👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
🔴 #فریبرز_رییسدانا درگذشت #فریبرز_رییس_دانا نویسنده و اقتصاددان نامی و میهن دوست ایرانی، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری بود؛ صبح امروز (دوشنبه - ۲۶ اسفندماه) درگذشت. وی از شش روز پیش بر اثر ابتلا به کرونا بستری بود. در سالهای پس…
#درسهای_تاریخ📚
🖤 رئیس مهربان و دانا، سوسیالیست میهن پرست، دکتر فریبرز رئیس دانا، از میان ما رفت*
به قول دوستی: او در میان چپ ها یک استثناء بود، به دور از افکار ضدمیهنی مرسوم چپ ها
👈 "بدرود رییس!"
✍ فواد شمس، روزنامهنگار، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
این روزها کرونا داس مرگ را برداشته است و به جان یاس زندگی افتاده است. هزاران هزار نفر هر روز در سرتاسر جهان به کام مرگ کشیده میشوند و در بین آنان افراد بزرگی هم هستند.
یکی از آنان که متاسفانه امروز از میان ما رفت؛ #فریبرز_رییسدانا بود. اقتصاددان، نویسنده و پژوهشگر مسائل کارگری که در طول عمرش همواره برای رسیدن به جهانی عادلانهتر مبارزه کرد.
رییسدانا #اقتصاددان_چپگرایی ( #چپ ) بود که در عرصه سیاست ایران چهرهای شناختهشده خصوصا در سالهای اخیر به شمار میرفت.
در سالهایی که داخل ایران چندان اجازه فعالیت رسمی به چپگرایان داده نمیشد، رییسدانا با آن تیپ خاصش، یعنی سبیل پرپشت و کروات سرخی که میزد و قدوبالای بلند و چهارشانهای که داشت، چهرهای جذاب از این گفتمان را نمایندگی میکرد.
فریبرز رییسدانا سالهای سال برای حقوق #کارگران و طبقات زحمتکش تلاش کرد. با وجود تمام سختگیریهایی که گاه منجر به #زندان و محرومیتهایی برایش بود، تلاش کرد در عرصه عمومی صدای کارگران و #زحمتکشان باشد.
تا جایی که حتی برای نمایندگی #مجلس در دوره ششم هم کاندیدا شد؛ اما مثل بسیاری دیگر ردصلاحیتش کردند. بعدها چهره وی را در کنفرانس مشهور برلین و دادگاههای بعدش بیشتر در روزنامههای آن دوران دیدیم.
رییسدانا شخصیتی محکم داشت. درعینحال، بسیار خوشرو و گرم و صمیمی بود. حتی مخالفانش هم به این خونگرمی و برخورد صمیمی و رفتار شخصی دموکراتیکش اذعان داشتند.
او که در دفاع از مردم فقیر شجاعت داشت، کسی بود که در نیمهشب حذف یارانهها در دوران خفقان دوره دوم ریاستجمهوری #احمدینژاد شجاعانه مصاحبهای محکم علیه حذف سوبسیدها کرد و همان شب هم #بازداشت شد تا به صورت عملی نشان دهد که انسانها زندان میروند تا قیمتها آزاد شود.
در سالهای اخیر رییسدانا چند وقتی بود که با بیماری دست به گریبان بود، اما مثل همیشه با روحیه جنگندگی که داشت، بر آن غلبه کرد و از بستر بیماری برخواسته بود. اما داس کرونا یاس زندگی فریبرز رییسدانا را هم درو کرد.
زمانی که خبر درگذشت فریبرز رییسدانا که در بین دوستان و رفقایش مشهور به "رییس" بود، را شنیدم یاد خاطرهای از یکی از آخرین مصاحبههایم با او در هفتهنامه"صدا" افتادم.
به منزلش در محله گیشا تهران رفته بودم. دو قاب عکس در خانهاش بود. عکس محمد #مصدق و کارل #مارکس! به واقع که رییسدانا یک #سوسیالیست #میهندوست بود.
(* جمله آغازین، از کانال جهان برداشته شد)
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
🖤 رئیس مهربان و دانا، سوسیالیست میهن پرست، دکتر فریبرز رئیس دانا، از میان ما رفت*
به قول دوستی: او در میان چپ ها یک استثناء بود، به دور از افکار ضدمیهنی مرسوم چپ ها
👈 "بدرود رییس!"
✍ فواد شمس، روزنامهنگار، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
این روزها کرونا داس مرگ را برداشته است و به جان یاس زندگی افتاده است. هزاران هزار نفر هر روز در سرتاسر جهان به کام مرگ کشیده میشوند و در بین آنان افراد بزرگی هم هستند.
یکی از آنان که متاسفانه امروز از میان ما رفت؛ #فریبرز_رییسدانا بود. اقتصاددان، نویسنده و پژوهشگر مسائل کارگری که در طول عمرش همواره برای رسیدن به جهانی عادلانهتر مبارزه کرد.
رییسدانا #اقتصاددان_چپگرایی ( #چپ ) بود که در عرصه سیاست ایران چهرهای شناختهشده خصوصا در سالهای اخیر به شمار میرفت.
در سالهایی که داخل ایران چندان اجازه فعالیت رسمی به چپگرایان داده نمیشد، رییسدانا با آن تیپ خاصش، یعنی سبیل پرپشت و کروات سرخی که میزد و قدوبالای بلند و چهارشانهای که داشت، چهرهای جذاب از این گفتمان را نمایندگی میکرد.
فریبرز رییسدانا سالهای سال برای حقوق #کارگران و طبقات زحمتکش تلاش کرد. با وجود تمام سختگیریهایی که گاه منجر به #زندان و محرومیتهایی برایش بود، تلاش کرد در عرصه عمومی صدای کارگران و #زحمتکشان باشد.
تا جایی که حتی برای نمایندگی #مجلس در دوره ششم هم کاندیدا شد؛ اما مثل بسیاری دیگر ردصلاحیتش کردند. بعدها چهره وی را در کنفرانس مشهور برلین و دادگاههای بعدش بیشتر در روزنامههای آن دوران دیدیم.
رییسدانا شخصیتی محکم داشت. درعینحال، بسیار خوشرو و گرم و صمیمی بود. حتی مخالفانش هم به این خونگرمی و برخورد صمیمی و رفتار شخصی دموکراتیکش اذعان داشتند.
او که در دفاع از مردم فقیر شجاعت داشت، کسی بود که در نیمهشب حذف یارانهها در دوران خفقان دوره دوم ریاستجمهوری #احمدینژاد شجاعانه مصاحبهای محکم علیه حذف سوبسیدها کرد و همان شب هم #بازداشت شد تا به صورت عملی نشان دهد که انسانها زندان میروند تا قیمتها آزاد شود.
در سالهای اخیر رییسدانا چند وقتی بود که با بیماری دست به گریبان بود، اما مثل همیشه با روحیه جنگندگی که داشت، بر آن غلبه کرد و از بستر بیماری برخواسته بود. اما داس کرونا یاس زندگی فریبرز رییسدانا را هم درو کرد.
زمانی که خبر درگذشت فریبرز رییسدانا که در بین دوستان و رفقایش مشهور به "رییس" بود، را شنیدم یاد خاطرهای از یکی از آخرین مصاحبههایم با او در هفتهنامه"صدا" افتادم.
به منزلش در محله گیشا تهران رفته بودم. دو قاب عکس در خانهاش بود. عکس محمد #مصدق و کارل #مارکس! به واقع که رییسدانا یک #سوسیالیست #میهندوست بود.
(* جمله آغازین، از کانال جهان برداشته شد)
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN