عاشقان ایران
Photo
👈 توضیح استاد #فریدون_جنیدی درباره دیوهای #مازندران در شاهنامه 👉
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است «مازندران» که در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است «مازندران» که در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Forwarded from کمپین تحریم محور پانترکیسم
🔆توضیحات بیشتر درباره☝️این سند مهم 👇
#نقشه #پرشیا؛ از گیلوم دلیسله 1724م.
Map of Persia (Carte de Perse); 1724; Guillaume Delisle
⚡️ از ایران پایان دوره #صفویه/ ۱۱۰۲ ⚡️
■□ نگاره 2_3:
این نقشه هم مانند نقشه قبلی در کانال (نقشه جاشوا آتنز josva Ottens که حدودا ۶ سال پس از این کشیده شد و احتمالا نقشه دلیسله یکی از منابع مهم کار آن بود چون شباهت بسیار زیادی دارند)، برای آبهای جنوب ایران فقط نام #خلیج_فارس Golfe Persique را نوشته و شرق تنگه هرمز نامی ندارد که این به معنای تعمیم نام "پارس" برای دو سوی تنگه است، اگر چه استان #مکران مشخص است اما دریای جنوب به این نام نیست.
دقیقا روی نقشه در زیر #بحرین توضیح داده که این بخشی از خاک پرشیا است
■□ نگاره 4:
نام ایرانی و کهن دریای #کاسپین (نه خزر) Mare Caspiene
■ باختر دریاچه:
شمال رود ارس استان #شروان یا #شیروان Chirwan که امروز به نادرستی نام آذربایجان بر آن جعل شده، کاملا مشخص است. وشهرهای:
#باکو bacou/ #آبشوران apcharon نامی پارسی از این منطقه #تات نشین است/
#شماخی chamaki/اریس Eris/ جزیره #چاچ chach؛ چاچ نام شهری است در #شاهنامه فردوسی با صنعت ساخت کمانهای معروف؛ همان #تاشکند آسیای میانه امروز که از شکل "چاچ-کند" دگرگون شد/
رود #ارس دقیقا با نام ارسAras (نه "آراز" ادعایی جعلکنندگان پانترک)
کنار ارس؛ مغان Mogan
■ خاور دریاچه:
#گرگان Jorjan/ دهستان dehestan/ آستراباد astrabad/ خلیج آستراباد
در بخش #ترکمنستان امروزی هم نامهای ایرانی مشخص است و هنوز چیرگی ترکمنها بر آن منطقه رخ نداده بود که نامها و آثار کهن ایران را تغییردهند!
■ جنوب دریاچه:
شهرهای مهم از #مازندران #تبرستان #گیلان که امروز همچنان بسیاری از این نامها پابرجا است
ازغرب به شرق:
خلیج گیلان golfe de Gilan/ آستارا astara/ رشت recht/ ماسوله masula/ لاهیجان Lahetzan/ آمل amol/منجیل manzil/ ساری sari/ تنکابن funkabun/ سمنانseminan/ دامغان damgan/
■ زیر خط قرمز مرز جنوب تبرستان:
#تهران با نام Tiheran (در نقشههای اروپایی پیش از دلیسله اثری از تهران نبود، بااینکه شهری بود با رونق بسیار درزمان صفوی؛ ملقب به #چنارستان_صفوی)
شرق تهران: #دماوند/demawend
جنوب تهران: #ری Rey
غرب تهران: #کسبین casbin که همان #قزوین و ریشه نام کاسپین است. قومی با نام کسبی در زمانی دور از قزوین امروز تا نزدیک دریاچه کاسپی گسترده بودند
جنوب تهران: شهر #قم/kome
■□ نگاره 5:
شمال رود ارس، #ارمنستان
#ایروان Erivan/دریاچه #سوان L. de Sevun/ #گنجه gandja/ #کاپان capan
■□ نگاره 6_7 _8:
مناطق و شهرهای #گرجستان Georgie
و کناره #دریای_سیاه
■□ نگاره 9:
باز هم کناره باختری کاسپین و استان شیروانChirwan که امروز ج.باکو است؛ نام مناطق ساحلی #دربند derbent/
چاچ و بسیاری نامهای دیگر غیرترکی، با ریشه فارسی
■□ نگاره 10:
بخشی از باختر ایران:
#اقلیم_کردنشین، شرق #عراق و #ترکیه امروزی قسمتی از شاهنشاهی پارسی صفوی بود؛
#کردستان Courdistan/ #دیاربکر diarbec/ دریاچه #وان Van/
ترکیه امروزی درنقشه بانام #آناتولی Anatolieاست، مرز شرقیاش کوچکتر از امروز بود و بخشی از ایران آن روز
📍 پینوشت 1:
لازم است به سهم خود و همه ایرانیانی که از این نقشهها بهره میبرند؛ سپاسگزاری کنم از آن جغرافیدانان و نقشهکشان اروپایی که با چنان دقت، ریزبینی و ریزهکاری، جهان زیبای ۳_۴ سده (قرن) پیش #ایران_زمین را کشیدند و دستاوردی ارزشمند آفریدند که در بهترین موزهها، کتابخانههای سلطنتی و دانشگاهی جهان نگهداری شد تا امروز در دسترس پژوهندگان باشد و با دانش و سند بتوان از داشتههای #جهان_پارسی دفاع کرد
📍 پینوشت 2:
این نقشهها که از موثقترین و محکمترین اسناد جهان هستند و از سوی دولتها و مراکز رسمی اروپا نگهداری شدند، روشن میکند که در سرزمین اهورایی ما ایران با آگاهی و بینشی که شاهان به کمک مشاوران دانشمند، نخبه و جهانشناس ایرانی داشتند، خود را بدونشک در کنار #شاه_ایران بودن، #شاه_پارس هم میدانستند؛ از اینرو در ارتباط با نمایندگان اروپا، آسیا، آفریقا، این قلمروی بزرگ را با نام پارس/فارس میشناختند و درک یکسانی از این دو مفهوم هویتی داشتند.
فارس/پارس نامی بود که شاهان ایرانی (جدای از زبان خانگی و محلیشان که میراث نواحی مختلف ایران بود) آن را در جایگاه اهرم و #نماد_تمدنی استفاده میکردند و نه یک نام کوچک و محدود قومی که امروز دشمنان ایران سعی در جا انداختن این معنی کوچک قومی، به جای آن مفهوم وسیع #تمدنی دارند.
این واقعیت تاریخی، لزوم پاسداری و دفاع شفاف و دقیق از نام #پارس و هویت #پارسی/ #فارسی را باید بیش از پیش روشن کند. پارس را نامی برای #همه_ملت از هر تیره و طایفه بدانیم که در ساختن این نماد بزرگ و پرافتخار تمدنی نقش داشتهاند
یا حق ...
⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
⛔️ @ban_Turkey
#نقشه #پرشیا؛ از گیلوم دلیسله 1724م.
Map of Persia (Carte de Perse); 1724; Guillaume Delisle
⚡️ از ایران پایان دوره #صفویه/ ۱۱۰۲ ⚡️
■□ نگاره 2_3:
این نقشه هم مانند نقشه قبلی در کانال (نقشه جاشوا آتنز josva Ottens که حدودا ۶ سال پس از این کشیده شد و احتمالا نقشه دلیسله یکی از منابع مهم کار آن بود چون شباهت بسیار زیادی دارند)، برای آبهای جنوب ایران فقط نام #خلیج_فارس Golfe Persique را نوشته و شرق تنگه هرمز نامی ندارد که این به معنای تعمیم نام "پارس" برای دو سوی تنگه است، اگر چه استان #مکران مشخص است اما دریای جنوب به این نام نیست.
دقیقا روی نقشه در زیر #بحرین توضیح داده که این بخشی از خاک پرشیا است
■□ نگاره 4:
نام ایرانی و کهن دریای #کاسپین (نه خزر) Mare Caspiene
■ باختر دریاچه:
شمال رود ارس استان #شروان یا #شیروان Chirwan که امروز به نادرستی نام آذربایجان بر آن جعل شده، کاملا مشخص است. وشهرهای:
#باکو bacou/ #آبشوران apcharon نامی پارسی از این منطقه #تات نشین است/
#شماخی chamaki/اریس Eris/ جزیره #چاچ chach؛ چاچ نام شهری است در #شاهنامه فردوسی با صنعت ساخت کمانهای معروف؛ همان #تاشکند آسیای میانه امروز که از شکل "چاچ-کند" دگرگون شد/
رود #ارس دقیقا با نام ارسAras (نه "آراز" ادعایی جعلکنندگان پانترک)
کنار ارس؛ مغان Mogan
■ خاور دریاچه:
#گرگان Jorjan/ دهستان dehestan/ آستراباد astrabad/ خلیج آستراباد
در بخش #ترکمنستان امروزی هم نامهای ایرانی مشخص است و هنوز چیرگی ترکمنها بر آن منطقه رخ نداده بود که نامها و آثار کهن ایران را تغییردهند!
■ جنوب دریاچه:
شهرهای مهم از #مازندران #تبرستان #گیلان که امروز همچنان بسیاری از این نامها پابرجا است
ازغرب به شرق:
خلیج گیلان golfe de Gilan/ آستارا astara/ رشت recht/ ماسوله masula/ لاهیجان Lahetzan/ آمل amol/منجیل manzil/ ساری sari/ تنکابن funkabun/ سمنانseminan/ دامغان damgan/
■ زیر خط قرمز مرز جنوب تبرستان:
#تهران با نام Tiheran (در نقشههای اروپایی پیش از دلیسله اثری از تهران نبود، بااینکه شهری بود با رونق بسیار درزمان صفوی؛ ملقب به #چنارستان_صفوی)
شرق تهران: #دماوند/demawend
جنوب تهران: #ری Rey
غرب تهران: #کسبین casbin که همان #قزوین و ریشه نام کاسپین است. قومی با نام کسبی در زمانی دور از قزوین امروز تا نزدیک دریاچه کاسپی گسترده بودند
جنوب تهران: شهر #قم/kome
■□ نگاره 5:
شمال رود ارس، #ارمنستان
#ایروان Erivan/دریاچه #سوان L. de Sevun/ #گنجه gandja/ #کاپان capan
■□ نگاره 6_7 _8:
مناطق و شهرهای #گرجستان Georgie
و کناره #دریای_سیاه
■□ نگاره 9:
باز هم کناره باختری کاسپین و استان شیروانChirwan که امروز ج.باکو است؛ نام مناطق ساحلی #دربند derbent/
چاچ و بسیاری نامهای دیگر غیرترکی، با ریشه فارسی
■□ نگاره 10:
بخشی از باختر ایران:
#اقلیم_کردنشین، شرق #عراق و #ترکیه امروزی قسمتی از شاهنشاهی پارسی صفوی بود؛
#کردستان Courdistan/ #دیاربکر diarbec/ دریاچه #وان Van/
ترکیه امروزی درنقشه بانام #آناتولی Anatolieاست، مرز شرقیاش کوچکتر از امروز بود و بخشی از ایران آن روز
📍 پینوشت 1:
لازم است به سهم خود و همه ایرانیانی که از این نقشهها بهره میبرند؛ سپاسگزاری کنم از آن جغرافیدانان و نقشهکشان اروپایی که با چنان دقت، ریزبینی و ریزهکاری، جهان زیبای ۳_۴ سده (قرن) پیش #ایران_زمین را کشیدند و دستاوردی ارزشمند آفریدند که در بهترین موزهها، کتابخانههای سلطنتی و دانشگاهی جهان نگهداری شد تا امروز در دسترس پژوهندگان باشد و با دانش و سند بتوان از داشتههای #جهان_پارسی دفاع کرد
📍 پینوشت 2:
این نقشهها که از موثقترین و محکمترین اسناد جهان هستند و از سوی دولتها و مراکز رسمی اروپا نگهداری شدند، روشن میکند که در سرزمین اهورایی ما ایران با آگاهی و بینشی که شاهان به کمک مشاوران دانشمند، نخبه و جهانشناس ایرانی داشتند، خود را بدونشک در کنار #شاه_ایران بودن، #شاه_پارس هم میدانستند؛ از اینرو در ارتباط با نمایندگان اروپا، آسیا، آفریقا، این قلمروی بزرگ را با نام پارس/فارس میشناختند و درک یکسانی از این دو مفهوم هویتی داشتند.
فارس/پارس نامی بود که شاهان ایرانی (جدای از زبان خانگی و محلیشان که میراث نواحی مختلف ایران بود) آن را در جایگاه اهرم و #نماد_تمدنی استفاده میکردند و نه یک نام کوچک و محدود قومی که امروز دشمنان ایران سعی در جا انداختن این معنی کوچک قومی، به جای آن مفهوم وسیع #تمدنی دارند.
این واقعیت تاریخی، لزوم پاسداری و دفاع شفاف و دقیق از نام #پارس و هویت #پارسی/ #فارسی را باید بیش از پیش روشن کند. پارس را نامی برای #همه_ملت از هر تیره و طایفه بدانیم که در ساختن این نماد بزرگ و پرافتخار تمدنی نقش داشتهاند
یا حق ...
⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
⛔️ @ban_Turkey