Forwarded from اتچ بات
👈استاد شفیعی کدکنی و زبانهای محلّی
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
Telegram
attach 📎
Forwarded from شفیعی کدکنی
•
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اینجا کسی آرمیدهست
که در همه عمر،
قلبش،
با مهرِ ایران تپیدهست.
ای رهگذارِ شتابان!
آن کس که در زیرِ پایت
خوابیده در زیرِ این سنگ
بیداریِ زندگی را
در جانِ مشرق دمیدهست.
بیاعتنا مگذر این سان
اینجا کسی آرمیدهست.
نوزدهم تیر ۱۳۸۳
احمدآباد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
پینوشت:
◾️در بازدید از مزار مرحوم مصدق به همراه استاد #ایرج_افشار این قطعه را سرودند. #م_سرشک آنطور که میگوید، در ۱۵ اسفند ۱۳۴۵ بعد از خواندن خبر فوت #مصدق در روزنامهٔ کیهان، شعر "مرثیه درخت" را با چشمانی اشکبار در حالی که به خانه میرفت و از شدت گریه فریاد میکشید برای مرحوم مصدق سرود.
(در جست و جوی نیشابور - زندگی و شعر محمدرضا شفیعی کدکنی - به کوشش مجتبی بشردوست، ص ۱۸۸)
#محمد_مصدق
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اینجا کسی آرمیدهست
که در همه عمر،
قلبش،
با مهرِ ایران تپیدهست.
ای رهگذارِ شتابان!
آن کس که در زیرِ پایت
خوابیده در زیرِ این سنگ
بیداریِ زندگی را
در جانِ مشرق دمیدهست.
بیاعتنا مگذر این سان
اینجا کسی آرمیدهست.
نوزدهم تیر ۱۳۸۳
احمدآباد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
پینوشت:
◾️در بازدید از مزار مرحوم مصدق به همراه استاد #ایرج_افشار این قطعه را سرودند. #م_سرشک آنطور که میگوید، در ۱۵ اسفند ۱۳۴۵ بعد از خواندن خبر فوت #مصدق در روزنامهٔ کیهان، شعر "مرثیه درخت" را با چشمانی اشکبار در حالی که به خانه میرفت و از شدت گریه فریاد میکشید برای مرحوم مصدق سرود.
(در جست و جوی نیشابور - زندگی و شعر محمدرضا شفیعی کدکنی - به کوشش مجتبی بشردوست، ص ۱۸۸)
#محمد_مصدق
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
Forwarded from اتچ بات
👈استاد شفیعی کدکنی و زبانهای محلّی
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
@LoversofIRAN
#استعمار #انگلیس #روسیه #بریتانیا
⬅️چند روز پیش فایل شنیداری هفت دقیقهایی از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی منتشر شد که دربارهٔ #زبان #فارسی و زبانهای #محلی بود. این هفت دقیقه بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ یک خرداد ۱۳۹۷ است.
چنانکه در فایل منتشرشده نیز شنیده میشود، استاد ابتدا خاطرهای از دوران حضورشان در #آکسفورد و برخوردشان با جُنگی خطی میگویند که شامل اشعاری به #سبک_هندی از فردی انگلیسیزبان و عضو #کمپانی_هند_شرقی است. سپس از اهداف انگلیسیها در یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ #ایرانی سخن میگویند که با این کار زبان فارسی را در #هند برانداختند و با رواج زبان #اردو(که در واقع در مقایسه با فارسی، یک زبان محلی بود) راه را برای گسترش زبان #انگلیسی گشودند و اندکاندک آنچه خواستند، کردند.
استاد در این بخش میگویند: «[انگلیسیها] بعد از اینکه مسلّط شدند، گفتند گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی براتون خوب نیست. شما بیایید اردو رو که یک زبان محلّی است، اینو بگیرید بزرگش کنید و همین کار رو کردند. میدونستند که زبان فارسی #شاهنامه داره، #مثنوی داره، #سعدی داره، #حافظ داره، #نظامی داره؛ میتونه با #شکسپیر کشتی بگیره. ولی زبان اردو چیزی نداره که با شکسپیر کشتی بگیره. بعد از مدتی بچّهٔ #هندی میگه: گور بابای این زبان اردو. من که میتونم شکسپیر بخونم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات ... اصلاً زبانم رو انگلیسی میکنم، چنانکه کردند» (از ۱:۱۳ تا ۲:۷ از فایل منتشرشده)
پس از آن با اندرزی مشفقانه به ماجرای این روزهای زبانهای محلّی اشارهای کوتاه میکنند و به سیاست #روس_ها در #آسیای_میانه میپردازند که هر قومیّت کوچکی را پرورش میدهند و آنها را از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دور میکنند تا آنچه #انگلیسی_ها در #هند کردند، اینها در آسیای میانه بکنند. یعنی با پرداختن به زبانهای محلّی و از بین بردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای میانه، جوان قوم #قزاق که زبان محلّیاش آثاری مانند آنچه در زبان فارسی میبینیم، ندارد، میگوید حال که زبان #ملی من از لحاظ دارا بودن آثار ادبی چنین ضعیف است پس من پوشیکن میخوانم، لرمانتف میخوانم و روس میشود.
سپس برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید و همه بدانند غرضی جز خیرخواهی و دوراندیشی در این سخنان نیست، میگویند: «ما نمیخوایم هیچ زبان محلّیی رو خداینکرده (حذف کنیم)... چون این زبانهای محلّی پشتوانهٔ #فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی رو حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمون رو عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی (زبان فارسی) که قرنها و قرنها و قرنها همهٔ این #اقوام درش مساهمه دارند. هیچ #قومی بر هیچ #قوم دیگری تقدم نداره در ساختن امواج این دریای بزرگ» (از ۴:۳۶ تا ۵:۱۴ از فایل منتشرشده).
سپس دوباره به تشویقهای قدرتهای سلطهطلب دربارهٔ زبانهای محلّی میپردازند و اندرز میدهند که مواظب این مسائل باشیم. پس از آن دوباره به آسیای میانه و روس شدن فرزندان و نسلهای آیندهٔ آنها در ادامهٔ همین سیاستهای زیرکانه و استعمارگرانه که در قالب حمایت از زبانهای محلّی و فرهنگهای قومی روی مینمایند، اشاره میکنند.
@LoversofIRAN
با وجود این، برخی که پیوسته قصدشان مکابره است، سخنان دکتر شفیعی را دیگرگون فهمیدهاند و برداشتهای عجیب و غریبی از آن کردهاند و آن سخنان را توهین به زبانهای محلّی دانستهاند.
برای برطرفشدن این سوءتفاهم، ما نظر دکتر #شفیعی_کدکنی را دربارهٔ زبانها و فرهنگهای محلّی ایران و ضرورت گردآوری و تدوین اشعار و آثار هنری آنها را که برگرفته از کلاس درس ایشان در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ است در اینجا می آوریم تا شبههای در این باره در ذهن مخاطبان عزیز باقی نماند.
در جلسهٔ مذکور بحث دربارهٔ ضرورت تذکرهنویسی و گردآوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دورهٔ معاصر و مؤلّفههای این تذکرهنویسی است که از دکتر شفیعی دربارهٔ جایگاه زبانهای محلّی میپرسند./از کانال مجمع پریشانی/
@LoversofIRAN
پرسش و پاسخ شنیدنی و کوتاه 59 ثانیه ای پایان این پیام را بشنوید که تکمیل کننده این فایل شنیداری است که پیشتر از ایشان در کانال گذاشته شد.👇
https://t.me/LoversofIRAN/6208
پرسش و پاسخ کوتاهی در تکمیل سخنان قبلی ایشان 👇
Telegram
attach 📎
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN