عاشقان ایران
470 subscribers
4.39K photos
2.35K videos
163 files
887 links
ادمین @Lovers_of_IRAN_bot
عاشقان ایران
از باختر تا خاور پهنکوه ایران
از دریاچه کاسپی تاجنوب دریای پارس
#ایران بزرگترین دلیل کنارهم بودن ما با همه تفاوتهاست

دغدغه های ملی

راهنما👈 https://t.me/LoversofIRAN/2531

https://instagram.com/LoversofIRAN اینستا
Download Telegram
عاشقان ایران
@parsi_anjoman کاربرد مصدر ساده #پارسی به جای مصدر همهشته(مرکب)پارسی_عربی منع کردن (مصدر پارسی_عربی) پَنامیدَن، بازداشتن (مصدر پارسی) ممنوع پَنامیدِه، بَند، ناروا، بازداشته @LoversofIRAN
👈کاربرد مصدرهای ساده پارسی را افزایش دهیم

«پَنامیدن» به‌جای «ممنوع‌کردن»

@LoversofIRAN

کورش جنتی، دبیر کارگروه دانشیک پارسی‌انجمن

⬅️یکی از برجسته‌ترین کوشش‌هایی که می‌تواند در زمینه پاسداری و پالایش زبان پارسی انجام پذیرد، جایگزین کردن مصدرهای ساده #پارسی به جای مصدرهای همهشته(مرکب) پارسی_عربی است.

مصدرها را می‌توان به ریشه‌ درخت مانند کرد. همانگونه که شاخه‌های گوناگونی می‌توانند از ریشه درخت برویند، واژه‌های بسیاری نیز می‌توانند از دل مصدرها ساخته‌شوند.
بزرگترین آسیب مصدرهای عربی‌_فارسی آن است که مانند اسب تروا می‌توانند زمینه‌ساز اندرگام(ورود) خوشه‌ای از واژه‌های #عربی شوند.

برای نمونه، مصدر عربی_پارسی «ممنوع کردن» باعث شده است که واژه‌های «منع»، «مانع»، «ممنوع»، «ممانعت» و… هم به #زبان_پارسی راه یابند. هَنایش(تاثیر) این تازش گروهی، گاه از گستره واژگان فراتر می‌رود و به ساختار ساختواژی و نحو زبان پارسی نیز آسیب می‌زند؛ چنانکه واژه‌های «ممنوع‌الاکار»، «ممنوع‌الاتصویر» و…؛ یکسره پیرو دستگاه ساختواژی دیگرسانی هستند؛ و هیچ پیوند و سازواری‌ای با زبان پارسی ندارند.

#داریوش_آشوری در کتاب «بازاندیشی زبان فارسی» در این باره می‌نویسد: «در واقع، برای آموختن زبان نوشتاری #فارسی باید دو زبان را آموخت، زیرا به مثل، کشتن و کشنده و کشته از یک دستگاه دستوری است و قتل و قاتل و مقتول از دستگاه دستوری دیگری، و به همین دلیل، زبانی است سرگردان.» (۱)

همین نویسنده در جای دیگری از همین کتاب، پس از برشمردن آسیب‌های مصدرهای همهشته(مرکب)، می‌نویسد: «مشکل زبان ما این نیست که با عربی آمیخته است. بسیاری از زبان‌ها با هم آمیخته‌اند، بلکه آنست که این آمیختگی چنان بی‌حساب و کتاب بوده است که دستگاه صرفی زبان فارسی را از کار انداخته»(۲)

بر این پایه، به وارونه ی دیدگاه کسانی که چنین پالایش‌هایی را تنها به انگیزه‌های عربی‌ستیزانه فرومی‌کاهند، جایگزینی مصدرهای ساده پارسی به جای مصدرهای همهشته عربی ـ فارسی از پشتوانه‌های زبان‌شناسانه استواری نیز برخوردار است.

🔹ریشه‌شناسی واژه «پنامیدن»/

ساختمان واژه «پنامیدن»:
Pati. naama (3)
■پیشوند اوستایی «پیتی»؛ این پیشوند در فارسی باستان به‌گونه «پَتی» و در پارسی میانه به دیسه‌های (شکل‌های) «پَت»، «پاد» و… پدیدار شده است. امروز این پیشوند در واژه‌های «پادتن»، «پادزیست»، «پادزهر» به معنای «ضد» و برابر پیشوند انگلیسی «anti» کاربرد دارد.
■ ریشه «نم» به معنای «خم‌کردن، خم‌شدن». از این ریشه امروز واژه‌های «نرم» و «نماز» را داریم.
■ تکواژ گذشته‌ساز «ید»
■«ن» مصدرساز

گمانه زنی دیگری از ریشه این واژه در فرهنگ‌های ریشه‌شناختی:
Paiti. Daana (4)
در این ریشه‌شناسی پیشوند «پیتی» را داریم به همراه ریشه daa به معنای «نهادن» و «گذاشتن» که روی‌هم‌ معنای «پوشش حفاظی» برای آن آورده شده است.
هرچند از دید نگارنده، ریشه‌شناسی «پنام» در معنای «مانع» نیز می‌تواند یکی از گزینه‌های پذیرفتنی برای ریشه‌شناسی «پنام» در معنای «پوشانه» باشد؛ زیرا این ابزار نیز میان دم آدمی و آتش مانعی درست می‌کند.

در معنای «منع‌کردن»:
شاید بتوان ریشه‌شناسی این واژه را در این معنا اینگونه توضیح داد: حرکت کردن و گام‌برداشتن آدمی با خمش و پویایی اندام او همراه است. با چنین برداشتی هنگامی که پیشوند «پاد» به معنای «ضد» بر سر این ریشه قرار می‌گیرد معنای وارونه‌ای به این واژه می‌بخشد: از حرکت و گام‌برداشتن جلوگیری کردن.

🔹پیشینه واژه "پنامیدن"

کاربرد واژه "پنامیدن" در معنای "ممنوع‌کردن"، پیشینه نیز داشته است. دکتر #حسن‌دوست در کتاب «فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی»، یکی از معناهای این واژه را «مانع‌شدن»، «دفع‌شدن»، «مهار کردن» و «در بند کردن» آورده است و نمونه‌هایی از کاربرد این واژه را در سهان‌هایی (جمله‌هایی) از متن‌های کهن به دست می‌دهد:
گروهی مسلمانان بودند که مکیان ایشان را پنافته بودند از هجرت (قصص قرآن۳۹۸/۹).
یاد داری آن وقت را کی کید و مکر می‌ساختن ترا اندر سرای ندوت کافران مکه تا ترا اندر زندان پنامند یا اندر میان دیوار بگیرند (شنقشی ۲۱۵/۶). (۳)
پنام به معنای "پوشانه"
واژه «پنام» همچنین نام پارچه‌ای است که زرتشتیان به هنگام خواندن اوستا و در برابر آتش به فرنام (عنوان) پوشانه (ماسک) بر چهره می‌زنند تا دم‌شان آتش سپند را نیالاید.

🔹خوشه واژگانی

با گذاردن «پنامیدن» در برابر «ممنوع‌کردن»، «to forbid» می‌توان خوشه واژگانی زیر را ساخت:
منع‌کردن، ممنوع‌کردن: پنامیدن
forbid to
منع: پنامش  /forbiddingness
ممنوع: پنامیده /forbidden   

🔹بنکده ها
۱.آشوری، داریوش؛(۱۳۷۲)؛ بازاندیشی زبان فارسی؛ نشر مرکز؛ رویه ۱۱۳.
۲. همان، رویه ۱۱۵.
حسندوست، محمد؛(۱۳۹۳)؛ «فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی» جلد نخست، درآیه(مدخل) «پَنافتن»، رویه ۷۲۲
۴.همان، رویه ۷۲۳

@LoversofIRAN