نسا در #ترکمنستان
مناطق شمال شرق ایران و جنوب غربی #عشق_آباد در ترکمنستان، زادگاه سلسله #پارت و خاستگاه اصلی #اشکانیان بوده است و مرکز تصمیم گیری شاهان این سلسله ها، امااکنون در دل زمین فرو رفته.
باستان شناسان آلمانی در شهر تاریخی ریوی شهرستان #مانه و #سملقان خراسان شمالی برای یافتن قدیمی ترین حوزه مشترک تمدنی #ایران_کهن ( #ایران_زمین)کندوکاو کرده اند برای رمزگشایی حلقه های مفقوده تمدن ایرانی و فرهنگ سازان بشری.
اهمیت تپه تاریخی ریوی(شهر باستانی ریوی) چنان است که استاندار وقت خراسان شمالی، خواستار #ثبت_جهانی آن در #یونسکو شد.
مهناز مقدسی کارشناس ارشد رشته تاریخ در خراسان شمالی به خبرنگار ایرنا گفت: دوره حکومت #اشکانی بین سال های 256 قبل از میلاد و 224 میلادی در منابع تاریخی قید می شود یعنی حدود ۴۸۰ سال. تحقیقات درباره دولت اشکانی به علت منابع تاریخی اندک، کاری سخت است و احتمال دارد شهرهای زیادی از این سلسله همچنان در زیرخاک پنهان باشند.
#دیاکونوف یکی از تاریخ نویسان مشهور در کتاب«اشکانیان» خود به معرفی شهرهای این دوره پرداخته است و مینویسد:"شهرهایی از نوع #پولیس در دورهی #سلوکیان بنا شدند و تعداد این شهرها در زمان #پارت_ها به مراتب افزون گشت."
براساس نوشته این تاریخ نویس، شهر نسا در زمان اشکانیان رشد بسیار کرد و دیگر شهرهای این سلسله از جنوب رشته های کوه های #کپه_داغ و دریای #کاسپین( #خزر) تا دریاچه #آرال گسترش یافت.
محمدجواد جعفری، سرپرست هیات کاوش های باستان شناسی تپه تاریخی ریوی شهرستان مانه و سملقان: یافته های باستان شناسی و انجام آزمایش کربن14 روی نمونه های ذغالی نشان داد محوطه تاریخی ریوی در بردارنده شواهد #باستان_شناختی از دوران آهن ۲ تا دوران اسلامی است. تحقیقات گسترده درباره زندگی شهرنشینی در سایت تاریخی ریوی در حال انجام است اما، هنوز ارتباط آن با شهر تاریخی نسا ترکمنستان که ۱۵۰ کیلومتر با آن فاصله دارد انجام نشده است. به دلیل فاصله کم تپه ریوی با نسا، به نظر می رسد این خطه هم از شهرهای پرجمعیت دوران اشکانی بوده زیرا در زمینه آثار یافت شده شباهت هایی دارند
متاسفانه کاوش های باستان شناسی در شمال شرق کشور کمتر انجام شده است از همین روی اکنون در این سایت که دوران تاریخی متعدد از #ماد_ها، #هخامنشیان، #اشکانی و #ساسانیان را در برمی گیرد با خلاء کاوشی روبرو هستیم. در شهر باستانی ریوی بناهایی کشف شده ازجمله دژ، بارو، گورستان، انبار ذخیره آذوقه، فضای صنعتی و غیرصنعتی که نشانه وجود تمدن شهرنشینی است
تاریخچه کاوش باستانی محوطه تاریخی ریوی:
در ۱۳۴۶ توسط دکتر #نگهبان شناسایی و معرفی شد. در ۱۳۵۶ به دست #فائق_توحیدی با شماره ۷۲۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. محوطه تاریخی ریوی بیش از ۱۱۰ هکتار وسعت دارد و مهم ترین بخش های باستان شناختی سطح آن تپه های سه گانه ریوی 'الف'، 'ب' و 'ث' هستند.
متاسفانه تخریب های زیادی در این تپه از سوی کوره های آجرپزی در سال های گذشته انجام شده اما اکنون محوطه این اثر تاریخی از دستبرد افراد محلی محافظت شده است.
با توجه به اهمیت علمی تپه ریوی، برنامه "پروژه باستانشناسی ریوی" برای ۷سال در این منطقه پیگیری می شود که از ۱۳۹۱ با تعیین عرصه و حریم محوطه و لایه نگاری تپه ریوی 'الف' آغازشد و در ۱۳۹۳ در قالب فصل دوم تپه ریوی 'ب'، کاوش لایه نگاری انجام شد.
خرداد۱۳۹۵ فصل سوم کاوش ها با هدف بررسی ژئوفیزیک و بررسی روشمند سطح محوطه انجام گرفت.
مهم ترین اهداف کاوشها:
شناسایی و مطالعه مواد باستان شناسی در شمال خراسان و فراهم کردن بستر پیوسته مطالعاتی، تبدیل محوطه ریوی به یک سایت محوری در مطالعات "دوران آهن و تاریخی" شمال شرق ایران
شباهت های تاریخی_تمدنی شهر ریوی با نسا ترکمنستان طبیعی است زیرا #نسا پایتخت اشکانیان بود بنابراین تمدن شهرنشینی جنوب کوه های کپه داغ(خراسان) با شمال این کوه ها(ترکمنستان) همسانی بسیار دارد.
البته برای بررسی شباهت ها نیاز به زمان بیشتر و سفر به مراکز تاریخی ترکمنستان نظیر #مرو، #عشق_آباد و #داش_اوغوز است.
شهرقدیم #نیشابور (خراسان رضوی امروز)در دوره اسلامی،الگوی حکومتی،شهرنشینی،تمدنی شهرهای #ترکمنستان #ازبکستان #قزاقستان #تاجیکستان #افغانستان بود
ترکمنستان تا پیش از #پیمان_آخال بین #روسیه و ایران #قاجار و جدایی سرزمین های شمال شرق ایران در۱۲۶۰ ( #ناصرالدین_شاه) وجودخارجی نداشت. اما امروز دولت مستقر آن، تمایلی به بیان ریشه ایرانی خود و برقراری پیوند با #فارسی_زبانان ندارد
⬅️ گزیده گزارش سال۱۳۹۵خبرگزاری ایرنا_ بجنورد ✍سیدحسین قدسی
باستان شناسان آلمانی و ایرانی برای یافتن حلقه مفقوده بخشی از تاریخ باستان در شهر دفن شده #ریوی #خراسان_شمالی (۴۵کیلومتری غرب #بجنورد) در تلاش هستند؛ با نیم نگاهی به ارتباط این شهر تاریخی با شهر تاریخی #نسا در #ترکمنستان
مناطق شمال شرق ایران و جنوب غربی #عشق_آباد در ترکمنستان، زادگاه سلسله #پارت و خاستگاه اصلی #اشکانیان بوده است و مرکز تصمیم گیری شاهان این سلسله ها، امااکنون در دل زمین فرو رفته.
باستان شناسان آلمانی در شهر تاریخی ریوی شهرستان #مانه و #سملقان خراسان شمالی برای یافتن قدیمی ترین حوزه مشترک تمدنی #ایران_کهن ( #ایران_زمین)کندوکاو کرده اند برای رمزگشایی حلقه های مفقوده تمدن ایرانی و فرهنگ سازان بشری.
اهمیت تپه تاریخی ریوی(شهر باستانی ریوی) چنان است که استاندار وقت خراسان شمالی، خواستار #ثبت_جهانی آن در #یونسکو شد.
مهناز مقدسی کارشناس ارشد رشته تاریخ در خراسان شمالی به خبرنگار ایرنا گفت: دوره حکومت #اشکانی بین سال های 256 قبل از میلاد و 224 میلادی در منابع تاریخی قید می شود یعنی حدود ۴۸۰ سال. تحقیقات درباره دولت اشکانی به علت منابع تاریخی اندک، کاری سخت است و احتمال دارد شهرهای زیادی از این سلسله همچنان در زیرخاک پنهان باشند.
#دیاکونوف یکی از تاریخ نویسان مشهور در کتاب«اشکانیان» خود به معرفی شهرهای این دوره پرداخته است و مینویسد:"شهرهایی از نوع #پولیس در دورهی #سلوکیان بنا شدند و تعداد این شهرها در زمان #پارت_ها به مراتب افزون گشت."
براساس نوشته این تاریخ نویس، شهر نسا در زمان اشکانیان رشد بسیار کرد و دیگر شهرهای این سلسله از جنوب رشته های کوه های #کپه_داغ و دریای #کاسپین( #خزر) تا دریاچه #آرال گسترش یافت.
محمدجواد جعفری، سرپرست هیات کاوش های باستان شناسی تپه تاریخی ریوی شهرستان مانه و سملقان: یافته های باستان شناسی و انجام آزمایش کربن14 روی نمونه های ذغالی نشان داد محوطه تاریخی ریوی در بردارنده شواهد #باستان_شناختی از دوران آهن ۲ تا دوران اسلامی است. تحقیقات گسترده درباره زندگی شهرنشینی در سایت تاریخی ریوی در حال انجام است اما، هنوز ارتباط آن با شهر تاریخی نسا ترکمنستان که ۱۵۰ کیلومتر با آن فاصله دارد انجام نشده است. به دلیل فاصله کم تپه ریوی با نسا، به نظر می رسد این خطه هم از شهرهای پرجمعیت دوران اشکانی بوده زیرا در زمینه آثار یافت شده شباهت هایی دارند
متاسفانه کاوش های باستان شناسی در شمال شرق کشور کمتر انجام شده است از همین روی اکنون در این سایت که دوران تاریخی متعدد از #ماد_ها، #هخامنشیان، #اشکانی و #ساسانیان را در برمی گیرد با خلاء کاوشی روبرو هستیم. در شهر باستانی ریوی بناهایی کشف شده ازجمله دژ، بارو، گورستان، انبار ذخیره آذوقه، فضای صنعتی و غیرصنعتی که نشانه وجود تمدن شهرنشینی است
تاریخچه کاوش باستانی محوطه تاریخی ریوی:
در ۱۳۴۶ توسط دکتر #نگهبان شناسایی و معرفی شد. در ۱۳۵۶ به دست #فائق_توحیدی با شماره ۷۲۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. محوطه تاریخی ریوی بیش از ۱۱۰ هکتار وسعت دارد و مهم ترین بخش های باستان شناختی سطح آن تپه های سه گانه ریوی 'الف'، 'ب' و 'ث' هستند.
متاسفانه تخریب های زیادی در این تپه از سوی کوره های آجرپزی در سال های گذشته انجام شده اما اکنون محوطه این اثر تاریخی از دستبرد افراد محلی محافظت شده است.
با توجه به اهمیت علمی تپه ریوی، برنامه "پروژه باستانشناسی ریوی" برای ۷سال در این منطقه پیگیری می شود که از ۱۳۹۱ با تعیین عرصه و حریم محوطه و لایه نگاری تپه ریوی 'الف' آغازشد و در ۱۳۹۳ در قالب فصل دوم تپه ریوی 'ب'، کاوش لایه نگاری انجام شد.
خرداد۱۳۹۵ فصل سوم کاوش ها با هدف بررسی ژئوفیزیک و بررسی روشمند سطح محوطه انجام گرفت.
مهم ترین اهداف کاوشها:
شناسایی و مطالعه مواد باستان شناسی در شمال خراسان و فراهم کردن بستر پیوسته مطالعاتی، تبدیل محوطه ریوی به یک سایت محوری در مطالعات "دوران آهن و تاریخی" شمال شرق ایران
شباهت های تاریخی_تمدنی شهر ریوی با نسا ترکمنستان طبیعی است زیرا #نسا پایتخت اشکانیان بود بنابراین تمدن شهرنشینی جنوب کوه های کپه داغ(خراسان) با شمال این کوه ها(ترکمنستان) همسانی بسیار دارد.
البته برای بررسی شباهت ها نیاز به زمان بیشتر و سفر به مراکز تاریخی ترکمنستان نظیر #مرو، #عشق_آباد و #داش_اوغوز است.
شهرقدیم #نیشابور (خراسان رضوی امروز)در دوره اسلامی،الگوی حکومتی،شهرنشینی،تمدنی شهرهای #ترکمنستان #ازبکستان #قزاقستان #تاجیکستان #افغانستان بود
عاشقان ایران
👈گواه استوار ریشه ایرانی کشور ترکمنستان ترکمنستان تا پیش از #پیمان_آخال بین #روسیه و ایران #قاجار و جدایی سرزمین های شمال شرق ایران در۱۲۶۰ ( #ناصرالدین_شاه) وجودخارجی نداشت. اما امروز دولت مستقر آن، تمایلی به بیان ریشه ایرانی خود و برقراری پیوند با #فارسی_زبانان…
👈پیمان آخال، جدایی شمال خاوری ایران
در #آخال با بی کفایتی دولت وقت ایران (ناصرالدین شاه #قاجار) بخشی از سرزمین باستانی ایران در شمال خاوری و شهر باستانی #مرو به دست روس ها افتاد و امروز نیز کشور مستقل #ترکمنستان بر آن بناشده است.
⬅️ #پیمان_آخال (آخال-تکه)، معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ برای تعیین مرزهای دو کشور درمناطق #ترکمننشین شرق دریای کاسپی/خزر بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای #روس که تا سال ۱۸۶۳پیرامون #آرال، #سمرقند و #تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خاننشین #بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن، افزون بر اشغال #خوارزم که در کنترل خاننشین #خیوه قرار داشت، ایلات #ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای #تَکه را با نام «سرزمین فرای خزر» با خاک خود یکی کردند. روسها پس از شکست ۱۸۶۰ ایران و نیز با گسترش حضور #بریتانیا در مصر، به چنین کامیابیهایی دست یافتند.
#ناصرالدین_شاه برای بستن این قرارداد وزیر خارجهاش #مؤتمن_الملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه که هیچگاه نتوانسته بود ترکمنها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این سرزمینها به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند. ( یعنی یک گسترش کم نظیر تاریخی در قلمروی روسیه)!
پیمان آخال تأثیر دوگانهای بر ایران داشت. از یکسو ایران تا حدی از یورشهای ترکمنها رهایی مییافت؛ اما این امر به بهای گران از دست رفتن سرزمینهایی به دست آمد که ناصرالدین شاه ادعای پادشاهی بر آنها را داشت.[۱]
همچنین خط مرزی، کاملاً به سود روسها طراحی شده بود. به گفتهٔ لرد کرزن «روسها در ضمن بستن قرارداد مرزی نخست کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول #خراسان را تباه سازند.» گذشته از این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در راستای رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای نو ساخته شود یا زمینهای کشاورزی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از اندازه آب مصرف شود.[۲]
پیمان آخال همچنین به زیان ترکمنها بود و با مصالح سنتی قوم ترکمن همخوانی نداشت. میان آنان مرز کشیده شده و در دو کشور قرار گرفتند و یگانگی آنان به هم خورد. #یموتهای ایران که بر اساس موافقتنامه دو دولت هرسال برای چراندن گلههای خود به آن سوی مرز کوچ میکردند، باید به هر دو دولت مالیات میدادند و این موضوع مقامات روسی و ایرانی را در جمعآوری مالیات دچار مشکل کرده بود.[۳]
■ بن مایه ها (منابع)
/از ویکی پدیای فارسی/
[۱] گلی، امین. تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها. نشر علم، ۱۳۶۶، ص ۱۶۴
[۲]↑ قرارداد آخال، گونهای حاتمبخشی قجری مؤسسه تاریخ معاصر ایران
[۳] گلی، امین. تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها. نشر علم، ۱۳۶۶، ص ۱۶۸
●قرارداد آخال ۱۸۸۱م/۱۲۹۹ ه .ق پایگاه اطلاعرسانی دانشجویان و دانشآموختگان ترکمن
●شمیم، علیاصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: علمی، ۱۳۷۱، صص ۲۵۱–۲۴۹
@LoversofIRAN
در #آخال با بی کفایتی دولت وقت ایران (ناصرالدین شاه #قاجار) بخشی از سرزمین باستانی ایران در شمال خاوری و شهر باستانی #مرو به دست روس ها افتاد و امروز نیز کشور مستقل #ترکمنستان بر آن بناشده است.
⬅️ #پیمان_آخال (آخال-تکه)، معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۱۲۶۰ برای تعیین مرزهای دو کشور درمناطق #ترکمننشین شرق دریای کاسپی/خزر بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای #روس که تا سال ۱۸۶۳پیرامون #آرال، #سمرقند و #تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خاننشین #بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن، افزون بر اشغال #خوارزم که در کنترل خاننشین #خیوه قرار داشت، ایلات #ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای #تَکه را با نام «سرزمین فرای خزر» با خاک خود یکی کردند. روسها پس از شکست ۱۸۶۰ ایران و نیز با گسترش حضور #بریتانیا در مصر، به چنین کامیابیهایی دست یافتند.
#ناصرالدین_شاه برای بستن این قرارداد وزیر خارجهاش #مؤتمن_الملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه که هیچگاه نتوانسته بود ترکمنها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این سرزمینها به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند. ( یعنی یک گسترش کم نظیر تاریخی در قلمروی روسیه)!
پیمان آخال تأثیر دوگانهای بر ایران داشت. از یکسو ایران تا حدی از یورشهای ترکمنها رهایی مییافت؛ اما این امر به بهای گران از دست رفتن سرزمینهایی به دست آمد که ناصرالدین شاه ادعای پادشاهی بر آنها را داشت.[۱]
همچنین خط مرزی، کاملاً به سود روسها طراحی شده بود. به گفتهٔ لرد کرزن «روسها در ضمن بستن قرارداد مرزی نخست کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول #خراسان را تباه سازند.» گذشته از این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در راستای رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای نو ساخته شود یا زمینهای کشاورزی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از اندازه آب مصرف شود.[۲]
پیمان آخال همچنین به زیان ترکمنها بود و با مصالح سنتی قوم ترکمن همخوانی نداشت. میان آنان مرز کشیده شده و در دو کشور قرار گرفتند و یگانگی آنان به هم خورد. #یموتهای ایران که بر اساس موافقتنامه دو دولت هرسال برای چراندن گلههای خود به آن سوی مرز کوچ میکردند، باید به هر دو دولت مالیات میدادند و این موضوع مقامات روسی و ایرانی را در جمعآوری مالیات دچار مشکل کرده بود.[۳]
■ بن مایه ها (منابع)
/از ویکی پدیای فارسی/
[۱] گلی، امین. تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها. نشر علم، ۱۳۶۶، ص ۱۶۴
[۲]↑ قرارداد آخال، گونهای حاتمبخشی قجری مؤسسه تاریخ معاصر ایران
[۳] گلی، امین. تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها. نشر علم، ۱۳۶۶، ص ۱۶۸
●قرارداد آخال ۱۸۸۱م/۱۲۹۹ ه .ق پایگاه اطلاعرسانی دانشجویان و دانشآموختگان ترکمن
●شمیم، علیاصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: علمی، ۱۳۷۱، صص ۲۵۱–۲۴۹
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
👈پیمان آخال، جدایی شمال خاوری ایران در #آخال با بی کفایتی دولت وقت ایران (ناصرالدین شاه #قاجار) بخشی از سرزمین باستانی ایران در شمال خاوری و شهر باستانی #مرو به دست روس ها افتاد و امروز نیز کشور مستقل #ترکمنستان بر آن بناشده است. ⬅️ #پیمان_آخال (آخال-تکه)،…
👈چگونه مرو از ایران جدا شد
⬅️ مَرو از شهرهای باستانی ایرانیان بود که ویرانههایش امروزه در انتهای جنوبی بیابان #قره_قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقی #سرخس است و پیرامون آن از رود #مرغاب/ #مرورود سیراب میشود. شهر امروزی #ماری Mary که مرکز استان مرو #ترکمنستان است در ۳۰کیلومتری مرو باستان بنا شد(Merw در ترکمنی)
به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم شرق #خراسان مرو را به نام مور «Mowr» و باشندگان آن را #موری (بر وزن دوری)گویند.
پیشینهٔ مرو، قبل از میلاد مسیح است. #داریوش_اول در سنگنبشته #بیستون مرو را "مَرگَوش" نامید اما جغرافیانویسان قدیم آن را "مَرْگیانا" نامیدند. #مرگیان یا #مرو از سرزمینهای #اشکانیان هم بود.
مرو در زمان #ساسانیان آباد بود چنانکه #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی پس از شکست #جنگ_نهاوند (۲۱ ه./۶۴۲ م.) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه #چین و #خاقان_ترک کمک خواست اما چون از سوءنیت "ماهوی سوری" مرزبان مرو آگاه شد به آسیابانی خسرونام پناه برد و او یزدگرد را به طمع لباس فاخرش کشت (۳۱ ه.ق /۶۵۱ م.).
از آن پس سرزمینهای شرقی ایران یکی پس از دیگری و از جمله مرو به تصرف تازیان(اعراب) درآمد. اما سپس سلسلههای ایرانی یکی پس از دیگری این ناحیه را به دست گرفتند
مرو شایگان یکی از ۴ شهر #خراسان_بزرگ بود
۳ شهر دیگر؛ #نیشابور، #بلخ و #هرات در #افغانستان کنونی بود
مرو بخاطر نزدیکی به #خوارزم و #ماوراءالنهر( #فرارودان) از یکسو و پیوند با #سرخس و #نیشابور از دیگرسو از نظر نظامی و تجاری موقعیت ویژه داشت به همین روی هم دوره ساسانیان و هم زمان تسلط اعراب تا دوره مأمون پایتخت خراسان بود. #طاهریان مرکز خراسان را نیشابور کردند. #سامانیان پایتخت را به #بلخ و #بخارا بردند ولی #سلجوقیان مرو را مرکز امپراتوری کردند. در عهد #سلطان_سنجر مرو پایتخت خراسان بودو از معتبرترین شهرهای ایران. چنان آباد که زمینداران و دهقانانش در توانگری با امرا و ملوک اطراف دم همسری میزدند و مانند #جرجانیهٔ_خوارزم اهل فضل آنجا گرد میآمدند، در مدارس و کتابخانههایش به فراگیری دانش میپرداختند. این شهر در ۵۵۰ ه.ق ده کتابخانهٔ بزرگ عمومی داشت که یکی از آنها ۱۲۰۰۰جلد کتاب داشت. مردم مرو #ایرانی و زبانشان #فارسی بود.
#یاقوت که مقارن حمله #مغول در مرو بود مینویسد از مرو در ۶۱۶ق. بیرون رفتم در حالی که در حد اعلای نیکویی بود. این شهر در حمله مغول به کلی ویران شد. #سلطان_محمد #خوارزمشاه از آنجا گریخت، مجیر الملک حاکم سابق مرو شهر را دردست گرفت و مرو پنج روز مقاومت کرد اما سرانجام تسلیم تولی پسر #چنگیز شد. سران #خوارزمشاهی گردن زده شدند، ۷۰۰۰۰۰ تن همه مردم شهر کشته شدند. شهر را آتش زدند، قبرها را به طمع دفینه نبش کردند(۶۱۸ق).
پیداست پس از این ویرانی، مرو آن شکوه دیرین را بازنیافت خاصه با رونقی که #هرات در دوره #تیموریان و #صفویه داشت
#نبرد_مرو در ۸۸۹خ. (۹۱۶ قمری) میان #ازبکان به فرماندهی شیبک خان ازبک بنیانگذار سلسله شیبانیان/ازبکان با سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل یکم بنیانگذار #صفویان رخ داد. در این جنگ سپاه ازبک شکست خورد، شیبک خان کشته شد، مرز ایران از شمال خاوری به رود #جیحون رسید و خراسان از دست ازبکان بیرون شد
در اوایل سده ۱۲هجری، ایرانیها قلمرو #خانات_خیوه و بخارا را به خاک خود پیوستند؛ اما #خانات_بخارا بار دیگر در نیمه دوم همین سده مستقل شدند و مرو را تصرف و همه جمعیتش را به بخارا بردند.
این ویرانی شهر و انتقال کامل جمعیت به بخارا در سالهای ۱۷۸۸_۱۷۸۹ م. توسط #شاه_مراد روی داد. پس از آن سالورهای آمودریا و دوستانشان از طایفه ساریک به منطقه آمدند و در واحه مرو، نشیمن گزیدند
دوره #صفویه #افشاریه و #قاجاریه گهگاه سرکشان مخصوصا ازبکان و خانهای خیوه به مرو تاخت وتاز میکردند چنانکه در ۱۲۷۶ق. محمدامینخان والی خوارزم به حدود مرو آمد و به تعرض پرداخت. فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داد و سر او را به #تهران برای ناصرالدین شاه فرستاد.
چون تعرض #ترکمانان و حکام اطراف به مرو در زمان #قاجار، امری عادی شده بود، #ناصرالدین_شاه در ۱۲۷۶ق. #حشمت_الدوله را همراه #قوام_الدوله ً با ۴۰۰۰۰ سپاهی به مرو فرستاد اما این لشکر با بیاحتیاطی و اختلاف این دو از ترکمانان شکست خورد و بیشتر آنان کشته و اسیر شدند
این هنگام روسها به شمال دریاچه #آرال و شرق خزر رسیدند و با تصرف #ترکستان شرقی وغربی درههای #سیحون و #جیحون به قلمرو ایران دست بردند
از جمله #خیوه در۱۲۷۰
#تاشکند #سمرقند #بخارا در۱۲۸۱ و۱۲۸۵
در #گوگ_تپه "ترکمانان تکه" را ۱۲۹۸ق. از پادرآوردند
سرانجام درمحرم ۱۲۹۹ه.ق/۱۲۶۰خ. خط مرزی کنونی ایران در #پیمان_آخال با #روسیه کشیده شد و مرو از ایران جداشد
/گزیده و ویرایش متن ویکیپدیا/
@LoversofIRAN
⬅️ مَرو از شهرهای باستانی ایرانیان بود که ویرانههایش امروزه در انتهای جنوبی بیابان #قره_قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقی #سرخس است و پیرامون آن از رود #مرغاب/ #مرورود سیراب میشود. شهر امروزی #ماری Mary که مرکز استان مرو #ترکمنستان است در ۳۰کیلومتری مرو باستان بنا شد(Merw در ترکمنی)
به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم شرق #خراسان مرو را به نام مور «Mowr» و باشندگان آن را #موری (بر وزن دوری)گویند.
پیشینهٔ مرو، قبل از میلاد مسیح است. #داریوش_اول در سنگنبشته #بیستون مرو را "مَرگَوش" نامید اما جغرافیانویسان قدیم آن را "مَرْگیانا" نامیدند. #مرگیان یا #مرو از سرزمینهای #اشکانیان هم بود.
مرو در زمان #ساسانیان آباد بود چنانکه #یزدگرد_سوم آخرین پادشاه #ساسانی پس از شکست #جنگ_نهاوند (۲۱ ه./۶۴۲ م.) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه #چین و #خاقان_ترک کمک خواست اما چون از سوءنیت "ماهوی سوری" مرزبان مرو آگاه شد به آسیابانی خسرونام پناه برد و او یزدگرد را به طمع لباس فاخرش کشت (۳۱ ه.ق /۶۵۱ م.).
از آن پس سرزمینهای شرقی ایران یکی پس از دیگری و از جمله مرو به تصرف تازیان(اعراب) درآمد. اما سپس سلسلههای ایرانی یکی پس از دیگری این ناحیه را به دست گرفتند
مرو شایگان یکی از ۴ شهر #خراسان_بزرگ بود
۳ شهر دیگر؛ #نیشابور، #بلخ و #هرات در #افغانستان کنونی بود
مرو بخاطر نزدیکی به #خوارزم و #ماوراءالنهر( #فرارودان) از یکسو و پیوند با #سرخس و #نیشابور از دیگرسو از نظر نظامی و تجاری موقعیت ویژه داشت به همین روی هم دوره ساسانیان و هم زمان تسلط اعراب تا دوره مأمون پایتخت خراسان بود. #طاهریان مرکز خراسان را نیشابور کردند. #سامانیان پایتخت را به #بلخ و #بخارا بردند ولی #سلجوقیان مرو را مرکز امپراتوری کردند. در عهد #سلطان_سنجر مرو پایتخت خراسان بودو از معتبرترین شهرهای ایران. چنان آباد که زمینداران و دهقانانش در توانگری با امرا و ملوک اطراف دم همسری میزدند و مانند #جرجانیهٔ_خوارزم اهل فضل آنجا گرد میآمدند، در مدارس و کتابخانههایش به فراگیری دانش میپرداختند. این شهر در ۵۵۰ ه.ق ده کتابخانهٔ بزرگ عمومی داشت که یکی از آنها ۱۲۰۰۰جلد کتاب داشت. مردم مرو #ایرانی و زبانشان #فارسی بود.
#یاقوت که مقارن حمله #مغول در مرو بود مینویسد از مرو در ۶۱۶ق. بیرون رفتم در حالی که در حد اعلای نیکویی بود. این شهر در حمله مغول به کلی ویران شد. #سلطان_محمد #خوارزمشاه از آنجا گریخت، مجیر الملک حاکم سابق مرو شهر را دردست گرفت و مرو پنج روز مقاومت کرد اما سرانجام تسلیم تولی پسر #چنگیز شد. سران #خوارزمشاهی گردن زده شدند، ۷۰۰۰۰۰ تن همه مردم شهر کشته شدند. شهر را آتش زدند، قبرها را به طمع دفینه نبش کردند(۶۱۸ق).
پیداست پس از این ویرانی، مرو آن شکوه دیرین را بازنیافت خاصه با رونقی که #هرات در دوره #تیموریان و #صفویه داشت
#نبرد_مرو در ۸۸۹خ. (۹۱۶ قمری) میان #ازبکان به فرماندهی شیبک خان ازبک بنیانگذار سلسله شیبانیان/ازبکان با سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل یکم بنیانگذار #صفویان رخ داد. در این جنگ سپاه ازبک شکست خورد، شیبک خان کشته شد، مرز ایران از شمال خاوری به رود #جیحون رسید و خراسان از دست ازبکان بیرون شد
در اوایل سده ۱۲هجری، ایرانیها قلمرو #خانات_خیوه و بخارا را به خاک خود پیوستند؛ اما #خانات_بخارا بار دیگر در نیمه دوم همین سده مستقل شدند و مرو را تصرف و همه جمعیتش را به بخارا بردند.
این ویرانی شهر و انتقال کامل جمعیت به بخارا در سالهای ۱۷۸۸_۱۷۸۹ م. توسط #شاه_مراد روی داد. پس از آن سالورهای آمودریا و دوستانشان از طایفه ساریک به منطقه آمدند و در واحه مرو، نشیمن گزیدند
دوره #صفویه #افشاریه و #قاجاریه گهگاه سرکشان مخصوصا ازبکان و خانهای خیوه به مرو تاخت وتاز میکردند چنانکه در ۱۲۷۶ق. محمدامینخان والی خوارزم به حدود مرو آمد و به تعرض پرداخت. فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داد و سر او را به #تهران برای ناصرالدین شاه فرستاد.
چون تعرض #ترکمانان و حکام اطراف به مرو در زمان #قاجار، امری عادی شده بود، #ناصرالدین_شاه در ۱۲۷۶ق. #حشمت_الدوله را همراه #قوام_الدوله ً با ۴۰۰۰۰ سپاهی به مرو فرستاد اما این لشکر با بیاحتیاطی و اختلاف این دو از ترکمانان شکست خورد و بیشتر آنان کشته و اسیر شدند
این هنگام روسها به شمال دریاچه #آرال و شرق خزر رسیدند و با تصرف #ترکستان شرقی وغربی درههای #سیحون و #جیحون به قلمرو ایران دست بردند
از جمله #خیوه در۱۲۷۰
#تاشکند #سمرقند #بخارا در۱۲۸۱ و۱۲۸۵
در #گوگ_تپه "ترکمانان تکه" را ۱۲۹۸ق. از پادرآوردند
سرانجام درمحرم ۱۲۹۹ه.ق/۱۲۶۰خ. خط مرزی کنونی ایران در #پیمان_آخال با #روسیه کشیده شد و مرو از ایران جداشد
/گزیده و ویرایش متن ویکیپدیا/
@LoversofIRAN
👈 این قند پارسی به کجاها که میرود❗️
@LoversofIRAN
⬅️ بعضی خاطرهها #قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز #افغانستانی تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود!
برایش ارسال کردم اما گفت:
«این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»!
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است.
پس تا اینجا شد؛ یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست #یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!
چند بیت از شعر مذکور:
#زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به #آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ #دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
نوشته دکتر #مهدی_نوریان/ از hassangharibi@
⬅️کانال عاشقان ایران
■از آمویه، آموی، آمل، بیشتر بدانیم
#زبان #فارسی، بزرگ پیوندار ایرانی تباران سراسر گیتی است که اگر خودشان ندانند، با ریشه های تنیده در تاریخ ایران، آنها را به هم می رساند.
□واژگان
_ زنده رود= #زاینده_رود اصفهان
_ آمویه= رودی در #فرارود یا ماوراءالنهر (بخشی از سرزمین تاجیکان آسیای میانه)
از فرهنگ دهخدا: آمویه [ی َ ]. رود #جیحون. #آمو. #آموی. #آمل. رود. آب. وَرز. #آمودریا. #آمون. نام شهری کنار جیحون
□آمویه یا آمو یا آموی یا آمل شهری بود در فرارود که نباید آن را با شهر آمل #مازندران اشتباه کرد. نام کنونی آن #چهارجو یا #چهارجوی است( آمودریا نام کهن و ایرانی این رود است به معنای رود شهر آمو ). برای تشخیص آن از آمل مازندران آن را یا "آمل زَم" یا "آمل جیحون" یا "آمل الشط" میخواندند. اسم این آمل مانند آمل مازندران محتملاً با نام قوم #مارد یا قوم #آمارد مرتبط است. آماردها به گفتهٔ(شرق شناسان) ریچارد فرای، آملی کورت و کریستوفر برونر، قومی #آریایی و #سکایی بودند و نام شهر امروزی آمل مازندران برمیگردد به زندگی آنان در آن گستره. ریچارد فرای این را که دو آمل، یکی در #مازندران و دیگری در #آمودریا، جای داشتهاند، دلیلی احتمالی بر مهاجرت شاخه ای از این قوم دانستهاست(تاریخ باستانی آسیای میانه از #ریچارد_فرای شرق شناس نامدار)
□آمویه قبلا بخشی از #خراسان_بزرگ بود و با آنکه از همه سو آن را بیابان گرفته بود، به عنوان برخوردگاه راههایی که خراسان را به فرارود ( #ماوراء_النهر) و #خیوه متصل میکرد، مرکز مهم بازرگانی کاروانی بود.
امروزه آمویه را #چهارجوی یا #ترکمنآباد نامند که در جنوب شرقی #ترکمنستان و به فاصلهٔ ۵ کیلومتری ساحل چپ آمودریا قرار دارد. نام جدید چهارجوی وابسته به گذر مهمی از جیحون است که با این شهر چندان فاصلهای ندارد. اکنون چهارجوی با راهآهن از مغرب به #مرو و از شمال شرقی به #بخارا و #سمرقند و #تاشکند میرسد(دانشنامه #مزدیسنا)
□آمودریا به یونانی باستان: Oxus/Ὄξος/اُکسوس بوده است که یونانیشدهٔ نام پارسی باستان رود: وَخش است(حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، جلد۳ ،ص۲۲۰۵).
آمودریا پرآبترین رود آسیای میانه است. رود دوم نیز #سیر_دریا است که هردو به دریاچه #خوارزم (نام دیگر آن #آرال، نامی #ترکی است)؛میریزند.
آمودریا از کوههای #پامیر سرچشمه میگیرد در مرزهای شمالی #افغانستان با #تاجیکستان، و سپس به #ازبکستان و #ترکمنستان میرود. بخشهایی از آن قابل کشتیرانی است. بندرهای #شیرخان_بندر و #بندر_حیرتان در ساحل آن جایگاه صادرات و واردات افغانستان به آسیای میانه است
□این رود بهطور تاریخی مرزهای سرزمین باستانی ایران بود و در آثار ادبی، مرز #ایران و #توران بهشمار میرفت (مهرالزمان نوبان. نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان)
غزل سرشناس #رودکی شاعربزرگ پارسی نیز از آمودریا گفته است:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ #آموی و درشتیهای او
زیر پایم پرنیان آید همی
باید توجه داشت سرزمین #توران که از آن در #شاهنامه یادشده است نیز خود بخشی از سرزمین های فارسی زبان است و به لحاظ ریشه های فرهنگی، آیینی، تباری و تاریخی، گستره #ایران_زمین_کهن است. آثار باستانی فراوان از دوره هخامنشیان اشکانیان ساسانیان و پس از اسلام در این سرزمین مهر تاییدی بر آن مدعاست.
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️ بعضی خاطرهها #قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز #افغانستانی تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود!
برایش ارسال کردم اما گفت:
«این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»!
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است.
پس تا اینجا شد؛ یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست #یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!
چند بیت از شعر مذکور:
#زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به #آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ #دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
نوشته دکتر #مهدی_نوریان/ از hassangharibi@
⬅️کانال عاشقان ایران
■از آمویه، آموی، آمل، بیشتر بدانیم
#زبان #فارسی، بزرگ پیوندار ایرانی تباران سراسر گیتی است که اگر خودشان ندانند، با ریشه های تنیده در تاریخ ایران، آنها را به هم می رساند.
□واژگان
_ زنده رود= #زاینده_رود اصفهان
_ آمویه= رودی در #فرارود یا ماوراءالنهر (بخشی از سرزمین تاجیکان آسیای میانه)
از فرهنگ دهخدا: آمویه [ی َ ]. رود #جیحون. #آمو. #آموی. #آمل. رود. آب. وَرز. #آمودریا. #آمون. نام شهری کنار جیحون
□آمویه یا آمو یا آموی یا آمل شهری بود در فرارود که نباید آن را با شهر آمل #مازندران اشتباه کرد. نام کنونی آن #چهارجو یا #چهارجوی است( آمودریا نام کهن و ایرانی این رود است به معنای رود شهر آمو ). برای تشخیص آن از آمل مازندران آن را یا "آمل زَم" یا "آمل جیحون" یا "آمل الشط" میخواندند. اسم این آمل مانند آمل مازندران محتملاً با نام قوم #مارد یا قوم #آمارد مرتبط است. آماردها به گفتهٔ(شرق شناسان) ریچارد فرای، آملی کورت و کریستوفر برونر، قومی #آریایی و #سکایی بودند و نام شهر امروزی آمل مازندران برمیگردد به زندگی آنان در آن گستره. ریچارد فرای این را که دو آمل، یکی در #مازندران و دیگری در #آمودریا، جای داشتهاند، دلیلی احتمالی بر مهاجرت شاخه ای از این قوم دانستهاست(تاریخ باستانی آسیای میانه از #ریچارد_فرای شرق شناس نامدار)
□آمویه قبلا بخشی از #خراسان_بزرگ بود و با آنکه از همه سو آن را بیابان گرفته بود، به عنوان برخوردگاه راههایی که خراسان را به فرارود ( #ماوراء_النهر) و #خیوه متصل میکرد، مرکز مهم بازرگانی کاروانی بود.
امروزه آمویه را #چهارجوی یا #ترکمنآباد نامند که در جنوب شرقی #ترکمنستان و به فاصلهٔ ۵ کیلومتری ساحل چپ آمودریا قرار دارد. نام جدید چهارجوی وابسته به گذر مهمی از جیحون است که با این شهر چندان فاصلهای ندارد. اکنون چهارجوی با راهآهن از مغرب به #مرو و از شمال شرقی به #بخارا و #سمرقند و #تاشکند میرسد(دانشنامه #مزدیسنا)
□آمودریا به یونانی باستان: Oxus/Ὄξος/اُکسوس بوده است که یونانیشدهٔ نام پارسی باستان رود: وَخش است(حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، جلد۳ ،ص۲۲۰۵).
آمودریا پرآبترین رود آسیای میانه است. رود دوم نیز #سیر_دریا است که هردو به دریاچه #خوارزم (نام دیگر آن #آرال، نامی #ترکی است)؛میریزند.
آمودریا از کوههای #پامیر سرچشمه میگیرد در مرزهای شمالی #افغانستان با #تاجیکستان، و سپس به #ازبکستان و #ترکمنستان میرود. بخشهایی از آن قابل کشتیرانی است. بندرهای #شیرخان_بندر و #بندر_حیرتان در ساحل آن جایگاه صادرات و واردات افغانستان به آسیای میانه است
□این رود بهطور تاریخی مرزهای سرزمین باستانی ایران بود و در آثار ادبی، مرز #ایران و #توران بهشمار میرفت (مهرالزمان نوبان. نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان)
غزل سرشناس #رودکی شاعربزرگ پارسی نیز از آمودریا گفته است:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ #آموی و درشتیهای او
زیر پایم پرنیان آید همی
باید توجه داشت سرزمین #توران که از آن در #شاهنامه یادشده است نیز خود بخشی از سرزمین های فارسی زبان است و به لحاظ ریشه های فرهنگی، آیینی، تباری و تاریخی، گستره #ایران_زمین_کهن است. آثار باستانی فراوان از دوره هخامنشیان اشکانیان ساسانیان و پس از اسلام در این سرزمین مهر تاییدی بر آن مدعاست.
@LoversofIRAN
#نقشه کهن و ارزشمند سرزمین های ایرانی زمان خلفای #عباسی
از کتاب"جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی"
به نقشه توجه کنید:
نام کهن و ایرانی #دریاچه_خوارزم (بحر #خوارزم) در #فرارود (ماوراءالنهر) را به جای می بینید. #آرال نامی #ترکی است که امروز بدون اشاره به نام ایرانی آن، خوارزم، در کتابهای جغرافیای ما و اخبار و نوشتار ایرانی تکرار می شود!
سرزمین #سغد نیز بخشی از تاجیکستان ازبکستان قرقیزستان است
#مکران نیز نام باستانی #بلوچستان است
امروز #قزاقستان درشمال و #ازبکستان در جنوب شرقی این دریاچه، زبان رسمی شان قزاقی و ازبکی است. قزاقستان پهناورترین کشور آسیای میانه است جمعیت #تاجیک (فارسی زبانان) قزاقستان زیر ۱۰% و ازبکستان ۵۰% است
#دریای_پارس (بحر فارس)، افزون بر بخش غربی، به شرق تنگه هرمز که امروز #دریای_عمان نامیده میشود هم گفته می شد(تقسیم بندی خلیج فارس_دریای عمان، بسیار بعدها انجام شد)
چرا ما در ایران، از نامهای کهن و ریشه دار ایرانی(مانند دریاچه خوارزم و دریای پارس به جای عمان) استفاده نمکنیم؟
البته در مناسبات بین المللی از نامهای شناخته شده در نظم بین الملل، مانند دریاچه آرال و دریای عمان
@LoversofIRAN
از کتاب"جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی"
به نقشه توجه کنید:
نام کهن و ایرانی #دریاچه_خوارزم (بحر #خوارزم) در #فرارود (ماوراءالنهر) را به جای می بینید. #آرال نامی #ترکی است که امروز بدون اشاره به نام ایرانی آن، خوارزم، در کتابهای جغرافیای ما و اخبار و نوشتار ایرانی تکرار می شود!
سرزمین #سغد نیز بخشی از تاجیکستان ازبکستان قرقیزستان است
#مکران نیز نام باستانی #بلوچستان است
امروز #قزاقستان درشمال و #ازبکستان در جنوب شرقی این دریاچه، زبان رسمی شان قزاقی و ازبکی است. قزاقستان پهناورترین کشور آسیای میانه است جمعیت #تاجیک (فارسی زبانان) قزاقستان زیر ۱۰% و ازبکستان ۵۰% است
#دریای_پارس (بحر فارس)، افزون بر بخش غربی، به شرق تنگه هرمز که امروز #دریای_عمان نامیده میشود هم گفته می شد(تقسیم بندی خلیج فارس_دریای عمان، بسیار بعدها انجام شد)
چرا ما در ایران، از نامهای کهن و ریشه دار ایرانی(مانند دریاچه خوارزم و دریای پارس به جای عمان) استفاده نمکنیم؟
البته در مناسبات بین المللی از نامهای شناخته شده در نظم بین الملل، مانند دریاچه آرال و دریای عمان
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈ترانه "بوی جوی مولیان"، داستانی زیبا از گذشته مشترک ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان
🔹پیام #ویژه کانال
#اختصاصی
@LoversofIRAN
⬅️چنین گفته شده که این ترانه ی زیبای رودکی بزرگ، اشاره به "امیر نصر دوم سامانی" دارد
سامانیان از نخستین دودمان های #ایرانی پس از #اسلام بود که #ایرانیان #فرارودان (مارواءالنهر، #ازبکستان و #تاجیکستان امروزی) آن را بنیان گذارند و کم کم گستره ی پادشاهی خود را از #فرارود به بخش های مرکزی امروز (پهنکوه=فلات) #ایران رساندند.
ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۱ه. ق) امیر #سامانی بود که در هشتسالگی جانشین پادشاه شد و بر تخت نشست. در آن زمان #بخارا (در #ازبکستان کنونی) پایتخت دولت #سامانیان بود. امیر نصر بن احمد سامانی، سی سال و اندی پادشاهی کرد.
سکه ضرب شده #امیر_نصر_دوم سامانی در پژوهشهای باستانشناسی در #نیشابور / #خراسان، ایران/ کشف شدهاست.
امیر نصر مانند پدر و نیاکان خود اهل دانش و شعردوست بود و در ترویج و توسعهٔ #زبان و ادبیات #فارسی خدمات شایانی کرد. میگویند او امیری بود نیک سرشت، بردبار و دلیر، بامتانت، که با خردمندی و کاردانی دشمنانش را مطیع خود ساخت یا نابود کرد.
در نقل هایی آمده است؛ رویدادی که به سرودن شعر «بوی جوی مولیان…» از سوی #رودکی انجامید، به امیر_نصر دوم بازمی گردد. او در یکی از سفرهایش در بازدید از #هرات ( باختر #افغانستان امروزی) به دو روستای زیبا میرسد که آنجا جلوی هرکدام از خانهها باغهای بزرگی بناشده بود. امیر از زیبایی و چشم نوازی این دیار بسیار خوشش آمد و دستور داد تا همه لشکریان در آن جا اقامت کنند.
این ماندن به درازا کشید و برابر چهار سال شد چون در همه سرزمینهای گستره(قلمرو) سامانیان آرامش وجود داشت. امیران لشکر و سربازان که دلشان برای خانواده خود تنگ شده بود از وزیر امیر میخواهند که تدبیری بیندیشد و امیر را راضی به ترک این مکان سازد و آنها هم در مقابل به او سکههای زیادی خواهند داد. رودکی بزرگ نیز که وزیر امیر نصر بود، صبحگاهان با در دست داشتن ساز چنگ و نواختن آن، این ترانه را که سروده بود خواند تا امیر را به یاد بخار بیاندازد و بازگشت به خانه.
بوی جوی مولیان(1) آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی(2) و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون(3) از نشاط روی دوست
خنگ(4) ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو، شادمان آید همی
میر(امیر نصر) ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
امیرنصر، به اینجای شعر که رسید از شادمانی سوار بر اسب شد و تا زمانی که به بخارا رسیدند بهجز نیاز واجب، هیچ جای دیگری توقف نکرد. رودکی نیز چند برابر سکههایی که به او قول داده بودند از آنها دریافت کرد.
■ چم(معنی) واژگان این ترانه:
(1) #مولیان: رودی در بخارا که سامانیان در نزدیکی آن، ارگ و کاخی بزرگ داشتند
(2) #آموی: دشتی گسترده و فراخ از ریگ در کناره رود جیحون
(3) #جیحون: [ ج َ ] یا رود #بلخ که به #خوارزم می ریزد. نام دیگرش #آمودریا است و آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ که از فلات پامیر سرچشمه گرفته پس از گذشتن از #خیوه به دریاچه ٔ #خوارزم یا #آرال می ریزد. رود جیحون به همراه رود #سیحون یا #سیردریا، بخش ماوراءالنهر یا فرارودان را ساخته اند.
(4) خنگ: جامه سپید، سپید.
روان پاک نیاکان خوش سرشت، نیک آیین #ایرانیان شاد باد💐🙏
https://t.me/LoversofIRAN/6245
🔹پیام #ویژه کانال
#اختصاصی
@LoversofIRAN
⬅️چنین گفته شده که این ترانه ی زیبای رودکی بزرگ، اشاره به "امیر نصر دوم سامانی" دارد
سامانیان از نخستین دودمان های #ایرانی پس از #اسلام بود که #ایرانیان #فرارودان (مارواءالنهر، #ازبکستان و #تاجیکستان امروزی) آن را بنیان گذارند و کم کم گستره ی پادشاهی خود را از #فرارود به بخش های مرکزی امروز (پهنکوه=فلات) #ایران رساندند.
ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۳۰۱ تا ۳۳۱ه. ق) امیر #سامانی بود که در هشتسالگی جانشین پادشاه شد و بر تخت نشست. در آن زمان #بخارا (در #ازبکستان کنونی) پایتخت دولت #سامانیان بود. امیر نصر بن احمد سامانی، سی سال و اندی پادشاهی کرد.
سکه ضرب شده #امیر_نصر_دوم سامانی در پژوهشهای باستانشناسی در #نیشابور / #خراسان، ایران/ کشف شدهاست.
امیر نصر مانند پدر و نیاکان خود اهل دانش و شعردوست بود و در ترویج و توسعهٔ #زبان و ادبیات #فارسی خدمات شایانی کرد. میگویند او امیری بود نیک سرشت، بردبار و دلیر، بامتانت، که با خردمندی و کاردانی دشمنانش را مطیع خود ساخت یا نابود کرد.
در نقل هایی آمده است؛ رویدادی که به سرودن شعر «بوی جوی مولیان…» از سوی #رودکی انجامید، به امیر_نصر دوم بازمی گردد. او در یکی از سفرهایش در بازدید از #هرات ( باختر #افغانستان امروزی) به دو روستای زیبا میرسد که آنجا جلوی هرکدام از خانهها باغهای بزرگی بناشده بود. امیر از زیبایی و چشم نوازی این دیار بسیار خوشش آمد و دستور داد تا همه لشکریان در آن جا اقامت کنند.
این ماندن به درازا کشید و برابر چهار سال شد چون در همه سرزمینهای گستره(قلمرو) سامانیان آرامش وجود داشت. امیران لشکر و سربازان که دلشان برای خانواده خود تنگ شده بود از وزیر امیر میخواهند که تدبیری بیندیشد و امیر را راضی به ترک این مکان سازد و آنها هم در مقابل به او سکههای زیادی خواهند داد. رودکی بزرگ نیز که وزیر امیر نصر بود، صبحگاهان با در دست داشتن ساز چنگ و نواختن آن، این ترانه را که سروده بود خواند تا امیر را به یاد بخار بیاندازد و بازگشت به خانه.
بوی جوی مولیان(1) آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی(2) و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون(3) از نشاط روی دوست
خنگ(4) ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو، شادمان آید همی
میر(امیر نصر) ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
امیرنصر، به اینجای شعر که رسید از شادمانی سوار بر اسب شد و تا زمانی که به بخارا رسیدند بهجز نیاز واجب، هیچ جای دیگری توقف نکرد. رودکی نیز چند برابر سکههایی که به او قول داده بودند از آنها دریافت کرد.
■ چم(معنی) واژگان این ترانه:
(1) #مولیان: رودی در بخارا که سامانیان در نزدیکی آن، ارگ و کاخی بزرگ داشتند
(2) #آموی: دشتی گسترده و فراخ از ریگ در کناره رود جیحون
(3) #جیحون: [ ج َ ] یا رود #بلخ که به #خوارزم می ریزد. نام دیگرش #آمودریا است و آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ که از فلات پامیر سرچشمه گرفته پس از گذشتن از #خیوه به دریاچه ٔ #خوارزم یا #آرال می ریزد. رود جیحون به همراه رود #سیحون یا #سیردریا، بخش ماوراءالنهر یا فرارودان را ساخته اند.
(4) خنگ: جامه سپید، سپید.
روان پاک نیاکان خوش سرشت، نیک آیین #ایرانیان شاد باد💐🙏
https://t.me/LoversofIRAN/6245
Telegram
Lovers of IRAN
بوی جوی مولیان
این پارچه موسیقی در #تاجیکستان و #ازبکستان دوستداران بسیاردارد
آواز: بانو #مرضیه و استاد #بنان
/بیات اصفهان/
آهنگساز #روح_الله_خالقی
شعر #رودکی
ای #بخارا شادباش و دیر زی
@LoversofIRAN
این پارچه موسیقی در #تاجیکستان و #ازبکستان دوستداران بسیاردارد
آواز: بانو #مرضیه و استاد #بنان
/بیات اصفهان/
آهنگساز #روح_الله_خالقی
شعر #رودکی
ای #بخارا شادباش و دیر زی
@LoversofIRAN
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN